حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام



تقویم شیعه


چهارم جمادی الثانی


ﻣﺮ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﻟﺮﺷﻴﺪ 


ﺩﺭ ﺷﺐ ﻬﺎﺭﻡ ﺳﺎﻝ ۱۹۳ هجری قمری ﺷﻘﻰ ﻠﻴﺪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﻟﺮﺷﻴﺪ ﺩﺭ ﺳﻦ ۴۵ ﺳﺎﻟﻰ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻭﺍﺻﻞ ﺷﺪ. قول دیگر اول جمادی الثانی است. ﺍﻭ ۲۳ ﺳﺎﻝ [غصب] ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻗﺒﺮﺵ ﺸﺖ ﺳﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﺍﺋﺮﻳﻦ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﻨﺪ.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۹



نام امیر المومنین علیه السلام بر ساق عرش (به روایت اهل تسنن)


ابن مغازلی و جوینی از علمای اهل تسنن روایت کرده‌اند:


أخبرنا محمد بن أحمد بن سهل النحوي إذناً قال: أخبرنا أبو الحسين محمد بن أحمد بن الطيب بن كماري الفقيه قال حدثنا العباد، قال: حدثنا محمد بن إسحاق، قال حدثنا أبو بكر الغرافي، قال: حدثنا إسماعيل ابن علية يرفعه إلى أبي الحمراء قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: لما أسري بي إلى السماء رأيت على ساق العرش الأيمن: أنا وحدي لا إله غيري غرست جنة عدن بيدي، محمد صفوتي أيدته بعلي».


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وقتی به آسمان برده شدم، دیدم که بر ساق راست عرش نوشته شده بود: من خدای یگانه‌ای هستم که معبود دیگری با من نیست؛ بهشت جاودان را به دست خودم کشت نمودم و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) برگزیده‌ی من است که او را به وسیله‌ی علی (علیه السلام) تایید و کمک کردم.


مناقب امیر المومنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام)، تألیف ابن مغازلی، صفحه ۸۹


فرائد السمطین، تالیف جوینی، جلد ۱، صفحه ۲۳۷



بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۴۶)


(٩٠١) الْإِخْلٰاصُ مِلٰاكُ العِبٰادَةِ

اخلاص، ملاک عبادت است.


(٩٠٢) الْإِخْلٰاصُ أَعْلَيٰ الْإِيمٰانِ

اخلاص، بالاترین ایمان است.


(٩٠٣) الْإِيثٰارُ غٰايَةُ الْإِحْسَـٰانِ

از خودگذشتگی، بالاترین بخشش است.


(٩٠٤) اليَقِينُ جِلْبٰابُ الأَكَيٰاسِ

یقینن به خدا، تن پوش زیرکان است.


(٩٠٥) العَدْلُ أَقْويٰ أَسٰاسٍ

عدالت، نیرومندترین بنیان است.


(٩٠٦) النِّعِمُ يَسْلُبُها الكُفْرٰانُ

نعمت‌ها را، کفران نابود می‌کند.


(٩٠٧) القُدْرَةُ يُزِيلَها العُدُوٰانُ 

دشمنی، قدرت را از بین می‌برد.


(٩٠٨) الْإِسٰآءَةُ يُمْحٰاهَا الإِحْسٰانُ 

نیکی، زشتی را از بین می‌برد.


(٩٠٩) الكُفْرُ يَمْحٰاهُ الْإِيمٰانُ 

ایمان [به خدا]، کفر را از بین می‌برد.


(٩١٠) الشَّرَهُ يُزْرِي و يُرْدِي

آزمندی، معیوب می‌سازد و پستی می‌آورد.


(٩١١) الحِرْصُ يُذِّلُ و يُشْقِي

آزمندی، خوار و بدبخت می‌سازد.


(٩١٢) اُهْدُ مَتْجَرٌ رٰابِحٌ

پارسایی، تجارت پر سودی است.


(٩١٣) البِرُّ عَمَلٌ صٰالِحٌ

نیکوکاری، درستکاری است.


(٩١٤) اُهْدُ قَصْرُ الْأَمَلِ

پارسایی، کوتاهی آرزو است.


(٩١٥) الْإِمٰانُ إِخْلٰاصُ العَمَلِ

ایمان، اخلاص عمل است.


(٩١٦) الأَمَلُ يُنْسِيِ الأَجَلَ

آرزو، مرگ را از یاد می‌برد.


(٩١٧) الظُلْمُ تَبِعٰاتٌ مُوبِغٰاتٌ

ستم، گرفتاری‌های هلاک کننده می‌آورد.


(٩١٨) الشَّهَوٰاتُ سُمُومٌ قٰاتِلٰاتٌ

شهوات، زهرهای کشنده‌اند.


(٩١٩) الفَوْتُ حَسَرٰاتٌ مُحْرِقٰاتٌ

از دست دادن فرصت‌ها، حسرت‌های جانسوزند.


(٩٢٠) الفِكْرُ يُفْيدُ الحِكْمَتَ

اندیشه، معرفت می‌آورد.


دو راه هلاکت


قطب راوندی رضوان الله علیه از وجود مقدس حضرت امام حسن عسکری علیه السلام روایت کرده است که فرمودند:


وإياك والإذاعة وطلب الرئاسة، فإنهما يدعوان إلى الهلكة.


از افشای اسرار و ریاست‌طلبی بپرهیز، كه این دو [آدمی را] به هلاکت می‌کشانند. 


الخرائج و الجرائح، تالیف قطب راوندی، جلد ۱، صفحه ۴۵٠


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۷)


يا علي ثلاث منجيات: تكف لسانك. وتبكي على خطيئتك. ويسعك بيتك.


ای علی! سه چیز مایه نجات است: زبانت را نگهداری، و بر گناهت گریه کنی، و خانه‌ات برای حضورت گنجایش داشته باشد (هنگام بروز فتنه بتوانی در خانه بنشینی).


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۰


٨ ـ وبهذا الاسناد قال رسول الله صلى الله عليه وآله : من مر على المقابر وقرأ قل هوالله أحد احدى عشرة مرة ثم وهب أجره للاموات اعطي أجره بعد الاموات.


پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر که بر قبور مردگان گذر کند و یازده مرتبه سوره‌ی قل هو الله احد» را بخواند و ثواب آن را تقدیم به مردگان آنجا اهدا کند، به تعداد همان مردگان از ثواب آن بهره‌مند خواهد شد.


گزیده بحار الانوار، مناظره‌های چهارده معصوم، ویرایش و ترجمه صادق حسن زاده، صفحه ۶۱٣


تقویم شیعه


چهارم جمادی الثانی


حرکت به سوی خیبر


در این روز در سال هفتم هجری پیامبر صلی الله علیه و آله با ۴۰۰ نفر به سوی خیبر حرکت فرمودند و دو روز بعد به آنجا رسیدند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۸


١١ ـ وبهذا الاسناد قال رسول الله صلى الله عليه وآله : من ترك معصية مخافة من الله أرضاه الله يوم القيامة.


پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر که از ترس خدا، گناهی را ترک گوید، در روز رستاخیز خدا راضی‌اش می‌کند.


گزیده بحار الانوار، مناظره‌های چهارده معصوم، ویرایش و ترجمه صادق حسن زاده، صفحه ۶۱٣


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۸)


يا علي سيد الاعمال ثلاث خصال: إنصافك الناس من نفسك. ومساواةالاخ في الله. وذكر الله على كل حال.


ای علی! سه خصلت سرآمد کردارها است: از جانب خود به مردم انصاف دادن، و همدردی با برادر دینی برای رضای خدا، و در همه حال به یاد خدا بودن.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۰


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (٩)


يا علي ثلاثة من حلل الله: رجل زار أخاه المؤمن في الله فهو زور الله وحق على الله أن يكرم زوره ويعطيه ما سأل. ورجل صلى ثم عقب إلى الصلاة الاخرى فهو ضيف الله وحق على الله أن يكرم ضيفه. والحاج والمعتمر فهما وفدا الله وحق على الله أن يكرم وفده.


ای علی! سه چیز از زينت‌های الهی‌اند: آنکه برای خشنودی خدا به دیدار برادر مومنش برود زائر خداست گویی به ملاقات خدا رفته است و بر خداست که زائر خود را گرامی دارد و و حاجتش را برآورده نماید. و کسی که پس از ادای نماز تعقیبات نماز را تا فرا رسیدن وقت نماز دیگر به جا آورد، مهمان خداست و بر خداست که مهمانش را گرامی دارد. و کسی که به حج و عمره رود پس او بر پروردگار وارد شده و است بر خدا لازمست وارد شوندگان به محضرش را اکرام نماید.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲١



حضرت ام البنین علیها السلام شجاع‌ترین و بهترین زن عرب


ابن عنبة نسب شناس بزرگ شیعه روایت کرده است:


وقد روي أن أمير المؤمنين عليا عليه السلام قال لأخيه عقيل ـ وكان نسابة عالما بأنساب العرب وأخبارهم ـ : انظر الى امرأة قد ولدتها الفحولة من العرب لأتزوجها فتلد لي غلاما فارسا. فقاله : تزوج ام البنين الكلابية فانّه ليس في العرب أشجع من آبائها. فتزوجها.


حضرت امیر المومنین علیه السلام به برادرش عقیل که عالم به علم نسب شناسی عرب بود و از وضعیت خانواده‌ها خبر داشت فرا خواند و به او فرمود: دوست دارم زن شجاعی از قبیله‌ای برایم انتخاب کنی که فرزند قهرمانی برای من به دنیا بیاورد تا با او ازدواج کنم. من می‌خواهم یک قهرمان و بزرگ مرد برای من به دنیا بیاورد. عقیل گفت: با ام البنین کلابیه ازدواج کن، زیرا در میان عرب شجاع‌تر از آن‌ها سراغ ندارم. و حضرت علی علیه السلام نیز این انتخاب را پسندید.


عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، تالیف ابن عنبة، صفحه ۳۵۷


السلام علیک ایتها ام البنین علیه السلام


تقویم شیعه


سیزدهم جمادی الثانی


ﻭﻓﺎﺕ (شهادت) ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ علیها ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ 


در این روز در سال ۶۴ هجری قمری حضرت ام البنین علیها السلام همسر امیر المومنین علیها السلام و مادر قمر بنی هاشم علیه السلام از دنیا رحلت فرمودند. نام مبارک آن حضرت فاطمه، و کنیه شریفش ام البنین است، و آن حضرت به همین کنیه معروفند. پدر آن حضرت حزام بن خالد، و مادرشان لیلی دختر شهید بن ابی عامر است. امیر المومنین آن حضرت را به همسری برگزید و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود: حضرت قمر بنی هاشم عباس علیه السلام، عبد الله، جعفر و عثمان علیهم السلام، که هر چهار پسر در کربلا شهید شدند. بانوانی که از کربلا به مدینه مراجعت کردند، در خانه ام البنین علیها السلام عزاداری می‌کردند. آن حضرت اگر چه در کربلا نبود ولی از ناله و گریه قرار نداشت و همه روزه به بقیع می‌رفت و آنقدر جانسوز مرثیه می‌خواند که مروان با آن قساوت قلب گریه می‌کرد. هنگامی که زن‌ها او را ام البنین خطاب می‌کردند و تسلیت می‌دادند، می‌فرمود: دیگر مرا ام البنین نخوانید این گریه و زاری حضرت ادامه داشت تا بدرود حیات گفت‌.


علامه مامقانی می‌نویسد: از علو مقام ام البنین علیها السلام همین بس که وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت فرزندانش را به او داد، فرمود: رگ‌های قلبم را بریدی ! فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان است به فدای ابا عبد الله الحسین علیه السلام باد».


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۸-۱۶۹


پی نوشت:


حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب ن نابغه» و جناب عبد العظیم بحرانی در کتاب ام البنین» نگاشته‌اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین علیه السلام، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند.


الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، نوشته رفیع الدین رفیعی، صفحه ۸۵



مسمومیت و شهادت حضرت ام البنین علیها السلام توسط بنی امیه


حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب ن نابغه» و جناب عبد العظیم بحرانی در کتاب ام البنین» نگاشته‌اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین علیه السلام، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند.


در کتاب اختیارات» از اعمش نقل شده است که می‌گوید: روز سیزدهم جمادی الثانی که مصادف با روز جمعه بود نزد امام زین العابدین علیه السلام بودم که ناگهان جناب فضل بن عباس علیهما السلام وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد گفت: جده‌ام حضرت ام البنين علیها السلام از دنیا رفت.


الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، نوشته رفیع الدین رفیعی، صفحه ۸۵


بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۴۷)


(٩٢١) الإِعْتِبٰارُ يُثْمِرُ العِصْمَةَ

پند گرفتن، پاکدامنی را به بار می‌آورد.


(٩٢٢) الْإِصْرٰارُ أَعْظَمُ حُوبَةٍ

پافشاری [برگناه]، بزرگ‌ترین گناه است.


(٩٢٣) البَغْيُ أَعْجَلُ عُقُوبَةً

ستمگری، سریع‌ترین کیفر را دارد.


(٩٢٤) الْإِثٰارُ شِيمَةُ الأَبْرٰارِ

از خودگذشتگی، روش نیکان است.


(٩٢٥) الْإِحْتِكٰارُ شِيمَةُ الفُجّٰارِ

احتکار، رفتار بدکاران است.


(٩٢٦) الحَسُودُ لٰا يَبْرَءُ 

حسود، رهایی ندارد.


(٩٢٧) الشَّرَهُ لٰا يَرْضٰي

حریص، خرسند نمی‌گردد.


(٩٢٨) الحَسُودُ لٰا خُلَّةَ لَهُ

حسود، دوستی ندارد.


(٩٢٩) اللَّجُجوجُ لٰا رَأَيَ لَهُ 

ستیزه‌جو، اندیشه ندارد.


(٩٣٠) الخٰآئِنُ لٰا وَفٰاءَ لَهُ

خیانتکار، وفا ندارد.


(٩٣١) التَّكَبُّرُ عَيْنُ الحَمٰاقَةِ

خودخواهی، چشمه نادانی است.


(٩٣٢) التَّبْذِيرُ عُنوانُ الفٰاقَةِ

اسراف، نشانه تنگدستی‌ها[ی آینده] است.


(٩٣٣) النَّجٰاةُ مَعَ الْإِيمٰانِ

رستگاری، در ایمان است.


(٩٣٤) الفَضْلُ مَعَ الْإِحْسَـٰانِ

بزرگی و سروری، با احسان است.


(٩٣٥) اللُّؤمُ مَعَ الْإِمْتِنٰانِ

پستی، با منت همراه است.


(٩٣٦) النَّدَمُ عَلَيٰ الخَطِيئَةِ يَمحُوهٰا

پشیمانی بر گناه، آن را از بین می‌برد.


(٩٣٧) العُجْبُ بِالْحَسَنَتِ يُحْبِطُوهٰا

خودپسندی بر نیکی، آن را نابود می‌کند.


(٩٣٨) العٰاجِلَةُ الغُرُورُ الحُمْقَيٰ

دنیا، فریب ابلهان است.


(٩٣٩) الغَفْلَةُ شِيمَةُ النَّوْكيٰ

غفلت، روش بی‌خردان است.


(٩٤٠) الْإِصْرٰارُ سَجِيَّةُ الهَلْكَيٰ

پافشاری [بر گناه]، روش تباه شدگان است.


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۰)


يا علي ثلاث ثوابهن في الدنيا والآخرة: الحج ينفي الفقر. والصدقة تدفع البلية وصلة الرحم تزيد في العمر.


ای علی! سه کار هم در دنیا و هم در آخرت و پاداش دارند: حج گزاردن تنگدستی دنیوی را از بین می‌برد، صدقه دادن بلای دنیوی را دفع می‌کند و صله رحم بر عمر می‌افزاید.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲١



نمونه‌ای از شخصیت عالی جناب بلال حبشی علیه السلام


شیخ مفید رضوان الله علیه می‌نویسد:


وكان بلال مؤذن رسولالله صلى الله عليه وآله فلما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله م بيته ولم يؤذن لأحد من الخلفاء وقال فيه أبو عبد الله جعفر بن محمد عليهما السلام: رحم الله بلالا " فإنه كانيحبنا أهل البيت لعن الله صهيبا " فإنه كان يعادينا وفي خبر آخر: كان يبكى على عمر.


بلال موذن رسول خدا صلی الله علیه و آله بود؛ پس هنگامی که پیامبر شهید شد، بلال خانه نشین شد و برای احدی از خلفا اذان نگفت و امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند بلال را رحمت کند که ما اهل بیت را دوست داشت و خداوند صهیب را لعنت کند که از دشمنان ما بود و بر عمر گریه می‌کرد.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۸۰


و همچنین شیخ عباسی قمی رضوان الله علیه می‌نویسد:


رُوی أنَّ بلالاً أبی أن یبایع أبا بکر، و أنَّ عمر أخذ بتلابیبه و قال له: یا بلال! هذا جزاء أبی بکر منک أن اُعتقک، فلا تجییء تبایعه! فقال: إن کان أعتقنی للّه فلیدعنی للّه، و إن کان أعتقنی لغیر ذلک فیها أنا ذا، و أمّا بیعته، فما کنت اُبایع من لم یستخلفه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و الذّی استخلفه بیعته فی أعناقنا إلی یوم القیامة. فقال له عمر: لا أباً لک لا تقم معنا. فارتحل إلی الشام. و توفّی بدمشق بباب الصغیّر، و له شعر فی هذا المعنی. و عن من لا یحضره الفقیه روی أبو بصیر، عن أحدهما علیهما السّلام أنَّه قال: إنَّ بلالاً کان عبداً صالحاً. فقال: لا اُؤذُّن لأحدٍ بعد رسول اللّه صلی الله علیه و آله؛ فُترک یومئذٍ حیّ علی خیرِ العَمَلِ.


و روایت شده است که بلال از بیعت با ابو بکر امتناع کرد. عمر گریبانش را گرفت و به او گفت: ای بلال، این بود جزای ابو بکر که تو را آزاد کرد! نمی‌آیی با او بیعت کنی؟ بلال جواب داد: اگر ابو بکر مرا برای خدا آزاد کرده است پس مرا به خدا واگذارد، و چنانچه مرا برای غیر او آزاد نموده حاضرم دوباره به بردگی بازگردم. اما درباره‌ی بیعت با او باید بگویم: من با کسی که رسول خدا او را جانشین خود نکرده است بیعت نمی‌کنم، زیرا بیعت کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله او را جانشین خود ساخته بر گردن من است. پس عمر به او گفت: ای بی پدر، در این شهر نمان. پس بلال به شام رفت و در دمشق وفات یافت و در گورستان باب الصغیر دفن شد. به نقل کتاب من لا یحضره الفقیه ابو بصیر از امام باقر یا حضرت صادق علیهما السلام روایت کرده است که فرمود: بلال بنده‌ی شایسته‌ای بود و گفت: بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله برای هیچ کس اذان نمی‌گویم، و از وقتی که او اذان نگفت، عبارت حی علی خیر العمل متروک شد.


تتمة المنتهی، تالیف شیخ عباس قمی، صفحه ۱۹-۲۰




نام امیر المومنین علیه السلام بر ساق عرش (به روایت اهل تسنن)


ابن مغازلی و جوینی از علمای اهل تسنن روایت کرده‌اند:


أخبرنا محمد بن أحمد بن سهل النحوي إذناً قال: أخبرنا أبو الحسين محمد بن أحمد بن الطيب بن كماري الفقيه قال حدثنا العباد، قال: حدثنا محمد بن إسحاق، قال حدثنا أبو بكر الغرافي، قال: حدثنا إسماعيل ابن علية يرفعه إلى أبي الحمراء قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: لما أسري بي إلى السماء رأيت على ساق العرش الأيمن: أنا وحدي لا إله غيري غرست جنة عدن بيدي، محمد صفوتي أيدته بعلي».


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وقتی به آسمان برده شدم، دیدم که بر ساق راست عرش نوشته شده بود: من خدای یگانه‌ای هستم که معبود دیگری با من نیست؛ بهشت جاودان را به دست خودم کشت نمودم و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) برگزیده‌ی من است که او را به وسیله‌ی علی (علیه السلام) تایید و کمک کردم.


مناقب امیر المومنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام)، تألیف ابن مغازلی، صفحه ۶۹


فرائد السمطین، تالیف جوینی، جلد ۱، صفحه ۲۳۷



امام رضا علیه السلام فرمودند:


إجتَهِدوا أن يَكونَ زَمانُكُم أربَعَ ساعاتٍ : ساعَةً مِنهُ لِمُناجاةِ اللّه ِ و ساعَةً لِأمر المَعاشِ و ساعةً لِمُعاشَرَةِ الإخوانِ و الثِّقاتِ و الَّذينَ يُعَرِّفُونَ عُيُوبَكُم و يَخلِصونَ لَكُم فِي الباطِنِ و ساعَةً تَخلُونَ فِيها لِلَذّاتِكُم و بِهذِهِ السّاعَةِ تَقدِروُن عَلَى الثَّلاثِ ساعاتٍ .


بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید؛ زمانی برای مناجات با خدا؛ زمانی برای تأمین معاش؛ زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب‌هایتان را به شما می‌شناسانند و در دل شما را دوست دارند؛ و ساعتی برای کسب لذت‌هاى حلال. و با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می‌آورید.


فقه الرضا عليه السلام، صفحه ۳۳۷


تقویم شیعه


نوزدهم جمادی الثانی


ازدواج حضرت عبد الله و آمنه علیهما السلام


روز ازدواج حضرت عبد الله و آمنه علیهما السلام و باردار شدن آن حضرت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله) است. سزاوار است مومنین آن شب را تعظیم و احترام نمایند و به عبادت احیاء کنند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۹-۱۷۰


در قیامت کافرینش خیمه بر م زنند

سکه دولت به نام آل پیغمبر زنند


تشنگان وادی ایمان، چو در کوثر رسند

از شعف دست طلب، در دامن حیدر زنند


شهسواران در رکاب راکب دلدل روند 

خاکیان لاف از هوای صاحب قنبر زنند


هر که او چون حلقه نبوَد بر در حیدر مقیم

رهروان راه دین، چون حلقه اش بر در زنند


مومنان حیدری را مِی رسد کز بهر دین

حلقه ناموس حیدر، بر در خیبر زنند


ره به منزل برد هر کو مذهب حیدر گرفت

آب حیوان یافت، آنکو خضر را رهبر گرفت


خواجوی کرمانی


تقویم شیعه


بیست و دوم جمادی الثانی


مرگ ابو بکر


در شب سه شنبه ۲۲ جمادی الثانی در سال ۱۳ هجری قمری عبد الله بن عثمان معروف به ابو بکر بن ابی قحافه در سن ۶۷ سالگی، از این جهان به سوی سزای اعمالش رخت بربست. به قولی مرگ ابوبکر در ۲۷ جمادی الثانی بوده است. او مدت دو سال و سه ماه و بیست و دو روز غاصب خلافت بود، و اولین کسی بود که بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله به انتخاب اعضای سقیفه بنی ساعده خلیفه شد. انتخاب ابو بکر به گونه‌ای بی‌حساب بود که عمر با آنکه خود گرداننده برنامه سقیفه بود می‌گوید: بیعت با ابو بکر امری بدون تدبیر و م و دقت بود، مثل زمان جاهلیت، که خداوند مسلمانان را از شر آن محفوظ داشت. هر کس چنین کاری را تکرار کند او را بکشید. 


اهل سنت در علت مرگ او نوشته‌اند: ابو بکر در روز دوشنبه ۷ جمادی الآخر غسل کرده بود، و آن روز هوا سرد بود. به این دلیل سرما خورد و تب کرد، ۱۵ روز این تب ادامه داشت، و به نماز نمی‌رفت، تا در شب سه شنبه ۲۲ جمادی الآخر بعد از آنکه خلافت را به عمر واگذار کرد، مرد. قبل از وفات عثمان را برای نوشتن وصیت‌نامه‌ای درباره خلافت طلب کرد که امر خلافت بعد از ابو بکر با عمر بن خطاب باشد. او کلمه‌ای گفت و بیهوش شد، و بقیه را عثمان از پیش خود نوشت که امر خلافت با عمر است. ابو بکر به هوش آمد و عثمان را دعا کرد که آنچه او می‌خواسته نوشته است. 


باید پرسید: چرا هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در روزهای آخر عمر کاغذ و قلم خواست تا وصی بعد از خود را به امر خداوند معین کند نسبت هذیان به آن مقام معظم دادند؟ 


ابو بکر هنگام مرگ کلماتی گفت. از جمله اینکه: کاش تفتیش خانه فاطمه و علی علیهم السلام نمی کردم. همان تفتیشی که شهادت پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله را به همراه داشت؟


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۷۴-۱۷۵


تقویم شیعه


بیستم جمادی الثانی


ولادت حضرت زهرا علیها السلام


در چنین روزی حضرت حوراء انسیه عذراء بتول ام ابیها حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در سال پنجم بعثت در مکه مکرمه به دنیا آمد. بنا بر قولی ولادت حضرت در دهم جمادی الآخر است.


انعقاد نطفه حضرت فاطمه علیها السلام


داستان انعقاد نطفه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مراحلی دارد که ذیلاً خلاصه آن آورده می‌شود: 

۱ـ در شب معراج خداوند سیبی به پیامبر صلی الله علیه و آله هدیه داد که از عظمت خلقت و بوی و رنگ و زیبایی آن ملائکه تعجب کردند. خداوند امر فرمود تا پیامبر صلی الله علیه و آله آن را میل کند. هنگامی که آن سیب را شکافت، نوری از آن درخشید. جبرئیل گفت: بخور یا رسول الله، که این نور منصوره فاطمه، دختری است که از صلب تو خارج می شود. در بعضی روایات است که از رطب بهشتی هم خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله میل فرمودند. 

۲ـ در دهم شعبان سال چهارم جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله در ابطح نازل شد و فرمان کناره گیری از حضرت خدیجه علیها السلام را به مدت چهل روز - به عنوان مقدمه حمل حضرت زهرا علیها السلام - ابلاغ فرمود. 

با اینکه آن حضرت علاقه وافری به حضرت خدیجه علیها السلام داشت و این کار برای آن حضرت پر مشقت بود، ولی برای خدیجه علیها السلام پیغام داد که مدتی به منزل نمی‌آیم و به منزل فاطمه بنت اسد علیها السلام می‌روم. شب‌ها در را ببند و در بستر آسایش کن. 

پیامبر صلی الله علیه و آله شب‌ها به منزل فاطمه بنت اسد صلی الله علیه و آله می‌آمدند. هر شب هنگام افطار، خرما و انگور و غذای بهشتی می‌آوردند. با آب بهشتی و حوله دست آن حضرت را شسته و تمیز می‌کردند. امیر المومنین علیه السلام حسب دستور پیامبر صلی الله علیه و آله جلوی در می‌نشست که کسی نیاید و در آن غذا با پیامبر صلی الله علیه و آله شریک شود. در شب چهلم دستور رسید به خانه‌ی خدیجه علیها السلام برو که خداوند به خود سوگند خورده که امشب از صلب تو ذریه‌ی پاک و طیبه‌ای بیافریند. حضرت از جا برخواسته و به منزل خدیجه علیها السلام آمدند.

حضرت خدیجه علیها السلام می‌فرماید: سوگند به آن کسی که آسمان را برافراشته و آب را از زمین جوشانیده، حضرت از من دور نشده بود که سنگینی وجود فاطمه علیها السلام را در خود احساس کردم.


دوران بارداری حضرت خدیجه علیها السلام


هنگامی که حضرت خدیجه علیها السلام دوران آبستنی خود را می‌گذراند، حضرت فاطمه علیها السلام از داخل شکم صحبت می‌فرمود، و او را دلداری می‌داد و به صبر و پایداری دعوت می‌فرمود. 

پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه علیها السلام فرمودند: جبرئیل به من بشارت داد که این مولود دختر است، و او موجودی پاک و بابرکت است، خداوند متعال نسل و ذریه‌ی مرا از او قرار می‌دهد، و از نسل او امامانی در امت قرار خواهد داد که بعد از پایان یافتن وحی او، جانشینانش در روی زمین باشند. 

هنگام ظاهر شدن آثار وضع حمل، سراغ ن قریش فرستادند، ولی کسی برای کمک نیامد، چه اینکه آنها راضی به ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله نبودند، و خدیجه علیها السلام از این برخورد آن‌ها غمناک شد. 

در همین حال چهار زن بلند بالا که شبیه ن بنی هاشم بودند بر او وارد شدند. یکی از آنان به او گفت:ای خدیجه، غمگین مباش که ما فرستادگان پروردگان تو هستیم. ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم، و این آسیه دختر مزاحم و همنشین تو در بهشت و این مریم دختر عمران و این صفوراء دختر شعیب است. خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در کارهای مربوط به ن به تو کمک کنیم. یکی از آنان در سمت راست او، و دیگری در سمت چپش، و سومی پیش روی آن حضرت، و چهارمی پشت سر او نشستند.


فاطمه علیها السلام به دنیا آمد


علیا مخدره خدیجه علیها السلام، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را پاک و پاکیزه بر زمین نهاد. در این هنگام نوری از وجودش درخشید که تمام خانه‌های مکه را روشن کرد، و این نور در شرق و غرب درخشش نمود. بانویی که پیش روی خدیجه علیها السلام بود، حضرت فاطمه علیها السلام را برداشت و با آب کوثر شستشو داد، و پارچه سفیدی که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد. یکی را بر بدن او پیچیده و دیگری را بر سرش انداخت و سپس از او خواست که سخن بگوید. 

حضرت فاطمه علیها السلام لب به سخن گشود، و فرمود: اشهد ان لا اله الا الله، و ان أبی رسول الله سید الانبیاء و ان بعلی سید الاوصیاء و ان ولدی سید الأسباط: گواهی می دهم که جز الله خدایی نیست، و پدرم فرستاده خدا و سرور پیامبران است، و شوهرم سرور جانشینان و فرزندانم آقای نوادگان و اسباط هستند. 

بعد بر یکایک آنان سلام کرده و هر کدام را به اسم صدا زد. آنان بر چهره او تبسم کردند، و حور العین و بهشتیان یکدیگر را به ولادت حضرت فاطمه علیها السلام بشارت دادند. در آسمان نوری درخشان پدید آمد که ملائکه تا آن روز چنان نوری را ندیده بودند، و لذا نام حضرت را زهرا گذاشتند. بانویی که پیش روی خدیجه علیها السلام نشسته بود، به خدیجه علیها السلام گفت: او را پاک و پاکیزه و آراسته و با برکت در برگیر، که در نسل و ذریه‌اش برکت قرار داده شده است. 


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۷۰-۱۷۴



امیر المومنین علیه السلام صدیق و فاروق و دایر مدار حق


شیخ طبرسی رضوان الله علیه روایت کرده است:


قال سليم بن قيس جلست إلى سلمان وأبي ذر والمقداد فجاء رجل من أهل الكوفة فجلس إليهم مسترشدا فقال له سلمان عليك بكتاب الله فامه وعلي بن أبي طالب فإنه مع القرآن لا يفارقه فأنا أشهد أنا سمعنا رسول الله صلى الله عليه وآله يقول إن عليا يدور مع الحق حيث دار وإن عليا هو الصديق والفاروق يفرق بين الحق والباطل . قال فما بال القوم ـ يسمون أبا بكر الصديق وعمر الفاروق؟ قال نحلهما الناس اسم غيرهما كما نحلوهما خلافة رسول الله صلى‌ الله‌ عليه‌ وآله وإمرة المؤمنين لقد أمرنا رسول الله صلى الله عليه وآله وأمرهما معنا فسلمنا جميعا على علي بإمرة المؤمنين.


سلیم بن قیس (رضوان الله علیه) گفت: نزد سلمان و ابی ذر و مقداد (رضوان الله علیهم) نشسته بودم که مردی از اهل کوفه در طلب ارشاد و راهنمایی نزد ایشان نشست، سلمان گفت: بر تو باد به ملازمت کتاب خدا و على بن ابى طالب علیهما السلام، زیرا او با قرآن است و هرگز از آن جدا نمی‌شود، و ما نیز شهادت می‌دهیم که خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم که می‌فرمود: علی دایر مدار حق است هر کجا که حق باشد او نیز با آن است، و به درستی که على، صدیق است، على فاروق است، که میان حق و باطل را تمیز داده و جدا می‌کند». آن مرد گفت: پس چرا مردم به ابو بكر می‌گویند: صدیق» و به عمر می‌گویند: فاروق»؟ سلمان گفت: همانطور که خلافت و حکومت را به غیر او بخشیدند و غصب کردند، آن دو لقب را نیز به آن دو پیشکش کردند و برایشان غصب کردند، با اینکه طبق فرمان خود رسول خدا صلی الله علیه و آله به ما و ایشان همگی امر شدیدم که حکومت و امارت اهل ایمان را به حضرت امیر تسلیم نماییم.


الاحتجاج، تألیف شیخ طبرسی، جلد ١، صفحه ۲۰۹، چاپ منشورات الشریف الرضی


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۱)


يا علي ثلاث من لم يكن فيه لم يقم له عمل: ورع يحجزه عن معاصي الله عزوجل. وعلم يرد به جهل السفيه. وعقل يداري به الناس.


ای علی! سه خصلت است که اگر در کسی وجود نداشته باشد، کارش به سرانجام نرسد: ورع (پارسایی) که او را از نافرمانی خدا باز دارد، و دانشی که او را از نادانی کم خردان نجات بخشد، و عقل و خردی که به وسیله آن با مردم مدارا نماید.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲١


تقویم شیعه


بیست و هفتم جمادی الثانی


شهادت سلطان علی بن محمد الباقر علیهما السلام


در این روز در سال ۱۱۶ هجری قمری جناب ابو الحسن سلطان علی فرزند امام باقر علیه السلام در اردهال کاشان به شهادت رسید.


عده‌ای از دوستان اهل بیت علیهم السلام از اهالی چهل حصاران و فین کاشان نامه‌ای خدمت امام باقر علیه السلام نوشتند، که چون ما از محضر شما دور هستیم یکی از آقازادگان خود را برای راهنمایی و تربیت ما و تعلیم احکام به جانب ما بفرستید. آن حضرت فرزند بزرگوار خود، جناب علی بن محمد علیه السلام را با رسولان فرستاده، روانه‌ی کاشان کردند؛ و اسباب سفر آن حضرت را برادرش امام صادق علیه السلام فراهم نمودند. هنگام ورود آن حضرت، در فین حدود شش هزار نفر برای استقبال آمدند. حضرت مدتی در جاسب و خاوه مشغول هدایت مردم بودند، و بیشتر در مسجد جامع کاشانی - که فعلاً در کوی میدان کهنه واقع است - مشغول عبادت بودند و شیعیان برای ادای نماز جمعه خدمتش مشرف می‌شدند، و کرامات زیادی مشاهده می‌نمودند. آن حضرت نامه‌هایی برای پدر بزرگوارش به مدینه می‌فرستاد و حالات خود و شیعیان را بیان می‌فرمود، تا در سال ۱۴۴ هجری قمری خبر شهادت پدر بزرگوارش به آن حضرت رسید و بعد از سه سال از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۱۶ هجری قمری، مخالفین آن حضرت را به عده‌ای از دوستان و موالیان و منسوبین به آن حضرت شهید کردند.


از آنجا که ۲۷ جمادی الثانی در سال شهادت آن حضرت مصادف با ۱۷ مهر ماه شمسی بوده، هر سال به مناسبت سالگرد آن حضرت در جمعه دوم مهرماه مراسم قالی شویان همراه با عزاداری با شکوهی کنار قبر مطهرش برگزار می‌شود. هم اکنون در سرداب زیر ضریح مقدس آن حضرت، بدن مبارک حدود صد نفر از آن شهدای بزرگوار تازه و سالم هست، که مرحوم آیة الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی مشاهده فرموده‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۷۶-۱۷۷


مجازات فتوا دادن بدون علم


ثقة الاسلام کلینی رحمه الله روایت کرده است:


مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ‏ وَ لَا هُدًى لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ.


هر کس بدون علم و هدایت برای مردم فتوا دهد؛ ملائکه رحمت و ملائکه عذاب لعنتش می‌کنند و گناه کسانی که به فتوای او عمل کنند به او افزوده می‌شود. 


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، ج‏لد ۱، صفحه ۴۲، چاپ دار الکتب الاسلامیة


تقویم شیعه


یکم رجب


۱- زیارت امام حسین علیه السلام


در شب و روز اول این ماه زیارت مولانا الشهید ابی عبد الله الحسین علیه السلام مستحب است. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: کسی که امام حسین علیه السلام را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند متعال گناهان او را می‌بخشد. اگر برای کسی زیارت آن حضرت در این روز ممکن نباشد، مشاهد مشرفه دیگر معصومین علیهم السلام را زیارت کند و اگر این هم برایش ممکن نبود با سلام از راه دور به طرف آن قبور شریف اظهار ارادت نماید.


۲- ولادت امام باقر علیه السلام


حضرت امام محمد بن علی باقر العلوم علیه السلام در روز جمعه اول رجب سال ۵۷ هجری قمری در مدینه تولد شدند. ولادت آن حضرت روزهای سوم و ششم صفر و پنجم و بیست و دوم رجب هم ذکر شده است. نام مبارک آن حضرت محمد، کنیه ایشان ابو جعفر و القاب آن حضرت باقر العلوم، الشاکر لله، هادی، امین و شبیه است. و لقب اخیر به خاطر شباهت آن حضرت به پیامبر صلی الله علیه و آله است. پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین علیهما السلام و مادر آن حضرت ام عبد الله فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیهما السلام است. امام باقر علیه السلام اولین علوی است که از پدر و مادر نسب شریفش به پیامبر صلی الله علیه و آله و امیر المومنین و حضرت زهرا علیهم السلام می‌رسد. امام صادق علیه السلام درباره‌ی ام عبد الله می‌فرمایند: از زن‌های باایمان و پرهیزکار و نیکوکار بود. در روایت دیگر امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: در میان فرزندان امام حسن علیه السلام مثل او نبود. در عظمت و شرافت این بانو همین بس که با حضرت سید الساجدین علی بن الحسین و باقر العلوم علیهم السلام در واقعه کربلا حضور داشت و همراه آن بزرگواران و زینب کبری و دیگر اهل بیت علیهم السلام به اسارت رفت و وقایع کوفه و شام را دید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۵-۱۸۶


تقویم شیعه


رجب المرجب


ماه رجب بسیار پرخاطره و به یاد ماندنی است. ایام ولادت امامان علیهم السلام و بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله از یک سو، و مرگ چند تن از دشمنان معروف اهل بیت علیهم السلام از سوی دیگر، خبرهای خوشی است که این ماه را قرین سرور ساخته است. شهادت معصومین علیهم السلام و چند نفر از یاران باوفای ایشان نیز روزهای حزن آل محمد علیهم السلام در این ماه است. در روزهای ۱، ۲، ۳، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۲، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹ ماه رجب خاطره‌هایی تازه می‌شود که ذیلاً به مرور آنها می‌پردازیم. ولادت امیر المؤمنین علیه السلام، امام باقر علیه السلام، امام جواد علیه السلام، امام علی النقی علیه السلام، و حضرت علی اصغر علیه السلام برکات متواصلی است که در این ماه نازل شده است. بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، خروج از شعب ابی طالب علیه السلام، و اعطای فدک به حضرت زهرا علیها السلام خبرهایی هستند که از بعد اعتقادی اهمیت ویژه‌ای دارند. مرگ معاویه و مأمون و معتمد عباسی نیز ایام شادی برای دوستان اهل بیتند. 

شهادت حضرت زهرا علیها السلام به قولی، و نیز شهادت امام صادق علیه السلام و امام موسی بن جعفر علیهما السلام و امام هادی علیه السلام روزهای اشک و حزن در این ماه‌اند. وفات حضرت زینب علیها السلام، حضرت ابو طالب علیه السلام، حضرت خدیجه علیها السلام، ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله، و نجاشی پادشاه حبشه خبرهای حزن‌آور این ماه به شمار می‌آیند. همچنین حمله به امام مجتبی علیهم السلام در مدائن و خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی مکه دو خبر مهم این ماه است.  اولین اقامه نماز در اسلام، هجرت مسلمانان به حبشه و بازگشت آنان، تغییر قبله، فتح خیبر به دست امیر المؤمنین علیه السلام، غزوه نخله، ورود امیر المؤمنین علیه السلام به کوفه، اولین خطبه امیر المؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه، اول خلافت شوم یزید، فرار ابو بکر و عمر در جنگ خیبر صفحات دیگری از تاریخ اسلام هستند که در ماه رجب رخ داده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۳-۱۸۴


از قرائن این چنین پیداست در را دیده است

ما شنیدیم، او ولیکن چهل نفر را دیده است


قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبل‌تر

بارها در کوچه‌ها داغ پدر را دیده است


آن که عمری با حسن خون جگر را خورده بود

بین تشتی عاقبت خون جگر را دیده است


صبر پنهان داشت در کرب و بلا از این جهت

دور از چشم همه رنج سفر را دیده است


در که جای خود، پدر که جای خود، در شهر شام

چهل نفر که هیچ از این بیشتر را دیده است


ام کلثوم است یا زینب نمی‌دانم کدام !

دور خواهر؛ خواهری چندین نفر را دیده است


بارها این شرم بی‌اندازه او را می‌کشد

این که زینب پیش او داغ پسر را دیده است


شرم او یک بار اما می‌کشد او را دو بار

این که هم در دشت هم در تشت سر را دیده است .


تقویم شیعه


بیست و نهم جمادی الثانی


وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام


جناب ام کلثوم علیها السلام، چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیر المؤمنین علیه السلام و مادرشان حضرت زهرای مرضیه علیها السلام است. صاحب ریاحین الشریعة به نقل از اعیان الشیعة می‌فرماید: امیر المؤمنین علیه السلام آن مخدره را به عون بن جعفر طیار تزویج نمودند. آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم علیها السلام با غیر عون بن جعفر نقل شده از بافته‌های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحابشان در کنار خواهرشان حضر زینب علیها السلام از بانوان و یتیمان محافظت می‌نمود، و اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است. پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند. خطبه‌ی آن حضرت در شهر کوفه و مجلس ابن زیاد، اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین، اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک، کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرت در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد. سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا بالأخص شهادت سید الشهداء علیه السلام رحلت نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در ۲۱ ماه جمادی الثانی بوده است.


۲- وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیهما السلام


حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام در سال ۲۵۲ هجری قمری در سامراء از دنیا رفت. آن حضرت را ابو جعفر و ابو عیل و سید محمد بعاج نیز می‌گفتند. جلالت قدر و منزلت او به حدی بود که عده‌ای از شیعیان گمان می‌کردند بعد از امام هادی علیه السلام آن بزرگوار امام خواهد بود، ولی با رحلت ایشان در زمان پدر بزرگوارش بر همه معلوم شد که امام حسن عسکری علیه السلام امام پس از ایشان است. امام عسکری علیه السلام به جناب سید محمد علیه السلام علاقه وافری داشت، به حدی که هنگام رحلت او گریبان چاک کرد. بعد از رحلت، آن حضرت را در آبادی به نام بلد، در شش فرسخی سامراء دفن نمودند، که هم اکنون قبر او در آنجا معروف است. کرامات زیادی از آن حضرت مشاهده شده، و هم اکنون دارای گنبد و صحن و غرفه های متعدد است، و دوستان اهل بیت علیهم السلام به زیارت آن بزرگوار مشرف می شوند. نسب سادات آل بعاج در عراق و خوزستان به علی و احمد فرزندان سید محمد بعاج منتهی می‌شود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۷۷-۱۷۹


تقویم شیعه


سوم رجب


شهادت امام هادی علیه السلام


شهادت اما علی النقی علیه السلام در سال ۲۵۴ هجری قمری بنا بر مشهور در سن ۴۱ سالگی بوده است. مرحوم کلینی شهادت آن حضرت را در ۲۶ جمادی الاخر نقل فرموده است. مشهور این است که آن حضرت ۶ یا ۸ سال و ۵ ماه داشت که پدر بزرگوار ایشان جواد الائمه علیه السلام به شهادت رسیدند، و مدت امام آن وجود شریف ۳۳ سال بود. ایام حیات امام هادی علیه السلام مصادف بود با خلافت به ناحق مأمون، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز لعنت الله علیهم؛ و آخر الأمر معتز آن حضرت را با زهر شهید کرد. مدت عمر مبارک آن حضرت ۴۱ سال و چند ماه بود. ۱۳ سال در مدینه اقامت فرمودند و بقیه ایام امامت خویش را به اجبار متوکل در سامرا بودند. حاکم مدینه به متوکل نوشت که اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است علی بن محمد علیهما السلام را از این دیار بیرون ببر که همه را مطیع خود ساخته است. در مدینه اسباب اذیت و اضرار به آن حضرت را به دستور متوکل زیاد کردند، تا زمانی که آن حضرت را به سامرا بردند و جسارت‌ها کردند، تا اینکه معتز آن حضرت را شهید کرد. امام عسکری علیه السلام غسل و کفن و نماز بر آن حضرت را انجام داد، و بعداً در ظاهر این امورات توسط دیگران انجام شد و ایشان را در منزل خود در مکان فعلی حرم مطهر دفن نمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۶-۱۸۷


معجزه امام هادی علیه السلام و اسلام آوردن مسیحی


طبرى شیعی ‏رحمه الله در کتاب دلائل الامامة» از محمد بن اسماعیل نهلى و او از پدرش نقل کرده است که گفت: من در سامراء اسیر بودم روزى یزداد مسیحی شاگرد بختیشوع را دیدم که از خانه موسى بن بغا بر می‌گشت، او همراه من به راه افتاد و باهم گفتگو می‌کردیم تا به محلی رسیدیم، با دست اشاره کرد و گفت: آیا این دیوار را می‌بینی؟ آیا می‌دانى صاحب این خانه کیست؟ گفتم: خودت بگو صاحب آن چه کسی است؟ جواب داد: جوانی علوی و اهل حجاز است که علی بن محمد نام دارد و ما اکنون اطراف خانه‌‏اش راه می‌رویم. به یزداد گفتم: راجع به او چه می‌دانی؟ گفت: اگر کسی در عالم از غیب و پنهانی خبر داشته باشد او است. گفتم: از کجا می‌دانی و چگونه این مطلب را می‌گویی؟ گفت: قضیه عجیبی از او برایت تعریف می‌کنم که مثل آن را تو و دیگران نشنیده‌اید ولی خدا را وکیل و حاکم قرار می‌دهم که آن را از طرف من برای هیچ کس نقل نکنی، زیرا من طبیب هستم و خرجی زندگى من از طریق سلطان تأمین می‌شود، و شنیده‌ام که خلیفه او را از روى دشمنى از حجاز به اینجا کشانیده است که مردم به او روی نیاورند و گرد او جمع نشوند و در نتیجه سلطنت او از بین ایشان یعنى فرزندان عباس خارج نشود. گفتم: قول می‌دهم و خدا را ضامن می‌گیرم که آن را براى کسی نقل نکنم، قصه‌ات را بگو و ترسی به خود راه نده، چون تو یک نفر نصرانی هستی و نسبت به آنچه از این خانواده تعریف کنی کسی تو را متهم نمی‌کند، و مطمئن باش که من آن را کتمان خواهم کرد. گفت: بلی قضیه آن است که روزى او را ملاقات کردم در حالی که بر اسب سیاهى سوار شده بود، لباس سیاهی به تن و عمامه سیاهی بر سر گذاشته بود، چهره خود ایشان هم مایل به سیاهی شده بود، همینکه چشمم به ایشان افتاد به احترام او ایستادم، و با خود بدون آنکه از دهان من مطلبی خارج شود و کسی از من حرفی بشنود، به حق حضرت مسیح علیه السلام فقط در ضمیر خود گذراندم که گفتم: لباس او سیاه، عمامه او سیاه، مرکب او سیاه، و خودش سیاه، سیاهی در سیاهی در سیاهی. همین که به من رسید به تندی به من نگاهی کرد و فرمود: قلب تو سیاه‏‌تر است از آنچه چشمان تو مشاهده کرد که سیاهی در سیاهی در سیاهی گفتی.


اسماعیل (راوی) گفت: به او گفتم: بعد از آن چه کردی و به او چه جواب دادی؟ گفت: از شنیدن کلام آن حضرت متحیر و سرگردان در جای خود بی‌حرکت ماندم و نتوانستم هیچگونه پاسخی دهم. به او گفتم: آیا قلبت از مشاهده این معجزه و کرامت، نورانی و سفید نشد؟ جواب داد: خدا می‌داند.


اسماعیل در دنباله داستان گفت: هنگامى که یزداد مریض و ناتوان گردید کسی را به سوی من فرستاد، و من نزد او حاضر شدم، به من گفت: بدان قلب من بعد از آن تاریکی و سیاهی که داشت به برکت امام هادی علیه السلام روشن و سفید گردید و اکنون شهادت می‌‏دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده او است، و حضرت علی بن محمد علیهما السلام حجت خداوند بر بندگانش و ناموس بزرگ پروردگار است. سپس در همان بیماری دنیا را وداع گفت، و من در نمازی که بر او خواندند شرکت کردم؛ رحمت خدا بر او باد.


متن عربی روایت: ٣٨٢ / ١٥ - وحدثني أبو عبد الله القمي، قال: حدثني ابن عياش، قال: حدثني أبو الحسين محمد بن إسماعيل بن أحمد الفهقلي الكاتب بسر من رأى سنة ثمان وثلاثين وثلاثمائة، قال: حدثني أبي قال: كنت بسر من رأى أسير في درب الحصاء فرأيت يزداد النصراني تلميذ بختيشوع وهو منصرف من دار موسى بن بغا، فسايرني وأفضى بنا الحديث إلى أن قال لي: أترى هذا الجدار، تدري من صاحبه ؟ قلت: ومن صاحبه ؟ قال: هذا الفتى العلوي الحجازي. يعني علي بن محمد بن الرضا عليه السلام وكنا نسير في فناء داره، قلت ليزداد: نعم فما شأنه ؟ قال: إن كان مخلوق يعلم الغيب فهو. قلت: وكيف ذلك ؟ قال: اخبرك عنه بأعجوبة لن تسمع بمثلها أبدا، ولا غيرك من الناس، ولكن لي الله عليك كفيل وراع أنك لا تحدث به عني أحدا، فإني رجل طبيب ولي معيشة أرعاها عند هذا السلطان. و بلغني أن الخليفة استقدمه من الحجاز فرقا منه لئلا ينصرف إليه وجوه الناس، فيخرج هذا الامر عنهم. يعني بني العباس. قلت: لك علي ذلك، فحدثني به وليس عليك بأس، إنما أنت رجل نصراني، لا يتهمك أحد فيما تحدث به عن هؤلاء القوم، وقد ضمنت لك الكتمان. قال: نعم، اعلمك أني لقيته منذ أيام وهو على فرس أدهم، وعليه ثياب سود، وعمامة سوداء، وهو أسود اللون، فلما بصرت به وقفت إعظاما له - لا وحق المسيح، ما خرجت من فمي إلى أحد من الناس - وقلت في نفسي: ثياب سود، ودابة سوداء، ورجل اسود، سواد في سواد في سواد، فلما بلغ إلي وأحد النظر قال: قلبك أسود مما ترى عيناك من سواد في سواد في سواد. قال أبي رحمه الله: قلت له: أجل فلا تحدث به أحدا، فما صنعت ؟ وما قلت له ؟ قال: سقط في يدي فلم أجد جوابا. قلت له: أفما ابيض قلبك لما شاهدت ؟ قال: الله أعلم. قال أبي: فلما اعتل يزداد بعث إلي فحضرت عنده، فقال: إن قلبي قد ابيض بعد سواده، وأنا أشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمدا رسول الله، وأن علي بن محمد حجة الله على خلقه وناموسه الاعلم، ثم مات في مرضه ذلك، وحضرت الصلاة عليه، رحمه الله.


دلائل الامامة، تألیف طبری شیعی، صفحه ۴۱۸-۴۲۰




راه رفتن دشمنان امیر المومنین علیه السلام بر روی زمین حرام است (به روایت اهل تسنن)


جوینی از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


٦٤- أنبأني الشيخ تاج الدين علي بن أنجب أبو طالب الخازن البغدادي بها، عن جدي شيخ الإسلام جمال السنة أبي عبد اللّه محمد بن حمويه بن محمد الجويني بواسطة واحدة قال: أنبأني شيخ الشيوخ ضياء الدين أبو أحمد عبد الوهاب بن علي إجازة، عن شيخ الإسلام إجازة عن الشيخ أبي الحسن علي بن أحمد المديني إجازة، قال: أنبأنا الشيخ أبو عبد الرحمن محمد بن الحسن بن موسى السلامي إجازة و إملاء، قال:حدثنا أبو المفضّل: محمّد بن عبد اللّه الشيباني، حدثنا محمد بن يزيد بن أبي الأزهر البوشنجي النحوي أنبأنا أبو هاشم داوود بن القاسم بن إسحاق بن عبد اللّه بن جعفر بن أبي طالب حدثنا أبي القاسم بن إسحاق، حدّثني أبي إسحاق بن عبد اللّه قال: سمعت أبي عبد اللّه بن جعفر يحدث علي بن الحسين صلوات اللّه عليهما، قال: سمعت عمي أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السّلام يقول: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: يا علي إِنَّ الْأَرْضَ لِلّٰهِ يُورِثُهٰا مَنْ يَشٰاءُ، مِنْ عِبٰادِهِ، و إنّه أوحى إليّ أن أزوجك فاطمة على خمس الأرض فهي صداقها، فمن مشى على الأرض و هو لكم مبغض فالأرض حرام عليه أن يمشي عليها .


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: به درستی که خداوند فاطمه سلام الله علیها را به ازدواج تو در آورد و مهریه او را همه زمین قرار داد. پس هر کس روی زمین راه رود و با تو دشمن باشد راه رفتن او حرام می‌باشد.


فرائد السمطین، تالیف جوینی، جلد ۱، صفحه ۹۴-۹۵، حدیث ۶۴، چاپ دار الحبیب


بر دشمنان امیر المومنین علیه السلام لعنت


بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۴۸)


(٩٤١) الغِيبَةُ آيَةُ المُنٰافِقِ

بدگویی، نشانه‌ی دورویی است.


(٩٤٢) السِّلْمُ ثَمَرةُ ااحِلْمِ

نرمخویی، نتیجه بردباری است.


(٩٤٣) الرِّفْقُ يُؤَدِّي السِّلْمِ

نرمخویی، کار را به آشتی می‌کشاند.


(٩٤٤) التَّجُوعُ أَدْوُ الدَّوٰاءِ

کمخوری، سودمندترین داروها است.


(٩٤٥) الشَّبَعُ يُكْثِرُ الأَدْوٰآءُ 

پرخوری، دردها را بسیار کند.


(٩٤٦) الْإِسْتِغْفٰارُ دَوَاءُ الذُّنُوبِ

طلب آمرزش، داروی گناهان است.


(٩٤٧) السَّخَـٰآءُ سَتْرُ العُيُوبِ

بخشش، پوشنده‌ی عیوب است.


(٩٤٨) الكَرَمُ أَفْضَلُ الشِّيَمِ

بخشندگی، بالاترین روش‌ها است.


(٩٤٩) الْإِيثٰارُ أَشْرَفُ الكَرَمِ

از خودگذشتگی، شریف‌ترین کرامت‌ها است.


(٩٥٠) الْإِخْلٰاصُ أَعْليٰ الْإِيمٰانِ

اخلاص، بالاترین ایمان است.


(٩٥١) الْإِيثٰارُ أَفْضَلُ الإِحْسٰانِ

از خودگذشتگی، برترین بخشش‌ها است.


(٩٥٢) الخَيْرُ لٰا يَفْنَيٰ

خوبی، نابود نمی‌شود.


(٩٥٣) الشَّرُّ يُعٰاقَبْ عَلَيْهِ و يُخْزيٰ

بدی، کیفر و رسوایی می‌آورد.


(٩٥٤) الأَعْمٰالُ ثِمٰارُ النِّيّٰاتِ

کارها، نتیجه‌ی نیت‌ها هستند.


(٩٥٥) الدُّنْيٰا مَصْرَعُ العُقُولِ

دنیا جای در افتادن خردها است.


(٩٥٦) الشَّهَوٰاتُ تَسْتَرِقُّ الجَهُولَ

شهوات، اسیر کننده‌ی نادان هستند.


(٩٥٧) الإِنْصٰافُ زَيْنُ الْإِمْرَةِ

انصاف، زینت حکومت است.


(٩٥٨) العَفْوُ زَكٰاةُ القُدْرَةِ

گذشت، زکات توانایی است.


(٩٥٩) المَوْعِظَةُ نَصِيحَةُ شَـٰافِيةٌ

پند و اندرز، شفاء دهنده [دردها] است.


(٩٦٠) الفِكْرُ مِرٰآةٌ صٰافِيَةٌ

اندیشه، آینه‌ی شفاف و روشن است.


تقویم شیعه


پنجم رجب


شهادت ابن سکیت رحمه الله


یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال می‌گذشت.


ابن سکیت خوزستانی از آبادی‌های دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت می‌گفتند. نجاشی می‌گوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقه‌ای راستگو بود و دارای کتاب‌هایی است.


علت شهادت


متوکل عباسی ابن سکیت را مم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفته اند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۲)


يا علي ثلاثة تحت ظل العرش يوم القيامة: رجل أحب لاخيه ما أحب لنفسه. ورجل بلغه أمر فلم يتقدم فيه ولم يتأخر حتى يعلم أن ذلك الامر لله رضى أو سخط. ورجل لم يعب أخاه بعيب حتى يصلح ذلك العيب من نفسه، فإنه كلما أصلح من نفسه عيبا بدا له منها آخر، وكفى بالمرء في نفسه شغلا.


ای علی! سه گروه در روز قیامت در سایه عرش الهی قرار می‌گیرند: کسی که برای برادرش بپسندد آنچه را برای خود می‌پسندد، و کسی که با امری مواجه شود و قدم از قدم بر ندارد تا آنکه بداند آن امر با مورد رضای خداست یا نه، و کسی که از برادر خود عیبی نگیرد تا آنکه آن را در خود اصلاح نماید، چرا که وقتی عیب خود را اصلاح کند عیبی دیگر بر او فاش شود [به عیب دیگری پی می‌برد و در پی رفع آن بر می‌آید] شخص را همان بس که به [رفع عيوب] خود بپردازد [و فرصتی برای پرداختن به عیوب دیگران نیابد].


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲١-۲۲



امام جواد علیه السلام بابرکت‌ترین مولود در اسلام برای شیعیان


ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۳- عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن علي بن أسباط، عن يحيى الصنعاني قال: دخلت على أبي الحسن الرضا عليه السلام وهو بمكة وهو يقشر موزا ويطعمه أبا جعفر عليه السلام فقلت له: جعلت فداك هذا المولود المبارك قال: نعم يا يحيى هذا المولود الذي لم يولد في الاسلام مثله مولود أعظم بركة على شيعتنا منه.


یحیی صنعانی گفت: در مکه خدمت حضرت رضا علیه السلام رسیدم و دیدم كه آن حضرت براى فرزندش امام جواد عليه السلام موز را پوست مى‌کند و به او می‌خوراند. به ایشان عرض کردم: فدایت شوم ایشان آن نوزاد مبارک است؟ حضرت فرمود: بلی اى یحیی، این نوزادى است که در اسلام بابرکت‌تر از او براى شیعیان فرزندی به دنیا نیامده است.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه، جلد ۶، صفحه ۲۲۵، حدیث ۳


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۳)


يا علي ثلاث من أبواب البر: سخاء النفس. وطيب الكلام. والصبر على الاذى.


ای علی! سه چیز از درهای [ورودی] خير است: سخاوتمندی وجود، شیرین سخنی، شکیبایی بر آزار و اذیت.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۲


تقویم شیعه


هفتم رجب


طلب امام رضا علیه السلام برای ولایتعهدی


در هفتم رجب سال ۲۰۰ هجری قمری، مأمون (لعنت الله علیه) برای امام رضا علیه السلام نامه‌ای نوشت و در آن نامه امام رضا علیه السلام را برای ولایتعهدی به مرو احضار کرد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۹



جنگ امیر المومنین صلوات الله علیه با معاویه لعنت الله علیه پس از رجعت


علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


در حدیث دیگر از حضرت امام صادق علیه السلام مروی است که حضرت امیر المومنین علیه السلام با حضرت امام حسین علیه السلام رجعت خواهد کرد و از جمیع بنی امیه و معاویه و آل معاویه و هر که با او جنگ کرده انتقام خواهد کشید. پس خدا زنده کند سی هزار کس را از یاوران [او] از اهل کوفه و از سایر مردم هفتاد هزار کس و در صفین با معاویه و اصحابش که زنده شده‌اند ملاقات کنند در همان موضع که در اول ملاقات واقع شده بود و معاویه و اصحابش را همگی به قتل رسانند، پس [بار] دیگر زنده شوند و ایشان را با فرعون و آل فرعون به بدترین عذاب‌ها معذب گرداند.


کتاب رجعت، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۲۰۹، چاپ انتشارات دلیل ما


ان شا الله آن روز در صف اصحاب امیر المومنین علیه السلام باشیم


بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۴۹)


(٩٦١) العَجَلَةُ تَمْنَعُ الْإِصٰابَةَ

شتاب، از رسیدن باز دارد.


(٩٦٢) المَعْصِيَةُ تَمْنَعُ الْإِجٰابَةَ

گناه، بازدارنده‌ی اجابت دعا است.


(٩٦٣) اللّجٰاجُ بَذْرُ الشَّرِّ

ستیزه‌خویی، بذر زشتکاری است.


(٩٦٤) الجَهْلُ فَسٰادُ كُلِّ أَمْرٍ

نادانی، تباه‌کننده‌ی کلیه‌ی کارها است.


(٩٦٥) اليَأْسُ عِتْقٌ مُرِيحٌ

ناامیدی [از مردم]، رهایی آسایش‌بخش است.


(٩٦٦) الْإِحْتِمٰالُ خُلْقٌ سَجِيحٌ

بردباری، رفتاری ستوده است.


(٩٦٧) القَنٰاعَةُ أَهْنَأُ عِيشَةٍ

قناعت، گواراترین [نوع] زندگی است.


(٩٦٨) الغَضَبُ مُثِيرُ الطَّيْشِ

خشم، انگیزه‌ی سبکسری است.


(٩٦٩) الفِكْرُ جَلٰآءُ العُقُولِ

اندیشه، روشن کننده‌ی خردها است.


(٩٧٠) الحُمْقُ يُوجِبُ الفُضُولَ

ابلهی، سبب زیاده‌روی است.


(٩٧١) اللَّهو قُوتُ الحَمٰاقَةِ

سبکسری، خوراک ابلهی است.


(٩٧٢) العُجْبُ رَأْسُ الحَمٰاقَةِ

خودخواهی، ریشه ابلهی است.


(٩٧٣) التَّوٰاضُعُ زَكوٰةُ الشَرَفِ

فروتنی، افزاینده‌ی بزرگی است.


(٩٧٤) العُجْبُ آفَةُ الشَّرَفِ

خودپسندی، آفت شرافت است.


(٩٧٥) التَّقْويٰ مِفْتٰاحُ الصَّلٰاحِ

پرهیزگاری، کلید درستی است.


(٩٧٦) التَّوفِيقُ رَأْسُ النَّجٰاحِ

موفقیت، قله‌ی رستگاری است.


(٩٧٧) الحَسَدُ يُفْنِي الجَسَدَ

حسادت، نابودکننده‌ی جسم است.


(٩٧٨) الكَرِيمُ بَرِيئيٌ مِنَ الحَسَدِ

جوانمرد، از حسد به دور است.


(٩٧٩) المَنَـٰايَـٰا تَقْطَعُ الآمٰالَ

مرگ‌ها، قطع کننده‌ی آرزوهایند.


(٩٨٠) الْأَمَانِيُّ هِمَّةُ الرِّجٰالِ

کارهای خير، همت رادمردان است.


تقویم شیعه


دهم رجب


۱- ولادت امام جواد علیه السلام


حضرت جواد الائمه علیه السلام بنا بر مشهور در دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری به دنیا آمده‌اند. اقوال دیگر در ولادت آن حضرت چنین است: ۱۷ ماه رمضان، ۱۵ ماه رمضان، آخر ذی القعده، به قولی هم در ۱۳ رجب ولادت آن حضرت واقع شده است. پدر بزرگوار آن حضرت امام رضا علیه السلام، و مادر آن حضرت جناب سبیکه یا دره است که حضرت رضا علیه السلام نام ایشان را خیزران نهادند. نام آن حضرت محمد، و کنیه ایشان ابو جعفر و مشهورترین القاب آن حضرت تقی و جواد است. حضرت رضا علیه السلام آن حضرت را به کنیه یاد می‌کردند، و می‌فرمودند: ابو جعفر به من نامه نوشته است، و نامه‌هایی که از آن حضرت می‌رسید در نهایت جلالت و زیبایی بود، و هنگامی که امام علیه السلام می‌خواستند نام برای امام جواد علیه السلام بنویسند آن حضرت را به بزرگی و احترام مورد خطاب قرار می‌دادند. یک روز در ایام کودکی حضرت جواد علیه السلام آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش امام رضا علیه السلام آوردند. آن حضرت فرمودند: این مولودی است که برای شیعه مبارک‌تر از او به دنیا نیامده است، چرا که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا علیه السلام گذشته بود و آن حضرت هنوز اولادی نداشتند، و بعضی از شیعیان در امر امامت نگران بودند، هنگامی که خداوند جواد الائمه علیه السلام را به مولایمان حضرت رضا علیه السلام داد، نگرانی و شک و تردید مردم بر طرف شد. آن حضرت شش فرزند داشت: ابو الحسن حضرت هادی علیه السلام، ابو طالب جناب زید، ابو جعفر جناب موسی مبرقع، حکیمه خاتون، خدیجه خاتون، ام کلثوم.


۲- ولادت حضرت علی اصغر علیه السلام


ولادت با سعادت حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام در این روز واقع شده است. با در نظر گرفتن اینکه آن حضرت در شش ماهگی در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید، ولادت حضرت مطابق این روز می شود. بعضی هم ولادت آن حضرت را در روز هشتم یا نهم ثبت کرده‌اند. نام شریف آن حضرت عبد الله مشهور به علی اصغر است. لقب شریفش باب الحوائج، رضیع، مذبوح من الاذن الی الاذن است. پدر بزرگوارش امام حسین (علیه السلام)، و مادر والامقامش حضرت رباب دختر امرء القیس کلبی است. قاتل آن حضرت، حرمله بن کاهل اسدی ملعون است که قلب امام حسین علیه السلام و اهل بیت و شیعیان، بلکه هر شنونده این مصیبت را سوزاند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۹-۱۹۱


تقویم شیعه


سیزدهم رجب


ولادت حضرت امیر المومنین علیه السلام


اولین امام مومنین و خلیفه الله بلافصل بعد از رسول الله خاتم النبیین صلی الله علیه و آله، برادر، پسر عمو، وزیر و داماد او سید الوصیین امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در روز جمعه ۱۳ رجب در بیت الله الحرام، داخل کعبه معظمه به دنیا آمد، که قبل از او و بعد از او مولودی در آنجا به دنیا نیامده و نخواهد آمد. 

اسم شریفش علی علیه السلام است. صاحب کتاب الانوار می گوید: علی بن ابی طالب علیهما السلام در کتاب خدا ۳۰۰ اسم دارد. مشهورترین القاب آن حضرت امیر المومنین است و ابن شهر آشوب بیش از ۸۵۰ لقب برای آن حضرت ذکر نموده است.


القاب امیر المومنین علیه السلام


مشهورترین کنیه‌های آن حضرت ابو الحسن علیه السلام است. اضافه بر اسامی و القابی که آن حضرت در کتاب‌های مختلف آسمانی به زبان‌های مختلف دارند. چه اینکه آن حضرت نزد اهل آسمان معروف به شمساطیل است. در زمین جمحائیل، در لوح قنسوم، در قلم منصوم، در عرش معین، نزد رضوان امین است، زند حور العین اصب است، در صحف ابراهیم علیه السلام حزبیل است، در عبرانیه بلقیاطیس، در سریانیه شروحیل، در تورات ایلیا، در زبور اریا، در انجیل بریا، در صحف حجر عین، در قرآن علی است.


والدین امیر المومنین علیه السلام


پدر والا مقام آن حضرت، سید بطحاء حضرت ابو طالب علیه السلام، و مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف علیها السلام، بانوی حرم حضرت ابو طالب علیه السلام است که انوار امامت و ولایت اولاً از آن خزانه عصمت و گنجینه حیاء و عفت به ظهور آمده و اولین هاشمیه‌ای است که چنین اختر فروزنده‌ای آورد. آن حضرت نه تنها مادر امیر المومنین علیه السلام بود، بلکه بعد از وفات حضرت عبد المطلب علیه السلام - که شش یا هشت سال از سن مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله گذشته بود و آن حضرت به ابو طالب علیه السلام سپرده شده بود - فاطمه بنت اسد علیها السلام در حق پیامبر صلی الله علیه و آله مادری می‌کرد و همیشه او را بر فرزندان خود مقدم می‌داشت و همه روزه از آن حضرت علامات نبوت را مشاهده می‌نمود و و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن حضرت را مادر خطاب می‌کرد. همچنین بعد از رحلت حضرت خدیجه کبری علیها السلام، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه اهرا علیها السلام را به فاطمه بنت اسد علیها السلام سپردند. ایشان برای آن حضرت مادری می‌کرد و در دامان عزت خود آن مستوره دو جهان را با جان و دل سرپرستی می‌کرد تا زمانی که از دنیا رفت. آن حضرت در سال چهارم هجری در مدینه طیبه از دنیا رفت، و در بقیع مدفون شد. هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام خبر فوت والده‌اش را به پیامبر صلی الله علیه و آله دادند آن حضرت فرمودند: او مادر من بود. بعد عمامه و لباسش را داد که فاطمه علیها السلام را به آن‌ها کفن کنند و خود حضرت بر جنازه نماز خواند و چهل تکبیر گفت. بعد در قبر خوابید و هنگام دفن او را تلقین فرمود و درباره او دعا کرد.


نور امیر المومنین علیه السلام در اصلاب پدران


حدیث ولادت امیر المومنین علیه السلام هم دلالتی بر صلابت ایمان فاطمه بنت اسد علیها السلام مادر آن حضرت دارد. نوری که از عرض پروردگار آمده بود، در انبیاء و اوصیاء یکی بعد از دیگری منتقل شده تا به عبد المطلب علیه السلام رسید و بعد آن نور دو قسم شد. نوری در پیشانی مبارک عبد الله علیه السلام پدر بزرگوار پیامبر صلی الله علیه و آله که آن نور بعداً به پیشانی آمنه علیها السلام و سپس در صورت مبارک خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله منتقل شد. نصف دیگر نور در پیشانی مبارک ابو طالب علیه السلام قرار گرفت. خداوند به ابو طالب علیه السلام چند فرزند عطا فرمود: عقیل، طالب، جعفر، فاخته یا ام هانی، جمانه و علی امیر المومنین علیه السلام. هنگامی که خداوند علی علیه السلام را به ابو طالب و فاطمه بنت اسد علیهم السلام داد، آن نور در صورت فاطمه بنت اسد علیها السلام درخشندگی می‌کرد.


محل ولادت امیر المومنین علیه السلام


مکان ولادت امیر المومنین علیه السلام اشرف بقاع یعنی حرم است. اشرف اماکن حرم مسجد است، و اشرف بقاع مسجد کعبه است. مولودی جز آن حضرت در آن مکان به دنیا نیامده است، آن هم در سید ایام روز جمعه، در ماه حرام و در بیت الحرام. امیر المومنین علیه السلام سه روز چشم مبارک را باز نکرد، او را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند. آنجا بود که چشم باز کرد. آن حضرت فرمود: او مرا مخصوص به نظر خود قرار داد و من او را مخصوص به علم خویش قرار دادم. سپس آن حضرت را در آغوش کشید به منزل ابو طالب علیه السلام آورد.


پیشگویی از ولادت امیر المؤمنین علیه السلام


جابر بن عبد الله انصاری می‌گوید: راهبی بود به نام مثرم بن رعیب که ۱۹۰ سال عبادت کرد بود، ولی حاجتی از خدا نخواسته بود. روزی  از خداوند خواست یکی از اولیائش را به او بنمایاند. خداوند متعال جناب ابو طالب علیه السلام را نزد او فرستاد و بعد از آن که راهب دانست این آقا چه کسی است، به آن حضرت بشارت داد که ای ابوطالب، خداوند به تو پسری عنایت می‌فرماید که او ولی خداست و اسم شریف او علی است. هنگامی که او را درک کردی سلام مرا به او برسان و به او بگو که مثرم راهب، اقرار می‌کند به وحدانیت خدا و به ولایت تو ای امیر المومنین علیه السلام شهادت می‌دهد. هنگام رفتن جناب ابو طالب علیه السلام خرما و انگور و انار بهشتی میل فرمودند و به منزل آمدند. فاطمه بنت اسد علیها السلام بانوی حرم جناب ابو طالب علیه السلام هم خرمایی که پیامبر صلی الله علیه و آله به آن حضرت داده بودند میل فرمود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده بودند: این خرما را کسی می‌خورد که مقر به توحید و نبوت من باشد. بعد از آنکه پدر و مادر آن حضرت، میوه‌های بهشتی را میل فرمودند وجود حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام به وجود آمد. هنگامی که فاطمه بنت اسد علیها السلام حامل آن وجود شریف شد، به زیبایی و نورانیتش افزوده شد.


انعقاد نطفه امیر المومنین علیه السلام


هنگامی که وجود شریف آن حضرت در بطن فاطمه بنت اسد علیها السلام قرار گرفت در مکه زله شد، و قریش بت‌ها را به کوه ابو قبیس آوردند، ولی زله بیشتر شد و بت‌ها به رو افتادند. آنان به ابو طالب علیه السلام پناه بردند، و آن حضرت بالای کوه آمد و فرمود: مردم در این شب اتفاق مهمی افتاده است. خداوند خلقی را آفریده که اگر از او اطاعت نکنید اقرار به ولایت او ننمایید و شهادت به امامت او ندهید این زله ساکن نمی‌شود. پس به اطاعت و ولایت و امامت او اقرار کنید. سپس در حالی که اشک می‌ریخت دستان مبارک را بلند نمود و فرمود: پروردگار من و آقای من، تو را می‌خوانم به محمدیت پسندیده و علویت بلند مرتبه و به فاطمیت درخشنده و نورانی که بر سرزمین تهامه به رحمت و مهربانی خویش لطف بفرمایی. دیگران آمین گفتند. دعا که تمام شد زله پایان یافت. عرب‌ها در زمان جاهلیت تا گرفتار می‌شدند این دعا را می‌خواندند و گرفتاری برطرف می‌شد. 

جعفر بن ابی طالب علیهما السلام صدای آن حضرت را از شکم مادر شنید و بیهوش شد. همچنین فاطمه بنت اسد علیها السلام به قصد طواف گرد خانه خدا می‌رفت، ولی ناگهان آن حضرت از داخل شکم دو پای خود را به شدت فشار می‌داد و نمی‌گذاشت مادرش به محلی که بتها نصب شده‌اند نزدیک شود، و حال آنکه مادرش برای عبادت خانه خدا را طواف می‌کرد. زمانی دیگر، بت‌ها در مقابل آن فرزند به دنیا نیامده به صورت به زمین می‌افتادند. شیر درنده طائف در برابر ابو طالب علیه السلام تعظیم کرد. هنگامی که آن حضرت علی را جویا شد شیر گفت: شما پدر اسد الله و کمک محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و مربی شیر خدا هستی.


مادر امیر المومنین علیه السلام


سیزدهم رجب بانوی بزرگوار ابو طالب علیه السلام احساس درد کرد، ولی با قرائت نامی مخصوص آرامش پیدا کرد. هنگامی که جناب ابو طالب علیه السلام خواست نی از قریش را برای کمک فاطمه بنت اسد علیها السلام بیاورد، از گوشه خانه ندایی رسید: ای ابو طالب، صبر کن چرا که دست نجس نباید ولی خدا را لمس کند. صبح هنگام فاطمه بنت اسد علیها السلام ندایی شنید: ای فاطمه به خانه ما بیا. ابو طالب علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند. عباس بن عبد المطلب که به همراه جماعتی در مسجد نشسته بودند، دیدند که فاطمه علیها السلام وارد مسجد الحرام شد و در مقابل کعبه ایستاد و نگاهی به سوی آسمان نمود و چنین فرمود: پروردگارا، من به تو و به پیامبران و کتاب‌هایی که از جانب تو آمده‌اند ایمان دارم. من کلام جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم و او بوده که این خانه را بنا کرد، و به حق فرزندی که در شکم من است و با من سخن می‌گوید و با گفتارش با من انس می‌گیرد، و من یقین دارم که یکی از آیات و نشانه‌های توست، که این ولادت را بر من آسان فرمایی. ناگهان حاضرین در مسجد الحرام دیدند که دیوار پشت آن سمتی که در کعبه است شکافته شد و فاطمه بنت اسد علیها السلام داخل شد. هر چه کردند قفل در کعبه را باز کنند ممکن نشد، و دانستند که حکمت خداوند در کار است. فاطمه بنت اسد علیها السلام می‌فرماید: هنگامی که داخل کعبه شدم دیدم حوا، ساره، آسیه مادر موسی بن عمران و مریم مادر عیسی آمدند. آنان به من سلام کردند: السلام علیک یا ولیة الله و در مقابلم نشستند. آنچه در ولادت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله انجام دادند در ولادت علی بن ابی طالب علیهما السلام نیز انجام دادند، چه اینکه فاطمه بنت اسد علیها السلام در هنگام ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله حضور داشت و به ابو طالب علیه السلام ماجرا را خبر داد. حضرت ابو طالب علیه السلام قبلاً به او فرموده بود: ۳۰ سال صبر کن تا خدا مولودی به تو عنایت کند مثل خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله مگر در نبوت که وصی و وزیر او خواهد شد.


روز ولادت امیر المومنین علیه السلام


روز جمعه علی بن ابی طالب علیهم السلام مانند خورشید بر روی سنگ سرخ در گوشه راست کعبه طلوع فرمود. همین که قدم بر زمین کعبه نهاد، به سجده افتاد و دستها را سوی آسمان بلند نمود و فرمود: اشهد ان لا اله الا الله، و أن محمداً رسول الله و اشهد ان علیاً ولی محمد رسول الله، بمحمد یختم الله النبوه و بی یختم الوصیه و انا امیر المؤمنین: شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداوند است و علی وصی محمد رسول الله صلی الله علیه و آله است. به محمد نبوت ختم می‌شود و به من وصایت کامل و تمام می‌شود و منم امیر المومنین. سپس فرمود: جاء الحق و زهق الباطل: حق آمد و باطل رفت. 

در این هنگام که وجود سرپا جودش پای بر این عرصه خاکی نهاده بود، بت‌هایی که در کعبه بود به صورت به زمین افتادند و آسمانها نورانی شد. شیطان فریاد برآورد: وای بر بت‌ها و بت پرستان از این فرزند!


سخنان امیر المومنین علیه السلام پس از ولادت


آنگاه سلام بر ن بهشتی نمود و حال آنان را پرسید. بانوان بهشتی او را در آغوش گرفتند و حضرت با آنان تکلم فرمودند. هنگامی که حضرت حوا علیها السلام او را در آغوش گرفت، آن حضرت فرمود: سلام بر توای مادر، حوا! حوا علیها السلام پاسخ داد: سلام بر تو پسرم! علی بن ابی طالب علیهما السلام از حال حضرت آدم پرسید. حوا علیها السلام پاسخ داد: غرق در نعمت‌های خداوند است و در جوار پروردگار متنعم است. در این هنگام که آن حضرت داخل کعبه بود ابو طالب علیه السلام در کوچه و بازار صدا می زد: بشارت باد شما را که ولی خدا ظاهر شده است، همان کسی که وصایت به او تمام و کمال می‌شود. بعد از رفتن ن بهشتی، پیامبران الهی حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی علیهم السلام آمدند. امیر المومنین علیه السلام با دیدن آنان حرکتی نمود و تبسم فرمود و آن بزرگواران بر حضرتش سلام کردند: سلام بر تو ای ولی خدا و خلیفه پیامبر خدا. حضرت در جواب فرمود: علیکم السلام و رحمه الله و برکاته. و جداگانه بر هر یک سلام نمودند. آن بزرگواران یکی بعد از دیگری او را در آغوش گرفتند و بوسیدند و زبان به مدح او گشودند و رفتند. سپس ملائکه آمدند و او را به آسمان‌ها بردند، و باز آوردند و بردند و هر بار کلماتی مخصوص در فضائل و مناقب حضرت می‌فرمودند. فاطمه بنت اسد علیها السلام می‌فرماید: بار دوم در حالتی آن حضرت را آوردند که او را در حریر سفید بهشتی پیچیده بودند و به من گفتند: او را از چشم بینندگان حفظ کن که ولی رب العالمین است. بدانکه وارد بهشت نمی‌شود مگر کسی که ولایت او را بپذیرد و امامت و ولایت او را تصدیق کند. خوشا به حال آن که تابع اوست و وای بر کسی که از او رویگردان شود. مثل او چون کشتی نوح است. هر که به آن پیوست نجات می‌یابد و هر که از آن باز ماند غرق می‌شود و سقوط می‌کند. سپس در گوش او مطلبی گفتند که من نفهمیدم. بعد او را بوسیدند و برخاستند و بیرون رفتند و من ندانستم از کجا خارج شدند.


سه روز در کعبه


فاطمه بنت اسد علیها السلام بعد از سه روز که مهمان الهی بود فرزند مبارک و محترم خود را در آغوش گرفته آماده خروج از کعبه شد که هاتفی غیبی چنین ندا داد: ای فاطمه، نام این مولود را علی بگذار، چرا که من خدای علی اعلی هستم. من نام او را از نام خود گرفته‌ام، و او را ادب آموخته‌ام و امر خود را به او سپرده‌ام، و او را بر غوامض علم خود آگاهی داده‌ام، او در خانه من بدنیا آمده است. او اول کسی است که بر فراز خانه من اذن می‌گوید، و بت‌ها را می‌شکند، و آنها را از بالای کعبه به صورت می‌اندازد. خوشا به حال کسی که او را دوست می‌دارد و از او اطاعت می‌کند و او را یاری می‌نماید. وای بر کسی که بغض او را دارد و از او سرپیچی می‌کند و او را خوار می‌نماید و حق او را انکار می‌نماید. در این سه روز در هر محفلی سخن از ولادت این مولود مبارک و استثنایی بود، به خصوص باز نشدن قفل در کعبه، شکافته شدن دیوار کعبه در روز و دیدن آن توسط کفار، این مطلب را به صورت یک مسئله عمومی در آورده بود.


طلوع نور علی علیه السلام در آغوش پیامبر صلی الله علیه و آله


صبح روز چهارم در مقابل دیدگان به انتظار نشسته، ناگهان دیوار کعبه از مکان قبلی شکاف برداشت به حدی که فاطمه بنت اسد علیه السلام با فرزند عزیزش از آنجا خارج شدند. مردم همه نگاه می‌کردند و قبل از سوال کسی، فاطمه بنت اسد علیها السلام از بعضی وقایع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذاهای بهشتی و اینکه نام این حضرت به ندای آسمانی علی علیه السلام است. ابو طالب علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله پیش آمدند، و فاطمه بنت اسد علیها السلام با مولود پیش آمد. حضرت مولی الموالی علی علیه السلام فرمودند: السلام علیک یا ابه و رحمه الله و برکاته. ابو طالب علیه السلام فرمود: و علیک السلام یا بنی و رحمه الله و برکاته، و آن حضرت را در آغوش گرفت. امیر المومنین علیه السلام چشمان مبارک به صورت پیامبر صلی الله علیه و آله باز کرد و تبسم فرمود و خود را حرکتی داد و فرمود: السلام علیک و رحمه الله و برکاته، مرا در آغوش بگیر. پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ سلامش را داد و آن حضرت را در آغوش گرفت، و بوسید و دست در دست او گذاشت. آنگاه امیر المومنین علیه السلام دست راست بر گوش نهاد و اذان و اقامه فرمود و به یگانگی خداوند عز و جل و نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت داد. سپس از پیامبر صلی الله علیه و آله برای قرائت کتب آسمانی اجازه خواست. بعد از آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه فرمود، سینه را صاف کرد و آنچه در صحف حضرت آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام بود قرائت فرمود. سپس شروع به قرائت قرآن نمود که هنوز نازل نشده بود. آن حضرت سوره مبارکه مومنون را آغاز کرد: قد افلح المؤمنون سپس در حالتی که آن حضرت در آغوش رسول الله صلی الله علیه و آله بود به خانه ابو طالب علیه السلام بازگشتند.

در روز سوم ولادت حضرت یا روز سوم خروج از کعبه و در بعضی اقوال دهم ذی الحجه، حضرت ابو طالب و قبلاً هفت بار کعبه را طواف کنید و بعد بر فرزندم علی علیه السلام سلام کنید.


کودکی علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله


امیر المومنین علیه السلام درباره دوران کودکی خود و همراه بودن با پیامبر صلی الله علیه و آله چنین می‌فرمایند: به هنگام کودکی، پیامبر صلی الله علیه و آله مرا به دامان می‌گرفت، و به سینه می‌چسباند. غذا را می‌جوید و به دهانم می‌گذارد. از بوی خوش خویش به مشام جانم می‌بویانید. او در گفتارم دروغ و در کردارم اشتباه و نادانی نیافت. خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را از هنگام شیر خوارگی با بزرگترین فرشتگان همراه کرد، تا شبانه روز او را در راه بزرگواری‌ها و نیکی‌های جهان رهنمون باشد. من نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی می‌کردم تا چنانکه کودک شیر خواری از مادر فرمان می برد و از کردارهای او پیروی می‌کند. هر سال به کوه حرا می‌رفت، و در این هنگام هیچ کس جز من او را نمی‌دید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۹۵-۲۰۶


تقویم شیعه


دوازدهم رجب


۱- مرگ معاویه


در این روز سال ۶۰ هجری قمری معاویه بن ابی سفیان لعنت الله علیه در سن ۷۸ سالگی در شام به درکات جهنم شتافت. روز شادی اهل ایمان و حزن و اندوه اهل کفر و طغیان است. و روزه این روز به جهت شکر الهی بر هلاکت معاویه مستحب است.


نسب معاویه


کلبی نسابه و ابن روزبهان که از ثقات نزد علمای اهل سنت (عمری) هستند، نقل کرده اند که معاویه فرزند چهار نفر بوده: عماره، مسافر، ابو سفیان و مردی که اسم او را نمی‌برند. راغب اصفهانی در محاضرات و ابن ابی الحدید از ربیع الابرار زمخشری نقل می‌کنند که معاویه را به چهار کس نسبت می‌دادند: مسافر بن ابی عمرو، عمار بن ولید بن مغیره، عباس و صباح که مغنی عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوش‌رویی بود و کارگر ابو سفیان بود - الفتی تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابی سفیان بن حرب می‌گویند.  ابو سفیان مردی زشت و کوتاه قد بود، و یک چشم او در طائف و چشم دیگرش در یرموک کور شده بود. باطنش کورتر از چشمش بود و نهایت عداوت و دشمنی با پیامبر صلی الله علیه و آله را داشت. ابو سفیان در هر جنگ و فتنه‌ای که بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود می‌آمد دخالت داشت و در سال فتح مکه از ترس اسلام آورد و با نفاق زندگی کرد تا در سن ۸۲ سالگی در سال ۳۰ هجری قمری به درک رفت. مخفی نماند که حمامه یکی از جدات معاویه است که در بازار المجاز صاحب پرچم و مشهور بود! و از این جا نسب ابو سفیان هم معلوم می‌شود. مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانی به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن می‌شود. محدث قمی رحمه الله می‌فرماید: چون پیامبر صلی الله علیه و آله در فتح مکه ریختن خون معاویه را مباح شمردند، به اصرار و شفاعت عباس، پنج ماه قبل از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورد.


حکومت معاویه بر شام


یزید بن ابی سفیان از طرف ابو بکر با لشکر مسلمین به طرف شام رفت، معاویه هم همراه آن‌ها بود. یزید در شام مرد و ابا بکر ولایت شامات را به معاویه واگذار کرد و به این حال بود تا زمان خلافت امیر المومنین علیه السلام که طغیان معاویه علیه آن حضرت شروع شد. پس اساس ظلم‌های معاویه را هم ابو بکر بنا نهاد. 

معاویه در سال ۴۵ هجری قمری برای پسرش یزید بیعت گرفت. او اول کسی بود که دشنام بر امیر المومنین علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه نماز جمعه لعن و جسارت بر امیر المومنین علیه السلام می‌کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان عمر بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد.


دشمنی معاویه با حضرت امیر المومنین علیه السلام


معاویه به صحابه و تابعین دستور داد تا حدیث در مذمت امیر المومنین علیه السلام جعل کنند، و عده زیادی از محبین و ارادتمندان آن حضرت را شهید کرد مانند جناب مالک اشتر نخعی که در قم مصر به سم شهید شد. امام مجتبی علیه السلام را به دست جعده عیال آن حضرت مسموماً شهید کرد. معاویه مردی خوش‌گذران و پرخور بود، به حدی که از کثرت خوردن می‌گفت: خسته شدم ولی سیر نشدم، و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله در باره او بود. او در نفاق و عوام فریبی تجربه به سزایی داشت. محدث قمی رحمه الله نقل می کند که دویست خبر از طرق معتمده اهل سنت در مذمت معاویه نقل شده است.


ماجرای مرگ معاویه


آخر الامر معاویه در مسیر مکه به شام بیمار شد، به حدی که می‌لرزید و دهان او بسته نمی‌شد، تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد و رهین اعمال خویش گردید. هنگام مرگ سن او را ۷۵ یا ۸۲ یا ۹۲ سال نقل کرده‌اند. 

جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولی در هنگام مرگ به یکی از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کرده‌ام: حق علی بن ابی طالب را غصب کردم، حسن بن علی را به فریب دادن جعده به شهادت رساندم، و یزید را به جانشینی خود انتخاب کردم، و حجر بن عدی و اصحاب او را به قتل رساندم. در مرگ معاویه بعضی فقط ماه را ذکر کرده‌اند و بعضی ۴ رجب و برخی ۲۲ رجب ذکر نموده‌اند. ۱۲ رجب، ۱۴ رجب، ۱۵ رجب هم نقل شده است که این سه قول به یکدیگر نزدیک‌ترند.


۲- ورود امیر المومنین علیه السلام به کوفه


در این روز در سال ۳۶ هجری قمری امیر المومنین علیه السلام بعد از واقعه جمل وارد کوفه شدند و آن شهر را به عنوان مقر حکومت انتخاب نمودند، و اولین خطبه را در شهر کوفه در این روز ایراد فرمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۹۱-۱۹۴


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۴)


يا علي في التوراة من أتى غنيا فتضعضع له ذهب ثلثا دينه.


ای علی! در تورات آمده است که کسی که خود را در برابر ثروتمند به خاطر ثروتش حقیر نماید، دو سوم دینش را از دست داده است.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۲


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:


آية المنافق ثلاث، إذا حدّث كذب و إذا وعد أخلف وإذا ائتمن خان.


نشانه منافق سه چیز است، سخن به دروغ گوید، از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید.


نهج الفصاحة، تألیف ابو القاسم پاینده، حدیث ۷


تقویم شیعه


پانزدهم رجب


۱- زیارت امام حسین علیه السلام


در شب ۱۵ رجب و روز آن زیارت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت مشاهد مشرفه معصومین علیهم السلام مستحب است.


۲- شهادت حضرت زینب سلام الله علیها


وفات (شهادت) مظلومانه و غریبانه ام المصائب حضرت فاطمه صغری عقیله بنی هاشم زینب کبری علیها السلام در شب یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری به وقوع پیوسته است. در مدت یک سال بعد از واقعه کربلا، زندگانی آن حضرت همراه با اشک و آه و خاطرات اسارت و کربلا سپری گشت. در عظمت آن مخدره همین بس که به فرموده صدوق رحمه الله، از جانب امام حسین علیه السلام نیابت خاصه داشته است، و تا هنگامی که بیماری امام زین العابدین علیه السلام تمام نشده بود، این نیابت ادامه داشت.


نامگذاری حضرت


هنگام ولادت حضرت زینب سلام الله علیها جبرئیل از جانب خداوند متعال بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، اسم این دختر را زینب بگذار. آنگاه جبرئیل گریست. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: سبب این گریه چیست؟ عرض کرد: همانا این دختر از آغاز زندگانی تا پایان روزگار در این سرای ناپایدار با رنج و درد و بلا خواهد زیست. گاهی به درد مصیبت شما یا رسول الله مبتلا می‌شود، و گاهی در ماتم مادرش و گاهی در مصیبت پدر و گاهی به درد فراق برادرش حسن مجتبی علیه السلام دچار خواهد شد. از همه بالاتر به مصائب کربلا و نوائب دشت نینوا گرفتار می‌شود چنانکه مویش سفید و قامتش خمیده خواهد گردید. این خبر را اهل بیت علیهم السلام شنیدند و اندوهناک و گریان شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله صورت بر صورت حضرت زینب علیها السلام نهاد و گریست. حضرت صدیقه طاهره علیها السلام فرمود: یا ابتا، این گریه برای چیست؟ خداوند دیده‌های تو را نگریاند. فرمود: ای فاطمه، بعد از من و تو این دختر دچار بلاها و مصائبی می‌شود. حضرت صدیقه علیها السلام فرمود: چه ثواب دارد آن کسی که بر دخترم زینب علیها السلام گریه کند؟ آن حضرت فرمود: ای پاره تنم و ای نور چشمم، ثواب کسی که بر او و مصائب او گریه کند مانند ثواب کسی است که بر برادرش حسین گریه کند. سپس نام آن حضرت را زینب نهاد. آن حضرت یک سال و چند ماه بعد از واقعه کربلا با قلبی پر از اندوه از مصائب کربلا در خانه خود رحلت فرمودند و در همان خانه دفن شدند. در وفات آن مخدره مظلومه روزهای ۱۴ رجب و دهم ماه رمضان را هم گفته اند.


پی نوشت: البته بر خلاف نویسنده محترم بسیاری از مورخین خبر از مسموم شدن و شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به دست بنی امیه لعنت الله علیهم داده‌اند که با شناختی که از سیره و روش حکام ظالم بنی امیه و افشاگری‌های حضرت زینب علیها السلام از این حکام جور داریم معقولانه‌تر است.


۳- تغییر قبله


در روز ۱۵ رجب سال دوم هجری قمری قبله از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر پیدا کرد. این برنامه در نماز ظهر در مسجد بنی سالم مدینه اتفاق افتاد و این مسجد بعد از آن به مسجد ذی القبلتین نامیده شد.


۴- خروج از شعب ابی طالب علیه السلام


در این روز حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله از شعب ابی طالب علیه السلام خارج شدند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۰۶-۲۰۸


تقویم شیعه


نوزدهم رجب


مرگ معتمد عباسی لعنت الله علیه


در این روز در سال ۲۷۹ هجری قمری المعتمد علی الله احمد بن متوکل ملقب به معتمد به جهنم واصل شد. علت مرگ او این بود که در کنار نهری در حال عیش و نوش بود و در اثر نوشیدن زیاد شراب یا زهری که توسط پسر برادرش در شراب او ریخته بودند، شکمش ترکید. به قول دیگر او در هجدهم رجب به درک واصل شد.


معتمد در ۲۳ سال غصب خلافتش لذت و ملاهی را اختیار کرده بود و امورات مملکت به دست برادرش احمد موفق بود. بعد از او پسرش احمد معتضد کارهای پدر را انجام می‌داد تا عمویش معتمد را از سر راه برداشت و خود به خلافت رسید.


از کبائر جرائم اعمال معتمد، مسموم کردن آقا و مولایمان حضرت امام حسین عسکری علیه السلام است. صدوق رحمه الله می‌فرماید: معتمد چندین بار امام عسکری علیه السلام را حبس کرد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۰-۲۱۱


تقویم شیعه


هجدهم رجب


۱- وفات ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله


در سال دهم هجری قمری ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت. مادر این بزرگوار ماریه قبطیه بود. سن ابراهیم هنگام وفات به قولی ۱۸ ماه و چند روز، و به قولی یک سال و ده ماه و هشت روز بود.


۲- اول خلافت شوم یزید (لعنت الله علیه)


در این روز یزید ملعون خلافت غصب شده را در دست گرفت. سه روز بعد از مرگ معاویه و دفن او در ۱۵ رجب، یزید به دمشق آمد و کنار قبر او رفت و گریست. بعد از آن به کاخ رفت و تا سه روز بیرون نیامد. سپس در روز ۲۱ رجب به مسجد آمد و به منبر رفت و خطبه خواند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۰۹-۲۱۰


تقویم شیعه


هفدهم رجب


مرگ مأمون (لعنت الله علیه)


روز پنچ شنبه ۱۷ رجب سال ۲۱۸ هجری قمری، یا به قولی ۸ رجب یا ۹ رجب یا ۱۸ رجب مأمون لعنت الله علیه در سن ۴۸ سالگی به اجدادش پیوست. مدت غصب خلافت توسط او ۲۱ سال بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۰۹


ثواب کسی که بگوید لا اله الا الله


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


۷- حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْكُوفِيِّ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ كُلُّهُمْ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ عَمْرٍو عَنْ مُهَاجِرِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ عَنِ اَلنَّبِيِّ ص قَالَ : مَنْ قَالَ‌ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ اَلْجَنَّةَ وَ إِخْلاَصُهُ بِهَا أَنْ يَحْجُزَهُ‌ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ.


زید بن ارقم از حضرت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل کرده است که آن حضرت فرمودند: کسی که مخلصانه بگوید لا اله الا الله داخل بهشت می‌شود و شرط مخلص بودن او این است که همین جمله لا اله الا الله» او را از انجام کارهای حرام باز دارد.


صفات الشیعة، تالیف شیخ صدوق، حديث ۷


تقویم شیعه


بیست و پنجم رجب


شهادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام


در این روز در سال ۱۸۳ هجری قمری بنا بر مشهور امام موسی بن جعفر علیهما السلام، در حبس سندی بن شاهک (لعنت الله علیه) به شهادت رسیدند. به روایت مرحوم کلینی روز شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام ششم رجب است. هارون ملعون به ظاهر برای زیارت و در حقیقت برای دستگیر نمودن حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام و فرستادن آن حضرت از مدینه به بغداد به مسجد النبی صلی الله علیه و آله آمد.


خلفای ظالم در دوران امامت حضرت


آن حضرت ۲۰ سال داشتند که امامت به ایشان منتقل شد و مدت ۳۵ سال امامت فرمودند. در این مدت بعد از شهادت امام صادق علیه السلام مقداری همزمان با ابو جعفر منصور بودند که او متعرض آن حضرت نشد. بعد از منصور قریب به ده سال ایام خلافت مهدی بود. او حضرت را به عراق طلبید و حبس کرد. شبی امیر المومنین علیه السلام را در خواب دید که به او فرمود: فهل عسیتم ان تولیتم أن تفسدوا فی الارض و تقطعوا أرحامکم. وقتی بیدار شد مراد حضرت را دانست و موسی بن جعفر علیهما السلام را از زندان آزاد کرد. پس از مهدی، پسرش هادی خواست آن حضرت را محبوس کند ولی اجل او را مهلت نداد، چه اینکه کمتر از یک سال بیشتر خلافت نکرد. خلافت به هارون که رسید امام علیه السلام را از زندانی به زندان دیگر فرستاد، تا در سال چهاردهم خلافتش آن حضرت را در سن ۵۵ سالگی به زهر جفا شهید کرد.


غسل و تدفین حضرت


پس از شهادت بدن شریف حضرت را طبق دستور هارون با جامه های کهنه، جهت اهانت به آن بزرگوار، روی نردبانی گذاردند و چهار حمال بر دوش گرفتند، و کسی جلوی جنازه صدا می زد: این امام رافضیان است. امام رضا علیه السلام قبلاً متوجه غسل و کفن و نماز آن حضرت شده بودند. سپس شیعیان آمدند و گل آوردند و احترام کردند و در محل فعلی حرم مطهر، بدن آن حضرت را دفن کردند. تعداد فرزندان آن حضرت ۳۷ نفرند و مدت امامت آن حضرت ۳۵ سال، و عمر شریف امام علیه السلام هنگام شهادت ۵۵ سال بود. شهادت آن حضرت در پنجم یا ششم رجب نیز ذکر شده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۶-۲۱۷


تقویم شیعه


بیست و چهارم رجب


۱- فتح خیبر به دست امیر المومنین علیه السلام


در این روز در سال هفتم هجری قمری در جنگ خیبر مرحب به دست امیر المومنین علیه السلام کشته شد و قلعه خیبر به دست آن حضرت فتح گردید. و در بحار الانوار ۲۷ رجب روز فتح خیبر ذکر شده است. چون پیامبر صلی الله علیه و آله به جنگ خیبریان رفت و قلعه قموص را محاصره کرد، ابتدا پرچم را برای مبارزه با آنان به ابو بکر دادند. ابو بکر با لشکری رفت، ولی چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان هم در پی او بازگشتند. روز بعد پیامبر صلی الله علیه و آله پرچم را به عمر داد و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده بازگشت.


انتخاب امیر المومنین علیه السلام برای فتح خیبر


پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: فردا پرچم را به مردی می‌دهم که حمله‌هایش را تکرار کند، نه اینکه فرار کند. کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خیبر را به دست او فتح می‌کند. همه اصحاب آرزو کردند که این مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فردای آن روز، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی بن ابی طالب علیهما السلام کجاست؟ گفتند: چشم دردی دارد که حرکت برای آن حضرت مشکل است. خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله فرمود: او را حاضر کنید. سلمه بن اکوع رفت و آن حضرت را آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارک به چشمان نورانی حضرت خاتم الاوصیاء علی مرتضی علیه السلام مالید و فرمود: بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار. پس از آن روز بر امیر المومنین علیه السلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت.

پیامبر صلی الله علیه و آله زره خود را بر او پوشانید و ذو الفقار را بر کمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مرکبش نموده فرمود: جبرئیل از سمت راست، میکائیل از سمت چپ، عزرائیل از پیش رو و اسرافیل از پشت سر، و نصرت خدا بالای سر، و دعای من نیز از پشت سر تو است. فرمود: یا علی، مسلماتی را بر ایشان عرضه کن.


◾️ میدان جنگ خیبر


آن حضرت رفت، و پس از موعظه و نصیحت عده‌ای برای جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهید کردند. امیر المومنین علیه السلام بر آن‌ها تاخته و آن‌ها را کشتند. آنگاه برادر مرحب با عده‌ای آمدند. حضرت آن‌ها را هم به درک فرستاد. مرحب که شجاع بود به خونخواهی آمد. امیر المومنین علیه السلام چنان با ذو الفقار بر سرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دو نیم ساخت و به خاک انداخت. صدای تکبیر مسلمانان بلند شد. عده‌ای از یهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. امیر المومنین علیه السلام به مبارزه ادامه داد تا عده‌ای کشته شدند و عده‌ای به قلعه گریختند. آن حضرت با دست قدرتمند حیدری در قلعه را کند و برای مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور کنند. حضرت چندین بار مسلمانان را از روی خندق به وسیله آن در عبور داد، با اینکه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود.


۲- بازگشت جعفر طیار از حبشه


آمدن جناب جعفر بن ابی طالب علیهما السلام برادر امیر المومنین علیه السلام از حبشه در روز فتح خیبر اتفاق افتاده است. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: به کدامین امر سرور من بیشتر باشد، به آمدن جعفر یا فتح خیبر؟!» پیامبر صلی الله علیه و آله جعفر را در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۳-۲۱۵


تقویم شیعه


بیست و سوم رجب


۱- حمله به امام مجتبی علیه السلام در مدائن


در این روز جراح بن سنان اسدی ملعون در ساباط مدائن با استفاده از تاریکی شب خنجر یا تیغی مسموم را به ران مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام زد که تا استخوان شکافت. آن حضرت از شدت درد دست در گردن او افکند و هر دو به زمین افتادند. دوستان حضرت آن ملعون را کشتند و امام علیه السلام را به خانه والی مدائن، سعد بن مسعود (عموی مختار) بردند. سعد جراحی آورد و جراحت آن حضرت را مداوا نمود. مخفی نماند که معاویه هر یک از عمرو بن حریث و اشعث بن قیس و حجر حارث و شبث بن ربعی را به همراه جاسوسی از جاسوسان خود برای کشتن اما مجتبی به عراق فرستاد و به آن‌ها وعده کرد هرکس حسن بن علی او را بکشد ۲۰۰ هزار درهم به اضافه سرلشکری یکی از لشکرهای شام، و یکی از دخترانم را به همسری او خواهم داد. این خبر به امام حسن علیه السلام که رسید، آن حضرت زیر لباس حتی در نماز زره می‌پوشید. یک بار در نماز تیری به سوی آن حضرت پرتاب کردند و چون زره در تن مبارک بود بر آن حضرت اثری نکرد. اما در تاریکی‌های ساباط مدائن با خنجری زهر آلود به آن حضرت حمله کردند. در این روز زیارت آن حضرت و لعن بر ظالمان و قاتلان آن حضرت مناسب است.


۲- مسموم شدن موسی بن جعفر علیه السلام


در این روز در سال ۱۸۳ هجری قمری آقا و مولایمان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را به دستور هارون ملعون در زندان بغداد زهر داده و مسموم کردند.


۳- فرار عمر در جنگ خیبر


در این روز در جنگ خیبر پرچم را به دست عمر دادند و او با دیدن دشمن گریخت و گروه خود را نیز به فرار تشویق کرد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۲-۲۱۳


تقویم شیعه


بیست و دوم رجب


فرار ابو بکر در جنگ خیبر


در این روز در ایام جنگ خیبر علم به ابو بکر داده شد و او با دیدن دشمن گریخت و گروه خود را نیز به فرار تشویق کرد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۱



وصف روزگاران بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله در کلام امیر المومنین علیه السلام


امیر المومنین عليه السلام فرمودند:


أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ [إِعْوَارٍ] اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ.


خدا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را هنگامی مبعوث فرمود که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدت‌ها گذشته، و ملت‌ها در خواب عمیقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می‌کشید و دنیا، بی‌نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگ‌های درخت زندگی به زردی گراییده و از میوه آن خبری نبود، آب حیات فروخشکیده و نشانه‌های هدایت کهنه و ویران شده بود. پرچم‌های هلاکت و گمراهی آشکار و دنیا با قیافه زشتی به مردم می‌نگریست، و با چهره‌ای عبوس و غم‌آلود با اهل دنیا روبرو می‌گشت. میوه درخت دنیا در جاهلیت فتنه، و خوراکش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بیرون شمشیرهاى ستم حکومت داشت.


نهج البلاغه، خطبه ۸۹


تقویم شیعه


بیست و هفتم رجب


بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله


مبعث مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در سن ۴۰ سالگی و آغاز نزول قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله در این روز بوده است. این روز یکی از اعیاد بزرگ است، و روزی است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به رسالت مبعوث گردید و جبرئیل علیه السلام بر پیامبری آن حضرت نازل شد. غیر شیعه مبعث را در ۱۷ یا ۱۸ یا ۲۴ ماه رمضان و بعضی در ۱۲ ربیع الاول می دانند.


در این روز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت و نیز زیارت آن حضرت و امیر المومنین علیه السلام وارد شده است.


سالیان سال بود که از بعثت انبیا علیهم السلام می‌گذشت، و هر قوم و قبیله‌ای با عقیده‌های مختلف خود زندگی می‌کردند و در حجاز و مکه آن روز بیار بت می‌پرستیدند: بت سنگی، فی، چوبی، و گاهی از جنس خرما. دختران را زنده به گور می‌کردند. اکثر قبایل در حال جنگ و خونریزی بودند. دنیا غرق در گمراهی و ضلالت بود. تا اینکه چهل سال از ولادت با سعادت اشرف مخلوقات و سرور کائنات حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله گذشت. خداوند آن حضرت را به پیامبری مبعوص فرمود، و جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و وحی‌های الهی را با آداب و مراسمی مخصوص به آن حضرت رسانید که در کتب روایی با سندهای مختلف ذکر شده است.


طبق بعضی روایات هنگامی که آن حضرت از کوه حرا بر می‌گشتند انوار جلال و عظمت ایشان را فرا گرفته بود، به حدی بود که هیچکس را یارای آن نبود که به آن حضرت نظر کند. از کنار هر درخت و گیاه و سنگ که می گذشت در برابر آن حضرت خم می‌شدند و به زبان فصیح می‌گفتند: السلام علیک یا نبی الله، السلام علیک یا رسول الله. هنگامی که آن حضرت داخل خانه حضرت خدیجه علیه السلام شدند، از شعاع انوار جمال آن حضرت خانه منور شد. خدیجه علیه السلام عرض کرد: ای محمد، این چه نور است که از شما مشاهده می‌کنم؟ آن حضرت فرمودند: این نور پیامبری است. سپس خطاب به حضرت خدیجه علیه السلام فرمودند: بگو: لا اله الا الله محمد رسول الله. خدیجه علیه السلام عرض کرد: سال‌هاست من پیامبری شما را می‌دانم. سپس به وحدانیت خداوند متعال و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت داد. در این هنگام آن حضرت فرمودند: ای خدیجه، احساس سرما می‌کنم. جامه‌ای بر من بپوشان. حضرت جامعه بر خود کشید و خوابید. از جانب حق تعالی ندا رسید: یا ایها المدثر، قم فانذر و ربک فکبر.: ای جامه به خود پیچیده، بر خیز و بترسان مردم را از عذاب پروردگار خود، و تکبیر بگو و پروردگارت را به بزرگی یاد کن آن حضرت برخاست و انگشت مبارک در گوش خود گذاشت و فرمود: الله اکبر، الله اکبر پس صدای آن حضرت به همه موجودات رسید، و همه با او موافقت کردند.


پیامبر صلی الله علیه و آله سه سال پنهانی مردم را به خدای یکتا دعوت می‌فرمود، و پس از سه سال جبرئیل آمد و عرض کرد: خداوند متعال امر فرموده که دعوت خویش را آشکار فرمایی. سپس آن حضرت از کوه صفا بالا رفتند و مردم را انذار فرمودند و دعوت خود را علنی نمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۲۱-۲۲۳


تقویم شیعه


بیست و ششم رجب


وفات حضرت ابو طالب علیه السلام


سید بطحاء حضرت ابو طالب علیه السلام سه سال قبل از هجرت و در سال ۱۰ بعثت از دنیا رفت. بنا بر نقلی سن آن حضرت به هنگام رحلت ۸۱ سال بوده است. اقوال دیگر در رحلت حضرت ابو طالب علیه السلام عبارت است از: ۲۷ جمادی الاول، ۲۶ و ۲۹ رجب، ۷ و ۱۸ ماه رمضان، ۱۵ و ۱۷ شوال، اول و دهم ذی القعده، اول ذی الحجه.


نسب حضرت ابو طالب علیه السلام


نام مبارک آن حضرت عمران است، و پدرشان جناب عبد المطلب، و مادرشان فاطمه بنت عمر و بن عائذ است. ابو طالب صلی الله علیه و آله با عبد الله پدر پیامبر صلی الله علیه و آله و زبیر بن عبد المطلب برادر ابوینی بودند، یعنی از طرف پدر و مادر یکی بودند و سایر اولاد جناب عبد المطلب با این سه بزرگوار فقط از پدر یکی بودند.


ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام


مجلسی رحمه الله می‌فرماید: امامیه اتفاق دارند بر اسلام و ایمان جناب ابو طالب علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و اینکه هیچگاه عبادت بتی نکرده است. بلکه ابو طالب علیه السلام یکی از اوصیاء حضرت ابراهیم علیه السلام است و امر اسلام و ایمان او در شیعه مشهور است و علمای شیعه کتاب‌ها در ایمان آن بزرگوار تألیف کرده‌اند.


صدوق رحمه الله می‌فرماید: در حدیث آمده که جناب عبد المطلب علیه السلام حجت الهی و جناب ابو طالب علیه السلام وصی ایشان بوده است. طبق روایت ودایع انبیاء، عصای حضرت موسی علیه السلام و انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام و. توسط عبد المطلب علیه السلام به ابو طالب سپرده شد که ایشان آن‌ها را به خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله سپردند.


ابن اثیر جزری شافعی در جامع الاصول می‌گوید: از عموهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) جز حمزه و عباس و ابو طالب کس دیگری نزد اهل بیت (علیهم السلام) ایمان نیاورده‌اند‌.


علامه طبرسی می‌گوید: اهل بیت علیهم السلام اجماع دارند بر ایمان ابو طالب علیه السلام و اجماع اهل بیت علیهم السلام حجت است‌. چون آن بزرگواران یکی از ثقلین هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله امر به تمسک به آن دو نموده‌اند.


کتب زیادی در ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام تألیف شده که اولین آنها در سال ۶۳۰ هجری قمری نوشته شده است. از آن زمان تاکنون کتبی به زبان‌های مختلف در ایمان، عظمت و بزرگی آن بزرگوار تألیف و چاپ شده است که بر اهل تحقیق پوشیده نیست. 


حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند: کسی که معتقد باشد ابو طالب علیه السلام با حالت کفر از دنیا رفته، کافر است.


اشعار حضرت ابو طالب علیه السلام در حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله، اشعار منسوب به امیر المومنین علیه السلام)چ هنگام رحلت ابو طالب علیه السلام و کلمات آن بزرگوار به قریش در مسجد الحرام هنگام قصد سوء قریش نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله، و کلمات آن حضرت هنگام رحلت، کلمات آن حضرت در طلب باران همه دلالت دارد بر اینکه دارای ایمانی منحصر به فرد بوده است که در روایات تشبیه به ایمان اصحاب کهف شده است. بعضی از ابیات امیر المومنین علیه السلام در مرثیه آن بزرگوار نیز دلالت بر افضیلت آن بزرگوار بر حمزه دارد.


اصبغ بن نباته می‌گوید: امیر المومنین (چعلیه السلام فرمود: به خدا قسم هرگز پدرم و جدم عبد المطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نکرده‌اند. گفتند: پس چه را عبادت می‌کردند؟فرمودند: به سوی کعبه نماز می‌خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند. 


ابن ابی الحدید در ضمن اشعاری می‌گوید: اگر ابو طالب و پسرش نبودند، از دین اثری نبود که اینچنین استوار شود. ابو طالب در مکه از پیامبر صلی الله علیه و آله حمایت کرد و پسرش در مدینه بی‌دریغ از پیامبر صلی الله علیه و آله حمایت و دفاع می‌نمود.


پیامبر صلی الله علیه و آله در وفات ابو طالب علیه السلام


هنگامی که حضرت امیر المومنین علیه السلام خبر وفات ابو طالب علیه السلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند: یا علی برو و او را غسل و حنوط و کفن کن و چون بر روی سریر نهادی به من خبر بده. هنگامی که آن حضرت دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روی سریر گذاشت، پیامبر صلی الله علیه و آله خودشان تشریف آوردند و چون نظر مبارکشان بر نعش عموی بزرگوارشان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: ای عمو، صله‌ی رحم و مهربانی کردی و جزای خیر دیدی. ای عمو، در کوچکی مرا کفالت کردی و در بزرگی مرا نصرت و حمایت نمودی. بعد به مردم رو کردند و فرمودند: سوگند به خدا که اذن شفاعت می‌دهم در روز قیامت به عمویم که جن و انس از آن شفاعت تعجب کنند. با رحلت ابو طالب علیه السلام جبرئیل نازل شده به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: یاور تو از دنیا رفت، هجرت کن.


امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: اگر ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام در یک کفه‌ی ترازو قرار بگیرد و ایمان این خلق در ترازوی دیگر قرار بگیرد حتما ایمان او بالاتر است.» سپس فرمودند: آیا نمی‌دانید که امیر المومنین علیه السلام در زمان حیات خود نایب می‌گرفت که برای عبد الله و آمنه و ابو طالب علیهم السلام حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصیت فرمودند مکه نایب برای حج از طرف آن بزرگواران بگیرند».


امام صادق علیه السلام از پدرش از امام سجاد علیه السلام از پدرش از نقل می‌کند که امیر المومنین علیه السلام در صحن مسجد نشسته و مردم اطرافش جمع بودند؛ که مردی بلند شد و پرسید: ای امیر المومنین ! تو در مقام و مرتبه‌ای هستی که خداوند تو را در آن جایگاه قرار داده، اما پدرت در آتش دوزخ شکنجه می‌شود؟ امیر المومنین فرمود: آرام باش! خدای دهانت بشکند! سوگند به آن کسی که محمد را به حق مبعوث کرد! اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند شفاعت او را می‌پذیرد. آیا پدرم در آتش معذب باشد و من که پسرش هستم تقسیم کننده بهشت و دوزخ باشم؟! سوگند به آن کس که محمد را به حق مبعوث کرد! روز قیامت نور ابو طالب علیه السلام نور تمام آفریدگان را تحت الشعاع قرار می‌دهد مگر پنج نور: نور محمد صلی الله علیه و آله، نور من، نور فاطمه علیها السلام، نور حسن علیه السلام، نور حسین علیه السلام و نور امامان از فرزندان حسین علی. آگاه باش! نور ابو طالب از نور ماست، که خداوند آن را دو هزار سال پیش از آفرینش حضرت آدم علیه السلام آفریده است».


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۷-۲۲۱


تقویم شیعه


ماه شعبان المعظم


ماه شعبان ماه سرور شیعه به قدوم امامان معصوم علیهم السلام است. روزهای ۲، ۳، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۵، ۱۸، ۱۹ این ماه روزهای مهمی از تاریخ اسلام است. ولادت امام حسین علیه السلام، امام زین العابدین علیه السلام، حضرت بقیه الله الاعظم علیه السلام، حضرت عباس علیه السلام و حضرت علی اکبر علیه السلام مهم‌ترین اخبار سراسر سرور در این ماه هستند. مرگ حفصه و مغیره بن شعبه نیز دو خبر مسرور کننده در این ماه‌اند. از سوی دیگر شهادت سعید بن جبیر، وفات علی بن محمد سمری و حسین بن روح نوبختی دو نایب امام زمان (علیه السلام) روزهای حزن این ماه‌اند. جنگ بنی سعد جنگ رخ داده در این ماه است. آغاز وجوب روزه یک روز تاریخی در زمینه احکام اسلامی است. ورود امام حسین علیه السلام به مکه، آخرین توقیع امام زمان علیه السلام و شناساندن امام زمان علیه السلام به شیعیان نیز سر آغاز تحولات عظیمی در تاریخ اسلام‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۱


تقویم شیعه


آخر رجب


۱- مرگ ابوحنیفه


در این روز در سال ۱۵۰ هجری قمری نعمان بن ثابت مشهور به ابو حنیفه رئیس حنفی‌ها در بغداد مرد و در همان شهر دفن شد.


۲- مرگ شافعی


در روز جمعه آخر ماه رجب سال ۲۰۴ هجری قمری محمد بن ادریس شافعی در مصر مرد. او مدت چهار سال در شکم مادر بود و در روز وفات ابو حنیفه به دنیا آمد. جای تعجب است که پدر شافعی چهار سال قبل از ولادت او مرده بود و او در ولادت به احترام حیات ابو حنیفه تأخیر کرد!!!! (خخخخخ )


۳- غزوه نخله


در آخر این ماه در سال دوم غزوه نخله به وقوع پیوست.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۲۵-۲۲۶


تقویم شیعه


بیست و هشتم رجب


۱- خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سمت مکه


در این روز در سال ۶۰ هجری قمری امام حسین علیه السلام از مدینه منوره متوجه مکه شدند. بنا بر قولی شب ۲۹ رجب آن حضرت از مدینه خارج شدند. در این سفر همراه ایشان عقیله بنی هاشم زینب کبری، برادرشان حضرت ابو الفضل العباس، ام کلثوم، علی اکبر و دیگر اهل بیت علیهم السلام بودند. خواهران حضرت سید الشهدا علیهم السلام با عقیله بنی هاشم و ام کلثوم علیها السلام ۱۳ نفر بودند. بانوان دیگر از منسوبین حضرت، علیا مخدره ام کلثوم صغری دختر زینب کبری علیهما السلام که با شوهرش به کربلا آمد و دیگری خواهر امیر المومنین علیه السلام جمانه دختر ابو طالب علیهما السلام. همچنین ۹ کنیز با حضرت از مدینه خارج شدند و ۱۰ نفر غلام با حضرت بودند. چند نفر از همسران امام مجتبی علیه السلام و ۱۶ نفر از اولاد دختر و پسر امام مجتبی علیه السلام و خانواده مسلم بن عقیل علیهم السلام و دیگر اصحاب و بستگان حضرت نیز همراه بودند. لوازم و سواری‌هایی که همراه داشتند عبارت بود از ۲۵۰ اسب، ۲۵۰ ناقه. از این تعداد، ۷۰ ناقه برای حمله خیمه‌ها، ۴۰ ناقه برای حمل دیگ و ظروف و ادوات ارزاق، ۳۰ ناقه برای حمل مشک‌های آب، ۱۲ ناقه برای جامه‌ها و دراهم و دنانیر، ۵۰ ناقه برای حمل ۵۰ هودج تعبیه شده برای حمل مخدرات و علویات و اطفال و ذراری و خدمتگزاران و کنیزان، و بقیه شتران برای حمل وسایل مختلف که مورد وم بود.


۲- اولین اقامه‌ی نماز در اسلام


در این روز اولین کسی که بعد از بعثت با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند، امیر المومنین علیه السلام بود. روز دوشنبه ۲۷ رجب پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث شدند و در ۲۸ رجب حضرت امیر المومنین علیه السلام با آن حضرت نماز اقامه فرمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۲۴-۲۲۵



اعتراف فخر رازی عالم مشهور اهل تسنن به معصوم بودن و لقب صاحب امان امام مهدی علیه السلام


فخر رازی عالم و مفسر بزرگ و مشهور اهل تسنن پیرامون معصوم بودن و صاحب امان بودن امام عصر علیه السلام می‌نویسد:


وجماعة من الشیعة الامامیة یسمونه بالامام المعصوم. وقد یسمونه بصاحب امان ویقولون بأنه غائب. ولقد صدقوا فی الوصفین ایضا لأنه لما کان خالیا عن النقائص التی هی حاصلة فی غیره کان معصوما من تلک النقائص وهو ایضا صاحب امان.


عده‌ای از شیعیان دوازده امامی ایشان را امام معصوم می‌دانند. و گاهی نیز به او صاحب امان گفته و می‌گویند که غائب است. شیعیان در این دو وصف اخیر (معصوم بودن و صاحب امان بودن حضرت مهدی علیه السلام) راست گفته‌اند. چرا که او [امام زمان] از نواقصی که در دیگران وجود دارد، مبرا و معصوم است و همچنین صاحب امان می‌باشد.


المطالب العالیة، تالیف فخر رازی، جلد ۸، صفحه ۱۰۶، چاپ دار الکتاب العربی


السلام علیک یا صاحب امان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اللهم عجل فرجک


تقویم شیعه


دوم شعبان


۱- آغاز وجوب روزه


در این روز در سال دوم هجری روزه ماه مبارک رمضان واجب شد.


۲- مرگ معتز عباسی


در این روز در سال ۲۵۵ هجری قمری معتز بالله به درک واصل شد. نام او زبیر یا محمد بود که بعد از پسر عمویش مستعین به خلافت رسید. از بزرگ‌ترین جرائم او این بود که امام هادی علیه السلام را به شهادت رساند؛ و چون ترس آن داشت که مؤید بر ضد او قیام کند او را در لحاف مسموم پیچید و دو طرف آن را بست تا در ۲۳ رجب مرد. او پیوسته سرکردگان اتراک را می‌کشت تا در روز مبعث سال ۲۵۵ هجری قمری عده‌ای به سرکردگی صالح بن وصیف دور معتز را گرفتند و توبیخ و سرزنش کردند و از او مطالبه اموال کردند و او را از حجره بیرون کشیدند و در آفتاب گرم به پای داشتند که از شدت گرما تکیه بر یک پا می‌کرد و او را پیوسته می‌زدند تا اینکه در ۲۷ رجب خود را از خلافت خلع کرد. سپس سه روز به او آب و غذا ندادند تا مرد؛ و به قولی دیگر او را با آب جوش تنقیه کردند. بعضی گفته‌اند: او را پنج روز در گرمابه بدون آب و غذا حبس کردند و روز آخر آب نمک یا آب برفی به او دادند و به این سبب کشته شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۳



مقام والای حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیه در بیان امام سجاد علیه السلام


شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:


۱۰۱- حدثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني رضي الله عنه قال: حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم، عن محمد بن عيسى بن عبيد، عن يونس بن عبد الرحمن، عن ابن أسباط، عن علي بن سالم، عن أبيه، عن ثابت بن أبي صفية قال: قال علي بن - الحسين عليهما السلام: رحم الله العباس يعني ابن علي فلقد آثر وأبلى وفدى أخاه بنفسه حتى قطعت يداه فأبدله الله بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة في الجنة كما جعل لجعفر بن أبي طالب، وإن للعباس عند الله تبارك وتعالى لمنزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة.


امام سجاد علیه السلام فرمودند: رحمت خدا بر عمویم عباس بن علی علیهما السلام؛ همانا او برادرش [امام حسین علیه السلام] را بر خود مقدم داشت و امتحانش را به خوبی پس داد و جان خود را فدای برادرش کرد، تا اینکه دستانش جدا شدند و خداوند به جای آن‌ها به او دو بال داد که در بهشت با فرشتگان پرواز کند، همان گونه که به جعفر بن ابی طالب علیهما السلام داد؛ برای او نزد خداوند متعال در روز قیامت مقامی است که همه شهدا به آن غبطه می‌خورند.


الخصال، تألیف شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۶۸، چاپ موسسه النشر الاسلامی


تقویم شیعه


پنجم شعبان


ولادت امام زین العابدین علیه السلام


در این روز در سال ۳۸ هجری قمری در زمان امیر المومنین علیه السلام آقا و مولایمان حضرت سید الساجدین زین العابدین بن الحسین علیهما السلام به دنیا آمدند.


نام آن حضرت علی است، و مشهور ترین لقب مبارکش زین العابدین و سجاد است. پدرشان سرور شهیدان حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام، و مادرشان حضرت شهربانو است. 


امام سجاد علیه السلام دو سال از عمر بابرکتش را با جدش امیر المومنین علیه السلام بود، و بقیه عمر شریفش همراه عموی مکرم و مظلومش امام مجتبی علیه السلام و پدر والامقامش امام حسین علیه السلام سپری شد. در واقعه جانسوز کربلا شاهد شهادت پدر، برادر، عمو و بستگان و اصحاب علیهم السلام بود، همراه با عمه‌اش زینب کبری علیهم السلام و دیگر اسرا به کوفه و شام رفتند. در کوفه و شام جسارت‌ها به آن حضرت و اهل بیت علیهم السلام نمودند، ولی با خطبه‌هایی نورانی از امامت و عصمت اهل بیت علیهم السلام دفاع فرمود. در کاخ یزید در حالی که با چند تن دیگر از خاندان امامت به یک ریسمان بسته شده بودند، رو به یزید کرده فرمودند: ما ظنک برسول الله لو رانا موثقین فی الحبال.: ای یزید، چه گمان به پیامبر می‌بری اگر آن حضرت ما را این چنین در بند ببیند؟


در ولادت آن حضرت اقوال دیگری به این ترتیب وجود دارد: ۸ ربیع الاول، ۱۵ جمادی الاولی، ۱۵ جمادی الاخر، ۵ رجب، ۱۱ رجب، ۷ شعبان، ۹ شعبان، ۱۵ شعبان، ۵ رمضان در روز ولادت هم اختلاف است که یکشنبه بوده یا سه شنبه یا پنجشنبه یا جمعه. در سال ولادت هم اختلاف است که ۳۶ یا ۳۷ یا ۳۸ هجری قمری بوده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۸-۲۴۰


تقویم شیعه


چهارم شعبان


ولادت حضرت عباس علیه السلام


در این روز در سال ۲۶ هجری قمری علمدار کربلا سقای نینوا حضرت قمر منیر بنی هاشم ابو الفضل العباس علیه السلام به دنیا آمد. نام مشهور آن حضرت عباس علیه السلام است. به آن حضرت ابو الفضل، ابو القربه، قمر بنی هاشم، باب الحوائج، عبد صالح و سقا می‌گویند. پدرشان حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام، و مادرشان حضرت ام البنین فاطمه علیها السلام دختر حزام کلابیه است. آن حضرت خوش سیما و زیبارو بود و به همین جهت به ماه بنی هاشم ملقب شد. قامتی بلند و بازوهایی قوی داشت و بر اسب که می نشست و پا در رکاب می‌نمود زانوی آن حضرت تاگردن اسب می‌رسید. مظهر جلال و جبروت حضرت کردگار بود، و در شجاعت و صفات بعد از امام حسن و امام حسین علیهم السلام سرآمد اولاد امیر المومنین علیه السلام بود. آن حضرت سپهسالار و علمدار مظلوم کربلا بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۷-۲۳۸



فضائل امام حسین علیه السلام به اعتراف صفدی عالم بزرگ تسنن


صلاح الدین صفدی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


ابْن عَليّ بن أبي طَالب رَضِي الله عَنْهُمَا الْحُسَيْن بن عَليّ بن أبي طَالب رَضِي الله عَنْهُمَا رَيْحَانَة رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم وَابْن ابْنَته فَاطِمَة اهراء رَضِي الله عَنْهَا وَأحد سَيِّدي شباب أهل الْجنَّة هُوَ وَأَخُوهُ وَأمه وَأَبوهُ أهل الْبَيْت الَّذين أذهب الله عَنْهُم الرجس وطهرهم تَطْهِيرا.


حسین بن علی (علیهما السلام) فرزند علی بن ابی طالب (علیهما السلام) و ریحانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و پسر دختر او فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می‌باشد. او یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت است و او و برادرش و مادرش و پدرش همان اهل بیتی هستند که خدا پلیدی را از آنان برده و پاکشان گردانیده است.


الوافی بالوفیات، تالیف صفدی، جلد ۱۲، صفحه ۲۶۲، چاپ دار إحیاء التراث العربی


تقویم شیعه

سوم شعبان

۱- ولادت امام حسین علیه السلام

در این روز در سال ۴ هجری قمری آقای شهیدان و سرور و سالار شیعیان و دلباختگان، اشک هر مومن، امام زاهد عباد، شهید غریب، عطشان نینوا حضرت ابا عبدالله الحسین الشهید علیه السلام عالم را به نور خود منور فرمود. اقوال دیگر در ولادت آن حضرت پنجم شعبان و سی‌ام ربیع الاول و دوازدهم رجب است.

القاب امام حسین علیه السلام

نام مبارک آن حضرت در تورات شبیر و در انجیل طاب است. پدرشان مولانا و مقتدانا امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام و مادرشان حضرت ولیة الله و حبیبته خاتون دو سرا صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام است. کنیه آن حضرت ابو عبد الله و کنیه خاص آن حضرت ابو علی است. القاب حضرت الشهید، السعید، السبط الثانی، الامام الثالث، الرشید، الطیب، الوفی، السید، اکی، المبارک، تابع لمرضات الله است.

پیامبر صلی الله علیه و آله در ولادت امام حسین علیه السلام

هنگامی که خبر ولادت آن حضرت به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله رسید، به خانه امیر المومنین علیه السلام آمدند و به اسماء فرمودند تا مولود را بیاورد. اسماء حضرت را در پارچه‌ای سفید پیچید و خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله در گوش راست آن حضرت اذان و در گوش چپ اقامه فرمودند. روز اول یا هفتم ولادت امین وحی الهی جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: سلام خداوند بر تو باد ای پیامبر، این نوزاد را را به نام پسر کوچک هارون شبیر نام بگذار، که به عربی حسین گفته می شود. چون علی علیه السلام برای شما بسان هارون برای موسی بن عمران است، جز آنکه شما خاتم پیامبرانی.» به این ترتیب نام پر عظمت حسین از جانب پروردگار برای دومین فرزند فاطمه علیها السلام انتخاب شد. در این روز ملائکه آسمان‌ها برای عرض تهنیت به مناسب این ولادت خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و از خاک قبر آن بزرگوار برای پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند و به آن حضرت تعزیت نیز گفتند. یکی از معجزات روز ولادت آن حضرت این بود که فطرس ملک یا دردائیل پناه به آن امام مظلوم برد و خداوند او را بخشید و او را به مقام قبلی‌اش بازگردانید.

دوران زندگی امام حسین علیه السلام

آن حضرت شش سال و چند ماه با جد گرامی خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود. مدت سی سال با پدر بزرگوار خود مولای متقیان امیر المؤمنان علیه السلام زندگی کرد، و در جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. در دوران زمامداری غاصبانه عمر، امام حسین علیه السلام در سن ده سالگی وارد مسجد شد و خلیفه غاصب دوم را به منبر پیامبر صلی الله علیه و آله مشاهده کرد که سخن می‌گفت. از منبر بالا رفت و فریاد زد: ای دروغگو از منبر پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آی نه منبر پدرت!» بعد از شهادت امیر المومنین علیه السلام همراه و شریک رنج‌های امام حسین علیه السلام بود، و شاهد بود که معاویه و دیگر منافقین و کافران چگونه دهان آلوده خود را به بدگویی پدر بزرگوارش امیر المومنین و برادرش امام حسن علیه السلام می‌گشایند. پس از آنکه امام مجتبی علیه السلام را مظلومانه شهید کردند؛ امامت به آن وجود سراپا جود رسید، و بعد از مصائب و اذیت‌ها و زخم زبان‌ها، در روز عاشورا آن حضرت را به شهادت رسانیدند. 

در این روز توقیع مبارک از ناحیه امام زمان علیه السلام در رابطه با ولادت امام حسین علیه السلام به قاسم بن علاء همدانی صادر شد.

۲- ورود امام حسین علیه السلام به مکه

در سوم شعبان سال ۶۰ هجری قمری امام حسین علیه السلام وارد مکه شدند و تا ذی الحجه در آنجا اقامت داشتند.

تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۳-۲۳۶


یا علی گفتن حلقه‌ی در بهشت


شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:


۱۳- حدثنا أبي (رحمه الله)، قال: حدثنا عبد الله بن الحسن المؤدب، عن أحمد بن علي الاصبهاني، عن إبراهيم بن محمد الثقفي، قال: حدثنا محمد بن داود الدينوري، قال: حدثنا منذر العشراني، قال: حدثنا سعيد بن زيد، عن أبي قنبل، عن أبي الجارود، عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس، عن النبي (صلى الله عليه وآله)، قال: إن حلقة باب الجنة من ياقوتة حمراء على صفائح الذهب، فإذا دقتالحلقة على الصفحة طنت وقالت: يا علي.


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: حلقه‌ی درب بهشت از یاقوت سرخی است که بر روی صفحاتی از طلا قرار دارد، هنگامی که حلقه را بر در بکوبند بانگی می‌کند و می‌گوید: یا علی.


امالی شیخ صدوق، صفحه ۴۲۰، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۳۹، صفحه ۲۳۵، چاپ موسسه دار احیاء التراث الاسلامی


یا علی مدد



تقویم شیعه


یازدهم شعبان


ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام


در سال ۳۳ هجری قمری شبیه‌ترین مردم به خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله حضرت علی اکبر علیه السلام به دنیا آمد. نام آن حضرت علی، پدرشان حضرت سید الشهداء علیه السلام، مادرشان لیلی بنت مره ثقفی است. کنیه آن حضرت طبق فرمایش حضرت صادق علیه السلام ابا الحسن است. روایت بزنطی هم دلالت دارد که آن حضرت ازدواج کرده بودند. در زیارت وارده از حضرت صادق (علیه السلام) هم می‌خوانیم: صلی الله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و ابائک و أبنائک و امهاتک الأخیار الذین أذهب الله عنهم الرجس و طهر هم تطهیراً و لفظ أبناء در زیارت دلالت بر این دارد که آن حضرت حتی بیشتر از دو فرزند داشته است. در واقعه کربلا نزدیک ۲۷ سال از عمر مبارک آن حضرت گذشته بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۴۰-۲۴۱


مدح امام حسین علیه السلام توسط خداوند در حدیث شریف لوح


شیخ صدوق رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه و هم چنین جوینی عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده‌اند که خدای تبارک و تعالی در حدیث لوح فرمود:


جَعَلتُ حُسَيناً خازِنَ وَحيي وَ أكرَمتُهُ بِالشَّهادَةِ وَ خَتَمتُ لَهُ بِالسَّعادَةِ فَهُوَ أفضَلُ مَن استُشهِدَ وَ أرفَعُ الشُّهَداءِ دَرَجَةً عِندي ، وَ جَعَلتُ كَلِمَتِيَ التّامَّةَ مَعَهُ وَ الحُجَّةَ البالِغَةَ عِندَهُ ، بِعِترَتِهِ اُثيبُ وَ اُعاقِبُ. 


حسین را خزانه‌دار وحی خود نمودم و او را با شهادت اکرام کردم و عاقبتش را به سعادت ختم نمودم؛ پس او والاترین کسی است که شهید شده و در بین شهداء بالاترین درجه را نزد من داراست، و من کلمه‌ی تامه خود را (علم یا قدرت) را همراه او کرده و حجت بالغه را نزد او قرار دادم؛ به خاطر عترت اوست که ثواب می‌دهم و عقاب می‌نمایم.


کمال الدین و تمام النعمة، تألیف شیخ صدوق رحمه الله، جلد ۱، صفحه ۲۹۱، باب ۲۸، حدیث ۱، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات



بحار الانوار، تألیف علامه مجلسی رحمه الله، جلد ۳۶، حدیث ۱۹۵، باب ۴۰، حدیث ۳، صفحه ۱۹۶، چاپ موسسه احیاء الکتب الاسلامیة



فرائد السمطین، تألیف جوینی، جلد ۲، باب ۳۲، صفحه ۱۳۷-۱۳۸، چاپ دار الحبیب



السلام علیک یا سید الشهدا امام حسین علیه السلام



اعتراف خنجی اصفهانی یکی از علمای متعصب اهل تسنن به امامت و غیبت امام زمان علیه السلام


فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی شافعی یکی از علمای متعصب اهل تسنن و دشمنان تشیع در مورد عقیده‌ی خود پیرامون حضرت مهدی عجل الله فرجه چنین می‌نویسد:


و مختار ما آن است که وجود مهدی در آخر زمان واجب است که بر آن حکم کنند بنا بر احادیث صحیحه که یاد کردیم و واجب است که حکم کنند که از اولاد فاطمه عليها السلام است و نام او م‌ح‌م‌د است، اکنون این صفات تمامی در م‌ح‌م‌د [بن حسن عسکری علیه السلام] است. اکنون این صفات تمامی در محمد بن الحسن جمع است طایفه‌ای عظیم از مؤمنان بر آن رفته‌اند که او م‌ح‌م‌د بن الحسن است، آثار و حکایات و اخبار بسیار را روایت می‌کند تا به غایتی که به حد استفاضه و تواتر رسیده است و حکم کردن بدانکه مهدی موعود م‌ح‌م‌د بن الحسن است با هیچ قاعده‌ای از قواعد اسلام منافات ندارد و در هیچ حکم از احکام شریعت قدحی و خلعی پیدا نمی کند؛ بلکه اولی و انسب آنست که او باشد، زیرا که عدد دوازده امام که در حدیث بدان اشارت واقع شده به وجود م‌ح‌م‌د بن الحسن تمام می‌شود و آن مهدی موعود که در حدیث بدان واقع شده که در آخر امان ظهور خواهد کرد و عالم از عدل مالامال خواهد ساخت اگر م‌ح‌م‌د بن الحسن باشد نسب او از همه شریف‌تر باشد و نظم دوازده امام به وجود مهدی موعود مکمل شده باشد و اثر امامت و خلافت هم در این مسلک کمال یافته باشد و عالم از عدل او تازه گردد و فایده آن حضرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) تا دوازده امام را همچون دوازده نقیب بنی اسرائیل خواهد بر آن تقدیر ظاهر شود.


وسیلة الخادم الی المخدوم، تألیف خنجی اصفهانی، صفحه ۲۷۸


خنجی اصفهانی لعنت الله علیه یکی از بزرگ‌ترین دشمنان شیعه و همان کسی است که کتب زیادی بر ضد شیعه مانند ابطال نهج الباطل را نوشت و علمای شیعه نیز مانند شهید نور الله شوشتری نور الله مرقده با نوشتن کتبی مثل کتاب شریف احقاق الحق پاسخش دادند. هم چنین این ملعون همان کسی است که با چاپلوسی به دربار حکام سنی مانند ازبکان و عثمانی راه یافت و آنان را به جنگ با ایران شیعه تحریک می‌کرد؛ اما امامت و فضل امام زمان علیه السلام به قدری روشن است که چنین کسی به آن اعتراف می‌کند و چندین بار تأکید می‌کند که فرزند امام حسن عسکری علیه السلام همان مهدی موعود است !!!


امشب به زمین ستاره‌ای تابان است

از برکت او کل جهان خندان است


نور دل و هم دیده‌ی زهرا باشد

تفسیر تمام و کامل قرآن است


در چهره‌ی او جلوه‌ای از نور خدا

خورشید و چراغ خانه‌ی ایمان است


داروی شفابخش تمام عالم

بر درد همه خلق خدا درمان است


هر چند که او نوگل نرگس باشد

او لاله و نسرین و گل مرجان است


محبوب تمام عرش و فرش و هستی

آیینه‌ای از فضایل یزدان است


این ماه درخشنده ی عالم آرا

صد حیف که از چشم همه پنهان است


(وحید زحمتکش شهری)



شهادت سه‌گانه از ابتدای آفرینش


شیخ صدوق و ثقة الاسلام کلینی رحمهما الله روایت کرده‌اند:


٤- حدثنا محمد بن علي ماجيلويه رضي الله عنه، قال: حدثنا محمد بن يحيى العطار، قال: حدثني سهل بن زياد، عن محمد بن الوليد، قال: سمعت يونس ابن يعقوب يقول عن سنان بن طريف، عن أبي عبد الله الصادق عليه السلام، قال: قال: إنا أول أهل بيت نوه الله بأسمائنا، أنه لما خلق الله السماوات والارض أمر مناديا فنادى: أشهد أن لا إله إلا الله، ثلاثا، أشهد أن محمدا رسول الله، ثلاثا، أشهد أن عليا أمير المؤمنين حقا، ثلاثا.


امام صادق علیه السلام فرمود: ما نخستین خاندانی هستیم که خداوند نام ما را بلند آوازه کرده. چون خداوند آسمان‌ها و زمین را آفرید به منادایی فرمان داد که فریاد کند: اشهد ان لا اله الا الله» سه بار؛ اشهد ان محمدا رسول الله» سه بار؛ اشهد ان علیا امیر المؤمنین حقا» سه بار.


امالى شیخ صدوق، مجلس ۸۸، حديث ۴، صفحه ۴۳۱، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


الکافی، تالیف مرحوم ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۲۷۹، حدیث ۸، چاپ منشورات الفجر



وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۵)


يا علي أربع إلى جنبهن أربع: من ملك استأثر . ومن لم يستشر يندم. كما تدين تدان. والفقر الموت الاكبر، فقيل له: الفقر من الدينار والدرهم ؟ فقال: الفقر من الدين .


ای علی! چهار چیز هم ردیف چهار چیز است: آنکه به فرمانروایی رسد خودرأی شود، و آنکه م نکند عاقبت پشیمان شود، هرگونه عمل کنی جزایش را بینی، ناداری و فقر مرگ اکبر است. از آن حضرت پرسیدند: مراد از فقر، نداشتن طلا و نقره مال و ثروت است؟ حضرت فرمود: نه، بلکه منظور فقر در دین است.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۲



ائمه از آل محمد علیهم السلام همان هدایتگرانی هستند که به آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله آورده مردم را هدایت می‌کنند


شیخ محمد بن حسن صفار رضوان الله علیه روایت کرده است:


۱- حدثنا يعقوب بن يزيد عن ابن ابى عمير عن ابن  اذينه عن بريد العجلى عن ابي جعفر عليه السلام في قول الله {انما انت منذر ولكل قوم هاد} [الرعد: ۷] قال: رسول الله صلى الله عليه وآله المنذر وفى كل  زمان منا هاديا يديهم إلى ما جاء به نبى الله ثم الهداة من بعد على ثم الاوصياء واحدا بعد واحد.


برید عجلی از حضرت باقر علیه السلام نقل کرده است که درمورد تفسیر آیه ای پیامبر! تو همانا تو انذار‌کننده‌ای و برای هر قومی هدایتگری است» فرمودند: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله منذر است و در هر زمانی هادی و راهنمایی از ما اهل بیت است که مردم را به دستورات پیامبر هدایت و راهنمایی می‌کند، و هدایتگران بعد از پیامبر اولین آن‌ها امیر المومنین علیه السلام و سپس اوصیاء آن حضرت یکی پس از دیگری است.


بصائر الدرجات، تالیف محمد بن حسن صفار بخش ۱، باب ۱۳، حدیث ۱، صفحه ۶۰، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات



امیر المومنین علیه السلام موذن روز قیامت و لعن‌کننده بر غاصبین ولایت (به روایت اهل تسنن)

 

فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِين» (اعراف / ۴۴)

روز رستاخیز، موذن بین جمعیت ندا مى‌دهد: لعنت خدا بر ظالمین! 


حاکم حسکانی از علمای بزرگ اهل تسنن در تفسیر این آیه می‌نویسد:


فرات بن إبراهيم الكوفي قال حدثني علي بن عتاب، قال حدثنا جعفر بن عبد الله، قال حدثنا محمد بن عمر، عن يحيى بن راشد، عن كامل عن أبي صالح: عن ابن عباس قال إن لعلي بن أبي طالب في كتاب الله أسماء لا يعرفها الناس |منها| قوله فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ فهو المؤذن بينهم يقول ألا لعنة الله على الذين كذبوا بولايتي و استخفوا بحقي.


ابن عباس گفت که مولا علی علیه السلام در مورد این آیه فرمودند: من آن موذن روز رستاخیز هستم، لعنت خدا بر کسانی که ولایت مرا تکذیب نموده و حق مرا تضعیف کردند.


شواهد التنزیل، تالیف حاکم حسکانی، جلد ۱، صفحه ۲۰۲-۲۰۳، حدیث ۲۶۲، 


ذهبی از متعصبین علمای بزرگ اهل تسنن در باره حاکم حسکانی می نویسد:


القاضي المحدث . الحاكم . [ الحافظ ] شيخ متقن ذو عناية تامة بعلم الحديث ، وهو من ذرية الأمير عبد الله بن عامر بن كريز الذي افتتح خراسان زمن عثمان وكان معمرا عالي الاسناد ، صنف [ في الأبواب ] وجمع وحدث . وما زال يسمع ويجمع ويفيد.


قاضی، محدث، حاکم، حافظ، شیخ متقن و دارای عنایت تمام به حدیث. او از ذریه ی امیر عبد الله بن عامر بن کریز است که در زمان عثمان خراسان را فتح نمود. فردی سالخورده بود که در حدیث گرفتن از او مقام بالائی داشت. در باب های مختلف تالیف نمود و احادیث را جمع و نقل کرد. پیوسته حدیث می شنید و جمع می کرد و نفع می رساند.


تذکرة الحفاظ، تالیف ذهبی، صفحه ۱۲۰۰



سلونی گفتن ابن جوزی و رسوا و ضایع شدن وی توسط بانوی شجاع شیعه


شیخ زین الدین علی بن یوسف عاملی بیاضی رضوان الله علیه می‌نویسد:


أَنَّ ابْنَ الْجَوْزِيِّ قَالَ يَوْماً عَلَى مِنْبَرِهِ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَسَأَلَتْهُ امْرَأَةٌ عَمَّا رُوِيَ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ سَارَ فِي لَيْلَةٍ إِلَى سَلْمَانَ فَجَهَّزَهُ وَ رَجَعَ فَقَالَ رُوِيَ ذَلِكَ، قَالَتْ فَعُثْمَانُ ثَمَّ ثَلَاثَةَ أَيَّامِ مَنْبُوذاً فِي الْمَزَابِلِ وَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ حَاضِرٌ. قَالَ نَعَمْ. قَالَتْ فَقَدْ لَزِمَ الْخَطَأُ لِأَحَدِهِمَا. فَقَالَ إِنْ كُنْتِ خَرَجْتِ مِنْ بَيْتِكِ بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِكِ فَعَلَيْكِ لَعْنَةُ اللَّهِ، وَ إِلَّا فَعَلَيْهِ. فَقَالَتْ خَرَجَتْ عَائِشَةُ إِلَى حَرْبِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِإِذْنِ النَّبِيِ‏ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَوْ لَا فَانْقَطَعَ وَ لَمْ يُحِرْ جَوَاباً.


روزى ابن جوزى (عالم بزرگ اهل تسنن) بر روى منبر گفت: هر چه مى‌خواهيد از من سوال كنيد، قبل از آن كه مرا از دست بدهيد (تقلید از امیر المومنین علیه السلام)؛ زنى از او سؤال كرد از اين روايت كه على (عليه السلام) شبانه (از مدينه به مدائن) پيش سلمان آمد،‌ او را تجهيز (كفن و دفن) كرد و سپس برگشت. ابن جوزى گفت: بلى، اين روايت نقل شده است. آن زن سؤال كرد: آيا عثمان سه روز در زباله‌دانى بقيع ماند؛ در حالى كه على (عليه السلام) در آن جا حاضر بود؟ ابن جوزى گفت: بلى. آن زن گفت: پس لازم مى‌آيد كه على در يكى از اين دو مورد اشتباه كرده باشد. ابن جوزى گفت: اگر شما بدون اجازه شوهرت خارج شدی؛ پس بر تو لعنت و گر نه بر او لعنت. آن زن گفت: آيا عایشه براى جنگ با على عليه السلام با اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله خارج شد يا بدون اجازه آن حضرت؟ ابن جوزى ساكت شد و جوابى نداشت.


الصراط المستقيم إلى مستحقی التقديم، تالیف علامه بیاضی عاملی، جلد ۱، صفحه ۲۱۸، چاپ المكتبة المرتضوية


پی نوشت: علت کم آوردن ابن جوزی این بود که نمی‌توانست بگوید امیر المومنین علیه السلام که آیه تطهیر درمورد او نازل شده اشتباه کرده پس باید اعتراف می‌کرد که امیر المومنین وقتی که برای کفن و دفن حضرت سلمان رضوان الله علیه که در مدائن بود شبانه حرکت می‌کند اما برای عثمان که جسدش سه روز در زباله‌دان مدینه ول شده بود با اینکه حضرت در مدینه حضور داشت هیچکاری نمی‌کند، به این دلیل است که حضرت اصلا ارزشی برای عثمان قائل نبود و او را حتی مسلمان هم نمی‌دانست !!! لذا برای همین به مانند سایر منحرفین پرمدعا سعی می‌کند تا بحث را عوض کرده و با مغلطه طرف مقابل را سرکوب کند لیکن صاعقه‌ای دیگر از این بانوی بزرگوار برائتی شیعه دریافت می‌کند و رسما نابود می‌شود زیرا باید این دفعه به ملعونه بودن عایشه اعتراف کند؛ پس ابن جوزی رسما نابود شد !!!


تقویم شیعه


تتمه شعبان


۱- مرگ حفصه


در ماه شعبان سال ۴۵ هجری قمری حفصه از دنیا رفت و مروان بر جنازه او نماز خواند. حفصه دختر عمر بن خطاب ابتدا زوجه خنیس بن عبد الله بود. بعد از آنکه خنیس وفات کرد عمر او را به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله در آورد. او با اخلاق و رفتار خود پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را می‌آزرد، به حدی که پیامبر صلی الله علیه و آله او را طلاق داد و با اصرار بعضی رجوع فرمود. در جنگ جمل خواست با عایشه حرکت کند. ولی برادرش عبد الله بن عمر مانع گردید. اما هنگامی که لشکر امیر المومنین علیه السلام به منزل ذی قار رسیدند عایشه نامه‌ای به این مضمون برای حفصه نوشت: خبر زیادی لشکر ما به علی بن ابی طالب (علیهما السلام) رسیده است و او از ترس در ذی قار اقامت کرده است و از این جنگ جان سالم به در نخواهد برد 


چون نامه به دست حفصه رسید کنیزان و مغنیه‌ها را جمع کرد و آنان دایره‌ها می‌نواختند و اشعاری می‌خواندند که در آنها امیر المومنین علیه السلام را به بدی ذکر می‌کردند و زن‌های بنی امیه جمع شدند و شادی می‌کردند. خبر به حضرت ام کلثوم علیها السلام که رسید با عده‌ای از بانوان به صورت ناشناس وارد مجلس شدند و ناگهان صورت‌ها را باز کردند. حفصه خجالت کشید. ام کلثوم علیها السلام آیه‌ای که مربوط به زن‌های حضرت نوح و لوط علیهما السلام بود که نافرمانی آن دو پیامبر را نمودند و درباره حفصه و عایشه نازل شده بود بر حفصه قرائت کرد و فرمود: اگر تو و عایشه امروز برای خواری پدر من امیر المومنین (علیه السلام) به یکدیگر کمک می‌کنید، این کار شما تازگی ندارد چرا که همین معامله را با جدم پیامبر (صلی الله علیه و آله) کردید.  حفصه چون دید رسوا شده است نامه عایشه را پاره کرد و از حضرت ام کلثوم (علیها السلام) خواست بیشتر از این او را رسوا نکند.


۲- جنگ پیامبر صلی الله علیه و آله با بنی سعد


در شعبان سال ششم هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت امیر المومنین علیه السلام را به همراه ۱۰۰ نفر برای مقابله با طائفه بنی سعد در اطراف مدینه فرستاد. بنی سعد با خبر شده فرار کردند و مسلمانان صد شتر و هزار گوسفند به غنیمت گرفتند. امیر المومنین علیه السلام چند شتر برای پیامبر صلی الله علیه و آله جدا کرد و سایر غنایم را بین مسلمانان تقسیم فرمود و به مدینه بازگشتند.


۳- شهادت سعید بن جبیر


در این ماه در سال ۹۵ هجری قمری جناب سعید بن جبیر کوفی به دست حجاج بن یوسف ثقفی لعنت الله علیه به شهادت رسید.


سعید مردی فقیه، زاهد و عابد بود که توفیق کسب علم از محضر مبارک حضرت زین العابدین علیه السلام را یافته بود. او به خاطر اعتقاد خالص و محبت کاملی که به اهل بیت معصومین علیهم السلام داشت، نزد امام زین العابدین علیه السلام از احترام خاصی برخوردار بود. هنگامی که حجاج خواست آن بزرگوار را شهید کند، دعا کرد که حجاج بعد از شهادت او قادر به قتل هیچکس نشود. خداوند دعای او را مستجاب کرد و حجاج ۱۵ تا ۲۰ روز بعد از شهادت سعید زنده بود و کسی را نکشت تا به مرض آکله به درک واصل شد. 


بعد از آنکه حجاج سر آن بزرگوار را جدا کرد، دو پای مبارک او را نیز از ساق جدا کردند، در حالی که از سن مبارکش ۵۷ یا ۷۹ سال می‌گذشت در شهر الحی در واسط عراق مدفون شد. قبر آن بزرگوار یکی از زیارتگاه‌های محبین اهل بیت علیهم السلام است که دارای گنبد و صحنی بزرگ مشتمل بر چهار در است. 


بعضی مرگ حجاج را ۱۵ روز و بعضی ۲۰ روز و عده ای ۴۰ روز بعد از شهادت جناب سعید بن جبیر نقل کرده‌اند، که اگر مرگ حجاج در ۱۳ ماه رمضان باشد، شهادت سعید به ترتیب در روزهای ۲۷ یا ۲۸ یا ۲۲ یا ۲۳ و ۲ یا ۳ شعبان محتمل است، ولی قدر مسلم این است که شهادت سعید در شعبان بوده است.


۴- مرگ مغیره بن شعبه


در ماه شعبان سال ۵۰ هجری قمری مغیره بن شعبه در حالی که از طرف معاویه حاکم کوفه بود، در سن ۷۰ سالگی به درک واصل شد و زیاد بن ابیه به جای او منصوب شد. مغیره بن شعبه در کوفه سب به امیر المومنین علیه السلام می‌نمود و خطبا را امر می‌کرد که آن حضرت را لعن کنند و تا زمان فرا رسیدن مرگش این عمل را ترک نکرد. مغیره از اصحاب صحیفه ملعونه و لیلة عقبه بود که می‌خواستند پیامبر صلی الله علیه و آله را به قتل برسانند، و همچنین از اصحاب سقیفه است. او از کسانی بود که در آتش زدن در منزل امیر المومنین علیه السلام، شکستن در، کتک زدن به مادر سادات حضرت صدیقه شهیده فاطمه اهرا علیها السلام و سقط جنین شریک بود. ی مغیره با ام جمیل در بصره شهرت خاص دارد و در کتب شیعه و سنی با مدارک مختلف ذکر شده است. ابن ابی الحدید می گوید: مغیره کارترین مردم در جاهلیت و اسلام بود. مغیره از کسانی بود که به دستور معاویه همراه با عمرو عاص و عروه بن زبیر روایاتی دروغین ساختند که مقتضای آن‌ها وجوب لعن و برائت از امیر المومنین علیه السلام بود و برای این کار معاویه جوائز فوق العاده‌ای برای آنان مقرر کرد. او در محضر امام حسن علیه السلام جسارت‌ها به پدر بزرگوارش نمود. اما آن حضرت جواب‌های مناسبی به او دادند و در آخر فرمودند: تو آن کسی هستی که در شهادت مادرم و برادرم محسن علیهما السلام شریک بودی


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۵۴-۲۵۸


تقویم شیعه


ماه مبارک رمضان


ماه مبارک رمضان ماه پر خاطره ای است. روزهای ۱، ۳، ۴، ۶، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۳، ۲۴ یاد آور لحظاتی حساس از تاریخ اسلام است. هم یادمان‌های خوش و هم روزهای حزن انگیز در این ماه به چشم می‌خورد. ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام و معراج پیامبر صلی الله علیه و آله دو خبر سرور آفرین در این ماه است. مرگ ابو لهب، ابن ملجم، عایشه، مروان، زیاد بن ابیه، حجاج ثقفی نیز روزهای نابودی دشمنان اهل بیت علیهم السلام است. از سوی دیگر شهادت حضرت زهرا علیها السلام بنا بر قولی، ضربت خوردن و شهادت امیر المؤمنین علیه السلام، وفات حضرت خدیجه علیها السلام و حضرت نفسیه علیها السلام و شهادت مختار روزهای حزن آل محمد علیهم السلام است. جنگ بدر، طائف، تبوک و فتح مکه روزهای تاریخ ساز اسلام است. عروج حضرت عیسی علیه السلام به آسمان، نزول قرآن، مراسم عقد اخوت، دعای باران توسط پیامبر صلی الله علیه و آله نیز وقایع مهم تاریخی هستند. بدعت نماز تراویح توسط عمر، ورود محمد بن ابی بکر به مصر، بیعت با امام مجتبی علیه السلام، آمدن نامه‌های اهل کوفه برای امام حسین علیه السلام، حرکت حضرت مسلم به سمت کوفه،این ولایتعهدی امام رضا علیه السلام و ضرب سکه به نام آن حضرت، هر یک یاد آور فرازهایی از برگ‌های اسلام‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۶۱



مودت اهل بیت شرط قبولی اعمال امت (به روایت اهل تسنن)


طبرانی عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


۲۲۳۰- حدّثنا أحمد بن محمّد المرّيّ البغداديّ قال: نا حرب بن الحسن الطّحّان قال: نا حسين بن الحسن الأشقر قال: نا قيس بن الرّبيع، عن ليث، عن ابن أبي ليلى، عن الحسن بن عليّ أنّ رسول اللّه صلّى الله عليه وسلّم قال: زَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَإِنَّهُ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ يَوَدُّنَا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَا يَنْفَعُ عَبْدًا عَمَلُهُ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقَّنَا».


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مودت ما اهل بیت را شعار خودتان قرار دهید. هر كس خدا را ملاقات كند و مودت ما اهل بیت در دلش باشد، با شفاعت ما وارد بهشت می‌شود. قسم به خدایی که جان من در دست اوست! بدون معرفت حق ما اهل بیت، عملی از احدی مقبول نیست.


المعجم الاوسط، تالیف طبرانی، جلد ۲، صفحه ۳۶۰، حدیث ۲۲۳۰


اهل تسنن با مودت دشمنان اهل بیت و غاصبین حق آن‌ها چگونه انتظار قبولی اعمال خود را دارند؟



به اعتراف احمد بن حنبل اگر علمای اهل تسنن خیانت نمی‌كردند و همه روایات را نقل می‌كردند، تمام مردم شیعه می‌شدند!!!


۵۵۶۹ـ حدثني محمد بن عبد الله قال حدثنا أبو داود عن شعبه قال لقد حدثنا الحكم عن عبد الرحمن بن أبي ليلي عن علي بشيء لو حدثتكم لرقصتم والله لا تسمونه مني أبدا

۵۵۷۰ـ وحدثنا به محمود بن غيلان مثله وقال لترفضتم.

قال أبو عبد الرحمن وهو أشبه


احمد بن حنبل (از ائمه اربعه اهل تسنن) می‌گوید: ابو داود از شعبه بن حجاج نقل می‌كند كه: من روایاتی را از عبد الرحمن بن ابی ليلی از قول امیر المومنین (علیه السلام) شنیده‌ام كه اگر برای شما آن‌ها را نقل كنم، به خدا سوگند كه همه شما می‌رقصید و هرگز آن‌ها را از من نخواهید شنید.

احمد بن حنبل در ادامه می‌گوید كه همین روایت را محمود بن غيلان برای من نقل كرده است كه شعبه گفته كه اگر آن‌ها را نقل كنم، همه شما رافضی (شیعه) خواهید شد. ابو عبد الرحمن (عبد الله بن احمد بن حنبل) گفته: اين تعبير درست‌تر است.


العلل و معرفة الرجال، تالیف احمد بن حنبل، جلد ۳، صفحه ۳۵۴-۳۵۵، چاپ دار الخانی


شرح حال شعبة بن الحجاج


شمس الدین ذهبی در شرح حال او می‌نویسد:


شعبة بن الحجاج بن الورد الحجة الحافظ شيخ الإسلام أبو بسطام الأزدي … بن المديني له نحو ألفي حديث وكان الثوري يقول شعبه أمير المؤمنين في الحديث وقال الشافعي لولا شعبه لما عرف الحديث بالعراق قال أبو بكر البكراوي ما رأيت أحدا أعبد لله من شعبه…


شعبه بن حجاج حجت و حافظ (بیش از سیصد هزار حدیث حفظ بود) و شیخ الاسلام بود. ابن مدینی گفته که او دو هزار حدیث نقل کرده است. ثوری گفته كه او در علم حدیث امیر المومنین» بود. شافعی گفته كه اگر شعبه نبود، کسی در عراق حدیث را نمی‌شناخت. ابو بکر بکراوی گفته که کسی را ندیده است كه به اندازه شعبه خداوند را عبادت کند !!! ….


تذکرة الحفاظ، تالیف ذهبی، جلد ۱، صفحه ۱۹۳، چاپ دائرة المعارف العثمانیة


بله، اگر دستان امانت‌دار اجازه می‌دادند، الآن همه بشریت در صراط مستقیم الهی بودند و این خیانت‌ها باعث شده است كه امت اسلامی به هفتاد و سه فرقه تقسیم شوند و …


این شخص که گفته‌اند از همه عابدتر بوده، این خیانت بزرگ را کرده است، دیگرانی که به اندازه او نبوده‌اند، چه خیانت‌هایی کرده‌اند، خدا می‌داند !!!!


الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولاية أمير المؤمنين عليه السلام.



حکومت همه اصناف مردم قبل ظهور


شیخ نعمانی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۵۳ - حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا علي بن الحسن، قال: حدثنا محمد بن عبد الله، عن محمد بن أبى عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله (عليه السلام) أنه قال: " ما يكون هذا الامر حتى لا يبقى صنف منالناس إلا وقد ولوا على الناس حتى لا يقول قائل " إنا لو ولينا لعدلنا " ثم يقوم القائم بالحق والعدل.


هشام بن صالح گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: این امر (ظهور) اتفاق نخواهد افتاد تا اینکه هیچ گروهی از مردم باقی نمی‌ماند که مگر اینکه بر مردم حکومت می‌کنند تا کسی نگوید که اگر ما حاکم می‌شدیم عدالت را جاری می‌کردیم؛ سپس حضرت قائم علیه السلام به حق و عدالت قیام می‌کند.


غیبت نعمانی، باب ۱۴، حدیث ۵۳، صفحه ۲۸۲، چاپ دار الجوادین


اللهم عجل لولیک الفرج


تقویم شیعه


یکم رمضان


در شب اول ماه مبارک رمضان غسل و زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است.


۱- ولایتعهدی امام رضا علیه السلام


در هفتم رجب سال ۲۰۰ مأمون عباسی (لعنه الله) نامه‌ای به امام رضا علیه السلام نوشت، و آن بزرگوار را برای ولایتعهدی خویش به مرو فراخواند. در روز اول ماه رمضان سال ۲۰۱ هجری قمری مردم با حضرت رضا علیه السلام به ولایتعهدی بیعت کردند، و بعضی ششم این ماه نقل کرده‌اند.


۲- احتجاج اُبَی بن کعب بر ابو بکر


هنگامی که ابو بکر در روز جمعه‌ی اول ماه رمضان خطبه‌ای خواند، اُبَی بن کعب (رضوان الله علیه) ایستاد و خطبه‌ای خطاب به انصار و مهاجر قرائت کرد. در این خطبه ابی بن کعب از فضائل و مناقب امیر المومنین علیه السلام و جانشینی بلا فصل بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله ایراد سخن کرد و در دفاع از ولایت جواب همگان را داد. قسمتی از خطبه‌ی ابی بن کعب چنین است:


آیا نمی‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس من مولای اویم این علی علیه السلام مولای اوست، و هر کس من نبی اویم این علی علیه السلام امیر اوست؟» آیا نمی‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی مَثَل من و تو مانند هارون نسبت به موسی علیه السلام است. اطاعت از تو بعد از من واجب است مانند اطاعت از من در زمان حیاتم؛ جز اینکه بعد از من پیامبری نیست». آیا نمی‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: وصیت می‌کنم به شما که با اهل بیتم به خیر و خوبی. کسی بر آن ها پیشی نگیرد بلکه آن‌ها را مقدم بدارید. کسی به آن‌ها دستور ندهد، بلکه دستورات آنان را گوش فرا دهید.» آیا نمی‌دانید رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: علی بن ابی طالب علیهما السلام زنده کننده‌ی سنت من و معلم امت من است.».


۳- مرگ مروان


در این روز در سال ۶۵ هجری قمری مروان بن حکم در سن ۸۱ سالگی در دمشق به درکات جحیم شتافت، و مدت غصب خلافت توسط او او ۹ ماه بود. مروان پسر حکم بن ابی العاص بود و به وزغ بن وزغ ملقب گردیده بود. او و پدرش مورد لعن پیامبر صلی الله علیه و آله واقع شدند، حتی عایشه به مروان گفت: شهادت می دهم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پدرت را لعن کرد در حالی که تو در صلب او بودی.» مروان در عداوت با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام خصوصاً امیر المومنین علیه السلام از زمان عثمان تا آخر ایام خود بسیار کوشید. بعد از آنکه عثمان او و پدرش حکم را از طائف بر خلاف امر پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه بازگردانید، خمس افریقیه را به مروان داد و فدک را هم به او واگذار کرد و او را وزیر و کاتب خود قرار داد. او در ایام خلافت عثمان فتنه‌ها به پا کرد. در جنگ جمل تیری زد و طلحه را کشت و بعد از فتح هنگامی که اسیر شد حسنین علیهم السلام را شفیع قرار داد و امیر المومنین علیه السلام او را رها کرد. به حضرت عرض کردند: از او بیعت بگیر. فرمود: همانا دست او دست یهودی است، چه اینکه یهود به مکر و حیله معروفند.  بعد از آن که مروان به معاویه پیوست هرگاه حکومت شهری به او داده می‌شد، در ترویج سب امیر المومنین علیه السلام مجد و مُصِر بود. او در مدینه هر جمعه بر منبر پیامبر صلی الله علیه و آله بالا می رفت و در حضور مهاجرین و انصار امیر المومنین علیه السلام را سب می‌کرد. مروان بعد از هلاک شدن یزید به جای وی نشست، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه غصب خلافت کرد. همسر یزید زهری در غذای او ریخت که لال شد و آخر الآمر متکا بر دهان او گذاشت، و با کنیزان روی او نشستند تا اینکه در اول ماه رمضان به درک واصل شد.


۴- جنگ تبوک


در اول ماه رمضان سال نهم هجری قمری جنگ تبوک به وقوع پیوست. این جنگ را فاضحه نیز می‌گویند، زیرا منافقین مدینه و کسانی که قصد کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند. به لشکری که در این جنگ شرکت کردند جیش العسرة می‌گویند، زیرا در سختی و زحمت فراوان، با اینکه ایام جمع آوری محصول بود به جنگ رفتند. حرکت لشکر در ماه رجب بود که ۳۰ هزار نفر حرکت کردند و فقط هزار نفر سواره بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: کفش فراوان با خود بیاورید، و در مسیر هر دو نفر به یک خرما سد جوع می‌کردند و آب هم کمیاب بود. در این جنگ عده‌ای از زن‌ها نیز همراه حضرت حرکت کردند. از سوی دیگر ۸۲ نفر از منافقین مدینه با عذر تراشی به جنگ نرفتند و در مدینه ماندند تا در غیاب آن حضرت خانه آن حضرت را غارت کنند و خانواده ایشان را از مدینه بیرون نمایند. پیامبر صلی الله علیه و آله امیر المؤمنین علیه السلام را به جای خود در مدینه خلیفه قرار داد و منافقین کلماتی گفتند که خاطر مبارک امیر المومنین علیه السلام را آزردند. پیامبر صلی الله علیه و آله به آن حضرت فرمود: أما ترضی أن ت منی بمنزله هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی.؟» (یعنی آیا راضی نیستی که منزلتت نسبت به من همانند هارون به موسی علیهما السلام باشد؛ الا اینکه پس از من پیامبری نیست؟) در بازگشت از تبوک چهل نفر از منافقین که همراه حضرت بودند، تصمیم گرفتند وقتی شتر حضرت بالای گردنه می‌رسد کدوها (یا دبه) را پر از ریگ نمایند و به زیر دست و پای شتر حضرت رها کنند تا شتر رم کند و پیامبر صلی الله علیه و آله از شتر افتاده و به قتل برسد. هنگام اجرای توطئه شتر حضرت قدم از قدم برنداشت و مکر منافقین شکست خورد و خداوند وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله را حفظ کرد. از سوی دیگر منافقینی که در مدینه مانده بودند قصد جان امیر المومنین علیه السلام را نمودند و حفره‌ای طولانی در مسیر راه مدینه حفر کردند و روی آن را با حصیر پوشاندند تا هنگامی که امیر المومنین علیه السلام به استقبال پیامبر صلی الله علیه و آله می‌آید هنگام مراجعت میان آن حفره بیفتد و آنان بر سرش بریزند و او را به قتل برسانند. ولی هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روی حصیر و گودال عبور ننمود و بار دیگر حیله منافقین باطل گردید. در تبوک جنگی صورت نگرفت و آن حضرت با لشکر به مدینه بازگشتند. وقوع این جنگ در ماه رجب هم نقل شده است.


۵- وفات حضرت نفیسه علیها السلام


در این روز در سال ۲۰۸ هجری قمری زاهده عابده حضرت نفیسه خاتون علیها السلام دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در مصر وفات کرد. شوهر آن حضرت اسحاق موتمن پسر حضرت صادق علیه السلام بوده، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنی هاشم علیه السلام است. حضرت نفیسه علیها السلام برای خود قبری کنده بود و پیوسته در آن قبر نماز می‌خواند و ختم قرآن می‌نمود. آن حضرت در اول ماه رجب بیمار شد، و نامه‌ای به شوهرش که در مدینه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر کرد. در شب اول ماه رمضان بیماری شدت پیدا کرد و فردای آن روز در حالتی که روزه بود طبیب آوردند و او امر به افطار کرد. آن حضرت فرمود: واعجبا! سی سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنیا بروم، و اکنون که روزه هستم افطار کنم؟ پس خواندن سوره انعام را شروع کرد، و چون به آیه مبارکه لهم دار السلام عند ربهم رسید وفات کرد. شوهر آن حضرت زمانی رسید که ایشان وفات کرده بود. او می‌خواست آن حضرت را به مدینه ببرد و در بقیع نزد اجداد طاهرینش دفن کند، ولی مردم مصر با التماس و در خواست او را نگه داشتند. اسحاق مؤتمن پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دید که فرمودند: با اهل مصر در این ماجرا مخالفت نکنی، که به خاطر نفسیه خداوند رحمت و برکاتش را نازل می‌کند. جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلی دفن کردند و معروف است که دعا کنار قبر آن حضرت مستجاب است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۶۳-۲۶۸


تقویم شیعه


چهارم رمضان


مرگ زیاد بن ابیه لعنت الله علیه


زیاد بن ابیه در سال ۵۳ هجری قمری در کوفه به هلاکت رسید. او مشهور به زیاد بن ابیه، زیاد بن امه، زیاد بن عبید، و زیاد بن سمیه است؛ و چون پدر زیاد از کثرت معلوم نبود به او زیاد بن ابیه می‌گفتند. هنگامی که به معاویه پیوست به او زیاد بن ابی سفیان گفتند و برادر معاویه شد و ی مادر خود را قبول کرد. سمیه کنیز حارث بن کلده طبیب بود. حارث او را به چراندن گوسفندان وادار کرده بود ولی طبع زشت و سمیه آنقدر در صحرا ننگ به بار آورد که حارث او را از خود راند. از آن پس سمیه اسماً خود را به عبید چوپان ثقفی چسباند و رسماً جزء فواحش طائف در آمد و حیثیت خاندان عبید را هم لکه‌دار کرد. 


برادری او با معاویه یکی از راه‌هایی بود که معاویه برای جلب زیاد به طرف خود به کار گرفت. او مجلسی ترتیب داد و از عده‌ای به عنوان شاهد در آنجا استفاده کرد که از جمله ابو مریم مشروب فروش طائف بود. او برخاست و به زیاد گفت: شبی ابو سفیان به طائف آمد و از من ‌ای خواست. در آن شب کسی جز سمیه نبود. صبر کردیم تا رفت و آمدها کم شد. سمیه را برای او فرستادم. زیاد ی مادر خود را قبول کرد و برادر معاویه شد! معاویه هم برای باوراندن این نسبت به و خواهرش را به خانه او فرستاد و دستور داد چادر از سر بر دارد چرا که محرم اوست. زیاد بعد از برادری با معاویه برائت از حضرت امیر المومنین علیه السلام و قتل شیعیان علی بن ابی طالب علیهم السلام و غارت اموال آنان را شروع کرد. دست بریدن، شکم پاره کردن، با دار آویختن، زنده به گور کردن، میل سرخ شده به چشمان شیعیان کشیدن، فرزندان را سر بریدن، خانه خراب کردن و آتش زدن از جمله کارهای او بود. (باز بگویید داعش از کجا نشأت گرفته است) عبد الرحمن بن حسان را به جرم محبت علی بن ابی طالب علیهما السلام زنده در گور کرد. در بصره و کوفه سیزده هزار نفر را به جرم شیعه بودن یا به احتمال شیعه بودن کشت، و بعد به معاویه نوشت: من تا به این حد خواسته تو را انجام دادم و این کارها با دست چپم بود. اگر حکومت حجاز به من واگذار شود با دست راستم که بیکار است همین عمل را انجم می‌دهم، و تصمیم دارم از مردم عراق در مسجد بخواهم که برائت از علی علیه السلام و مدح خاندان امیه را علنی نمایند. هر کس قبول نکند او را بکشم و خانه او را خراب کنم، چون این خبر منتشر شد، امام حسن علیه السلام و شیعیان نفرین کردند و بعضی امیر المؤمنین علیه السلام را در خواب دیدند که او را نفرین کرد، و آن ملعون قبل از عملی کردن تصمیمش به مرض طاعون مبتلا شد و به درکات جحیم واصل گردید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۶۸-۲۷۰



اعتراف عالم بزرگ زرتشتی به محبت ایرانیان به اهل بیت و آزار ایرانیان به این دلیل توسط بنی امیه ملعون


رشید شهمردان تاریخدان، ایران شناس و اوستا پژوه بزرگ و متعصب زرتشتی در کتاب خود می‌نویسد که حکومت خلفای غاصب بنی امیه ایرانی‌ها را به خاطر علاقه و به خاطر محبتی که به فرزندان حضرت علی علیه سلام داشتند شکنجه و اذیت می‌کردند. وی می‌نویسد:


خلفای اموی ملل تابعه به ویژه ایرانیان و زرتشتیان را به نظر حقارت و پستی می‌نگریستند و هرنوع شکنجه و آزار بر آن‌ها روا می‌داشتند، زیرا که ایرانیان خاندان علی (علیه السلام) را محترم می‌شمردند.


تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، تألیف رشید شهمردان، صفحه ۵۹


تقویم شیعه


ششم رمضان


ضرب سکه به نام امام رضا علیه السلام


در این روز در سال ۲۰۱ هجری قمری سکه طلا به نام مبارک حضرت رضا علیه السلام زدند. بنا بر قولی این روز روز ولایتعهدی اجباری آن حضرت بوده است، و مردم با آن حضرت به ولایت عهدی بیعت نمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۰


وعنه رفعه قال: قال أبو عبد الله عليه السلام لرجل: اجعل قلبك قرينا برا، وولدا واصلا، واجعل علمك والدا تتبعه، واجعل نفسك عدوا تجاهده، واجعل مالك عارية تردها. محمد بن علي بن الحسين بإسناده، عن مسكان، عن عبد الله بن أبي يعفور، عن الصادق عليه السلام نحوه.


امام صادق علیه السلام به مردی فرمودند: قلب خود را قرین و همراه نیکو و فرزند شایسته‌ای برای خود قرار ده، دانش خود را برای خودت پدری قرار ده که از آن پیروی کنی، و نفس خود را برای دشمن قرار ده که با آن مبارزه کنی، و مال خویش را عاریتی قرار ده که آن را برگردانی.


وسائل الشیعة، تالیف شیخ حر عاملی رحمه الله، ابواب جهاد با نفس، باب ۱، حدیث ۴


اسامی و القاب و کنیه‌های امام زمان علیه السلام و وجه تسمیه آن‌ها


اول: احمد


شیخ صدوق در کمال الدین روایت کرده از امیر المومنین علیه السلام که فرمودند: بیرون می‌آید مردی از فرزندان من در آخرامان . .» تا آنکه فرمود: برای او دو اسم است، اسمی مخفی و اسمی ظاهر، اما اسمی که مخفی است، احمد است. الی آخر»


در غیبت شیخ طوسی روایت شده، از حذیفه که گفت: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله را که ذکر کرد مهدی را، پس فرمودند: بیعت می‌کنند با او، میان رکن و مقام. اسم او احمد است و عبد الله و مهدی؛ پس این‌ها نام‌های اوست.»


در تاریخ ابن خشاب» و غیره، روایت است که: آن جناب، صاحب دو اسم است و ظاهرا مراد، دو اسم مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد.»


نجم ثاقب، تالیف میرزای نوری، جلد ۱، صفحه ۸۵-۸۶، چاپ انتشارات کتاب جمکران



امیر المومنین علیه السلام برگزیده خداوند (به روایت اهل تسنن)


ابن مردویه از علمای اهل تسنن روایت کرده‌ است:


ابن مردويه، عن ابن عباس، عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم: علي صفوة الله». 


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: علی (علیه السلام) برگزیده خداست.


مناقب علی بن ابی طالب (علیهما السلام)، تالیف ابن مردویه، صفحه ۶۶، حدیث ۳۹، چاپ دار الحدیث


تقویم شیعه


دهم ماه رمضان


۱- آمدن نامه‌های اهل کوفه برای امام حسین علیه السلام


در سال ۶۰ هجری قمری جمعی از کوفیان نامه‌های مردم کوفه را برای امام حسین علیه السلام را آوردند. که از جمله نام سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلی و حبیب بن مظاهر و جمعی از شیعیان آن حضرت در آن‌ها بود، که توسط عبد الله بن مسمع همدانی و عبد الله بن وال خدمت امام علیه السلام آورده شد.


۲- وفات حضرت خدیجه علیها السلام


در این روز حضرت خدیجه کبری علیها السلام از دنیا رحلت فرمودند. این قول بنا بر نقل ۴۵ روز بعد از رحلت جناب ابو طالب علیه السلام است. اقوال دیگر در رحلت آن حضرت چنین است: ۲۳ رجب، ۲۷ رجب، آخر رجب، اول ماه رمضان، ۱۲ ماه رمضان. آن حضرت بعد از حضرت ابو طالب علیه السلام به سه روز فاصله و به قولی یک ماه و به قولی ۴۵ روز و به قولی ۵۰ روز وفات کرده است. آن حضرت نخستین همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود، و تا خدیجه صلی الله علیه و آله زنده بود نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله همسری اختیار نفرمود. سبقت به اسلام و خدمات او به پیامبر صلی الله علیه و آله زیاده از آن است که ذکر شود. در فضیلت آن حضرت همین بس که والده مکرمه حضرت صدیقه طاهره علیها السلام است، و همه ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان منتهی می شوند. آن حضرت هنگام رحلت چند وصیت به پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند، و با آن همه فداکاری و انفاق مال، به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کردند: یا رسول الله، مرا ببخشید که در حق شما کوتاهی کردم. پیامبر صلی الله علیه و آله: حاشا و کلا! من از شما تقصیری ندیدم، بلکه منتهای سعی و کوشش خود را در حق من نمودی. شما در خانه من زحمات زیادی را متحمل شدی. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودی. آنگاه خدیجه علیها السلام عرض کرد: یا رسول الله، شما را وصیت می‌کنم به این دختر و به حضرت فاطمه علیها السلام اشاره نمود این دختر بعد از من یتیم و غریب است. کسی از زن‌های قریش او را اذیت نکند. کسی به صورت او لطمه‌ای نزند، به روی او داد نزند و مکروهی نبیند. آن حضرت اولین زنی است که پیامبر صلی الله علیه و آله را تصدیق نمود، و اول زنی است که در مکه با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنی است که ایمان خود را در مکه در میان مشرکین اظهار نمود، و اول زنی است که در مقابل دشمن از رسول خدا صلی الله علیه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید، و اول زنی است که ایمانش با قبول ولایت امیر المومنین علیه السلام به درجه کمال رسید. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله خدیجه علیها السلام را خواست و در کنار خود نشانید و فرمود: این جبرئیل است و می‌گوید: برای اسلام شروطی است که عبارتند از: اقرار به یگانگی خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول این شریعت و احکام آن، اطاعت از اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او یکی بعد از دیگری با برائت از دشمنان ایشان. حضرت خدیجه علیها السلام به همه آن‌ها اقرار نمود و ائمه طاهرین به خصوص امیر المؤمنین علیه السلام را تصدیق کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هو مولاک و مولی المؤمنین و امامهم بعدی: یعنی علی مولای تو و مولای مومنان بعد از من و امام ایشان است. آنگاه از خدیجه علیها السلام در قبول ولایت امیر المومنین علیه السلام عهد موکد گرفت. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله یک یک از اصول و فروع دین حتی آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بیان فرمود. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دست خود را بالای امیر المومنین نهاد و خدیجه علیها السلام دست خود را بالای دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و به این ترتیب با امیر المومنین علیه السلام بیعت نمود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۱-۲۷۴



کجاست مثل خدیجه .


قالت أم سلمة فلما ذكرنا خديجة بکی رسول الله ثم قال خديجة و أين مثل خديجة صدقتني حین كذبني الناس و وازرتني على دين الله و أعانني عليه بمالها إن الله عز و جل أمرني أن أبشر خديجة ببيت في الجنة من نصب امرد لا صخب فيه و لا نصب .


ام سلمه رضوان الله علیها گفت: هر وقت ذکر حضرت خدیجه سلام الله علیها می‌کردیم رسول خدا صلی الله علیه گریان می‌شد و سپس می‌فرمود: خدیجه و کجاست مثل خدیجه؟ او در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمردی که در بهشت قرار دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست بشارت دهم.


بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی رضوان الله علیه، جلد ۴۳، صفحه ۱۳۱، چاپ دار احیاء التراث العربی



امیر المومنین علیه السلام از چه موقع امیر المومنین نامیده شدند؟


سید بن طاووس رضوان الله علیه روایت کرده است:


فيما نذكره من المجلد الأول من كتاب الدلائل» تأليف الشيخ الثقة أبي جعفر محمد بن جرير الطبري، بتقديم تسمية مولانا علي عليه السلام بأمير المؤمنين، فقال ما هذا لفظه: وأخبرني أبو عبد الله الحسين بن عبد الله البزاز قال: حدثنا أبو الحسن علي بن محمد بن أحمد بن لؤلؤ البزاز قال: حدثنا أبو سهيل أحمد بن عبد الله بن زياد قال: حدثني أبو العباس عيسى بن إسحاق قال: سئلت إبراهيم بن هراسة عن عمرو بن شمر عن جابر الجعفي قال: قال أبو جعفر محمد بن علي عليهما السلام: لو علم الناس متى سمي علي (أمير المؤمنين) ما انكروا ولايته. قلت: رحمك الله، متى سمي علي (أمير المؤمنين)، قال: كان ربك عز وجل حيث أخذ من بني آدم من ظهورهم ذريتهم وأشهدهم على أنفسهم ألست بربكم ومحمد رسولي وعلي أمير المؤمنين.


از جابر جعفی نقل شده است که حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم می‌دانستند از چه زمانی علی علیه السلام امیر المومنین خوانده شد، هرگز ولایتش را انکار نمی‌کردند. جابر پرسید: خدا به شما رحمت عنایت کند، علی علیه السلام از چه زمانی امیر المومنین خوانده شد؟ حضرت پاسخ دادند: پروردگار عزیز و جلیل علی علیه السلام را امیر المومنین خواند از زمانی که در عالم ذر از صلب فرزندان حضرت آدم، ذریه آن‌ها را بر گرفت و آن‌ها را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: آیا من پرودگار شما نیستم؟ و محمد (صلی الله علیه و آله) رسول من و علی (علیه السلام) امیر المومنین؟


اليقين، تالیف سید بن طاووس، صفحه ۲۲۲، باب ۶۵، چاپ دار العلوم بیروت


الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علیه السلام


تقویم شیعه


دوازدهم رمضان


مراسم عقد اخوت


در این روز در سال اول هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بین اصحاب خود عقد اخوت بست و امیر المومنین علیه السلام را برادر خود گردانید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۳


٥ـ قال : ومن ألفاظ رسول الله ( صلّى الله عليه وآله وسلم ) : الشديد من غلب نفسه.


از سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله این بود که می‌فرمودند: قوی و استوار آن کسی است که بر نفس خویش غلبه کند.


وسائل الشیعة، تالیف شیخ حر عاملی رحمه الله، ابواب جهاد با نفس، باب ۱، حدیث ۵



امام حسن علیه السلام شبیه‌ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله


شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق عليه السلام فرمودند:


كانَ الحَسَنُ أشبَهَ النّاسِ بِرَسولِ اللّه ِ خَلقا و سُؤدُدا و هَديا.


امام حسن عليه السلام در خلقت و سيرت و شرافت شبيه ترين مردم به رسول خدا بود.


الارشاد، تالیف شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۵، چاپ موسسه آل البیت لاحیاء التراث


تقویم شیعه


پانزدهم رمضان


۱- ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام


شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجری قمری دومین امام شیعیان حضرت ابو محمد حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در شهر مدینه به دنیا آمد. القاب آن حضرت: سید، سبط، امین، اثیر، حجت، بر، نقی، زکی، مجتبی، زاهد. رنگ مبارکش سرخ و سفید، دیدگان مبارکش گشاده و چشمانش مشکی بود. گونه مبارکش هموار و محاسنش انبوه و موی سرش مجعد بود. گردن مبارک در نور و صفا مانند نقره صیقل زده، میانه بالا و شانه‌هایی گشاده داشت و از همه مردم خوشروتر بود. خضاب بسیار می‌کرد و بدن شریفش در نهایت لطافت بود. 


در روز هفتم ولادت آن حضرت، مادرش فاطمه زهرا علیها السلام آن مولود مبارک را در پارچه حریری که جبرئیل علیه السلام آن را برای پیامبر صلی الله علیه و آله از بهشت آورده بود، پیچید و خدمت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آورد، و آن حضرت نام مبارکش را حسن نهاد و گوسفندی برای حضرتش عقیقه نمود.


۲- حرکت حضرت مسلم علیه السلام به سمت کوفه


در این روز در سال ۶۰ هجری قمری حضرت ابا عبد الله علیه السلام جناب مسلم بن عقیل علیه السلام را به کوفه روانه کرد. همراه او پاسخ نامه‌های کوفیان را داده بود که مضمون آن چنین بود: به سوی شما برادر و پسر عمویم، موثق اهل بیت خویش، مسلم بن عقیل را فرستادم. اگر او بنویسد برای من که رأی دانایان و بزرگان شما متفق شده بر آنچه در نامه‌ها درج کرده‌اید، به زودی به سوی شما خواهم آمد، ان شاء الله.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۶-۲۷۷


تقویم شیعه


چهاردهم رمضان


شهادت مختار رضوان الله علیه


در سال ۶۷ هجری قمری در چنین روزی مختار بن ابی عبیده ثقفی به شهادت رسید، و مزار او کنار مرقد حضرت مسلم علیه السلام در انتها مسجد کوفه است. 


مصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگیر کنند. او زنی مومنه به نام عمره دختر نعمان بن بشیر انصاری بود. مصعب گفت: برائت بجوی از شوهرت. او گفت: چگونه برائت بجویم از کسی که روزهای روزه و شب‌ها به نماز مشغول بود، و خون خود را برای خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله نثار کرد و خونخواهی فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله نمود؟ مصعب در حالتی که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود، گفت: پس تو را به شوهرت ملحق می‌کنم. همسر مختار جواب داد: پس از این مرگ بهشت است و به خدا قسم هیچ چیزی را بر محبتم به علی بن ابی طالب علیهما السلام ترجیح نمی‌دهم. 


در گرمای هوا در صحرایی بین حیره و کوفه دست و پای او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا کردند. این زن مومنه اولین زن شهیدی است که در محبت امیر المومنین علیه السلام با شکنجه کشته شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۵-۲۷۶


تقویم شیعه


سیزدهم رمضان


مرگ حجاج ثقفی لعنت الله علیه


در سال ۹۵ هجری قمری در چنین روزی ظالم سفاک پلید حجاج بن یوسف ثقفی لعنت الله علیه به هلاکت رسید. او در زمان ولید بن عبد الملک در شهر واسط که خودش بنا کرده بود با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد. اقوال دیگر در روز مرگ او ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷ ماه رمضان است. مادر او قارحه نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر ظاهری حجاج، در منزل حارث بن کلده طبیب بود. هنگامی که حجاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، طبیب برای او سوراخ قرار داد. همچنین او شیر نمی‌خورد تا اینکه بز سیاهی کشتند و از خونش بر مادر و به صورت حجاج مالیدند و او از روز چهارم قبول کرد. به این سبب حجاج خونخوار شد و می‌گفت: بیشترین لذت من در ریختن خون است. این صفت از کسی که مدت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده، بعید نیست.


تعداد کشته شدگان به دست او را به جز جنگ‌ها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته‌اند. هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بود که ۱۶ هزار از آن‌ها و عریان بودند، و قاعده‌ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می‌کرد، زندان او سقف نداشت.


عده‌ی زیادی از دوستان و شیعیان امیر المومنین علیه السلام را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعی، قنبر غلام امیر المومنین علیه السلام، عبد الرحمن بن ابی لیلی انصاری، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المومنین علیه السلام را سب کند ولی او مناقب آن حضرت را می‌گفت، تا حجاج دستور داد او را شهید کردند. دست و پای یکی از حواریین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن ام طویل را برید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر را به شهادت رسانید که ۱۵ روز بعد از قتل او حجاج به درک واصل شد. حجاج به مرض آکله مبتلا شد، و طبیب تکه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جا با مالک جهنم خواهد سپرد. قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردن ولی در زمان سفاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند. او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش ۵۳ یا ۷۳ سال بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۴-۲۷۵


تقویم شیعه


نوزدهم رمضان


ضرب خوردن امیر المومنین علیه السلام


در ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ هجری قمری در نماز صبح در مسجد کوفه با شمشیری مسموم به دست ناپاک ابن ملجم منافق لعنت الله علیه بر فرق مبارک امیر المومنین علیه السلام ضربت وارد شد. در ۱۳ ماه رمضان سال ۴۰ هجری قمری حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب امیر المومنین علیهما السلام بعد از فارق شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند. در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بیان کلماتی پربار در حقایق اسلام، در آخر بیانات شریف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: تا امروز چند روز از ماه مبارک رمضان می گذرد؟ امام مجتبی علیه السلام فرمود: ۱۳ روز گذشته است. از امام حسین علیه السلام پرسیدند: چند روز باقی مانده است؟ امام حسین علیه السلام فرمود: ۱۷ روز باقی مانده است. در این هنگام امیر المومنین علیه السلام دست به محاسن مبارک گرفتند و فرمودند: نزدیک است این موی من به خون سرم خضاب شود. 


در شب ۱۶ ماه رمضان سال ۴۰ هجری قمری امیر المؤمنین علیه السلام در خواب پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند، و آن حضرت به نزدیک شدن ملاقاتشان در بهشت به امیر المومنین علیه السلام بشارت دادند، امیر المومنین علیه السلام به دخترشان ام کلثوم علیها السلام خبر دادند. در شب نوزدهم در شب نوزدهم امیر المومنین علیه السلام روزه را در منزل ام کلثوم علیها السلام افطار نمودند. در شب ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ هجری قمری وردان و شبیب لعنت الله علیهما که با ابن ملجم در شهادت امیر المومنین علیه السلام همراه بودند، در حین درگیری کشته شدند. در سال چهلم گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و بر کشتگان نهروان گریستند. سه نفر از آنان با هم پیمان بستند که در یک شب امیر المومنین علیه السلام و عمرو عاص و معاویه را بکشند. ابن ملجم کشتن امیر المومنین علیه السلام را بر عهده گرفت و وارد کوفه شد و با کمک قطام بنت اخضر که ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت، و با همدستی شبیب بن بجره و وردان بن مجاله تصمیم خود را عملی کرد. در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، امیر المومنین علیه السلام وارد مسجد شد و صدای نازنین ایشان به یا ایها الناس، الصلاة بلند شد. سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامی که در رکعت اول سر از سجده برداشت شبیب بر آن حضرت حمله‌ور شد، ولی شمشیرش خطا کرد. بلافاصله ابن ملجم لعنه الله حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت را شکافت و محاسن شریفش به خون فرق مبارکش خضاب شد، و صدای مبارکش بلند شد: بسم الله و بالله و علی مله رسول الله، فزت و رب الکعبه.  صدای جبرئیل بلند شد: تهدمت والله ارکان الهدی و انطمست اعلام التقی و انفصمت العروه الوثقی، قتل ابن عم المصطفی، قتل الوصی المجتبی، قتل علی المرتضی، قتل اشقی الاشقیاء.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۸۷-۲۸۸



امیر المومنین علیه السلام امام پرهیزگاران، سرور مسلمانان و رهبر رو سفیدان (به روایت اهل تسنن)


فضائل امیر المومنین علیه السلام در کتب اهل تسنن، خارج از شمارش و حد و حصر است. یکی از فضائل مخصوص امیر المومنین علیه السلام که نشان‌دهنده‌ی شایستگی امیر المومنین علیه السلام بر خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله و سیادت او بر سایرین است، این حدیث نبوی است که حافظ ابی نعیم اصفهانی از علما و محدثین بزرگ اهل تسنن و همچنین ابن مغازلی یکی دیگر از علمای اهل تسنن روایت کرده‌اند:


حدثنا محمد بن محمد بن أحمد ثنا محمد بن عبد الله الحضرمي ثنا أبو بكر ابن أبي شيبة ثنا أحمد بن مفضل حدثنا جعفر الأحمر عن هلال أبي أيوب الصيرفي عن أبي كثير الأنصاري عن عبد الله بن أسعد قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : انتهيت ليلة أسري بي إلى السدرة المنتهى فأوحي إلي في علي بثلاث : أنه إمام المتقين وسيد المسلمين وقائد الغر المحجلين إلى جنات النعيم .


عبد الله بن اسعد ‌گوید:‌ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: شبی که مرا به آسمان بردند، به سدرة المنتهی رسیدم، در باره علی (علیه السلام) به سه چیز برای من وحی شد: او (علی بن ابی طالب علیهما السلام) امام پرهیزگاران، سرور مسلمانان و رهبر رو سفیدان تا بهشت‌های پرنعمت است.


معرفة الصحابة، تالیف ابی نعیم اصفهانی، جلد ۳، صفحه ۱۵۸۷، حدیث ۴۰۰۲، چاپ دار الوطن


مناقب الامام علی علیه السلام، تألیف ابن مغازلی، صفحه ۱۳۱، حدیث ۱۴۷، چاپ دار الاضواء


قابل توجه مخالفین ولایت امیر المومنین علیه السلام: طبق این حدیث امیر المومنین علیه السلام امام پرهیزگاران، سرور مسلمانان و رهبر رو سفیدان» است پس دو حالت وجود دارد: یا غاصبین خلافت مسلمان نبودند یا مسلمان بودند؛ اگر که نبودند که هیچ کلا، اما اگر واقعا مسلمان بودند پس طبق این حدیث امیر المومنین علیه السلام سرور و امام و رهبر آن‌ها و شایسته خلافت بوده، پس چرا حق ایشان را غصب کرده و به جای امام و سرور خود بر مقام خلافت نشستند؟!


السلام عليك يا يعسوب الدين اسد الله الغالب علي بن ابي طالب عليهما السلام




اعتراف ابن حجر مکی به تولد و قائم بودن امام زمان علیه السلام

 

ابن حجر مکی از علمای بزرگ اهل سنت عمری و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعیان نوشته است می‌نویسد:


ولم یخلف غیر ولده أبی القاسم محمد الحجة ، وعمره عند وفاة أبیه خمس سنین ، لکن أتاه الله فیها الحکمة ، ویسمى القائم المنتظر .


امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرزندى غیر از ابو القاسم م ح م د حجت نداشته است که عمر آن حضرت در زمان وفات پدرش پنج سال بوده است ولى خداوند به او حکمت آموخت و قائم منتظر نامیده شده است.


الصواعق المحرقة، تالیف ابن حجر مکی، جلد ۲، صفحه ۶۰۱، چاپ موسسه الرسالة


تقویم شیعه


هفدهم رمضان


۱- معراج پیامبر


معراج پیامبر صلی الله وعلیه و آله پنج سال بعد از بعثت در چنین روزی واقع شده، و آیه سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد القصی.، در این باره نازل شده است. معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در ۲۱ ماه رمضان نیز نقل شده است.


معراج از جمله ضروریات اسلام است، و از آیات کریمه و احادیث متواتره ثابت شده است که خداوند متعال حضرت رسول صلی الله علیه و آله را در یک شب از مکه معظمه تا مسجد الاقصی و از آنجا به آسمان‌ها تا سدرة المنتهی و عرض اعلی برد، و عجایب آفرینش آسمان‌ها را به آن حضرت نمایاند و رازهای نهانی و معارف نامتناهی را به آن حضرت القا فرمود و آن حضرت در بیت المعمور تحت عرش به عبادت حق تعالی قیام فرمود و با انبیاء علیهم السلام ملاقات نمود و داخل بهشت شد و منازل اهل بهشت و احوال کسانی که در عذاب بودند را مشاهده فرمود. احادیث متواتر دلالت دارد که عروج آن حضرت به بدن بوده نه به روح، و در بیداری بوده نه در خواب. اقوال دیگر در تعیین روز معراج چنین است: ۱۷ ماه رمضان سال ۱۲ قبل از هجرت، ۱۷ ربیع الاول قبل از هجرت، ۱۷ رجب قبل از هجرت، ۱۷ ماه رمضان ۵ سال قبل از بعثت، ۲۷ ماه رمضان، ۲۱ ماه رمضان. درباره مکانی که آغاز حرکت پیامبر صلی الله علیه و آله به سوی معراج بوده نیز چند قول است: از منزل خدیجه علیها السلام، از منزل ام هانی خواهر امیر المومنین علیه السلام، از شعب ابی طالب علیه السلام. 


امام صادق علیه السلام فرمودند: حق تعالی حضرت رسول صلی الله علیه و آله را صد و بیست و چهار مرتبه به آسمان برد، و در هر مرتبه به آن حضرت درباره ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام و دیگر ائمه طاهرین علیهم السلام زیاده از سایر فرایض تأکید و توصیه نمود.


۲- جنگ بدر


۳- در روز جمعه در سال دوم هجرت جنگ بدر کبری به وقوع پیوست ۱۸ یا ۱۹ این ماه هم ذکر شده است. تعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر و تعداد شهدای آنان ۹ تا ۱۴ نفر، و تعداد کفار ۹۵۰ نفر بود. مقتولین کفار ۷۰ نفر بودند و ۷۰ نفر را هم مسلمانان اسیر گرفتند. ۳۵ نفر از ۷۰ نفر کشته های کفار به دست امیر المؤمنین علیه السلام به قتل رسیدند و در کشتن نصف دیگر هم آن حضرت علیه السلام شریک بودند. در این جنگ ابو جهل نیز کشته شد. ابو جهل هشام بن مغیره مخزومی از دشمنان سر سخت پیامبر صلی الله علیه و آله بود. او با اینکه نامش هشام بود ولی از فرط بدجنسی و زشت سیرتی به ابی جهل مکنی شد. ابو جهل کسی بود که در مکه آزار و اذیت بسیار به رسول اکرم صلی الله علیه و آله نمود. بچه‌دان شتر بر سر مبارک حضرت ریخت. خاکستر و خاک بر سر مبارک حضرت ریخت. سنگ به دندان مبارکش زد، نسبت کذب و جنون به آنان حضرت داد. مادر عمار یاسر جناب سمیه را بعد از شکنجه بسیار با نیزه‌ای که به ران او زد شهید کرد.


در جنگ بدر دو برادر انصاری معاذ و معوذ به خاطر سابقه‌ای که از او در اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بودند تصمیم به کشتن او گرفتند. به هر صورت او را ضربه‌هایی زدند و یکی از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آویزان گردید، ولی چون دید دستش مزاحم جنگ با ابو جهل و هواداران اوست، زیر پایش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا کرد، و سپس ابو جهل را نقش زمین کردند. بعد از جنگ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: کسی خبر از ابو جهل بیاورد. عبد الله بن مسعود رفت و پا روی سینه او گذاشت. ابو جهل به هوش آمد و گفت: بر جای بلندی پای گذاشته‌ای، کاش قاتل من دهقان نبود (که کنایه‌ای به انصار بود). عبد الله بن مسعود سر او را از بدن جدا کرد و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و جلوی پای آن حضرت انداخت. پیامبر صلی الله علیه و آله شکر الهی به جا آورد، و خداوند نصرت خود را بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل نمود، و آن حضرت فرمود: امروز روز عید است و باید شکر خدا را بر نعمتی که به اهل ایمان عطا فرموده به جای آورد.


۳- قتل عایشه


در شب ۱۷ ماه رمضان در سال ۵۸ هجری قمری در مدینه، عایشه دختر ابو بکر به دست معاویه کشته شد، و به سزای اعمالش رسید. دو قول دیگر در این باره ۲۹ رجب و آخر ذی الحجه است. پیامبر صلی الله علیه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عایشه را ببیند. ابن ابی الحدید می گوید: اگر عمر بن خطاب به جای علی علیه السلام بود هر آینه عایشه را قطعه قطعه می کرد.


معاویه (لعنه الله) چون خواست برای پسرش یزید (لعنه الله) از مردم بیعت بگیرد، عایشه (لعنها الله) انکار آن کرد و معاویه را تهدید کرد و گفت: برادرم محمد را کشتی، و برای یزید بیعت می‌گیری؟ معاویه ترسید که مبادا او ایجاد فتنه کند. لذا در خانه خود چاهی کند و آن را پر از آهک کرد و فرش قیمتی بر روی آن پهن نمود و عایشه را وقت نماز عشاء به خانه خود خواندم وقتی عایشه وارد شد، معاویه او را به نشستن بر آن تخت تعارف کرد. همین که روی آنشست، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاک شد. معاویه در چاه چندین نیزه مسموم تعبیه کرده بود و هنگامی که عایشه در چاه افتاد فوراً کار او ساخته شد.


عایشه در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله با آن حضرت رفتار نامناسبی داشت. با امیر المومنین علیه السلام و حضرت صدیقه علیها السلام و همسران پیامبر صلی الله علیه و آله رفتارهای زشت و کینه‌توزانه‌ای روا داشت. واقعه جمل و کشته شدن حدود بیست هزار نفر از مسلمین به خاطر فتنه او از کارهای معروف اوست. وقتی حضرت زهرا علیها السلام به شهادت رسید، همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله برای سر سلامتی امیر المومنین آمدند جز عایشه که اظهار مریضی کرد و سخنی گفت که دلالت بر خوشحالی او داشت.


از مشخص‌ترین نشانه‌های بغض و کینه او نسبت به امیر المومنین علیه السلام این بود که غلامش را عبد الرحمن نام نهاد و گفت: این نام گذاری را به خاطر محبتم به قاتل علی بن ابی طالب یعنی عبد الرحمن بن ملجم انجام دادم.


۴- وفات پسر برادر ابو لؤلؤ رحمه الله


در این روز ابو د عبد الله بن ذکوان پسر برادر ابو لؤلؤ به مرگ ناگهانی در مدینه در سال ۱۳۰ یا ۱۳۱ هجری قمری در گذشت. ابو د از اصحاب امام زین العابدین علیه السلام بود. او عالم اهل مدینه به حساب، فرائض، نحو، شعر، حدیث و فقه بود. ذهبی می‌گوید: عبد الله بن ذکوان، ابو عبد الرحمان، ابو د، از بزرگان و اهل مدینه بود. او پسر برادر ابو لؤلؤ و مورد وثوق است که مالک و لیث و سفیان ثوری و سفیان بن عیینه از او روایت کرده‌اند.


اشاره‌ای به احوال ابو لؤلؤ رحمه الله


اسم او فیروز و چون دختری به نام لؤلؤة داشت مکنی شد به ابو لؤلؤة (ابو لؤلؤ)، و از القاب ایشان شجاع الدین و بابا شجاع الدین است. اصلش ایرانی و در نهاوند به دنیا آمده است.


مذهب آن بزرگوار


صاحب ریاض العلماء می‌فرماید: معروف آن است که ابو لؤلؤ از برگزیدگان شیعیان امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام بوده است. مغیرة بن شعبه (لعنه الله) چون از زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله عداوت و بغض و کینه خاصی به علی بن ابی طالب علیهما السلام داشت، بر ابو لؤلؤ سخت می‌گرفت و میزان مالیات او را سنگین و سنگین‌تر می‌کرد؛ به حدی که یک روز به ابو لؤلؤ گفت: اگر به خانه ی علی بن ابی طالب رفت و آمد نکنی و دست از محبت او برداری مالیات را از تو بر می‌دارم و آن را می‌بخشم؛ اما ابو لؤلؤ قبول نکرد.


قتل هرمزان، جفینه، دختر ابو لؤلؤ (لؤلؤة)، پسر و همسر ابو لؤلؤ


هنگامی که عمر (لعنه الله) در بستر مرگ بود عبید الله بن عمر (لعنهما الله) با رهنمود و همکاری خواهرش حفصه، دختر و همسر و پسر ابو لؤلؤ را که مسلمان بودند کشت، جفینه که ایرانی بود و هرمزان که دوست ابو لؤلؤ و پسر یزدجرد سوم و برادر حضرت شهربانو همسر امام حسین علیه السلام بود را به همراه چند نفر دیگر از فارسی زبانان مدینه به قتل رساند و بعد از کشتن جناب هرمزان بدن او را قطعه قطعه کرد. او می گفت: به هر عجمی که دست پیدا کنم خواهم کشت».


هنگامی که هرمزان اسیر شد به مدینه آمد، و عمر اسلام را بر او عرضه کرد. او قبول نکرد و در همان مجلس هنگامی که عظمت و جلالت امیر المومنین علیه السلام را دید به دست آن حضرت اسلام آورد و از مخلصین اصحاب حضرت شد و اکثر اوقاتش در مسجد مشغول نماز بود. امیر المومنین علیه السلام هنگامی که از کار عبید الله با خبر شد که دختر و پسر و همسر ابو لؤلؤ و هرمزان و جفینه را کشته است، فرمود: این فاسق جرم بزرگی را مرتکب شده و مسلمانی را بدون گناه کشته است». سپس به پسر عمر فرمود: اگر روزی بر تو دست پیدا کنم به خاطر قتل هرمزان تو را خواهم کشت».


درخواست امیر المؤمنین علیه اسلام و عده‌ای از اصحاب برای قصاص عبید الله بن عمر به ارتکاب این جرائم در حق چند مسلمان، دلیل بر اسلام ابو لؤلؤ است و تا عمر مرد و عثمان بعد از سه روز خلیفه شد عبید الله بن عمر در زندان بود و عثمان او را بخشید و آزاد کرد.


ابو لؤلؤ رحمه الله در مدینه


اکثر مورخین معتقدند که روز ضربت خوردن عمر، ابو لؤلؤ در صف اول نماز جماعت در مسجد بوده است، و اگر او مسلمان نبوده است داخل مسجد چه می‌کرده است؟! تناقض گویی عده‌ای دلالت بر کذب کلامشان دارد. عده‌ای گفته‌‌اند: هنگامی که ضربه به عمرر زد در حال فرار بر خود ضربه‌ای زد و مرد. عده‌ای گفته‌اند: عبید الله بن عمر او را کشته است. بعضی گفته‌اند: مردی از بنی تمیم او را کشته است. بعضی گفته‌اند: عبد الله بن عوف سر از بدنش جدا کرد. عده‌ای گفته‌اند : معلوم نشد به کجا رفت و هر چه سربازان دنبال او گشتند او را پیدا نکردند. به هر صورت اگر کشته شد، یا خودش را کشت با جسدش چه کردند و به کجا دفن شد؟ هیچ کس ذکر نکرده است. اما شیعه معتقد است که ابو لؤلؤ با معجزه و عنایت امیر المومنین علیه السلام به کاشان آمد و تا زنده بود مردم به او احترام خاصی می‌گذاشتند و کسانی که بعد از مدتی او را دیدند و شناختند نتوانستند ثابت کنند که چگونه ابو لؤلؤ آن روز در مدینه بوده و همان روز یا شب یا فردایش در کاشان بوده است !!


قبر شریف آن بزرگوار در کاشان


قبر ابو لؤلؤ در شهر کاشان است. در سال‌هاى اخیر عده‌اى از محبین اهل بیت علیهم السلام در تزیین و توسیع صحن و مرقد آن بزرگوار زحمت زیادى کشیدند و امکاناتى جهت رفاه حال زوار فراهم کردند. در ماه ربیع الاول سال ۱۴۲۷ هجری قمری ضریح هشت ضلعى زیبا و نفیسى شبیه ضریح جناب هانى بن عروة رحمه الله به همت دوستان اهل بیت علیهم السلام بر قبر ایشان نصب شد. تاریخ بناى گنبد و رواق به بیش از ۷۲۰ سال قبل بر می‌گردد.


۵- بنای مسجد جمكران


در شب سه شنبه ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ هجری قمری بنا بر آنچه كه شيخ صالح و پرهيزكار جناب حسن بن مثله جمكرانی خبر داده است امام عصر حضرت صاحب امان علیه السلام دستور بنای مسجد شريف جمكران را صادر فرمودند و اين ماجرا داستانی طولانی دارد و مسجد هم دارای آداب و نماز مخصوصی است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۸-۲۸۶


تقویم شیعه


بیست و یکم رمضان


۱- شهادت امیر المومنین علیه السلام


امام المتقین امیر المومنین علیه السلام در شب بیست و یکم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسید، در حالی که از سن مبارک حضرتش ۶۳ سال گذشته بود. در بیستم ماه رمضان اثرات سم در پاهای مبارک امیر المومنین علیه السلام ظاهر شد و پاهای مبارک ورم کرد. در شب بیست و یکم اثر زهر بر بدن مبارک امیر المومنین علیه السلام بسیار شد. حضرت فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با آنها وداع نمود و وصیت‌های خود را فرمود. در آن شب هر چه خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود، و لب‌های مبارکش به ذکر خدا حرکت می‌کرد، و مانند مروارید عرق از پیشانی نازنینش می‌ریخت و با دست مبارک خود آن را بر طرف می‌کرد. به امام مجتبی علیه السلام فرمود: تو را به برادرت حسین علیه السلام وصیت می‌کنم. به فرزندان دیگر که از فاطمه زهرا علیها السلام نبودند، فرمود: شما را وصیت می‌کنم به اطاعت از حسن و حسین. سپس فرمودند: خداوند شما را صبر نیکو کرامت فرماید. امشب از میان شما می‌روم و به حبیب خود محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ملحق می‌شوم چنانچه مرا وعده داده است. صدای گریه از اهل بیت بلند شد. آنگاه دستوراتی در مورد غسل، کفن، نماز و محل دفن به امام مجتبی علیه السلام فرمودند و با امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیها السلام کلماتی از کربلاء فرمودند. بعد از وداع با همگان دست و پای مبارک را به طرف قبله کشیدند و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله، و چشمان مبارک را بستند و بهشت را به قدوم خویش مبارک فرمودند. صدای شیون و گریه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل کوفه که باخبر شدند، صدای شیون و ناله از تمامی شهر برخواست، مانند روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده شد. سپس مشغول غسل آن حضرت شدند. بعد از غسل و کفن، امام حسن و امام حسین علیه السلام پشت سر تابوت را همانطور که حضرت فرموده بودند برداشته، جلو تابوت خودش حرکت می‌کرد، تا در مکانی فرود آمد. بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبی علیه السلام، مقداری از زیر تابوت را کندند و قبری آماده یافتند که داخل آن لوحی مسی یا سفالی بود و بر آن نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، این قبری است که نوح پیامبر برای بنده صالح خدا علی بن ابی طالب حفر نموده است. بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصیت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفی نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد. فرزندان آن حضرت از همسران مختلف ۲۸ دختر و پسرند. ۵ نفر آن‌ها اولاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام هستند که عبارتند از امام حسن و امام حسین و زینب کبری وام کلثوم و حضرت محسن علیهم السلام که در دوران حمل در شش ماهگی توسط منافقین در ماجرای هجوم به خانه امیر المومنین علیه السلام به شهادت رسید. حضرت عباس علیه السلام و جعفر و عثمان و عبد الله در کربلا به شهادت رسیدند، که مادرشان ام البنین است. بقیه اولاد حضرت از همسران دیگر هستند.


وقتی خبر شهادت امیر المومنین علیه السلام به عایشه رسید چنان خوشحال شد که بی‌اختیار شعری خواند و سپس گفت: چه کسی علی را کشت؟ جواب دادند: ابن ملجم. گفت: خاک بر دهانش مباد (کنایه از اینکه خوب کاری کرد). 


در شب ۲۱ ماه رمضان حضرت عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان برده شد؛ و در همین شب حضرت موسی بن عمران و یوشع بن نون علیهم السلام رحلت نمودند.


۲- بیعت با امام مجتبی علیه السلام


در این روز مردم پس از شهادت امیر المومنین علیه السلام با امام حسن علیه السلام بیعت کردند.


۳- قتل ابن ملجم


در این روز ابن ملجم لعنت الله علیه با یک ضربت شمشیر به جهنم فرستاده شد. بعد از کشته شدن ابن ملجم مردم به سوی قطام ملعونه فاسقه هجوم آوردند و او را با شمشیر به درک فرستادند و جثه‌اش را بیرون کوفه سوزانیدند. ابن بطوطه متوفی سال ۷۷۹ هجری قمری گفته است: هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه در زمینی سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و علت را پرسیدم. گفتند: اینجا قبر ابن ملجم است. عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی می‌آوردند و هفت روز در این مکان می‌سوزانند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۹۰-۲۹۳



برتری حضرت امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما بر همه‌ی مردم (به روایت اهل تسنن)


از جمله فضائل حضرت علی بن ابی طالب سلام الله علیه و حضرت زهرا سلام الله علیها، محبوبیت ایشان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌باشد چنانچه نسائی از علمای بزرگ اهل تسنن در خصائص چنين روایت کرده است:


۱۱۰- أخبرني احمد بن شعيب ، قال : اخبرني زكريا بن يحيى ، قال : اخبرنا ابراهيم بن سعد قال : حدثنا شاذان ، عن جعفر الاحمر ، عن عبد الله ابن عطاء عن ابن بريدة ، قال : جاء رجل إلى ابي فسأله اي الناس كان احب إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم ؟ قال : من النساء فاطمة ، ومن الرجال علي رضي الله عنه.


بريده گويد: فردی به نزد پدرم آمد و از او سوال کرد که بهترین مردم نزد رسول خدا چه کسی است؟ پدرم پاسخ داد: بهترين مردم از ن [حضرت] فاطمه [سلام الله علیها] و از مردان [حضرت] علی [سلام الله علیه] بود.


ابو اسحاق الحوينی از علمای مشهور وهابی و محقق این کتاب به صحیح بودن سند اين روايت اعتراف می‌کند.


خصائص امیر المومنین علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، تالیف نسائی، صفحه ۱۰۸، حدیث ۱۱۰، چاپ دار الکتاب العربی


باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد

حضرت واژه‌ی برخواستن از پا افتاد


کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست

باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست


یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود

پدری مثل تو همبازی ایتام نبود


هر شب کوفه منور ز نگاهت می‌شد

شمع بزم فقرا صورت ماهت می‌شد


چه بلایی به سرت آمده بابای همه

تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه


نه فقط بین سرت فاصله انداخته است

بین چشمان ترت فاصله انداخته است


زخم‌های دل ایتام پی مرهم توست

مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست


همه بودند و امام از همه بی‌کس‌تر بود

زینب ای وای دوباره سر یک بستر بود


صابر خراسانی



دادخواهی حضرت امیر المومنین سلام الله علیه پس از رجعت در عهد ظهور نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله


علامه مجلسی رضوان الله علیه از مفضل بن عمر رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق علیه السلام در مورد شکایت امیر المومنین علیه السلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از رجعت در عهد ظهور فرمودند: پس حضرت امیر المومنین شکایت کند که چندین شب با حسنین و زینب و ام کلثوم (علیهم السلام) به خانه‌ی مهاجر و انصار رفتم از آن‌هایی که مکرر تو بیعت خلافت مرا از ایشان گرفته بودی و از ایشان طلب یاری کردم و همه وعده‌ی یاری کردند و چون صبح شد هیچ یک به نصرت من نیامدند و بسی محنت‌ها از ایشان کشیدم و قصه‌ی من مثل قصه‌ی هارون (علیه السلام) بود در میان بنی اسرائیل که با موسی (علیه السلام) گفت که: ای فرزند مادر! به درستی که قوم تو مرا ضعیف گردانیدند و نزدیک بود که مرا بکشند». پس صبر کردم از برای خدا و آزاری چند کشیدم که هیچ وصی پیغمبری از امت آن پیغمبر مثل آن نکشیده تا آن که مرا شهید کردند به ضربت عبد الرحمن بن ملجم (لعنت الله علیه).


کتاب رجعت، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۱۵۰-۱۵۱، چاپ انتشارات دلیل ما


ابن ملجم (لعنه الله) شقی‌ترین فرد امت (به روایت اهل تسنن)


طبرانی و ابی یعلی موصلی از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده‌اند:


۷۳۱۱- حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمي ، ثنا أبو كريب ، (ح) وحدثنا القاسم بن عباد الخطابي ، ثنا سويد بن سعيد ، قالا : ثنارشدين بن سعد ، عن يزيد بن عبد الله بن الهاد ، عن عثمان بن صهيب ، عن أبيه ، عن النبي - صلى الله عليه وسلم - أنه قال يوما لعلي - رضي الله عنه - : من أشقى الأولين ؟ قال : الذي عقر الناقة يا رسول الله . قال : صدقت ، فمن أشقى الآخرين ؟ قال : لا علم لي يا رسول الله . قال : الذي يضربك على هذه ، وأشار النبي - صلى الله عليه وسلم - بيده إلى يافوخه .


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزی به علی (علیه السلام) فرمودند: می‌دانی چه کسی شقی‌ترین امت‌های اولین است؟ در پاسخ فرمود:  کسی که ناقه را پی کرد ای رسول خدا! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: راست گفتی، سپس فرمود: چه کسی شقی‌ترین امت‌های آخرین است؟ فرمود: ای رسول خدا آگاه نیستم. آن حضرت فرمودند: کسی که به تو در اینجا ضربه خواهد زد، و با دست به پیشانی آن حضرت اشاره کردند.


المعجم الکبیر، تالیف طبرانی، جلد ۸، صفحه ۴۵، چاپ مکتبة ابن تیمیة



مسند ابی یعلی، جلد ۱، صفحه ۳۷۷-۳۷۸، چاپ دار الثقافة العربیة



ابن حجر مکی عالم متعصب اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعیان نوشته است این حدیث را صحیح و روات را ثقه می‌داند.


الصواعق المحرقة، تالیف ابن حجر مکی، جلد ۲، صفحه ۳۶۲، چاپ مؤسسة الرسالة



بر ابن ملجم ملعون لعنت



جمع نشدن محبت اهل بیت علیهم السلام و دشمنانشان


علی بن ابراهیم قمی رضوان الله علیه مفسر و عالم بزرگ شیعه در تفسیر آیه چهارم سوره احزاب: ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه» (خداوند در درون هیچ شخصی دو قلب قرار ننهاده است.) روایت کرده است:


وفي رواية أبي الجارود عن ابي جعفر (عليه السلام) فيقوله: " ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه " قال علي بن أبي طالب (عليه السلام): لا يجتمع حبنا وحب عدونا فيجوف إنسان ان الله لم يجعل لرجل من قلبين في جوفه فيحب هذا ويبغض هذا فاما محبنا فيخلص الحب لنا كما يخلص الذهب بالنار لا كدر فيه فمن أراد أن يعلم حبنا فليمتحن قلبه فان شاركه في حبنا حب عدونا فليس منا ولسنا منه والله عدوهم وجبرئيل وميكائيل والله عدو للكافرين.


امام باقر علیه السلام از جدشان امیر المومنین صلوات الله علیه نقل کرده است که در مورد این آیه فرمودند: محبت ما و دشمنان ما در قلب یک انسان جمع نمی‌شود؛ به درستی که خداوند برای یک شخص دو دل در باطن او قرار نداده که با یک دل دوست داشته باشد و با قلب دیگر دشمن داشته باشد، پس دوست ما، محبتش نسبت به ما خالص است؛ همان طور که طلا به وسیله آتش خالص و ناب می‌شود. پس اگر کسی خواست بداند [محب ما است] قلبش را امتحان کند، که اگر در محبت ما دوستی دشمنان ما نیز است؛ در این صورت ما از او نیستیم و او نیز از ما نیست و خداوند و جبرئیل و میکائیل با او دشمن هستند و خدا دشمن کافران است.


تفسیر القمی، تالیف علی بن ابراهیم قمی، جلد ۲، صفحه ۱۷۱-۱۷۲، چاپ موسسه دار الکتاب


قابل توجه آن‌هایی که می‌گویند سایر مذاهب که محبت دشمنان اهل بیت علیهم السلام را دارند، محب اهل بیتند!!!



فضائل بی‌نظیر حضرت امیر المومنین علیه السلام (به اعتراف اهل تسنن)


حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


سَمِعْتُ الْقَاضِيَ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ الْحَسَنِ الْجَرَّاحِيَّ، وَأَبَا الْحُسَيْنِ مُحَمَّدَ بْنَ الْمُظَفَّرِ الْحَافِظِ، يَقُولَانِ: سَمِعْنَا أَبَا حَامِدٍ مُحَمَّدَ بْنَ هَارُونَ الْحَضْرَمِيَّ يَقُولُ: سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ مَنْصُورٍ الطُّوسِيَّ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَحْمَدَ بْنَ حَنْبَلٍ يَقُولُ: مَا جَاءَ لِأَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الْفَضَائِلِ مَا جَاءَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ».


احمد بن حنبل (از علمای بزرگ اهل تسنن) گفت: فضائلی که در حق علی بن ابی طالب (علیهما السلام) آمده است، در حق هیچ یک از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیامده است.


المستدرک علی الصحیحین، تالیف حاکم نیشابوری، جلد ۳، صفحه ۱۱۶، چاپ دار الکتب العلمیة


تقویم شیعه


تتمه ماه رمضان


۱- بدعت نماز تراویح توسط عمر


در این ماه در سال ۱۴ هجری قمری نماز نافله به جماعت خواندن را بدعت گذارد سپس مردی را برای مردها و مردی را برای زن‌ها به عنوان امام جماعت قرار داد.


۲- دعای باران توسط پیامبر صلی الله علیه و آله


در ماه رمضان سال ششم هجری قحطی شدیدی در مدینه رخ داد، که پیامبر صلی الله علیه و آله طلب باران کردند و باران آمد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۹۴-۲۹۵



توحید واقعی در کلام امام صادق علیه السلام و رد وحدت وجود


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمودند:


ومن زعم أنه يعرف الله بحجاب أو بصورة أو بمثال فهو مشرك  لأن الحجاب والمثال والصورة غيره وإنما هو واحد موحد ، فكيف يوحد من زعم أنه عرفه بغيره ، إنما عرف الله من عرفه بالله فمن لم يعرفه به فليس يعرفه ، إنما يعرف غيره ، والله خالق الأشياء لا من شيء ، يسمى بأسمائه فهو غير أسمائه والأسماء غيره ، والموصوف غير الواصف فمن زعم أنه يؤمن بما لا يعرف فهو ضال عن المعرفة ، لا يدرك مخلوق شيئا إلا بالله ، ولا تدرك معرفة الله إلا بالله ، والله خلوا من خلقه ، وخلقه خلو منه.


هر کس گمان کند که خدا را با حجاب یا صورت یا مثال می‌شناسد مشرک است، زیرا حجاب و صورت و مثال غیر اوست. و همانا او واحد و موحد است پس چگونه به توحید می‌رسد کسی که گمان کرده خدا را به غیر شناخته است؟ تنها خدا را کسی شناخته که او را به خودش شناخته است. پس هر کس او را به خودش نشناسد او را نشناخته است بلکه دیگری را شناخته است. بین خالق و مخلوق چیزی نیست و خداوند خالق اشیا از عدم و نیستی است. او به اسمائش خوانده می‌شود پس او غیر اسمائش و اسمائش غیر اوست و توصیف شده، غیر توصیف‌کننده است پس هر کس گمان کند که به کسی که نمی‌شناسد ایمان آورده او از معرفت گمراه است. مخلوق چیزی را درک نمی‌کند مگر به خدا و خدا جدا از خلقش و خلق نیز از خدا جدا می‌باشد.


التوحید، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۱۴۳، حدیث ۷، چاپ دار المعرفة بیروت


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۶)


يا علي ثلاث موبقات وثلاث منجيات فأما الموبقات: فهو متبع. وشح مطاع وإعجاب المرء بنفسه. وأما المنجيات فالعدل في الرضا والغضب. والقصد في الغنى والفقر، وخوف الله في السر والعلانية كأنك تراهفإن لم تكن تراه فإنه يراك.


ای على سه چیز موجب هلاكت و سه چیز موجب نجات است‌ اما اسباب هلاکت: هوی و هرسی که از آن پیروی شود، و بخلی که اطاعت شود، و خودپسندی. اما موجبات نجات: رعایت عدل در حال خشنودی و خشم، میانه‌روی در حال ثروتمندی و تنگدستی، و بیم از خدا در نهان و آشکار، گویی او را ناظر اعمال خود می‌بینی، به گونه‌ای که اگر تو او را نمی‌بینی او تو را می‌نگرد.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۳



تقویم شیعه


سوم شوال


قتل متوکل ملعون


در سال ۲۴۷ هجری قمری در شب چهارشنبه متوکل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل رسید. مدت خلافت او ۱۴ سال و ده ماه و عمر نحسش ۴۱ سال بود. متوکل بعد از واثق، در سال ۲۳۲ هجری قمری به خلافت نشست. در ایام او لهو و لعب و طرب، مخصوصا در مجلس او بسیار بود. او مردی خبیث السیرة بود و چنانچه امیر المومنین علیه السلام فرموده بود، کافرترین آل عباس بود. عمرو بن فرج را والی مدینه و مکه کرد، و او به مردم دستور داده بود که کسی به آل ابی طالب احسان نکند، و اگر کسی کوچک‌ترین احسانی کند سخت عقوبت خواهد شد، به حدی کار بر علویین تنگ شده بود که لباس‌های ن علویه کهنه و پاره شده بود و پیراهن سالمی را برای نماز به نوبت می‌پوشیدند، و نخ ریسی می‌کردند، تا متوکل به درک واصل شد.


از اعمال زشت و پست متوکل این بود که همیشه و در همه جا امیر المومنین علیه السلام را به بدی یاد می‌کرد، و به آن حضرت جسارت می‌کرد. او ۱۷ بار قبر مبارک حضرت سید الشهداء علیه السلام را خراب کرد، ولی دوباره بنا شد. متوکل در راه زیارت آن حضرت دست قطع می‌کرد و زوار را می‌کشت. در زمان ما هم بعد از سقوط حاکم ظالم عراق صدام ملعون و حرکت شیعیان به سمت کربلای معلی برای زیارت، جمعی از زائرین به طرق مختلف در مسیر به شهادت رسیدند.


به خاطر جسارت‌هایی که متوکل در مجلسی به امیر المومنین علیه السلام کرد، منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوم یا چهارم ماه شوال چند نفر از غلام‌های خاص پدرش را مأمور کشتن وی کرد، و آن‌ها در حالی که متوکل مشغول شرب خمر بود، خونش را ریختند و به درکات جحیم شتافت. در همان روزی که متوکل به دستور پسرش منتصر کشته شد مردم با او در قصر معروف جعفری بیعت کردند. منتصر مردی به ظاهر رئوف و مهربان بر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله) بود، و بر عکس پدر خود به آل ابی طالب احسان می‌کرد و به هیچ وجه متعرض ایشان نمی‌گشت. او زیارت امام حسین علیه السلام را آزاد کرد و مانع احدی نشد، و دستور داد فدک را به اولاد امام حسن و امام حسین علیهم السلام رد کنند، و اوقاف آل ابی طالب علیه السلام را آزاد کرد و دستور داد کسی متعرض شیعیان علی علیه السلام نشود. همچنین برای علویین و علویات مدینه اموالی فرستاد تا در میانشان تقسیم شود. او در روز ۲۵ ربیع الاول سال ۲۴۸ بیمار شد و در پنجم ربیع الثانی عصر در گذشت و مدت خلافتش ۶ ماه بود. گفته شده که او مسموم شد به زهری که در شاخ حجامت ریخت بودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۳-۳۰۴



امیر المومنین علیه السلام همراه حق و قرآن و قرآن و حق همراه ایشان (به روایت اهل تسنن)


محمود بن عمر زمخشری عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


۹۸- استأذن أبو ثابت مولى علی رضی الله عنه على أم سلمة، فقالت: مرحبا بک یا أبا ثابت، ثم قالت: یا أبا ثابت أین طار قلبک حین طارت القلوب مطیرها؟ قال: تبع علیا، قالت: وفقت، والذی نفسی بیده لقد سمعت رسول الله صلّى الله علیه وسلّم یقول: علی مع الحق والقرآن، والحق والقرآن مع علی، ولن یتفرقا حتى یردا علیّ الحوض.


ابو ثابت مولی علی برای ورود بر ام سلمه (رضوان الله علیها) اجازه خواست. ام سلمه گفت: خوش آمدی ای ابا ثابت، وقتی دل‌ها به هر سو پرواز می‌کرد، تو دلت به کدام سو پر کشید؟ ابو ثابت گفت: به دنبال علی بن ابی طالب (علیهما السلام). ام سلمه گفت: سوگند به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست، موفق شدی؛ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می‌فرمود: علی همراه حق و قرآن است و حق و قرآن همراه علی، از هم جدا نخواهند بود تا در حوض کوثر به من بازگردند.


ربیع الابرار و نصوص الاخبار، تألیف زمخشری، جلد ۲، صفحه ۱۷۳، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


تقویم شیعه


اول شوال


۱- عید فطر


اول ماه شوال روز عید فطر است. قبل از نماز عید خوردن مقداری از تربت سید الشهدا علیه السلام و نیز زیارت آن حضرت مستحب است.


۲- مرگ عمروبن عاص


در سال ۴۱ هجری قمری عمرو بن عاص خبیث در سن ۹۰ سالگی به درک واصل شد. مادر او نابغه کنیزی بود که عبد الله بن جذعان او را خرید و آزادش کرد. او به کار خلاف () روی آورد، و چون قیمتش نسبت به سایر ن خلافکار ارزان‌تر بود مراجعه کنند بسیار داشت. لذا آبروی عبد الله بن جذعان را برده بود. از جمله در طهر واحد، ابو لهب و امیه بن خلف و هشام بن مغیره و ابوسفیان و عاص بن وائل با او کردند و عمرو عاص به وجود آمد. هنگامی که وضع حمل کرد هر یک از آنان مدعی او شدند. آخر الامر قضاوت را بر عهده خود نابغه گذاشتند، و او هم عاص را انتخاب کرد. به او گفتند: چرا عاص را انتخاب کردی با اینکه بچه به ابوسفیان شبیه‌تر است؟ گفت: ابو سفیان بخیل است و عاص بهتر نفقه می‌دهد! این عاص ملعون کسی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله را ابتر خطاب کرد و خاطر شریف حضرت مکدر نمود، تا آنکه سوره مبارکه کوثر نازل شد. با این نسب و نژاد تعجبی ندارد که او دشمن پیامبر و علی بن ابی طالب علیهم السلام باشد، و عمری با معاویه خون به دل امیر المومنین علیه السلام کنند. واقعه صفین و قرآن بر سر نیزه کردن و شهادت مالک اشتر و واقعه حکمین و کارهای دیگر آن ملعون روشن است. او در وقت مرگ می‌گفت: چنان است که کوه رضوی را بر گردن من نهاده‌اند و درون پر از خار است و مرا از سوراخ سوزنی بیرون می‌کنند!


۳- جنگ قرقرة الکدر


در این روز در سال ۲ هجری قمری جنگ قرقرة الکدر به وقع پیوست. این نام مربوط به آبی متعلق به بنی سلیم در سه منزلی مدینه است. سبب این جنگ آن شد که به سمع مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله رسانده بودند که جمعی از بنی سلیم و بنی غطفان در قرقرة الکدر اجتماع کرده‌اند تا به مدینه شبیخون بزنند. لذا آن حضرت پرچم اسلام را به دست امیر المومنین علیه السلام دادند و حضرت را با دویست نفر به آنجا فرستادند. هنگامی که امیر المومنین علیه السلام به آنجا رسیدند دیدند که آن جماعت از آنجا گریخته‌اند و تا آن حضرت آنجا بودند کسی برنگشت.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۱-۳۰۳


تقویم شیعه


ماه شوال المکرم


ماه شوال شامل رحلت بزرگانی و وقوع جنگ‌هایی است کما اینکه چند نفر از بزرگ‌ترین دشمنان اهل بیت علیهم السلام نیز در آن به درک واصل شده‌اند. روزهای ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۲۵ را که شامل این وقایع هستند مرور خواهیم کرد.  عید فطر اولین روز این ماه و روز جشن روزه‌داری است. شهادت امام صادق علیه السلام، حضرت حمزه علیه السلام، وفات ابا صلت هروی و حضرت عبد العظیم علیه السلام روزهای غم در این ماه‌اند؛ که ویرانی قبور ائمه بقیع علیهم السلام نیز بر این مصیبت‌ها افزوده است. مرگ عمرو بن عاص، قتل متوکل و مرگ عبد الملک بن مروان شیرین‌ترین روزهای این ماه‌اند که دشمنان اهل بیت علیهم السلام در آن به درک واصل شده‌اند. از وقایع جنگی این ماه جنگ خندق، حنین، قرقره الکدر، حمراء الاسد، بنی قینقاع و حرکت به سوی جنگ صفین را می‌توان نام برد، و ورود حضرت مسلم علیه السلام به کوفه نیز از همین قبیل به شمار می‌آید. رد الشمس برای امیر المومنین علیه السلام و توقیع امام زمان علیه السلام برای حسین بن روح وقایع مهم دیگری هستند که در این ماه رخ داده‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۹۹


تقویم شیعه


پنجم شوال


۱- حرکت به سوی جنگ صفین


در سال ۳۶ هجری قمری در چنین روزی امیر المومنین علیه السلام برای رفتن به صفین آماده شدند؛ و ابو مسعود عقبه بن عامر انصاری را در کوفه جانشین خویش قرار دادند.


۲- ورود حضرت مسلم علیه السلام به کوفه


در سال ۶۰ هجری قمری در چنین روزی حضرت مسلم علیه السلام وارد کوفه شدند. مردم کوفه به خدمتش شتافتند، و نامه‌ی امام حسین علیه السلام را استماع کردند و هجده هزار نفر با آن حضرت بیعت کردند. جناب مسلم علیه السلام نامه‌ای به امام حسین علیه السلام نوشت و بیعت کوفیان را اطلاع داد، و تشریف فرمایی آن حضرت را به کوفه خواستار شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۵-۳۰۶


تقویم شیعه


چهارم شوال


جنگ حنین


در این روز در سال ۸ هجری قمری بعد از ۱۵ روز از فتح مکه، غزوه حنین به وقوع پیوست. تعداد لشکر اسلام ۱۲ هزار نفر از مکه و ده هزار نفر از مدینه بودند. در این جنگ چهار نفر شهید شدند، و تعداد مقتولین از کفار را بیشتر از ۳۰۰ نفر نوشته‌اند. یکی از موارد فرار ابو بکر و عمر در همین جنگ بوده است تاریخ این جنگ را ماه رمضان، و ۳ و ۱۰ و ۱۱ شوال هم نقل کرده‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۵


تقویم شیعه


هشتم شوال


۱- ویرانی قبور ائمه بقیع علیهم السلام


در این روز در سال ۱۳۴۴ هجری قمری قبور ائمه بقیع علیهم السلام و نیز قبر حضرت حمزه در احد به دست وهابیون تخریب شد. علت و انگیزه تخریب این قبور مطهر در کتب مختلفی که بر رد عقائد ضاله وهابیت تألیف شده، بیان گردیده است. آنان اضافی بر قبور مطهر ائمه معصومین علیهم السلام، دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا علیهم السلام قبر مطهر فاطمه بنت اسد علیها السلام مادر امیر المؤمنین علیه السلام، قبر مطهر حضرت ام البنین علیها السلام، قبر ابراهیم پسر پیامبر صلی الله علیه و آله، قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق علیه السلام، قبر دختران پیامبر صلی الله علیه و آله، قبر حلیمه سعدیه مرضعه پیامبر صلی الله علیه و آله، و قبور شهدای زمان پیامبر صلی الله علیه و آله. وهابیان در سال ۱۳۴۳ در مکه گنبدهای قبر حضرت عبد المطلب، ابی طالب، خدیجه، و زادگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیها السلام را با خاک یکسان کردند. در جده نیز قبر حوا و دیگر قبور را تخریب کردند. در مدینه منور نبوی را به توپ بستند، ولی از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند. در شوال ۱۳۴۳ با تخریب قبور مطهر ائمه بقیع علیهم السلام اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهر را به یغما بردند. قبر حضرت حمزه علیه السلام و شهدای احد را با خاک یکسان کردند، و گنبد و مرقد حضرت عبد الله و آمنه پدر و مادر پیامبر صلی الله علیه و آله، قبر اسماعیل پسر حضرت صادق علیه السلام و دیگر قبور را هم خراب کردند. در همان سال به کربلای معلی حمله کردند، و ضریح مطهر را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثراً از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود، غارت کردند و قریب به ۷۰۰۰ نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند.


۲- جنگ حمراء الاسد


در این روز در سال سوم هجری قمری جنگ حمراء الاسد اتفاق افتاد. حمراء الاسد نام مکانی در اطراف مدینه است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۶-۳۰۸



اهل بیت علیهم السلام تنها راه شناخت توحید و خداشناسی


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


٩ ـ حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رحمه‌الله ، قال : حدثنا عبد الله بن جعفر الحميري ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن الحسن بن محبوب ، عن عبد العزيز ، عن ابن أبي يعفور ، قال : قال أبو عبد الله عليه‌السلام : إن الله واحد ، أحد ، متوحد بالوحدانية ، متفرد بأمره ، خلق خلقا ففوض إليهم أمر دينه ، فنحن هم يا ابن أبي يعفور نحن حجة الله في عباده ، وشهداؤه على خلقه ، وأمناؤه على وحيه ، وخزانه على علمه ، ووجهه الذي يؤتي منه وعينه في بريته ، ولسانه الناطق ، وقلبه الواعي ، وبابه الذي يدل عليه ، ونحن العاملون بأمره ، والداعون إلى سبيله ، بنا عرف الله ، وبنا عبد الله ، نحن الأدلاء على الله ، ولولانا ما عبد الله .


ابن ابی یعفور از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: حقیقتا خداوند یکتا و یگانه است. به وسیله‌ی یگانه بودن، تنهاست و به وسلیه‌ی فرمان (در دستور دادن) یکتاست. مخلوقات را آفرید و کار دین را به آن‌ها سپرد و ما، همان مخلوقات هستیم. ای پسر ابی یعفور! ما حجت الهی در میان بندگان او و گواهان او در میان مخلوقاتش و مورد اعتماد بر وحی او و گنجینه‌ی او در علمش هستیم و صورت خدایی که از آن وارد می‌شوند و چشم الهی در میان بندگان او و زبان گویای الهی و قلب وسیع او (بردبار و بخشنده و مهربان) هستیم و درب خدایی که بر آن راهنمایی می‌شوند و ما به وسیله‌ی دستور خدا، کار انجام می‌دهیم و به راه او دعوت کننده می‌باشیم. خداوند به وسیله‌ی ما شناخته شده و پرستش می‌شود. ما راهنمایان مردم به خداوند هستیم. اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمی‌شد.


التوحید، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۱۵۲، حدیث ۹، چاپ دار المعرفة بیروت


بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۲۶، صفحه ۲۶۰، حدیث ۳۸، چاپ دار احیاء التراث العربی



تقویم شیعه


ششم شوال


توقیع برای حسین بن روح


روز یکشنبه سال ۳۰۵ هجری قمری اولین توقیع امام عصر علیه السلام در دوران غیبت صغری، برای جناب حسین بن روح رحمه الله صادر شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۶



علم امیر المومنین علیه السلام به تمام اتفاقات آینده (به روایت اهل تسنن)


عبد الرزاق صنعانى، از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


۲۹۷۰- عَنْ مَعْمَرٍ ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ ، قَالَ شَهِدْتُ عَلِيًّا وَهُوَ يَخْطُبُ وَيَقُولُ : سَلُونِي فَوَاللَّهِ لَا تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَّا حَدَّثْتُكُمْ بِهِ وَسَلُونِي عَنْ كِتَابِ اللَّهِ ، فَوَاللَّهِ مَا مِنْ آيَةٍ إِلَّا وَأَنَا أَعْلَمُ بِلَيْلٍ نَزَلَتْ أَمْ بِنَهَارٍ وَأَمْ فِي سَهْلٍ ، أَمْ فِي جَبَلٍ .


ابو طفيل (رضوان الله علیه) گفت: شاهد بودم که علی (علیه السلام) خطبه می‌خواند و می‌فرمود: از من بپرسید، به خدا سوگند! از هر چه که تا روز قیامت به وجود می‌آيد و اتفاق می‌افتد، سوال نمی‌کنید، مگر اینکه تمام آن‌ها را پاسخ می‌گویم. از کتاب خدا بپرسید؛ به خدا سوگند! هیچ آیه‏‌ای نازل نشده است؛ مگر اینکه از همه‌ی شما داناترم که شب نازل شده است يا روز، در صحرا نازل شده است يا در کوه‏.


تفسیر عبد الرزاق، جلد ۳، صفحه ۲۳۴، چاپ دار الكتب العلمية



تفسیر آیه ۷۴ سوره الفرقان (به روایت اهل تسنن)


حاکم حسکانی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:


۵۷۶- فرات قال: حدّثني عليّ بن حمدون قال: حدّثنا عليّ بن محمّد بن مروان قال: عليّ بن يزيد، عن جرير، عن عبد اللّه بن وهب، عن أبي هارون عن أبي سعيد في قوله تعالى: هب لنا الآية- قال: [قال] النّبيّ صلى الله عليه وآله قلت: يا جبرئيل من أزواجنا؟ قال: خديجة. قال: و [من] ذرّيّاتنا قال: فاطمة. و قرّة أعين» قال: الحسن و الحسين. قال: و اجعلنا للمتّقين إماما قال: عليّ عليه السلام.


رسول الله صلی الله علیه و آله در تفسیر آیه والذين يقولون ربنا هب لنا من أزواجنا وذرياتنا قرّة أعين واجعلنا للمتّقين إماما» (الفرقان / ۷۴) فرمودند‌: بعد از نزول اين آيات از جبرئیل سوال کردم منظور از ازواجنا چه کسی است‌؟ فرمود: منظور حضرت خديجه (سلام الله علیها) است و منظور از ذرياتنا حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و منظور از قرة اعين حسنین (علیهما السلام) هستند و منظور از اماماً هم امیر المومنین (علیه السلام) است.


شواهد التنزیل، تالیف حاکم حسکانی، جلد ۱، صفحه ۴۱۶، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات



مخالف اهل بیت علیهم السلام از حزب ابلیس است!!! (به روایت اهل تسنن)


ابن حجر مکی از علمای بزرگ اهل تسنن و دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعه نوشته است می‌نویسد:


وَفِي رِوَايَة صححها الْحَاكِم على شَرط الشَّيْخَيْنِ النُّجُوم أَمَان لأهل الأَرْض من الْغَرق وَأهل بَيْتِي أَمَان لأمتي من الِاخْتِلَاف فَإِذا خالفتها قَبيلَة من الْعَرَب اخْتلفُوا فصاروا حزب إِبْلِيس.


در روایتی که حاکم نیشابوری آن را بنا بر شرایط دو شیخ (بخاری و مسلم) صحیح می‌داند آمده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ستارگان موجب امان زمینیان از غرق شدن هستند و اهل بیت من موجب امان امتم از تفرقه می‌باشند؛ پس هر گاه گروهی با ایشان مخالفت کند آن گروه در شمار حزب ابلیس قرار می‌گیرد.


الصواعق المحرقة، تألیف ابن حجر مکی، جلد ۲، صفحه ۴۴۵، چاپ موسسه الرسالة


اسامی و القاب و کنیه‌های امام زمان علیه السلام و وجه تسمیه آن‌ها


دوم: اصل


شیخ کشی در رجال خود، روایت کرده از ابی حامد بن ابراهیم مراغی که گفت: نوشت ابو جعفر بن احمد بن جعفر قمی عطار: نبود از برای او ثالثی در زمین در قرب به اصل» و توصیف نمود ما را برای صاحب ناحیه؛ جواب بیرون آمد که واقف شدم بر آنچه وصف کردی به آن، ابا حامد را که خدایش عزیز کند به طاعت خود. فهمیدیم حالتی را که بر آن حالت است که به اتمام رساند خداوند آن را برای او به احسن از آن و خالی ندارد او را از تفضل خود بر او، خداوند ولی او باشد، بر او باد بیشتر سلام و مخصوصه تو را.» ابو حامد گفت: این در رقعه‌ای طولانی بوده و در آن امر و نهی بود به سوی برادرزاده کثیر. در رقعه مواضعی بود که آن را مقراض کرده بودند و داده شد رقعه، به هیأت خود به علان بن حسن رازی.»


نوشت مردی از اجله برادران ما که او را می‌نامیدند حسن بن نضر، آنچه را که بیرون آمده بود در حق ابی حامد، فرستاد او را به سوی پسرش، ظاهر آن است که مراد از اصل» و صاحب ناحیه و صاحب توقیع، امام عصر علیه السلام باشد.


روایت کلینی از حسن بن نضر


حسن بن نضر، همان است که شیخ کلینی، در باب مولد آن جناب علیه السلام روایت کرده از سعد بن عبد الله که گفت: حسن بن نضر و ابو صدام و جماعتی، بعد از وفات حضرت امام حسن علیه السلام سخن گفتند در باب آنچه در دست وکلا است و اراده کردند که فحص کنند در باب حجت زمان. پس حسن بن نصر به نزد ابو صدام آمد و گفت: من اراده دارم که حج کنم.» ابو صدام به او گفت: حج را در این سال تأخیر بینداز!» حسن گفت که: من در خواب هراسان می‌شوم، یعنی خواب هولناک می‌بینم و ناچارم از بیرون رفتن.» و به احمد بن یعلی بن حماد وصیت کرد و از برای ناحیه، مالی به او داد و گفت: از دست خود بیرون مکن مگر بعد از تبین امر.» حسن گفت: من چون وارد بغداد شدم، خانه‌ای کرایه کردم و در آن خانه آمدم؛ پس بعضی از وکلا، جامه‌ای چند و قدری اشرفی نزد من آورده، گذاشت. من به او گفتم: این چه چیز است؟» گفت: همان است که می‌بینی.» پس دیگری مثل آن آورد و دیگری، تا آنکه خانه پر شد. آنگاه احمد بن اسحاق با تمام آنچه نزد او بود، آمد. تعجب کردم و متفکر ماندم. پس وارد شد بر من رقعه آن مرد، یعنی حضرت صاحب علیه السلام که چون از روز، فلان قدر بگذرد آنچه با تو است حمل کن، یعنی بردار و متوجه سر من رأی (سامرا) شو. پس برداشتم آنچه نزد من بود و رحلت (سفر) نمودم و در راه شصت نفر بودند که قافله را می کردند. من گذشتم و خداوند مرا نجات داد از آن. پس وارد سامره شدم و فرود آمدم و رقعه به من رسید که: آنچه با تو است بردار و بیاور!» من آن‌ها را در سله‌های حمال‌ها گذاشتم، چون به دهلیز خانه رسیدم، غلام سیاهی را دیدم که ایستاده. به من گفت: تو حسن بن نضری؟» گفتم: آری!» گفت: داخل خانه شو!» و من داخل خانه شدم و سله‌های حمال‌ها را خالی کردم. در کنج خانه، نان بسیاری دیدم. به هر یک از حمال‌ها یک قرص نان دادم. بیرون رفتند. اطاقی را دیدم که پرده بر آن آویخته بود و از آنجا مرا کسی ندا کرد که: ای حسن بن نضر! خدای را حمد کن بر آنچه بر تو منت گذاشت؛ شک مکن که شیطان می‌خواهد تو شک کنی.» دو جامه برای من بیرون فرستاد و فرمود: بگیر این را ! پس زود است که محتاج شوی به آن دو.» من آن دو جامه را گرفتم و بیرون آمدم. سعد بن عبد الله گفت: حسن برگشت و در ماه رمضان فوت شد و در آن دو جامه، او را دفن کردند.»


ظاهراً خبر اول متعلق است به حضرت امام حسن علیه السلام .


در کتب رجالیه، مذکور است که مراد از اصل» امام است و به همین خبر استشهاد نمودند. گویا معین نشد که خبر، متعلق به کدام یک از ایشان است، لکن در اراده امام، از آن سخنی نیست و وجه بودن امام عصر علیه السلام یا هر امامی، اصل ظاهر است، چه ایشانند اصل هر علم و خیر و برکت و فیض، هیچ حقی در دست احدی نیست مگر آنکه منتهی شود لابد به ایشان و نعمتی به احدی نمی‌رسد مگر به سبب ایشان و مرجع و ملاذ عبادند در دنیا و برزخ و آخرت. مقصود اصلیند از خلقت جمیع عوالم علویه و سفلیه.


نجم ثاقب، تالیف میرزای نوری، جلد ۱، صفحه ۸۶-۸۸، چاپ انتشارات کتاب جمکران



پاداش انتظار فرج در عصر غیبت


علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


و در حدیث معتبر دیگر از حضرت علی بن الحسين صلوات الله عليهما منقول است که آن حضرت فرمود که ممتد و دراز خواهد شد غیبت امام دوازدهم از اوصیای رسول خدا صلوات الله عليه و آله، به درستی که اهل زمان غیبت آن حضرت که قائل به امامت او باشند و انتظار ظهور او کشند بهترین اهل هر زمانی خواهند بود؛ زیرا که حق تعالی به ایشان عطا فرموده است از عقول و افهام و معرفت و شناسایی، آن قدر که غیبت نزد ایشان به منزله مشاهده گردیده است و ایشان را در آن زمان ثواب جماعتی باشد که در زمان حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله در پیش روی آن حضرت با دشمنان او جهاد می‌کردند به شمشیر. ایشانند صاحبان اخلاص به حقیقت و ایشانند شیعیان ما به راستی و ایشانند خوانندگان مردم به دین خدا در پنهان و آشکارا و فرمود که انتظار فرج کشیدن بهترین فرجها است. و در احادیث معتبره وارد شده است که هر که اعتقاد به امامت صاحب الامر عليه السلام داشته باشد و انتظار فرج آن حضرت کشد به منزله کسی است که در زیر علم آن حضرت باشد، بلکه به منزله کسی است که در میان خیمه آن حضرت باشد، بلکه به منزله کسی است که در خون خود دست و پا زند در جهاد فی سبيل الله.


کتاب رجعت، تألیف علامه مجلسی، صفحه ۲۲۱، چاپ انتشارات دلیل ما


اللهم عجل لولیک الفرج


تقویم شیعه


شانزدهم شوال


جنگ حمراء الاسد


در این روز در سال ۳ هجری قمری جنگ حمراء الاسد اتفاق افتاد. حمراء الاسد» نام مکانی در اطراف مدینه است. بعد از جنگ احد و آمدن مسلمانان به مدینه، پیامبر صلی الله علیه و آله برای آن که مبادا قریش مراجعت کنند و به مدینه حمله نمایند امر نمود تا بلال ندا دهد: امر خداوند متعال است که باید آنان که در احد حاضر بوده‌اند و جراحت دیده‌اند به تعقیب دشمن بروند. اصحاب کار معالجه را رها کردند و لباس رزم پوشیدند. امیر المومنین علیه السلام هم با اینکه بیشتر از ۸۰ جراحت برداشته بود و بعضی آنقدر عمیق بود که فتیله داخل آن قرار داده می شد، لباس رزم پوشیدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که به او نگاه می‌کرد و می‌گریست پرچم را به آن حضرت داد و مسلمین حرکت کردند. بعد از تعقیب و تاخت بر کفار، مسلمانان سه روز در حمراء الاسد ماندند و آنگاه به مدینه مراجعت کردند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۱۷


تقویم شیعه


پانزدهم شوال


۱- جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه السلام


در سال ۳ هجری قمری در روز جنگ احد، حضرت حمزه سید الشهداء و ۶۹ نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند. بعضی جنگ احد را در ۷ و ۱۷ شوال نقل کرده‌اند. در این جنگ مسلمانان هزار نفر بودند که به نوشته ی عده‌ای سیصد نفر در بین راه بر گشتند، و برای جنگ ۷۰۰ نفر باقی ماند. کفار ۳۰۰۰ نفر بودند، و ۲۰۰۰ نفر و ۴۰۰۰ نفر و ۵۰۰۰ نفر هم گفته‌اند. تعداد کشته‌های کفار ۲۲ یا ۲۳ یا ۲۸ نفر، و تعداد شهداء ۷۰ نفر بود. در این روز پیشانی پیامبر صلی الله علیه و آله را شکستند.


فداکاری های امیر المومنین علیه السلام در احد


در این روز بر اثر فداکاری‌ها و شجاعت‌هایی که امیر المومنین علیه السلام در دفاع از وجود شریف خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحت‌های زیادی بر بدن مبارکش رسید. و تمامی کشته شدگان کفار، به دست امیر المومنین علیه السلام بودند و پیروزی دوباره و بازگشت مسلمانان به خاطر مقاومت و جنگ امیر المومنین علیه السلام بود.


امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: اصحاب پرچم در روز احد در لشکر کفار نه نفر بودند که امیر المومنین علیه السلام همه‌ی آن‌ها را کشت».


این در حالی بود که دیگران فرار کرده بودند، و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: یا علی، آیا می شنوی که از آسمان تو را مدح می‌کنند.» یکی از ملائکه به نام رضوان می‌گوید: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی». امیر المومنین علیه السلام می‌فرمایند: از خوشحالی گریستم و خداوند سبحان را بر این نعمت حمد کردم.


در این جنگ پیروزی در ابتدا از آن مسلمانان بود، ولی مقداری که به تعقیب دشمن رفتند و میدان خالی شد، بازگشتند و مشغول جمع غنایم شدند و اکثر نگهبانان مخالفت دستور پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند، و محل نگهبانی خود را رها کردند و مانند بقیه مشغول جمع غنایم شدند. خالد بن ولید لعنت الله علیه ـ که از سردسته‌های کفار در این جنگ بود ـ از همان قسمت با کفار حمله کردند. تعداد اندکی از نگهبانان دره که نرفته بودند شهید شدند و کفار از پشت سر به مسلمین حمله کردند. فراریان کفار هم تا این وضع را دیدند بازگشتند و حمله به مسلمین شدت گرفت. جراحت‌های فراوانی بر بدن مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و شیطان فریاد بر آورد که محمد (صلی الله علیه و آله) کشته شده است ! مسلمانان با شنیدن این ندا فرار کردند، و فقط چند نفری از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله محافظت می‌کردند که عبارت بودند از امیر المومنین علیه السلام و ابو دجانه که شهید شد و زنی به نام نسیبه و انس بن نضر که تازه از مدینه رسیده بود.


ابو بکر و عمر در جنگ احد


عمر بن خطاب می‌گوید: در احد با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیعت کرده بودیم بر اینکه کسی فرار نکند، و هر کس از ما که فرار کند ضال و گمراه است، و هر کس از ما کشته شود شهید است.»


احمد بن حنبل می‌گوید: ابو بکر و عمر در این جنگ فرار کردند. هنگامی که امیر المومنین علیه السلام در تعقیب فراری‌ها بود، عمر در حالی که اشک چشمانش را پاک می‌کرد برگشت و به امیر المومنین (علیه السلام) عرض کرد: مرا ببخشید!! امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: آیا تو نبودی که صدا زدی: محمد کشته شده است، به دین قبلی خود برگردید»؟!! عمر گفت: این کلام را ابو بکر گفته است! امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: شما و کسانی که از شما دو نفر پیروی کنند وارد جهنم می‌شوید». در اینجا بود که این آیه نازل شد: إنّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان إنّمَا استزلّهم الشّیطان!


امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: در جنگ احد امیر المومنین علیه السلام در حال دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و دیگر اصحاب فرار می‌کردند. آن حضرت همچون شیر غضبناک از قفای گریختگان رفت و اول به عمر بن خطاب رسید که به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده ای دیگر به سرعت فرار می‌کردند. حضرت فریاد بر آورد: ای جماعت، بیعت شکستید و پیامبر صلی الله علیه و آله را تنها گذاشتید و به سوی جهنم می‌گریزید؟!» عمر بن خطاب می‌گوید: علی را دیدم با شمشیر پهنی که مرگ از آن می‌چکید و چشمه‌ایش از خشم مانند دو قدح خون بود، یا مانند دو کاسه‌ی روغنی که آتش در او افروخته باشند می‌درخشید، و فهمیدم که اگر به ما برسد به یک حمله ما را خواهد کشت. این بود که جلو رفتم و عرض کردم: یا ابا الحسن، تو را به خدا سوگند می‌دهم که دست از ما برداری، که عرب را عادت است که گاهی می‌گریزد و گاهی حمله می‌کند. زمانی که حمله می کند تلافی گریختن را می نماید». پس آن حضرت ما را رها کرد؛ و به خدا قسم چنان ترسی از آن حضرت در دل من افتاد که تا کنون از دلم خارج نشده است.»


در این جنگ بر بدن مبارک امیر المومنین علیه السلام هنگام حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله ۴۰ جراحت بر صورت، سر، سینه، شکم، دست و پای مبارک رسید. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا محمد، به خدا سوگند این عمل علی بن ابی طالب مواسات است». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: این بدان جهت است که من از اویم و او از من است.» جبرئیل عرض کرد: و من از شما دو بزرگوارم».


بانویی به نام نسیبه در جنگ احد


در این روز یکی از کسانی که جانفشانی کرد و فرار نکرد، بلکه مانع از فرار دیگران نیز شد، بانویی به نام نسیبه دختر کعب بن مازنیه بود و به او ام عماره می‌گفتند. او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شرکت داشتند. نسیبه مشک آبی به دوش داشت و سقایت لشکر اسلام را می‌نمود. هنگامی که موقعیت را چنان دید که مسلمین در حال فرار هستند، مشک را به کناری انداخت و خود را پیش روی پیامبر صلی الله علیه و آله سپر کرد، به گونه‌ای که جراحات زیادی بر او وارد شد، که مداوای یکی از آن‌ها تا یک سال بعد ادامه داشت. این زن فداکار دست به شمشیر برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حمیه ـ که قصد کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله را داشت ـ زد که او فرار کرد. عبد الله فرزند نسیبه خواست فرار کند که مانع او شد و او را تشویق به جنگ و دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله نمود و او قبول کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله به نسیبه فرمودند: بارک الله علیک یا نسیبة». در این حال پیامبر صلی الله علیه و آله دید یکی از مهاجرین فرار می‌کند در حالی که سپرش را به پشتش بسته است. آن حضرت فرمودند: ای صاحب سپر، سپرت را بیانداز و خودت به جهنم برو». سپس آن حضرت به نسیبه فرمودند: سپر او را بردار». او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرکین شد. در این هنگام حضرت فرمودند: مقام نسیبه از مقام فلان و فلان و فلان (ابی بکر و عمر و عثمان) افضل است»، چه اینکه آنان فرار کردند.


شهادت حضرت حمزه علیه السلام


در این روز جناب حمزه بن عبد المطلب علیهما السلام عموی پیامبر صلی الله علیه و آله به شهادت رسید. آن حضرت برادر رضاعی پیامبر صلی الله علیه و آله بود، چون هر دو بزرگوار از زنی به نام ثویبه» شیر خورده بودند. آن حضرت مردی شجاع و باهیبت بود و در این جنگ به دست وحشی و به دستور هند همسر ابو سفیان (لعنت الله علیهم) کشته شد. هند به خاطر کشته شدن پدر و برادر و عمویش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پیامبر صلی الله علیه و آله را داشت، ولی کفار قریش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. این بود که او وحشی را با وعده‌هایی به کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله یا علی مرتضی علیه السلام و یا حمزه علیه السلام تحریک کرد. وحشی گفت: از کشتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و پسر عمویش علی (علیه السلام) عاجزم، ولی برای کشتن حمزه (علیه السلام) کمین می‌کنم». او در میدان جنگ با نیزه‌ای بر سینه و یا شکم مبارک آن حضرت زد و آن حضرت را شهید کرد. وقتی خبر به هند دادند، آن خبیث دستور داد سینه‌ی آن حضرت را بشکافد و جگر مبارک آن حضرت را بیرون آورد. وقتی خواست به جگر حمزه علیه السلام دندان بزند دندان‌های نحسش کارگر نشد. همچنین هند با خنجری گوش‌ها، بینی و … آن حضرت را جدا کرد و به گردن انداخت. پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که حمزه علیه السلام را با آن وضع دیدند، گریستند و عبای مبارک را روی او کشیدند که خواهرش صفیه او را به آن حال نبیند و فرمودند: یا عمّ رسول الله و اسد الله و اسد رسوله … یا فاعل الخیرات، کاشف الکربات …». امیر المومنین و فاطمه زهرا علیهما السلام و صفیه و دیگران بر آن حضرت گریستند. پیامبر صلی الله علیه و آله بر بدن مبارک او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال که معاویه خواست نهری از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه علیه السلام برخورد نمود و سر بیل‌ها به پای حمزه رسید و فورا خون جاری شد! حضرت رضا علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: بهترین برادران من علی علیه السلام و بهترین عموهای من حمزه علیه السلام است».


۳- جنگ بنی قینقاع


در این روز بعد از بیست ماه از هجرت نبوی غزوه‌ی بنی قینقاع واقع شد، و بنا بر قولی این جنگ در صفر به وقوع پیوسته است.


۴- وفات حضرت عبد العظیم علیه السلام


در سال ۲۵۰ یا ۲۵۲ یا ۲۵۵ هـ حضرت ابو القاسم عبد العظیم حسنی فرزند عبد الله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام وفات یافته است. ایشان از مشاهیر علما و از ثقات و فضلای محدثین است که در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از امام جواد و امام هادی علیهم السلام روایت نقل کرده است. کتاب خطب امیر المومنین علیه السلام و کتاب الیوم و اللیلة از آثار آن بزرگوار است. جلالت و عظمت شأن آن بزرگوار از عرضه‌ی عقایدش خدمت امام زمانش حضرت هادی علیه السلام و تأیید آن حضرت در باره‌ی آن‌ها به وضوح پیداست. ایشان به طور ناشناس وارد ری شدند و از ترس بنی عباس در ساربانان در خانه‌ی یکی از شیعیان زندگی می‌کرد. تا هنگام وفات کسی متوجه نشد آن بزرگوار کیست، تا اینکه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشته‌ای در لباس او یافتند که نسب شریف خود را در آن نوشته بود. مرقد مطهرش در شهر ری مشهور است. پدر آن حضرت عبد الله مشهور به عبدالله قافه» است. قافه» نام مکانی بود که جناب عبد الله از طرف پدر بزرگش جناب حسن بن زید حاکم آنجا بود. همسر حضرت عبد العظیم، خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام است. بعضی امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خدیجه همسر حضرت عبد العظیم علیه السلام می‌دانند. دختر آن حضرت سلمی است که حضرت عبد العظیم علیه السلام او را به عقد محمد بن ابراهیم بن ابراهیم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در آورد و ثمره‌ی این ازدواج سه پسر به نام های عبد الله و حسن و احمد بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۹-۳۱۶


تقویم شیعه


هشتم شوال


مرگ عبد الملک بن مروان


در سال ۸۶ هجری قمری عبد الملک بن مروان سفاک بخیل، در دمشق به هلاکت رسید، و بعضی ۱۵ شوال را ذکر کرده‌اند. این در حالی بود که ۲۱ سال و ۶ ماه خلافت را غصب کرده بود. او پیش از سلطنت پیوسته ملازمت مسجد را داشت و تلاوت قرآن می‌نمود و او را حمامة المسجد (کبوتر مسجد) میگفتند! وقتی خبر سلطنت به او رسید قرآن را بر هم نهاد و گفت: اسلام علیک هذا فراق بيني و بينک: خداحافظ، این آغاز جدایی بین من و توست»!!


بیماری او که سخت شد طبیب گفت: اگر آب بخورد می‌میرد. ولی تشنگی بر او غالب شد و از پسرش ولید آب طلبید. او گفت: اگر آب بیاشامی خواهی مرد! عبد الملک به دخترش التماس کرد که آب بدهد، اما وليد پسرش مانع شد. عبد الملک گفت: بگذار به من آب بدهند، و گرنه تو را از ولیعهدی خلع می‌کنم، ولید اجازه داد و عبد الملک آب خورد و مرد.


از بزرگ‌ترین جنایات او به شهادت رساندن امام زین العابدین علیه السلام و مسلط کردن حجاج ثقفی لعنت الله علیه بر شیعیان امیر المومنین علیه السلام بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۸-۳۰۹


اسامی و القاب و کنیه‌های امام زمان علیه السلام و وجه تسمیه آن‌ها


سوم: اوقیدمو


فاصل المعی میرزا محمد نیشابوری در کتاب ذخیرة الالباب» معروف به دوائر العلوم» ذکر کرده که: اسم آن جناب در تورات به لغت ترکوم اوقیدمو» است.»


نجم ثاقب، تالیف میرزای نوری، جلد ۱، صفحه ۸۸، چاپ انتشارات کتاب جمکران


امیر المومنین علیه السلام و ندای لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على


علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه می‌نویسد:


[در جنگ احد] با رسول خدا صلی الله علیه و جز ابو دجانه انصاری، سماک بن خرشه و امیر المومنین علی و افرادی دیگر باقی نماند. هر وقت مشرکان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حمله می‌کردند امیر المومنین علیه السلام خودش را سپر آن حضرت می‌نمود و شر کفار را از پیامبر دور می‌کرد و آنها را به هلاكت می‌رساند تا اینکه شمشیرش شکست. نسيبه دختر کعب مازنیه نیز با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، او در همه جنگ‌ها با رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد و زخمی‌ها را مداوا می‌نمود، پسرش هم با او بود؛ وقتی خواست مانند سایرین فرار کند، مادرش بر او حمله کرد و گفت: پسرم به کجا فرار می‌کنی؟ آیا از خدا و رسولش فرار می‌کنی؟ و او را به جبهه برگرداند. مردی از دشمنان بر او حمله کرد و به شهادتش رساند، نسيبه شمشیر پسرش را برداشت و به قاتل او حمله برد و ضربتی بر ران او زد و او را به درک فرستاد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای نسیبه خدا بر تو برکت دهد. این زن سینه خود را سپر رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده بود و خطر را از آن حضرت بر می‌گردانید، به طوری که جراحات بسیاری برداشت. ابن قميتة بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حمله کرد و می‌گفت: محمد را به من نشان دهید، نجات نیابم اگر محمد از دست من نجات یابد، ضربه‌ای بر شانه حضرت زد و فریاد کشید: به لات و عزی سوگند محمد را کشتم. در آن حال رسول خدا و مردی از مهاجران را دید که سپرش را بر پشت سر خود آویخته و در حال فرار بود؛ حضرت او را مورد خطاب قرار داده و فرمود: ای صاحب سپر، سپرت را بینداز و به سوی آتش جهنم فرار کن. او سپرش را انداخت. رسول خدا صلی الله علیه و آله به نسیبه فرمود: سپر را بردار. نسیبه سپر را برداشت و با مشرکین به جنگ پرداخت. رسول خدا به فرمود: مقام نسيبه بهتر از مقام فلان و فلان (ابی بکر و عمر که از جنگ فرار کردند) است. چون شمشیر امیر المومنین علیه السلام شکست به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا مرد با سلاح خود می جنگد؛ شمشیرم شکسته است. پیامبر شمشیر خود ذو الفقار را به آن حضرت داد و فرمود: با این شمشیر بجنگ. هر کس قصد پیامبر را می‌کرد امير المومنين علیه السلام با همان شمشیر شر او را از آن حضرت دور می‌کرد، و به درک می‌فرستاد. مشرکان با دیدن حیدر كرار از حمله کردن به پیامبر ناامید می‌شدند تا اینکه پیامبر به جانب کوه احد رفت و در آنجا پشت به کوه ایستاد تا جنگ از یک طرف بوده و حضرت مسلط بر آن باشد؛ چون اصحاب آن حضرت همگی فرار کرده بودند و على علیه السلام از آن حضرت دفاع می‌کرد و با مشرکان به جنگ می‌پرداخت تا اینکه در صورت، سر، سینه، شكم، دست‌ها و پاهایش نود زخم برداشت. شنیده شد که نداکننده‌ای از آسمان ندا سر داد لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على»؛ شمشیری جز ذو الفقار و جوانمردی جز على نیست. جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: ای محمد به خدا سوگند این عمل على برادری و مواسات (برابری) است. رسول خدا او فرمود: همانا من از او هستم و او از من است و جبرئیل گفت: و من با هر دوی شما.


تفسیر قمی، تألیف علی بن ابراهیم قمی، با ترجمه فارسی جابر رضوانی، جلد ۱، صفحه ۳۳۲-۳۳۴، چاپ انتشارات بنی اهرا علیهم السلام


تقویم شیعه


هفدهم شوال


۱- جنگ خندق


در این روز در سال ۵ هجری قمری غزوه‌ی خندق (احزاب) و کشته شدن عمرو بن عبدود به دست امیر المومنین علیه السلام به وقوع پیوست، و این جنگ در زمستان به وقوع پیوست. وقوع جنگ خندق را بعضی در ۸ ذی القعده و بعضی در ۱۵ شوال گفته‌اند، و استبعادی ندارد که شروع جنگ در ۱۵ شوال باشد. همچنین به قولی غزوه‌ی خندق در سال ۴ هـ اتفاق افتاده است. در این جنگ تعداد مسلمانان ۳۰۰۰ نفر و تعداد شهدای مسلمانان ۶ نفر بود. تعداد کفار ۱۰۰۰۰ نفر بود ولی تعداد مقتولین کفار ذکر نشده است. در این جنگ مسلمانان داخل مدینه در اطراف شهر خندقی کندند. مشرکین ۲۵ روز مدینه را محاصره کردند و از هر طرف که خواستند وارد شوند خندق بود. در اثنای این کار منافقین جسارت‌ها به پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند و عمرو بن عبدود مبارز طلبید ولی کسی جرات نکرد. عمر بن خطاب از شجاعت‌های عمرو سخن گفت، و در مردم ایجاد ترس کرد. عمر که از شجاعت عمرو بن عبدود سخن گفت و رعب و وحشتی در دل مسلمانان انداخته بود به عبد الرحمن بن عوف گفت: اگر عمرو بر ما چیره شود همه‌ی ما را خواهد کشت. بهترین راه این است که محمد را دست بسته تحویل آن‌ها دهیم؛ و خودمان به قوممان ملحق شویم» !! این جا بود که آیاتی از سوره‌ی احزاب نازل شد !! در چنین شرایطی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: چه کسی به مبارزه‌ی عمرو می‌رود تا من بهشت را برایش ضمانت کنم»؟ آیا دوستی هست که شر این دشمن را کفایت کند؟ آقا و مولایمان اسد الله الغالب علی بن ابی طالب علیهما السلام فرمودند: من به مبارزه ی او می روم». پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کردند، و تا سه بار این کلام را فرمودند، و هر سه بار امیر المومنین علیه السلام برای مبارزه اعلام آمادگی نمودند. آخر الامر پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه فرمودند و با دستانش عمامه بر سر آن حضرت پیچیدند و امیر المومنین علیه السلام حرکت کردند. در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: برز الایمان كلّه الی الشّرک كلّه»: به تحقیق تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاد. بعد از آن عمرو بن عبدود اسلام اختیار نکرد و دست از جنگ بر نداشت، امیر المومنین علیه السلام او را به یک ضربت از پا در آورد. در این حال صدای تکبیر مسلمین بلند شد و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: مبارزه‌ی علی بن ابی طالب علیه السلام با عمرو بن عبدود در روز خندق از اعمال امت من تا روز قیامت افضل است».


۲- وفات ابا صلت هروی رحمه الله


در این روز در سال ۲۰۷ هجری قمری ثقه‌ی جلیل ابا صلت عبد السلام بن صالح هروی که اهل هرات بود پس از آزادی از زندان مامون لعنت الله علیه از دنیا رفت. ابا صلت از اصحاب امام رضا علیه السلام و از خواص شیعیان بود، و کتاب وفاة الرضا علیه السلام» تالیف اوست. در ایران دو قبر منسوب به آن بزرگوار است: یکی در بیرون شهر مشهد مقدس، و دیگری در دروازه، ری قم، که قبر منسوب به او در قم طبق تحقیق اعتبار بیشتری دارد. بنا بر قولی دیگر وفات او در ۲۴ شوال سال ۲۳۶ هجری قمری است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۱۷-۳۲۰



فضائل امیر المومنین علیه السلام در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)


محب الدین طبری از علمای اهل تسنن روایت کرده است:


عن أنس بن مالك قال صعد رسول الله صلى الله عليه وآله المنبر فذكر قولا كثيرا ثم قال أين على بن أبى طالب فوثب إليه فقال ها أنا ذا يا رسول الله فضمه إلى صدره وقبل بين عينيه وقال بأعلى صوته معاشر المسلمين هذا أخى وابن عمى وختنى هذا لحمى ودمى وشعرى هذا أبو السبطين الحسن والحسين سيدى شباب أهل الجنه هذا مفرج الكروب عنى هذا أسد الله وسيفه في أرضه على أعدائه على مبغضه لعنة الله ولعنة اللاعنين والله منه برئ وأنا منه برئ فمن أحب أن يبرأ من الله ومنى فليبرأ من على وليبلغ الشاهد الغائب ثم قال اجلس يا على قد عرف الله لك ذلك أخرجه أبو سعيد في شريف النبوة.


انس بن مالک گفت: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله منبر رفته و بعد از صحبتی طولانی فرمودند: علی بن ابی طالب (علیهما السلام) کجاست؟ وقتی امیر المومنین کنار ایشان آمدند او را به سینه چسبانيدند و بین دو چشم ايشان را بوسیده و با صدایی بلند فرمودند: او پدر سبطین، حسن و حسین (علیهما السلام) دو سرور جوانان اهل بهشت است، او برطرف کننده گرفتاری‌ها از من است، او شیر خداست و او شمشیر خداست در زمین بر علیه دشمنان خدا، بر دشمن او لعنت خدا و لعنت لعنت کنندگان باد، و به خدا قسم، خدا و من از دشمن او دور هستیم، پس هر کس دوست دارد از خدا و از من ببرد از علی دوری کند، [این کلام را] شاهدان به غایبان برسانند.


ذخائر العقبی، تالیف محب الدین طبری، جلد ۱، صفحه ۴۴۵، چاپ دار الکتاب الاسلامی


اسامی و القاب و کنیه‌های امام زمان علیه السلام و وجه تسمیه آن‌ها


چهارم: ایزدشناس


پنجم: ایزدنشان


در کتاب مذکور، مسطور است که این دو، نام آن جناب است در نزد مجوس و شیخ بهایی رحمه الله در کشکول» فرموده که: فارسیان، آن جناب را ایزدشناس و ایزدنشان گویند.»


نجم ثاقب، تالیف میرزای نوری، جلد ۱، صفحه ۸۹، چاپ انتشارات کتاب جمکران



امیر المومنین علیه السلام باب هدایت


شیخ صدوق قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:


وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ عَلِيٌّبَابُ الْهُدَى مَنْ خَالَفَهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ دَخَلَ النَّارَ.


امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: امیر المومنین علیه السلام باب هدایت است؛ هر کس با او مخالفت کند، کافر است و هر کس ولایت او را انکار کند به قعر جهنم می‌رود.


محقق کتاب شیخ احمد ماحوزی در مورد سند حدیث می‌نویسد:


وسنده كالسابق حسن.


سند روایت مانند روایات قبل حسن (نیکو) است.


عقاب الاعمال، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۲۳، حدیث ۲۵، چاپ انتشارات فاروس



کرامات امام صادق علیه السلام به اعتراف عالم اهل تسنن

 

نبهانی از علمای اهل تسنن به نقل از شعرانی عالم بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


جعفر الصادق أحد أئمة ساداتنا آل البيت الكبار ، كان رضي الله عنه إذا احتاج إلى شيء قال يا رباه أنا محتاج إلى كذا ، فما يستتم دعاءه إلا و ذلك الشيء بجنبه موضوعا ، قاله الشعراني .


جعفر صادق (علیه السلام) یکی از ائمه سادات اهل بیت بزرگوار است. او هر زمانی که چیزی را احتیاج داشت می‌گفت: خدایا فلان چیز را احتیاج دارم. هنوز دعایش تمام نشده بود که آن چیز در کنارش آماده بود.


جامع کرامات الاولیاء، تألیف نبهانی، جلد ۲، صفحه ۴، چاپ دار الکتب العلمیة


تقویم شیعه


بیست و پنجم شوال


شهادت امام صادق علیه السلام


امام صادق علیه السلام در سال ۱۴۸ هجری قمری در چنین روزی به شهادت رسید. در شهادت حضرت نیمه رجب و نیمه شوال را هم گفته‌اند. شهادت آن حضرت به سبب انگور زهر آلودی بود که منصور دوانیقی (لعنت الله علیه) به آن حضرت خورانید. مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال و عمر شریفشان ۶۵ سال بود. دوران امامت آن حضرت همزمان با هفت نفر از زمامداران غاصب بود که عبارتند از: هشام بن عبد الملک، ولید بن یزید بن عبد الملک، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و مروان حمار از بنی امیه و سفاح و منصور دوانیقی از بنی عباس. فرزندان آن حضرت هفت پسر و سه دخترند: حضرت موسی بن جعفر، اسماعیل، عبد الله، محمد دیباج، اسحاق، علی عریضی (علی بن جعفر مدفون در قم) عباس، ام فروه، اسماء فاطمه.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۲۰-۳۲۱


تقویم شیعه


ذی القعده الحرام


ماه ذی القعده از یک سو با چند ولادت یادآوری ایام سرور است. و از سوی دیگر با وقوع چند شهادت و اتفاق دیگر یادآور ایام حسن است. روزهای ۱، ۹، ۱۱، ۲۳، ۲۵، ۲۶، ۳۰ در بر دارنده روزهای مهم این ماه هستند. ولادت امام رضا علیه السلام، ولادت حضرت معصومه علیها السلام اخبار خوش این ماه‌اند که با ضمیمه مرگ اشعث بن قیس لعنت الله علیه این سرور دو چندان می‌شود. شهادت امام رضا و امام و جواد علیهم السلام روزهای اندوه در این ماه است. جنگ بدر صغری، جنگ بنی قریظه، صلح حدیبیه، حرکت پیامبر صلی الله علیه و آله برای حجة الوداع صفحات مهمی از تاریخ اسلام است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۲۵



انکار امام زمان علیه السلام یعنی انکار رسول خدا صلی الله علیه و آله


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


حدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أَنْكَرَنِي.


امام صادق علیه السلام از پدران خود صلوات الله علیهم روایت کرده است که رسول‌خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کسی که قائم از فرزندان من را انکار کند، پس من را انکار کرده است.


کمال الدین، تألیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۴۴۰، چاپ موسسه النشر الاسلامی


تقویم شیعه


یکم ذی القعده


۱- ولادت حضرت معصومه علیها السلام


در این روز در سال ۱۷۳ هجری قمری دخت گرامی موسی بن جعفر علیه السلام، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به دنیا آمده است. پدر بزرگوار آن حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام، و مادر مکرمه آن حضرت جناب نجمه علیها السلام مادر امام رضا علیه السلام است. نام مبارکش فاطمه، لقب آن حضرت معصومه و در خانواده امام هفتم علیه السلام حضرت معصومه علیها السلام را فاطمه کبری می‌خواندند.


۲- جنگ بدر صغری


در این روز در سال چهارم هجری قمری جنگ بدر صغری واقع شد، و به آن بدر الموعد و بدر الثالثه هم می‌گویند.


۳- مرگ اشعث بن قیس لعنت الله علیه


در شب اول ذی القعده سال ۴۰ هجری قمری اشعث بن قیس کندی لعنت الله علیه به درکات جحیم شتافت.


امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: اشعث بن قیس در قتل امیر المومنین علیه السلام شریک بود، و دخترش جعده امام مجتبی علیه السلام را مسموم کرد، و محمد پسرش در قتل امام حسین علیه السلام شریک بود. 


اشعث در سال دهم هجرت با جمعی از قبیله خود اسلام (ظاهری و دروغین) آورد، و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله مرتد شد. ابو بکر او را دستگیر کرد و خواهر کورش را به شرط همسری به او داد. از این زن جعده و محمد به دنیا آمدند. که جعده قاتل امام حسن علیه السلام و محمد جزء لشکر عمر سعد در کربلا شد، و در دستگیری جناب مسلم بن عقیل علیه السلام نیز نقش بسزایی داشت. در روز عاشورا به سبب جسارتی که حضرت امام حسین علیه السلام کرد هنگامی که برای قضای حاجت به کناری رفته بود، عقرب او را نیش زد و در حالی که عورتش پیدا بود به آتش جهنم وارد شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۲۷-۳۲۹



مسح پا در وضوی پیامبر صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)


احمد بن حنبل از ائمه اهل تسنن روایت کرده است:


۷۳۷- حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: كُنْتُ أَرَى أَنَّ بَاطِنَ الْقَدَمَيْنِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِهِمَا، حَتَّى رَأَيْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَمْسَحُ ظَاهِرَهُمَا‌.


امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمودند: دیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روی دو پایشان مسح می‌کردند.


شعیب ارنووط عالم و محدث بزرگ وهابیت در تعلیقاتش بر مسند احمد بن حنبل تصریح می‌کند که حدیث صحیح است.


مسند احمد بن حنبل، جلد ۲، صفحه ۱۳۹، حدیث ۷۳۷، چاپ موسسه الرسالة


حال وضو شیعیان به رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک‌تر است یا اهل تسنن که پاهای خود را می‌شویند؟


چرا اهل تسنن خلاف عمل رسول خدا عمل می‌کنند؟


تقویم شیعه


یازدهم ذی القعده


ولادت امام رضا علیه السلام


در روز پنجشنبه سال ۱۴۸ هجری قمری امام رضا علیه السلام در مدینه طیبه به دنیا آمد. در ولادت آن حضرت ۱۱ ذی الحجه و ۱۱ ربیع الاول نیز ذکر شده است. پدر آن حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام، و مادرشان ام البنین نجمه علیها السلام است. نام مبارکشان علی است، و کنیه آن حضرت ابو الحسن است، و کنیه خاصشان ابو علی است. القاب حضرت سراج الله، نور الهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو الملک، کافی الخلق، رب السریر، رئاب التدبیر (به معنای مصلح)، فاضل، صابر، وفی، صدیق، رضی. هنگامی که آن حضرت به دنیا آمد پدرشان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام دستور دادند فرزندشان را بیاورند. آن حضرت را در پارچه سفیدی پیچیده و به خدمت پدر بردند. آن حضرت در گوش راست حضرت رضا علیه السلام اذان و در گوش چپ آن حضرت اقامه فرمود، و آب فرات به کام مبارک آن حضرت ریخت و سپس او را به مادر مکرمه‌اش نجمه علیها السلام برگردانید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۲۹-۳۳۰


امشبی که‌ خانه‌ی موسی بن جعفر روشن است

آسمان عرش هم چندین برابر روشن است


بضعه‌ی طاهاست این مولود شیرین و ملیح

که به یُمنِ مَقدمش‌ چشم پیمبر روشن است


جلوه فرموده علی دوم از آل علی

بی‌گمان امشب دل اولادِ حیدر روشن است


چشم ظاهر را ببند و چشم باطن باز کن

تا ببینی پهنه‌ی گیتی سراسر روشن است


نورباران است صحن از همت خدام او

این‌حرم‌ این‌روزها یک جور دیگر روشن است


چشم‌های زائران را خوش نوازش می‌کند 

چون‌چراغ گنبدش با نور کوثر روشن است


در قیاس با حرم‌های ائمه؛ روز و شب

مشهد سلطان ما چندین برابر روشن است


می‌رود هر صبح پابوس رضا از این جهت

این قدر رخساره‌ی خورشید انور روشن است


جمع اضداد است اینجا برخلاف سنگ صحن

در رواق باصفایش رنگ مرمر روشن است


دود ذاتاً تیرگی دارد ولی در این حرم

مثل دود عود رنگ روی مِجمر روشن است


از ابا صلتش شنیدم در کنار مرقدش

بخت هر کس که بر این در هست نوکر روشن است


گر تمام اهل ایران پیش او کُرنِش کنند

شک نکن یک ذره‌ که فردای کشور روشن است


مثل پیشانی زوار امام هشتمین

نامه‌ی اعمال ما در روز م روشن است


(محمد قاسمی)



ثواب گفتن، نوشتن، شنیدن و خواندن یک فضیلت امیر المومنین علیه السلام


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


۱۰- حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق (رحمه الله)، قال: حدثنا عبد العزيز ابن يحيى البصري، قال: حدثنا محمد بن زكريا الجوهري، عن [ جعفر بن ] محمد بن عمارة، عن  أبيه، عن الصادق جعفر بن محمد، عن أبيه محمد بن علي، عن آبائه الصادقين (عليهم السلام)، قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): إن الله تبارك وتعالى جعل لاخي علي بن أبي طالب فضائل لا يحصي عددها غيره، فمن ذكر فضيلة من فضائله مقرا بها غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر، ولو وافى القيامة بذنوب الثقلين، ومن كتب فضيلة من فضائل علي بن أبي طالب (عليه السلام) لم تزل الملائكة تستغفر له ما بقي لتلك الكتابة رسم، ومن استمع إلى فضيلة من فضائله غفر الله له الذنوب التي اكتسبها بالاستماع، ومن نظر إلى كتابة في فضائله غفر الله له الذنوب التي اكتسبها بالنظر. ثم قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): النظر إلى علي بن أبي طالب عبادة، وذكره عبادة، ولا يقبل إيمان عبد إلا بولايته والبراءة من أعدائه . وصلى الله على رسوله محمد وآله.


امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمودند: خداوند تعالى براى برادرم علی بن ابى طالب علیهما السلام فضائلی را قرار داده كه از كثرت و زيادى شمرده نمی‌شوند، پس هر كس یكی از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می‌بخشد و هر كس یک فضیلت از فضائل او را بنویسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می‌كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده می‌آمرزد و هر كه تماشا كند (بخواند) نوشته‌اى از فضائل او را، خداوند گناهانی را كه او از راه چشم مرتكب شده می‌‏آمرزد. سپس فرمود: نگاه کردن به علی بن ابى طالب علیهما السلام عبادت است، خداوند ايمان بنده‌اى را نمی‌پذیرد مگر با ولایت او و بیزاری از دشمنانش.


امالی شیخ صدوق، مجلس بیست و هشتم، حدیث ۱۰، صفحه ۱۰۸، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


تقویم شیعه


هفتم ذی الحجه


۱- شهادت امام باقر علیه السلام


در چنین روزی مصادف با دوشنبه، در سال ۱۱۴ هجری قمری امام باقر علیه السلام توسط هشام بن عبد الملک مسموم و شهید شد. در شب شهادت به امام صادق علیه السلام فرمودند: من امشب جهان را بدرود خواهم گفت. هم اکنون پدرم علی بن الحسین را دیدم که شربتی گوارا نزد من آورد و نوشیدم و مرا به سرای جاوید و دیدار حق بشارت داد.» در روایت دیگری فرمودند: ای فرزند گرامی، مرگ نشنیدی که حضرت علی بن الحسین از پس دیوار مرا ندا کرد: ای محمد بیا، زود باش که ما انتظار تو را می‌کشیم.» آن حضرت چندین روز و به قولی سه روز در حالت درد از اثر سم به سر می بردند تا به شهادت رسیدند. فردای آن روز بدن مطهر و پاک آن دریای بیکران دانش خدایی را در خاک بقیع کنار مزار امام مجتبی و امام سجاد علیها السلام به خاک سپردند. آن حضرت هشتصد درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود. حضرت صادق علیه السلام فرمودند: پدرم فرمود: ای جعفر، از مال من مقداری وقف کن برای ندبه کنندگان که ده سال در منی در موسم حج بر من گریه کنند، و مراسم ماتم را تجدید نمایند. آقا و مولایمان حضرت باقر علیه السلام در کربلا شرف حضور داشت. شب یازدهم، بازار کوفه کنار سرهای مطهر، اسارت شام و مجلس یزید را دیده است و هر زمان که متذکر شهادت حسین بن علی علیهما السلام و اسارت عمه‌هایش می‌شد، اشک از چشم مبارکش مانند در جاری می‌گشت.


۲- خطبه حضرت عباس علیه السلام در مکه


در این روز سال ۶۰ هجری قمری یک روز قبل از خروج مولانا ابو عبد الله الحسین علیه السلام از مکه به کربلا حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام بر فراز خانه خدا رفت خطبه‌ای قراء ایراد فرمود. شروع خطبه چنین بود: حمد مخصوص پروردگاری است که این خانه را به قدوم پدرم امیر المومنین علیه السلام شرافت بخشید.» سپس در عظمت و بزرگی و علو مقام حضرت سید الشهداء و پیروی از آن حضرت و اینکه اگر اجازه دهند همین جا مانند باز شکاری عصبانی در بین گنجشکان قرار می‌گرفتم و تکلیف را روشن می‌کردم.» در ادامه فرمودند: چه کسانی را از مرگ می‌ترسانید؟ کسانی که در کودکی مرگ بازیچه آنان بوده چه رسد به بزرگی.!» آنگاه فرمود: قریش خواستند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به قتل برسانند ولی ممکن نبود چون امیر المومنین بود چطور می خواهید ابا عبد الله الحسین علیه السلام را بکشید مادامی که من زنده هستم؟ بیایید مرا بکشید تا مرداتان حاصل شود.» در پایان فرمودند: لعنت خدا بر شما و بر اجداد شما.»


۳- بردن امام کاظم علیه السلام به زندان بصره


در این روز امام کاظم علیه السلام را در حالی که در غل و زنجیر بسته بودند، به بصره بردند و مدت یک سال نزد عیسی بن جعفر بن ابی جعفر منصور محبوس کردند و سپس حضرت را به بغداد بردند. عیسی ملعون آن حضرت را در یکی از حجرات خانه خود که نزدیک به دیوانخانه بود محبوس کرد و مشغول فرح و سرور گردید. از یکی از کاتبان او که نصرانی بود نقل شده که می‌گفت: این عبد صالح و بنده شایسته خدا یعنی موسی بن جعفر (علیهما السلام) در ایامی که در این خانه محبوس بود چیزهایی از لهو و لعب شنید که گمان ندارم هرگز بر خاطر شریف آن حضرت خطور کرده باشد.


آقا و مولایمان حضرت کاظم علیه السلام مدت یک سال در بصره محبوس بودند، و بعد از یکسال آن حضرت را به بغداد بردند و نزد فضل بن ربیع حبس کردند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۵۷-۳۵۹


تقویم شیعه


پنجم ذی الحجه


جنگ سویق


در این ماه در سال دوم هجری قمری غزوه سویق به وقوع پیوست. ابو ‌سفیان بعد از واقعه بدر نذر کرد که با زنی نزدیکی نکند و روغن به خود نمالد تا انتقام خویش را از پیامبر صلی الله علیه و آله بگیرد. به این منظور همراه دویست نفر به عریض از نواحی مدینه رفتند و دو خانه و چندین نخل را آتش زدند و دو نفر از بزرگان انصار را در آنجا کشتند تا او به نذر خود عمل کرده باشد. چون خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید ابو لبابه را در مدینه گذاشته همراه با دویست نفر از مهاجرین و انصار و در رأس آن‌ها امیر المومنین علیه السلام به سوی عریض حرکت کردند ابوسفیان چون با خبر شد که پیامبر صلی الله علیه و آله با عجله به آنجا می‌آید، به لشکر خود دستور داد تا انبان‌های سویق را که برای آذوقه با خود آورده بودند ریخته و سبکبار فرار کنند. مسلمانان وقتی رسیدند آنان گریخته بودند. لذا انبان‌های سویق را برداشته مراجعت نمودند. به همین دلیل این غزوه را ذات السویق گویند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۴۶



راهن دین !!!


ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۳- علي بن إبراهيم، عن صالح بن السندي، عن جعفر بن بشير، ومحمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن فضال جميعا، عن أبي جميلة، عن خالد بن عمار، عن سدير قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام وهو داخل وأنا خارج وأخذ بيدي، ثم استقبل البيت فقال: يا سدير إنما أمر الناس أن يأتوا هذه الأحجار فيطوفوا بها ثم يأتونا فيعلمونا ولايتهم لنا وهو قول الله: " وإني لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدى " - ثم أومأ  بيده إلى صدره - إلى ولايتنا. ثم قال: يا سدير فأريك الصادين عن دين الله، ثم نظر إلى أبي حنيفة وسفيان الثوري في ذلك امان وهم حلق في المسجد، فقال: هؤلاء الصادون عن دين الله بلا هدى من الله ولا كتاب مبين، إن هؤلاء الأخابث لو جلسوا في بيوتهم فجال الناس فلم يجدوا أحدا يخبرهم عن الله تبارك وتعالى وعن رسوله صلى الله عليه وآله حتى يأتونا فنخبرهم عن الله تبارك وتعالى وعن رسوله صلى الله عليه وآله.


سدیر صیرفی گفت: امام باقر علیه السلام با اشاره به مردمی که طواف می‌کردند به من فرمود: ای سدیر اين مردم تنها به این امر شدند تا دور این سنگ‌ها طواف کنند و آنگاه نزد ما بیایند و ولایتشان را نسبت به ما اعلام دارند که خداوند می‌فرمايد: و من بسیار آمرزنده‌ام برای کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح به جای آورد و سپس هدایت شود». منظور از هدایت شود» ولایت ما اهل بیت است. ای سدیر اکنون راهن دین خدا را به تو نشان می‌دهم. آنگاه حضرت به ابو حنیفه و سفیان ثوری که در مسجد با اصحابشان حلقه زده بودند نگاه کرده و فرمود: اینان راهن راه دین خدا هستند بدون اینکه هدایتی از جانب خدا به همراه داشته باشند و یا کتاب روشنی؛ اگر اين خبیث‌ها در خانه‌هایشان می‌نشستند، مردم متحیر می‌گشتند و وقتی کسی را نمی‌یافتند تا از خدا و رسول صلی الله علیه و آله او به ایشان خبر دهد، نزد ما می‌آمدند تا آن‌ها را خبر دهیم.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، باب ١۵۳، حدیث ۳، صفحه ۲۴۶، چاپ منشورات الفجر



وحشت و تعجب و بهت ذهبی از تعداد طرق حدیث غدیر


ذهبی از علمای بزرگ اهل تسنن و دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتاب تذکرة الحفاظ می‌نویسد:


رأيت مجلدا من طرق الحديث لابن الجرير فاندهشت له ولكثرة تلك الطرق.


جلدی از کتاب ابن جریر طبری در مورد طرق و اسناد غدیر دیدم و وحشت زده و شگفت زده شدم از این همه طریق برای حدیث غدیر.


تذکرة الحفاظ، تالیف ذهبی، جلد ۲، صفحه ۷۱۴، چاپ دار الکتب العلمیة


و در کتاب سیر اعلام النبلاء می‌نویسد:


جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک.


ابن جریر طبری طرق حدیث غدیر خم را در چهار جلد جمع کرده است، بعضی از این‌ها را دیدم و مبهوت ماندم و عقل از سرم پرید و این همه روایات متعدد دیدم و یقین پیدا کردم که این حدیث غدیر اتفاق افتاده است.


سیر اعلام النبلاء، تالیف ذهبی، جلد ۱۴، صفحه ۲۷۷، چاپ موسسه الرسالة




عاقبت منکر غدیر و نفرین امیر المومنین علیه السلام بر او (به روایت اهل تسنن)


عبد الحمید بن هبة الله بن ابی الحدید از علمای اهل تسنن می‌نویسد:


و ذكر جماعة من شيوخنا البغداديين أن عدة من الصحابة و التابعين و المحدثين كانوا منحرفين عن علي ع قائلين فيه السوء و منهم من كتم مناقبه و أعان أعداءه ميلا مع الدنيا و إيثارا للعاجلة فمنهم أنس بن مالك. ناشد علي ع الناس في رحبة القصر أو قال رحبة الجامع بالكوفة أيكم سمع رسول الله ص يقول من كنت مولاه فعلي مولاه فقام اثنا عشر رجلا فشهدوا بها و أنس بن مالك في القوم لم يقم فقال له يا أنس ما يمنعك أن تقوم فتشهد و لقد حضرتها فقال يا أمير المؤمنين كبرت و نسيت فقال اللهم إن كان كاذبا فارمه بها بيضاء لا تواريها العمامة قال طلحة بن عمير فو الله لقد رأيت الوضح به بعد ذلك أبيض بين عينيه. و روى عثمان بن مطرف أن رجلا سأل أنس بن مالك في آخر عمره عن علي بن أبي طالب فقال إني آليت ألا أكتم حديثا سئلت عنه في علي بعد ذاك رأس المتقين يوم القيامة سمعته و الله من نبيكم.


برخی از مشایخ بغدادی ما ذکر کرده‌اند که عده‌ای از صحابه و تابعین و محدثان راهشان از امیر المومنین علی (علیه السلام) جدا بود و به ایشان نظر بد داشتند و بعضی از آن‌ها مناقب ایشان را پنهان می‌کردند و به خاطر عشقشان به دنیا و ترجیح آن، دشمنیشان را اعلان می‌کردند که یکی از ایشان انس بن مالک بود. روزی امام علی (علیه السلام) در رحبه فرمود: چه کسانی شنیده‌اند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولاه؟ دوازده نفر برخاستند و شهادت دادند ولی انس بن مالک برنخاست. امیر المومنین به او گفت: چه چیز مانع شد که برخیزی و شهادت دهی در حالی که در آن واقعه حاضر بودی؟ انس گفت: ای امیر المومنین پیر شدم و فراموش کردم. امیر المومنین فرمود: خدایا اگر دروغ می‌گوید او را به پیسی دچار کن که عمامه‌اش هم نتواند آن را بپوشاند! و طلحه بن عمیر می‌گوید: به خدا سوگند من به وضوح دیدم که بعد از آن بین دو چشمش سفید شد! عثمان بن مطرف روایت کرده است که فردی در آخر عمر انس بن مالک از وی در باره امیر المومنین (علیه السلام) پرسید، انس گفت: من عهد کردم که پس از روز رحبه، اگر کسی درباره علی (علیه السلام) از من پرسید چیزی را کتمان نکنم. به خدا سوگند از پیامبر شما شنیدم که می‌گفت: علی (علیه السلام) در روز قیامت راس پرهیزگاران است.


شرح نهج البلاغة، تالیف ابن ابی الحدید، جلد ۴، صفحه ۷۴، چاپ دار الکتب العلمیة



فضیلت جناب مسلم بن عقیل در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


حدثنا الحسين بن أحمد بن إدريس رحمه الله، قال: حدثنا أبي، عن جعفر بن محمد بن مالك، قال حدثني محمد بن الحسين بن زيد، قال: حدثنا أبو أحمد محمد بن زياد، قال: حدثنا زياد بن المنذر، عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس، قال: قال علي عليه السلام لرسول الله صلى الله عليه وآله: يا رسول الله، إنك لتحب عقيلا؟ قال: إي والله إني لاحبه حبين: حبا له، وحبا لحب أبي طالب له، وإن ولده لمقتول في محبة ولدك، فتدمع عليه عيون المؤمنين، وتصلي عليه الملائكة المقربون. ثم بكى رسول الله صلى الله عليه وآله حتى جرت دموعه على صدره، ثم قال: إلى الله أشكو ما تلقى عترتي من بعدي.


ابن عباس گفت: امیر المومنین علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کردند: یا رسول الله! آیا شما عقیل را دوست می‌دارید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: آری، به خدا سوگند من عقیل را به دو جهت دوست می‌دارم، علاقه‌ای به خاطر خودش، و علاقه‌ای به خاطر محبت ابو طالب علیه السلام نسبت به او. به راستی که فرزند او در راه محبت فرزند تو کشته خواهد شد، پس چشم‌های مومنین بر او می‌گریند و فرشتگان مقرب بر او درود می‌فرستند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله به حدی گریست که اشک‌های ایشان بر روی سینه مبارکشان جاری شد، سپس فرمودند: از آن چه که پس از من بر خاندانم وارد می‌شود به خداوند شکایت می‌کنم.


امالی شیخ صدوق، مجلس ۲۷، حدیث ۳، صفحه ۱۰۱، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


السلام علیک یا سفیر الحسین یا مسلم بن عقیل


تقویم شیعه


نهم ذی الحجه


۱- روز عرفه


در روز عرفه زیارت امام حسین علیه السلام مستحب است، چه اینکه خداوند ابتدا به زوار امام حسین علیه السلام نظر می‌کند زیرا همه حلال زاده‌اند، و بعد به زوار با معرفت خویش در عرفات نظر می‌کند.


۲- شهادت حضرت مسلم و هانی علیهما السلام


در این روز در سال ۶۰ هجری قمری محمد بن کثیر و پسرش در کوفه به جرم مهمانداری و طرفداری از مسلم بن عقیل علیه السلام به شهادت رسیدند. در شب عرفه جناب مسلم بن عقیل علیه السلام به منزل طوعه رفتند. در روز عرفه سال ۶۰ هجری قمری که چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در کوفه شهید کردند.


خاندان حضرت مسلم علیه السلام


نام مبارکش مسلم و پدرش عقیل، و مادرش علیه، و همسر آن حضرت رقیه دختر امیر المؤمنین علیه السلام است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چشم مومنان بر او گریان است، و ملائکه مقرب الهی بر او درود می‌فرستند». سپس رسول خدا گریست تا اینکه اشک‌های چشم حضرت بر سینه مبارکش ریخت، و فرمودند: به خدا شکایت می‌کنم از آنچه عترتم بعد از من می‌بینند». امام حسین علیه السلام هنگامی که آن حضرت را به سوی کوفه فرستادند، در قسمتی از نامه به اهل کوفه چنین فرمودند: برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اطمینان از اهل بیتم را نزد شما فرستادم». هنگامی که امام حسین علیه السلام خبر شهادت آن حضرت و هانی را شنید، چند بار فرمود: انا لله و انا الیه راجعون. سپس فرمود: خیری در زندگی بعد از آن‌ها نیست». از جمله وصایای آن حضرت به ابن سعد این بود که کسی را به نزد امام حسین علیه السلام بفرستند که آن حضرت به سوی کوفه نیاید.


شهادت و دفن بدن حضرت مسلم علیه السلام


در غربت و مظلومیت آن حضرت همین بس که از پشت بام‌ها دسته‌های نی را آتش می‌زدند و بر سر آن حضرت می‌ریختند. همچنین زمانی که چشم ابن زیاد (لعنه الله) بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت امیر المومنین و امام حسین و عقیل علیهم السلام گشود. در بالای دار الاماره بالب تشنه سر از بدن نازنینش جدا کردند و بدنش را از بالای قصر به پایین انداختند. بعد از شهادت ریسمان به پای مبارکش بسته و در میان بازار کوفه می‌کشیدند. سپس بدن مبارکش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند. 


در دفن بدن مطهر دو نظر است: یکی اینکه جمعی از قبیله هانی آمدند و بدن‌های مطهر مسلم بن عقیل و هانی را دفن کردند. دیگر اینکه نیمه شب زوجه میثم تمار به همراهی چند نفر از جمله همسر هانی بن عروه، بدن‌ها را در کنار مسجد اعظم کوفه دفن کردند.


هانی بن عروه


اما جناب هانی که پدرش عروه است، از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و از بزرگان و خواص شیعه و مخلصین در محبت امیر المومنین علیه السلام بود، و در جنگ‌های صفین، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود. جناب هانی بزرگ طایفه مذحج بود و در قبیله خود دارای نفود فراوانی بود. هنگامی که اهل کوفه عهد و پیامان خود را شکستند و بی‌وفایی خود را نسبت به اهل بیت علیهم السلام و مسلم بن عقیل ثابت کردند، جناب هانی بن عروه آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمد بن اشعث خیبث جناب هانی و عده‌ای از شیعیان را دستگیر کرد. بعد از شهادت مسلم بن عقیل و شکستن سر و بینی جناب هانی توسط ابن زیاد ملعون، آن خبیث دستور داد سر جناب هانی را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا کردند و با طنابی که به پای آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقیل علیه السلام در بازار کوفه روی زمین کشیدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانی همراه با بدن مسلم دفن شد.


۳- روز سد ابواب


در این روز به امر پیامبر صلی الله علیه و آله همه درهای منازل اصحاب به طرف مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بسته شد، جز در خانه امیر المومنین علیه السلام که به دستور خاص الهی آن را نبستند. عده‌ای از اصحاب عرض کردند: یا رسول الله، چرا همه درب‌ها را جز در خانه علی علیه السلام بستید؟» حضرت فرمودند: من تابع وحی پروردگار هستم»، و در روایتی دیگر است که پیامبر صلی الله علیه و آله خطبه‌ای ایراد فرمودند و در ضمن آن فرمودند: ای مردم، خداوند متعال به موسی و هارون امر فرمود خانه‌هایی بنا کنند، و امر فرمود که جُنب در آن خانه‌ها بیتوته نکنند و کسی با زن در آنجا نزدیکی نکند مگر هارون و ذریه هارون. علی بن ابی طالب علیهما السلام برای من به منزله هارون است برای موسی. پس برای احدی حلال نیست که نزدیک ن شود و یا با حالت جنابت داخل مسجد من شود مگر برای علی و ذریه علی علیهم السلام». پیامبر صلی الله علیه و آله ایستادند و فرمودند: عده‌ای رضایت قلبی ندارند که علی بن ابی طالب علیهما السلام در همه وقت و هر حالتی ساکن مسجد باشد در حالی که آن‌ها بیرون شده‌اند. به خدا قسم که من آن‌ها را بیرون نکرده‌ام و علی علیه السلام را من ساکن مسجد قرار نداده‌ام، بلکه خداوند آن‌ها را بیرون نمود و علی علیه السلام را ساکن مسجد قرار داده است، و منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسی علیه السلام است». سپس در فضایل علی علیه السلام کلماتی بیان فرمودند، تا آنجا که فرمودند: هر کس از این موضوع ناراحت است برود آنجا، و اشاره به طرف شام کردند».


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۶۰-۳۶۴


تقویم شیعه


هشتم ذی الحجه


۱- توطئه ترور امام حسین علیه السلام


در این روز در سال ۶۰ هجری به دستور یزید لعین سی نفر از شیاطین بنی امیه از شام برای دستگیری و یا کشتن امام حسین علیه السلام به بهانه حج وارد مکه شدند.


۲- دعوت عمومی حضرت مسلم علیه السلام در کوفه


در این روز در سال ۶۰ هجری قمری روز سه شنبه حضرت مسلم علیه السلام دعوت خود را برای امام حسین علیه السلام در کوفه آشکار کرد و از طرفی کوفیان نفاق خود را نمودار کردند.


۳- حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به عراق


در این روز در سال ۶۰ هجری قمری امام حسین علیه السلام از مکه متوجه عراق شدند، و این قول مشهور بین محدثین و ارباب مقاتل است. بنابر قولی آن حضرت در روز نهم از مکه به طرف عراق حرکت فرمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۶۰



وصایت امیر المومنین علیه السلام آخرین واجب الهی


ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:


قال عمر بن أذينة: قالوا جميعا غير أبي الجارود - وقال أبو جعفر عليه السلام: وكانت الفريضة تنزل بعد الفريضة الأخرى وكانت الولاية آخر الفرائض، فأنزل الله عز وجل " اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي " قال أبو جعفر عليه السلام: يقول الله عز وجل: لا انزل عليكم بعد هذه فريضة، قد أكملت لكم الفرائض.


امام باقر علیه السلام فرمودند: واجبات يكى از پس ديگرى نازل مى‌شد و ولايت، آخرين آنان بود. پس خداوند آیه امروز، دينتان را به واسطه اعلان ولایت به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم» (مائده/۳) را نازل نمود. سپس فرمودند: خداوند متعال در این آیه اعلام فرمود: پس از اين، ديگر فريضه‌اى بر شما نازل نخواهد شد، چرا كه فرائض با اعلام ولایت بر شما کامل گردید.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۱۷۴، چاپ منشورات الفجر


تقویم شیعه


یازدهم ذی الحجه


۱- روز نوشتن دعای صباح


در این روز امیر المومنین علیه السلام به تعلیم پیامبر صلی الله علیه و آله دعای شریف صباح را به دست مبارک خود نوشتند.


۲- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۱- ابطح ۲- تنعیم ۳- صفاح


در این روز حضرت امام حسین علیه السلام به منزل اول؛ ابطح رسیدند و یزید بن ثبیط بصری و چند نفر از فرزندانش به همراه جمعی از شیعیان به آن حضرت ملحق شدند. سپس حرکت نموده به منزل دوم یعنی تنعیم و بعد از آن به منزل سوم یعنی صفاح نزول اجلال فرمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۶۶


تقویم شیعه


دهم ذی الحجه


۱- عید قربان


روز عید اضحی است، و در این روز حجاج بیت الله الحرام برای رمی جمرات و قربانی کردن در منی به سر می برند.


۲- شهادت عبد الله محض و جمعی از آل حسن علیهم السلام


در این روز در سال ١۴۵ هجری قمری جناب عبد الله محض بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی علیه السلام در سن ۵۷ سالگی همراه با جمعی از برادران و پسر عموهای خود در زندان منصور دوانیقی لعنت الله علیه به شهادت رسیدند. زندان آنان به گونه‌ای بود که روز و شب در آن مشخص نبود. برادران عبد الله محض حسن و ابراهیم بودند، مادر این دو بزرگوار فاطمه بنت الحسین علیهما السلام بود. فرزندان عموی عبد الله محض، یعقوب، اسحاق ابو الحسن علی العابد، عباس و عبد الله بودند. بعضی از این بزرگواران مثل ابراهیم بن حسن زنده دفن شدند. بعضی دیگر هنگامی که داخل خانه بودند سقف را روی آنها خراب کرد و شهید شدند. مرقد آل حسن علیهم السلام در هاشمیه نزدیک بغداد است، که مشهور به قبور سبعه است.


منصور به خاطر عداوت خاصی که با اهل بیت علیهم السلام داشت، مدتی قبل از شهادت آن بزرگواران، در سال ۱۴۴ هجری قمری دستور داد آل حسن علیهم السلام را با غل و زنجیر بر گردن و پا، بر مرکب‌های چموش و بدون روانداز سوار کرده و به ربذه ببرند. آنان را با این حال در مقابل آفتاب با بدن در مقابل منصور نگه داشتند. عبد الله محض خطاب به منصور فرمود: آیا ما در روز بدر با اسرای شما چنین کردیم؟ این کلام بر منصور گران آمد و برخاست و رفت.  هنگامی که آن بزرگوار را با این حال از مدینه بیرون می‌بردند امام صادق علیه السلام از پس پرده‌ای به آنان نگاه کرد و آنقدر گریست که اشک بر محاسن شریفش جاری شد و فرمود: به خدا قسم بعد از این جماعت حرمتی برای خداوند حفظ نکرده‌اند.


۳- نماز عید امام رضا علیه السلام در خراسان


در این روز آقا و مولایمان حضرت ثامن الحجج علیه السلام به خواهش مأمون (لعنه الله)، در خراسان برای نماز عید تشریف فرما شدند. مأمون با دیدن ازدحام مردم برای شرکت در نماز به امامت حضرت، دستور داد از نیمه راه بازگردند، چرا که ترسید مردم بر او شورش کنند. در مراجعت از این نماز بود که حضرت رضا علیه السلام از خداوند تقاضای مرگ فرمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۶۴-۳۶۶



طبری (از علمای بزرگ اهل تسنن) و تالیف کتاب دو جلدی در جمع طرق حدیث غدیر !


ابن کثیر دمشقی عالم و مورخ بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


قُلْتُ: وَقَدْ رَأَیْتُ لَهُ کِتَابًا جَمَعَ فِیهِ أَحَادِیثَ غَدِیرِ خُمٍّ فِی مُجَلَّدَیْنِ ضَخْمَیْنِ، وَکِتَابًا جَمَعَ فِیهِ طُرُقَ حَدِیثِ الطَّیْرِ.


من (ابن کثیر) می‌گویم: کتابی از طبری دیدم که در آن احادیث غدیر خم را در دو جلد جمع کرده بود و کتابی از او دیدم که طرق حدیث طیر را در آن جمع کرده بود.


البدایة و النهایة، تألیف ابن کثیر دمشقی، صفحه ۱۶۹۵، چاپ بیت الافکار الدولیة


حدیث غدیر و حدیث طیر به قدری کثیر الطرق بوده که عالمی همچون طبری که سنی متعصب و مبغض اهل بیت علیهم السلام بوده در جمع طرق آن کتاب تالیف می‌کند و این نشان از استحکام و اصالت فوق تواتر این احادیث دارد.


تقویم شیعه


پانزدهم ذی الحجه


۱- ولادت امام هادی علیه السلام


امام هادی علیه السلام بنا بر مشهور در چنین روزی از سال ۲۱۲ یا ۲۱۴ هجری قمری، در قریه صریا نزدیکی مدینه به دنیا آمد. ولادت آن بزرگوار در ۲۷ جمادی الاخر و ۲ و ۳ و ۵ و ۱۳ رجب هم نقل شده است. نام مبارک آن حضرت علی، نام پدرشان جواد الائمه علیه السلام، و نام مادر آن حضرت سمانه مغربیه معروف به سیده به کنیه ام الفضل است. کنیه شریفش ابو الحسن ثالث است. القاب حضرت: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، الطیب، عسکری، فقیه عسکری و ابن الرضا بود.


۲- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۷- حاجر


در این روز که پنجشنبه بود، امام حسین علیه السلام به منزل حاجر» رسیدند، و در اینجا بود که برادر رضاعی خود عبد الله بن یقطر یا قیس بن مسهر را با نامه‌ای به سوی حضرت مسلم علیه السلام فرستادند که در قادسیه توسط حُصَین بن نُمَیر (لعنه الله) دستگیر شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۷۳



داستان جالب از مکالمه امام هادی علیه السلام به زبان ترکی با یک ترک


قطب راوندی رضوان الله علیه روایت کرده است:


ما قال أبو هاشم : كنت بالمدينة حين مر بها بغاء أيام الواثق في طلب الاعراب، فقال أبو الحسن عليه السلام : اخرجوا بنا حتى ننظر إلى تعبئة هذا التركي » . فخرجنا فوقفنا ، فمرت بنا تعبئته ، فمر بنا تركي فكلمه أبو الحسن عليه السلام بالتركية فنزل عن فرسه فقبل حافر دابته . قال : فحلفت التركي وقلت له : ما قال لك الرجل ؟ قال : هذا نبي ؟ قلت : ليس هذا بنبي . قال : دعاني باسم سميت به في صغري في بلاد الترك ما علمه أحد إلى الساعة .


ابو هاشم جعفری می‌گوید: در مدينه بودم كه بغا» (فرمانده قشون) از آنجا گذشت و در روزگار واثق بود و عرب‌ها را جستجو می‌کرد. امام هادی علیه السلام فرمودند: بیرون برویم تا لشكركشى این ترک را بینیم. از شهر بیرون رفتیم و در جایی ايستاديم و قشون او از مقابل ما گذشت. آن ترک از مقابل ما عبور می‌کرد، پس امام هادی علیه السلام به زبان ترکی با او صحبت کرد. آن شخص ترک از اسبش پایین آمد و سم اسب امام را بوسید. ابو هاشم می‌گوید: آن ترک را قسم دادم که حضرت به شما چه فرمود؟ آن شخص گفت: آیا او پیامبر است؟! گفتم نه پیامبر نیست. آن ترک گفت: او من را به نامی صدا زد که در کودکی من را به آن اسم می‌خواندند و هیچکس از این نام (در اینجا) با خبر نبود!


الخرائج و الجرائح، تالیف قطب راوندی، جلد ۲، صفحه ۶۷۴-۶۷۵، چاپ موسسه الامام المهدی علیه السلام


تقویم شیعه


سیزدهم ذی الحجه


۱- شق القمر


در شب ۱۴ ذی الحجه واقعه شق القمر به اعجاز پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه رخ داد. بعضی این واقعه را در شب ۱۸ این ماه گفته‌اند.  قریش از آن حضرت معجزه طلب کردند، و حضرت با انگشت اشاره به ماه کرد، و به قدرت الهی دو نیم شد و باز به هم پیوست؛ و آیه نازل شد: اقتربت الساعه و انشق القمر. ابو بجهل گفت: این سحر است! بفرستید از شهرهای دیگر هم بپرسند که آیا آن‌ها هم دیدند که ماه دو نیم شد. چون از اهل شهرهای دیگر پرسیدند. آنها نیز خبر دادند که نیمی از ماه پشت خانه کعبه و نیمی بر کوه ابو قبیس افتاد.


۲- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۵- وادی صفرا


در این روز امام حسین علیه السلام به وادی صفرا رسیدند که سر زمینی بود دارای زراعت و نخل های فراوان. در این منزل مجمع و عباد و همراهانش به حضرت ملحق شدند و آن دو بزرگوار در کربلا شهید شدند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۶۷-۳۶۸



هفت برتری امیر المومنین علیه السلام در کلام حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)


حافظ ابی نعیم محدث و عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي حُصَيْنٍ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِيُّ، ثَنَا خَلَفُ بْنُ خَالِدٍ الْعَبْدِيُّ الْبَصْرِيُّ، ثَنَا بِشْرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْأَنْصَارِيُّ، عَنْ ثَوْرِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " يَا عَلِيُّ أَخْصِمُكَ بِالنُّبُوَّةِ، وَلَا نُبُوَّةَ بَعْدِي، وَتَخْصِمُ النَّاسَ بِسَبْعٍ وَلَا يُحَاجُّكَ فِيهَا أَحَدٌ مِنْ قُرَيْشٍ: أَنْتَ أَوَّلُهُمْ إِيمَانًا بِاللهِ، وَأَوْفَاهُمْ بِعَهْدِ اللهِ، وَأَقْوَمُهُمْ بِأَمْرِ اللهِ، وَأَقْسَمُهُمْ بِالسَّوِيَّةِ، وَأَعْدَلُهُمْ فِي الرَّعِيَّةِ، وَأَبْصَرُهُمْ بِالْقَضِيَّةِ وَأَعْظَمُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَزِيَّةً.


پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: اى على! به نبوت بر تو پيشى گرفته‌ام و پيامبرى پس از من نيست، و تو به هفت چيز بر مردم پيشى گرفته‌اى و هيچ كدام از قريشيان در آن‌ها با تو هماوردى نخواهد داشت: تو اولين آنان در ايمان آوردن به خدا هستى؛ باوفاترين آنان به پيمان خدايى؛ برپادارترين آنان نسبت به فرمان‌هاى خدايى؛ به تساوى تقسيم كننده‌ترين آنانى؛ دادگرترين آنان با شهروندانى؛ به داورى، داناترين آنانى؛ و در پيشگاه خدا، پرمزيت‌ترين آنانى.


حلیة الاولياء، تالیف ابی نعیم اصفهانی، جلد ۱، صفحه ۶۵-۶۶، چاپ دار الکتب العلمیة



کامل گشتن دین با ابلاغ ولایت امیر المومنین علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله


سید بن طاووس رضوان الله علیه روایت کرده است:


فيما نذكره من كتاب الثقة أبي بكر محمد بن أبي الثلج» في تسمية مولانا علي عليه السلام بأمير المؤمنين، نذكر المراد منه بلفظه: وقال أبو عبد الله جعفر الصادق عليه السلام: لم يمض بعد كمال الدين وتمام النعمة ورضى الرب إلا أنزل الله تبارك وتعالى على نبيه صلى الله عليه وآله بكراع الغميم: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك - في علي - وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس». فذكر قيام رسول الله صلى الله عليه وآله بالولاية بغدير خم قال: ونزل جبرئيل عليه السلام بقول الله عز وجل: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينا». بعلى أمير المؤمنين في هذا اليوم أكمللكم معاشر المهاجرين والأنصار دينكم وأتم عليكم نعمته ورضي لكم الإسلام دينا. فاسمعوا له واطيعوا تفوزوا واتغنموا.


امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دنیا نرفتند، مگر بعد از آن که دین کامل گشت و نعمت تمام شد و پروردگار از این دین اسلام خشنود بود. خداوند تبارک و تعالی در وادی کراع الغميم این آیه را بر پیامبرش و فرستاد: ای پیامبر! آن چه را که از جانب پروردگارت - درباره على علیه السلام- به تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر نکنی پیامش را نرسانده‌ای و خدا تو را از مردم نگه می‌دارد». پس قیام پیامبر اکرم و به ولایت را، در غدیر خم یادآوری کرده و فرمودند: جبرئيل علیه السلام این فرمایش خدای عز و جل را فرود آورد: امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمت خودم را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم»، به این که امروز علی علیه السلام امیر مومنان گشت. ای گروه مهاجر و انصار! در چنین روزی دین شما را کامل، و نعمت خود را بر شما تمام، و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندید؛ پس به او گوش داده و اطاعتش نمائید تا رستگار شده و بهره‌مند گردید.


الیقین، تالیف سید بن طاووس، صفحه ۲۱۲، باب ۵۸، چاپ موسسه الثقلین



منکر وصایت و خلافت بلافصل امیر المومنین علیه السلام در غدیر مثل ابلیس است !!!


سید بن طاووس رضوان الله علیه روایت کرده است که امام رضا علیه السلام فرمودند:


مثل المومنین فی قبولهم ولاء امیر المومنین في یوم غدیر خم کمثل الملائکة في سجودهم لآدم و مثل من أبی ولایة امیر المومنین في یوم الغدیر مثل ابلیس.


پذیرش ولایت امیر المومنین علیه السلام از سوی مومنان در روز غدیر خم، مثل سجده ملائکه بر آدم است؛ و مثل آنان که در روز غدیر از پذیرش ولایت امیر المومنین علیه السلام اعراض کردند مثل ابلیس است.


اقبال الاعمال، تألیف سید بن طاووس، صفحه ۷۷۹، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


تقویم شیعه


هفدهم ذی الحجه


منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۹- اجفُر


در این روز حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام به منزل اجفُر» که ۳۶ فرسخی مکه بود رسیدند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۷۴



یک هیأت و یا یک گروه چند نفره می‌تواند:

- با دیدار از سالمندان و اهداء هدیه به پدر و مادرهای دینی ما، مبلغ غدیر باشد.

- با برگزاری مراسم جشن، برای غدیر تبلیغ کند.

- با ایجاد ایستگاه صلواتی، مبلغ غدیر باشد.

- با کمک های مالی و رسیدگی به زندگی مستمندان در این ایام، غدیر را در کام آنان شیرین کند.

- با تبلیغات نوشتاری و نصب پلاکارد در محله، برای غدیر تبلیغ کند.

- با مراجعه به یک بیمارستان در روز غدیر و عیادت از بیماران، دل‌های پریشان آن‌ها را در غدیر شاد کند.

******

- یک راننده تاکسی می‌تواند در عید غدیر مسافرانش را با تخفیف ویژه به مقصد برساند.

- یک راننده‌ی اتوبوس می‌تواند با پذیرایی شکلات در ماشینش، مبلغ غدیر باشد.

- یک امام جماعت مسجد می‌تواند با صحبت پیرامون غدیر مبلغ غدیر باشد.

- یک گرافیست می‌تواند با طراحی کارت پستال با موضوع غدیر، مبلغ غدیر باشد.

- یک سخنران می‌تواند در جشن‌های غدیر، سخنرانی نماید.

- یک نویسنده می‌تواند در رومه و یا نشریه‌ای، پیام غدیر را به خوانندگان برساند.

- یک عالم می‌تواند با نوشتن مقاله و با درج یادداشت‌هایی در نشریات، به سوالات مردم در مورد غدیر پاسخ بگوید.



اقتدای حضرت عیسی علیه السلام به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه (به اعتراف اهل تسنن)


مولوی سید زاده از علمای بزرگ اهل تسنن ایران می‌نویسد:


از احاديث صحیح ثابت است که الله تبارک و تعالی در آخر امان خلیفه‌ای عادل از آل رسول به این امت مرحمت می‌فرماید و پس از او دجال و سائر علامات قیامت ظاهر می‌شوند آن گاه عیسی فرود می‌آيد و دجال را می‌کشد و در نماز به مهدی اقتدا می‌کند.


احسن المقصود فی توحید المعبود، تالیف مولوی سید زاده، صفحه ۷۸


آنچه از این سخن ثابت می‌شود:


۱- احادیث حضرت مهدی (علیه السلام) در منابع اهل سنت عمری احادیث صحیح می‌باشد،بر خلاف دروغ‌های شبکه‌های وهابی مانند عقیل هاشمی


۲- امر حضرت مهدی (علیه السلام) از طرف خداوند می‌باشد.


۳- حضرت عیسی (علیه السلام) به حضرت مهدی (علیه السلام) اقتدا می‌کنند.


تقویم شیعه


چهاردهم صفر


شهادت محمد بن ابی بکر


در این روز در سال ۳۸ هـ محمد بن ابی بکر در سن ۲۸ سالگی به دستور معاویه و عمرو عاص تشنه به شهادت رسید، و به قولی در نیمه‌ی جمادی الثانی بوده است. او از طرف امیر المومنین علیه السلام والی مصر بود. بعد از شهادت، او را در شکم حمار مرده‌ای گذاشتند و سوزاندند. محل شهادت او در مصر به نام کوم شریک» بوده است. قبر منسوب به او از ما بقی بدن سوخته آن بزرگوار است. دشمنان اهل بیت علیهم السلام هنگامی که کنار قبر آن بزرگوار می‌روند پشت به قبر می‌کنند و برای ابو بکر فاتحه می‌خوانند !!! (دلیل دشمنیشان با ایشان شیعه بودن آن بزرگوار است)


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۶-۶۷



جمله‌ای که محمد بن ابی بکر با آن با امیر المومنین علیه السلام بیعت کرد


محدث جلیل عماد الدین طبری رضوان الله علیه روایت کرده است که چون محمد بن ابی بکر (رضوان الله علیه) بیعت می‌کرد بر امیر المومنین علیه السلام، حضرت فرمود: یا محمد از تو بیعت می‌ستانم بر آنکه اقرار کنی که اول کسی که بر من ظلم کرد بعد از وفات رسول صلی الله علیه و آله پدر تو [ابی بکر] بود بدین عبارت: ابايعك ان اباك اول من ظلمني، و اني اولى الناس بالناس. بیعت می‌ستانم از تو به این که اول کسی که ظلم کرده به من پدر تو [ابی بکر] بود و من نزدیک‌ترین مردمم به مردم. محمد بن ابی بکر بر این جمله بیعت کرد.


کامل بهائی، تالیف عماد الدین طبری، صفحه ۳۲۲، چاپ انتشارات مرتضوی


محمد بن ابی بکر بر خلاف پدر غاصبش شخصی نجیب و از شیعیان واقعی امیر المومنین علیه السلام بود که سرانجام توسط نیروهای معاویه لعنت الله علیهم به شهادت رسید.


تقویم شیعه


دوازدهم صفر


حکمین در صفین


صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه صفر سال ۳۸ هجری قمری، لشکر امیر المومنین علیه السلام مهیای جنگ شدند، اما عمرو عاص حیله نمود و دستور داد تا قرآن‌ها را بر سر نیزه کنند. صفوف جلوی لشکر کفر ورق‌هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می‌زدند: لا حُکم إلاّ لِله» ! منافقین مانند اشعث بن قیس، با تضعیف روحیه‌ی لشکر حضرت آنان را به اختیار حکمین ترغیب کردند. هر چه امیر المومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من کلام الله ناطق هستم نتیجه نداد. سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حکمی از جانب خود معین کند تا حکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند. معاویه عمرو عاص را معرفی کرد و امیر المومنین علیه السلام فرمودند: اگر ناچار هستیم، عبد الله بن عباس، و الا مالک اشتر نخعی حکم باشد». اشعث و جماعت قراء و حافظین که بعداً جزء خوارج شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند: فقط عبد الله بن قیس یعنی ابو موسی اشعری». نفاق منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در دومة الجندل» _ که قلعه‌ای است بین مدینه و شام _ جمع شدند، و با توجه به عداوتی که هر دو نسبت به اهل بیت علیهم السلام خصوصاً حضرت امیر المومنین علیه السلام داشتند و با مکر و حیله عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیت ابو موسی به عمرو گفت: تو بایست و معاویه را از امارت خلع کن، تا من هم علی بن ابی طالب علیه السلام را خلع نمایم. عمرو عاص گفت: من هرگز بر تو که عامل ابو بکر و عمر بوده‌ای و در ایمان و هجرت بر من تقدم داشته‌ای، سبقت نمی‌گیرم ! ابن عباس گفت: ابو موسی ! پسر نابغه تو را فریب ندهد، ولی او به گفته‌ی ابن عباس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت: من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد. عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت: مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می‌نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می‌کنم» ! حکمین برای عوام فریبی فحش و دشنام بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و شریح بن هانی تازیانه‌ای بر سر عمرو عاص زد. ابو موسی از ترس اصحاب امیر المومنین علیه السلام به مکه پناهنده شد. همه ی این مطالب در حالی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله در غزوة دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند: حکمین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می‌کنند کسانی را که از آن‌ها تبعیت کنند». امیر المومنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز ابو موسی و سه نفر دیگر را این گونه لعن می‌فرمودند: اللّهمّ العن معاویة وَ عمراً و أبا الاعور السلمی و أبا موسی الأشعری». ابو موسی از جمله منافقینی بود که در شب عقبه (بعد از غدیر) قصد قتل پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۴-۶۶


تقویم شیعه


یازدهم صفر


لیلة الهریر در جنگ صفین


خاتمه‌ی جنگ صفین نبرد لیلة الهریر» در یازدهم ماه صفر سال ۳۸ هجری قمری بود. در آن شب سپاه معاویه ملعون از شدت سرما مانند سگ صدا می‌کردند، چون هریر» به صدای سگ می‌گویند. امیر المومنین علیه السلام ذو الفقار به دست و سوار بر اسب پیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر می‌زد و به هر شمشیری که می‌زد تکبیر می‌گفت و شجاعی را به خاک می‌افکند. مقتولین به دست آن حضرت در آن شب بیش از ۵۰۰ نفر نقل شده است، و تا صبح مشغول جنگ بودند به گونه ای که ذو الفقار چند مرتبه خمیده شد و آن بزرگوار با زانوی مبارک آن را راست نمودند. در این جنگ جمعی از لشکر امیر المومنین علیه السلام به شهادت رسیدند، که از جمله آنها عمار یاسر، اویس قرنی، هاشم مرقال، پسر هاشم، خزیمة بن ثابت، صفوان بن حذیفة و عبد الله بن بدیل با برادرش عبد الرحمن بن بدیل، عبد الله بن حارث برادر مالک اشتر، که از خواص امیر المومنین علیه السلام بودند. از لشکر معاویه جمع کثیری به درک واصل شدند، و این جنگ ۱۴ ماه به طول انجامید. سر انجام با حیله عمرو عاص و نفاق عده‌ای مثل اشعث بن قیس کندی کار به حکمیت کشید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۳-۶۴



دروغی به نام دفاع امیر المومنین علیه السلام از عثمان


علامه امینی رضوان الله علیه در کتاب شریف الغدیر در پاسخ به این شبهه دروغین می‌نویسند:

 

ومما ثبت من أحوال هؤلاء الذين زعموا أنهم بعثوا أبنائهم للدفاع عن عثمان، وأنهم لم يفتأوا مناوئين له إلى أن قتل وبعد مقتله إلى أن قبر في أشنع الحالات، أما علي أمير المؤمنين فمن المتسالم عليه أنه لم يحضر مقتل الرجل في المدينة فضلا عن دخوله عليه قبيل ذلك واستيذانه منه للذب عنه وبعد مقتله وبكاءه عليه وصفعه ودفعه وسبه ولعنه وحواره حول الواقعة، قال الهيثمي في مجمع اوائد ۷: ۲۳۰ ردا علي حديث: الظاهر أن هذا ضعيف لأن عليا لم يكن بالمدينة حين حصر عثمان ولا شهد قتله .


در روایات دروغین و ساختگی آمده است که امیر المومنین حسنین را امر کرد بروند به خانه عثمان و از او محافظت کنند. بعد از اینکه امام دید عثمان کشته شده حسنین را توبیخ کرد و دستش را بالا برد و امام مجتبی را زد و به سینه سید شهدا هم لطمه دیگری وارد کرد و فرزند طلحه را فحش داد و دیگری را لعن کرد و گفت عثمان بر حق بود و در بهشت است و قاتلانش در جنهم علامه امینی در ادامه می‌گوید: هیثمی در مجمع زوائد جلد ۷، صفحه ۲۳۰ می‌گوید: این خبر ضعیف است، زیرا اصلا علی (علیه السلام) در زمان حصر عثمان در مدینه نبود.


الغدیر، تالیف علامه امینی، جلد ۹، صفحه ۲۷۹، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


جالب است بدانید جماعت منافقین شیعه‌نما به این روایت موهن و توهین آمیز که جایی در کتب شیعه ندارد و تنها در کتب اهل تسنن آمده و آنان نیز به دروغین بودنش اعتراف دارند برای اثبات روابط خوب امیر المومنین علیه السلام با غاصبین خلافت استناد می‌کنند آن هم به قیمت توهین به مقام امیر المومنین و حسنین علیهم السلام !!!


تقویم شیعه


هفدهم صفر


شهادت امام رضا علیه السلام بنا بر روایتی


بنا بر قولی در این روز در سال ۲۰۳ هجری قمری در روز سه شنبه امام رضا علیه السلام به دست مامون لعنت الله علیه با انگور زهر آلود به شهادت رسیدند، و از سن آن حضرت ۵۱ سال می‌گذشت.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۷



به روایت اهل تسنن پیامبر صلی الله علیه و آله بر روی سنگ سجده می‌کرد


حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


١٧٤٠- أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ بَكْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيُّ بِمَرْوَ، ثنا أَبُو الْأَحْوَصِ مُحَمَّدُ بْنُ الْهَيْثَمِ الْقَاضِي، ثنا أَبُو سَعِيدٍ يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ الْجُعْفِيُّ، ثنا يَحْيَى بْنُ الْيَمَانِ، عَنْ سُفْيَانَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي حُسَيْنٍ، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَجَدَ عَلَى الْحَجَرِ» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ.


ابن عباس گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر روی سنگ سجده می‌کرد.


حاکم نیشابوری پس از نقل روایت در مورد اعتبار آن می‌نویسد: این حدیث، حدیثی صحیح است ولی آن دو نفر (مسلم و بخاری) آن را ذکر نکرده‌اند.


ذهبی از علما و رجال‌شناسان بزرگ اهل تسنن نیز در تعلیقات خود تصریح می‌کند که روایت صحیح است.


المستدرک علی الصحیحین، تالیف حاکم نیشابوری، جلد ۱، صفحه ۶۴۶، چاپ دار الکتب العلمیة


طبق این روایت صحیح السند بر خلاف بهانه‌های واهی اهل تسنن پیرو غاصبین، سجده‌ی شیعیان بر سنگ سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است و در واقع اهل سنت واقعی پیامبر شیعیان هستند.



حضرت مهدی علیه السلام، منتقم خون سید الشهدا علیه السلام


شیخ طوسی رضوان الله علیه روایت کرده است:


أخبرنا محمد بن محمد، قال أخبرنی أبو الحسن أحمد بن محمد بن الحسن بن الولید، عن أبیه ، عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن عبید، عن علی بن أسباط، عن سیف بن عمیره، عن محمد بن حمران ، قال قال ابو عبد الله علیه السلام لما کان من أمر الحسین بن علی ما کان، ضجث الملائکه إلی الله تعالی وقالت یارب یفعل هذا بالحسین صفیک و ابن نبیک قال فأقام الله لهم ظل القائم علیه السلام و قال بهذا أنتقم له من ظالمیه.


محمد بن حمران گوید که امام صادق عليه السلام فرمودند:️ چون کار حسین به آنجا رسید که رسید، ناله و فریاد فرشتگان به سوی خدا بلند شد: پروردگارا با حسین برگزیده‌ات و پسر پیامبرت چنین می‌کنند؟ خداوند سایه‌ی قائم را ایستاده به آنان نشان داد و فرمود: با این شخص انتقام او را از ظلم‌کنندگان به او خواهم گرفت. 


الامالی، تالیف شیخ طوسی، مجلس ۱۴، حدیث ۸۹، صفحه ۴۱۸، چاپ موسسه البعثة


اللهم عجل لولیک الفرج


تقویم شیعه


پانزدهم صفر


ابتدای بیماری پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله


پیامبر صلی الله علیه و آله که منجر به شهادت آن حضرت شد از نیمه‌ی ماه صفر آغاز شد و سیزده روز ادامه یافت. (در روایات شیعه و سنی علت بیماری خوراندن سم به آن حضرت توسط منافقین ذکر شده است)


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۷


تقویم شیعه


بیستم صفر


۱- اربعین سید الشهداء علیه السلام


در چنین روزی چهل روز از فاجعه‌ی مولمه‌ی شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب با وفایشان می‌گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و برپایی مجلس عزا و شرکت در مجالس ی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.


امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: علامات مومن پنج چیز است: نماز ۵۱ رکعتی (نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز)، و زیارت اربعین، و انگشتر در دست راست کردن، و پیشانی به خاک گذاشتن، و بلند بسم الله الرحمن الرحیم گفتن.


۲- زیارت جابر از کربلا


در این روز در سال ۶۱ هجری قمری جناب جابر بن عبدالله انصاری و همراهانش قریب به چهل روز بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از مدینه به کربلا وارد شدند. او به همراه عطیه قبر حبیبش سید الشهداء علیه السلام را زیارت کرد.


۳- بازگشت اهل بیت علیهم السلام به کربلا


بنا بر مشهور و صحیح در چنین روزی اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا باز گشتند.


۴- ملحق شدن راس امام حسین علیه السلام به بدن مطهر


در این روز راس شریف امام حسین علیه السلام توسط امام زین العابدین علیه السلام از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۸-۶۹



ثواب زیارت امام حسین علیه السلام با پای پیاده


ابن قولویه قمی رضوان الله علیه در کتاب شریف کامل ایارات بابی برای زیارت امام حسین با پای پیاده می‌آورد، و در آن روایتی آورده که:


۶- حَدَّثَنِي أَبِي (رحمه الله) عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ، قَالَ: یَا عَلِیُّ! زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَکْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِکَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَکَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَیْنِکَ أَبَداً وَ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَطْعَمُکَ. 


علی بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمودند: اى علی! قبر حسین علیه السلام را زیارت کن و ترک مکن. عرض کردم: ثواب کسی که آن حضرت را زیارت کند چیست؟حضرت فرمودند: کسی که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمی که بر می‌دارد، یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو می‌فرماید، و یک درجه مرتبه‏‌اش را بالا می‌برد. و وقتی به زیارت رفت، حق تعالی دو فرشته را موکل او می‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد می‌باشد را ننویسند. و وقتی برگشت با او وداع کرده و به وی می‌گویند: اى ولی خدا ! گناهانت آمرزیده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش می‌باشی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود.


کامل ایارات، تالیف ابن قولویه قمی، باب ۴۹، حدیث ۶، صفحه ۲۸۰، چاپ دار الحجة


صلى الله عليك يا أبا عبد الله عليه السلام



امام مهدی عجل الله فرجه خلیفه عدل‌گستر خداوند (به روایت اهل تسنن)


ابی داود سجستانی از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


٤٢٨٥- حدَّثنا سهلُ بنُ تمام بنِ بَزِيع، حدَّثنا عِمرانُ القطَانُ، عن قتادةَ، عن أبي نَضرَةَ عن أبي سعيدٍ الخدريِّ، قال: قال رسولُ الله - صلَّى الله عليه وسلم -: المهديُّ منِّي أجْلَى الجَبهَةِ، أَقنَى الأنفِ، يملأُ الأرضَ قِسطْاً وعَدلاً، كما مُلِئَت جَوْراً وظُلماً، يملِكُ سبعَ سنين.


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: مهدی از نسل من است، پیشانیش فراخ و نورانی و بینیش باریک و قلمی است. اوست که زمین را از عدل و داد پر می‌سازد؛ چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد.


البانی وهابی تصریح می‌کند که سند روایت حسن (نیکو) است.


سنن ابی داود، صفحه ۴۶۷، حدیث ۴۲۸۵، چاپ بیت الافکار الدولیة



رد علامه حلی قدس سره بر وحدت وجود

علامه حلی اندیشمند بزرگ شیعه، در آثار خود به صورت‌های مختلف و بحث‌های گوناگون از راه و روش صوفیه به شدت انتقاد نموده و در زمینه صفات حق تعالی در بحث پنجم کتاب خود چنین می‌فرماید:

المبحث الخامس: في أنه تعالى لا يتحد بغيره: الضرورة قاضية ببطلان الاتحاد، فإنه لا يعقل صيرورة الشيئين شيئا واحدا. وخالف في ذلك جماعة من الصوفية من الجمهور، فحكموا بأنه تعالى يتحد مع أبدان العارفين، حتى أن بعضهم قال: إنه تعالى نفس الوجود، وكل موجود هو الله تعالى!. وهذا عين الكفر والالحاد. والحمد لله الذي فضلنا باتباع أهل البيت دون أهل الأهواء الباطلة.

مبحث پنجم در مورد اینکه خداوند متعال با غیر خودش یکی نیست و اتحاد وجودی ندارد: بطلان وحدت خداوند با ممکنات، یک امر ضروری است چرا که به حکم عقل دو شیء، یک شیء نمی‌گردد، و در این مسئله گروهی از صوفیان مخالفت دارند با این عدم اتحاد، چرا که آنان معتقدند خداوند متعال با بدن‌های عرفا متحد است و در یک شیء واحد هستند تا آنجا که بعضی از آنها معتقدند حتی خداوند خود وجود انسان است و هر موجودی که در عالم وجود دارد، خود خداوند متعال است، که این حرف عین کفر و الحاد نسبت به خداوند متعال است. سپاس خدای را که ما را فضیلت داد به پیروی از اهل بیت علیهم السلام نه از پیروان اهل هواهای نفسانی باطله!

نهج الحق و کشف الصدق، تالیف علامه حلی، صفحه ۵۷، چاپ انتشارات دار الهجرة قم


بوی خوش تربت امام حسین علیه السلام (به اعتراف اهل تسنن)


ابن کثیر دمشقی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


وذكر هشام بن الكلبي أن الماء لما أجري على قبر الحسين ليمحي أثره نضب الماء بعد أربعين يوما، فجاء أعرابي من بني أسد فجعل يأخذ قبضة قبضة ويشمها حتى وقع على قبر الحسين فبكى وقال: بأبي أنت وأمي، ما كان أطيبك وأطيب تربتك ثم أنشأ يقول: أرادوا ليخفوا قبره عن عدوه فطيب تراب القبر دل على القبر .


هشام بن الکلبی می‌گوید: چهل روز آب را به سوی قبر [آقا امام] حسین [علیه السلام] روانه کردند جهت از بین بردن قبر حضرت آب در اطراف قبر مبارک ایستاد و بر روی قبر وارد نشد. مردی اعرابی از قبیله بنی اسد برای یافتن قبر مبارک حضرت مشتی خاک را بر می‌داشت و می‌بویید تا ببیند کدام خاک حسین [علیه السلام] را می‌دهد تا به قبر مبارک رسید گفت: حسین جان پدر و مادرم به فدایت چه خوشبو هستی و تربتت چه خوشبوست این‌ها قبر را مخفی نگاه می‌دارند تا دشمن نتواند آن را ویران کنند. ولی بوی خوش تربت حضرت دوستدارانش را راهنمایی می‌کند.


البدایة و النهایة، تالیف ابن کثیر دمشقی، جلد ۸، صفحه ۲۲۲، چاپ دار الفکر


تقویم شیعه


بیست و پنجم صفر


دستور حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله به پیروی از ثقلین

 

در این روز حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع مسلمانان بر منبر رفتند و طی خطبه‌ای مردم را موعظه کرده، آنان را به پیروی از کتاب و عترت وصیت فرمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۷۵


تقویم شیعه


بیست و چهارم صفر


طلب کتف توسط پیامبر صلی الله علیه و آله


در این روز یا در روز ۲۸ صفر پیامبر صلی الله علیه و آله دوات و کتف طلبیدند تا بنویسند و برای امت بیان کنند که خلافت بلا فصل بعد از ایشان برای امیر المومنین علیه السلام است، ولی عمر با کلامی که احدی به رسول خدا صلی الله علیه و آله نگفته بود مانع از این کار شد و به ساحت اقدس نبوی صلی الله علیه و آله جسارت کرد و گفت: إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر»: این مرد هذیان می گوید» !  روز های آخر عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. مهاجرین و انصار در اطراف بستر آن حضرت بودند، پیامبر صلی الله علیه و آله نظری به آنان فرمود در حالی که می‌دیدید بعد از آن حضرت فتن، گمراهی ها، انحرافات فکری، تفرقه‌ی بین مسلمین که از ظلم به اهل بیت آن حضرت و خلیفه ی بلا فصل الهی علی بن ابی طالب علیهمت السلام پیش می‌آید، چه می‌کند؟ لذا برای حفظ امت از لغزش‌ها و هرج و مرج فرمود: ایتُونِی بِدَواةٍ وَ بَیاضٍ اکتُبُ لَکُم مَا لَن تَضِلُّوا بَعدِی أبداً»: کاغذ و دوات برای من بیاورید تا مطلبی برای شما بنویسم که هرگز بعد از من گمراه نشوید»؛ در این هنگام عمر گفت: إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر (العیاذ بالله) حَسبُنا کتابُ الله یا به عبارت های دیگر إنَّ رَسُولَ الله یَهجُر و . همانا این مرد هذیان می‌گوید، همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هذیان می‌گوید، کتاب خدا ما را بس است.» با این کلام عمر اختلاف و سر و صدا بین اصحاب به وجود آمد، عده‌ای از منافقین گفتند: قول، قول عمر است. عده‌ی دیگر گفتند: کاغذ و قلم بیاورید. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله صورت مبارک از آن‌ها برگرداند و فرمود: از نزد من دور شوید نزاع و سر و صدا نزد من جایز نیست. آنان رفتند و شیطان کار خودش را کرد و شد در امت آنچه نباید می‌شد.


ذکر چند مطلب شایان توجه است:


۱- این حدیث به عبارات مختلف در کتب مختلف شیعه و اهل خلاف نقل شده است. این عبارت که جسارت به اشرف مخلوقات را در بر دارد به عبارت های مختلف نقل شده است: إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر». إنَّ النَّبی یَهجُرُ کَما یَهجُرُ المَریض». إنَّما یَهجُر (رسولُ الله)». إنَّ نبی الله یَهجُر (لیهجر)». ان النبی یهجر». (ان) رسول الله یهجر». دعوا الرجل (دعوه) فإنّه یهجر». إنّه یهجر». قد غلبه الوجع». قد غلب علیه الوجع». اشتد به الوجع». رسول الله هجر». هجر رسول الله صلّی الله علیه و آله». هجر هجر رسول الله». هجر هجر استفهموه». ماله ؟ اهجر»؟ ما شأنه؟ اهجر»؟ ما له ؟ اَهجر؟ استفهموه». ما شأنه؟ اَهجر؟ استفهموه».


۲- آن قدر مطلب واضح و اسناد فراوان است که عده‌ای بر آن شده‌اند که معنای این عبارت را نقل کنند تا شاید از وقاحت کلام گوینده‌ی آن بکاهند. به عنوان نمونه: ابن ابی الحدید می‌گوید: عمر کلمه‌ای گفت که معنایش این است إن الوجع قد غلب علی رسول الله: همانا درد بر رسول خدا غلبه کرده است» !!؟ در جای دیگر ابن ابی الحدید می‌گوید: لقد غلبه الوجع، به تحقیق درد بر او غلبه کرده. اما این ماجرا قابل انکار نیست.


۳- جسارت و نسبت هذیان به اشرف مخلوقات مخالف آیات قرآن کریم است، که به عنوان نمونه آیات زیر ذکر می شود : وَ ما یَنطِقُ عَن الهَوی * إن هُوَ إلّا وَحیٌ یُوحی». أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ». ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُم عَنهَ فَانتَهُوا». وَ ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ إذا قَضی اللهُ وَ رَسُولُهُ أمراً أن یَکُونَ لَهُمُ الخِیَرَةُ مِن أمرِهِم وَ مَن يَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلالً مُبیناً».


۴- گوینده ی این کلام شامل این آیات قرآنی است: وَ مَن یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الهُدی وَ یَتَّبِع غَیرَ سَبیلِ المُؤمِنینَ نُوَّلِهِ ما تَوَّلی وَ نُصلِه جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصیراً». إنَّ الذینَ یُوذونَ اللهَ وَ رسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُنیا وَ الآخِرةِ و أعَدَّ لَهُم عَذاباً  مُهیناً».


۵- اضافه بر عبارت إنّ الرجل لیهجر که در کتب مختلف ذکر شده، گوینده‌ی این کلام در جاهای مختلف در دوران حکومت خود و قبل از آن در جواب سوال کنندگان ـ و گاهی هم در کلام خودش که به ابن‌ عباس گفت: می‌دانی چرا آن روز مانع از آوردن کاغذ و قلم شدم؟ چون می‌دانستم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آن وصیت می‌خواهد خلافت و امامت خلق بعد از خود را با علی بن ابی طالب (علیهما السلام) بیان کند. لذا مانع آوردن کاغذ و قلم شدم !!!


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۹-۷۴



شهادت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به دست منافقین اصحابش


مرحوم عیاشی عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:


عَنْ الْحُسَيْنُ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ الْقَتْلُ أَمِ الْمَوْتُ قَالَ يَعْنِي أَصْحَابَهُ الَّذِينَ فَعَلُوا مَا فَعَلُوا.


حسین بن منذر گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد قول خداوند آیا اگر او (رسول خدا صلی الله علیه و آله) رحلت کرد یا کشته شد، شما باز به دین گذشتگان خود (جاهلیت) رجوع خواهید کرد؟» پرسیدم: آیا قتل بوده یا موت؟ فرمود: اصحابش کردند آن چه کردند (یعنی ایشان را به شهادت رساندند).


تفسیر العیاشی، جلد ۱‏، صفحه ۲۲۴، حدیث ۱۵۳، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


تقویم شیعه


بیست و ششم صفر


تجهیز لشکر اسامه


در این روز در سال ۱۱ هجری قمری پیامبر صلی الله علیه و آله به عده‌ای خاص از صحابه و به خصوص ابو بکر و عمر و عثمان امر فرمودند برای سفر به روم و جنگ با رومیان به امیری اسامة بن زید آماده شوند. آنان از این امر کراهت داشتند و نسبت به فرماندهی اسامه بر سپاه اسلام به خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله اعتراض کردند. حضرت فرمودند: خدا لعنت کند کسی را که از لشکر اسامه تخلف کند»، ولی با این همه ابو بکر و عمر و عثمان تخلف کردند و باز گشتند !


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۷۵-۷۶


تقویم شیعه


آخر صفر


شهادت امام رضا علیه السلام


حضرت ثامن الحجج مولانا علی بن موسی الرضا علیه السلام در سال ۲۰۳ هجری قمری بنا بر منابع: کافی، جلد ۲، صفحه ۵۲۸؛ فیض العلام، صفحه ۲۰۰؛ بحار الانوار، جلد ۴۹، صفحه ۲۹۲؛ مستدرک سفینة البحار، جلد ۶، صفحه ۲۹۵؛ منتخب التواریخ، صفحه ۵۷۸» دو سال پس از شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند. سن مبارک حضرت ۴۹ یا ۵۵ سال بوده است. بنا بر نقلی در ۲۷ صفر حضرت امام رضا علیه السلام به شهادت رسیده‌اند ولی مشهور آخر ماه صفر است. در ۲۸ صفر مأمون ملعون انگور مسموم یا آب انار زهرآلود را به اجبار به حضرت امام رضا علیه السلام خورانید. مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال بود.


آزارهای مأمون نسبت به حضرت


مأمون از آزار و جسارت نسبت به حضرت کوتاهی نکرد، و حتی حضرت را سه ماه در سرخس مقیداً زندانی کرد. پس از ولایتعهدی، ابتدای گرفتاری آن حضرت به خاطر معاشرت با مأموران منافق ملعون بود. او به حسب ظاهر در تعظیم و احترام حضرت می‌کوشید، اما در باطن با آزار و اذیت حجت خدا را به مرگ خویش راضی نموده بود.


مسمومیت حضرت


یاسر خادم می‌گوید: هر جمعه که آن حضرت از مسجد جامع مراجعت می‌کرد، با بدنی عرق‌دار و غبار آلود دست‌ها را به درگاه الهی بر می‌داشت و می‌فرمود: بار الها اگر فرج و گشایش کار من در مرگ من است، مرگ مرا برسان». آن حضرت پیوسته در غم و حزن بود تا در غربت رحلت فرمود. مأمون پس از آن که یک شبانه روز امر شهادت آن حضرت را کتمان کرد سراغ محمد پسر امام صادق علیه السلام و جماعتی از آل ابو طالب فرستاد تا سلامت بدن امام را ببینند، و پس از آن شروع به گریه و زاری نمود!!


دفن بدن مبارک حضرت


پس از غسل و کفن و نماز بر بدن شریف حضرت که توسط امام جواد علیه السلام انجام شد آن حضرت را جلوی قبر هارون در خانه حمید بن قحطبه، مکان فعلی دفن کردند. بنا بر بعضی روایات مأمون از ترس فتنه مردم دستور به دفن شبانه حضرت داد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۸۳-۸۵



جبرئیل خادم امام رضا علیه السلام


ذهبی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


وقتی از ابو نواس شاعر برجسته عرب می‌پرسند: تو راجع به همه چیز شعر سرودی، چرا راجع به علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) شعر نمی‌گویی؟ می‌گوید:


فعلام ترکت مدح ابن موسي

و الخصال الّتي تجمّعن فیه

قلت: لا أستطیع مدح إمام

کان جبریلُ خادماً لأبیه


من دیدم راجع به همه چیز شعر سرودم ولی حرفی درخور شأن والای علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) ندارم و بیان من در باره او جسارت در محضر اوست، چرا که جبرئیل خادم و دربان خانه پدر او می‌باشد».


تاریخ الاسلام، تالیف ذهبی، جلد ۱۴، صفحه ۲۷۱، چاپ دار الکتاب العربی


تقویم شیعه


بیست و هشتم صفر


۱- شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله


شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله در سال ۱۱ هجری قمری در سن ۶۳ سالگی به وسیله سم بوده است، و طبق روایاتی عایشه و حفصه آن حضرت را مسموم کرده‌اند! در ۲۴ صفر بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله شدت یافت. پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام بیماری فرمودند: حبیبم را نزد من حاضر کنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبر صلی الله علیه و آله روی مبارک خویش را از آنان برگردانید و فرمود: حبیبم را نزد من حاضر کنید». سپس دنبال علی بن ابی طالب علیهما السلام فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند و کلماتی به حضرت فرمود. هنگامی که علی بن ابی طالب علیه السلام از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابو بکر به او گفتند: خلیلت به تو چه گفت»؟ فرمود: هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز می شود».


وصایای پیامبر صلی الله علیه و آله:


پیامبر صلی الله علیه و آله در لحظات آخر عمر خود وصیت‌هایی به امیر المومنین علیه السلام فرمودند و جبرئیل و میکائیل و ملائکه مقربین را بر آن وصیت شاهد گرفتند. از جمله آن کلمات که جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرمودند و امیر المومنین علیه السلام می‌شنید این بود خمست را غصب می‌کنند و پرده احترامت (حرمتت) را می‌درند و محاسنت به خون سرت رنگین می‌شود». امیر المومنین علیه السلام می‌فرمایند: هنگامی که آن کلام را فهمیدم، فریاد زدم و بر روی زمین افتادم». بعد فرمایشاتی به حضرت زهرا سلام الله علیها و حسنین علیهما السلام فرمودند. سپس آن وصیت با چند مهر از طلا که آتش به آن نرسیده بود (و ساخته دست بشر نبود) مهر شد و به امیر المومنین علیه السلام تحویل داده شد.


غسل و نماز بر بدن پیامبر صلی الله علیه و آله:


امیر المومنین علیه السلام پس از غسل دادن آن حضرت به تنهایی بر ایشان نماز خواندند. مردم به جز اصحاب سقیفه در مسجد جمع شده بودند و در فکر نماز بر پیامبر صلی الله علیه و آله و دفن حضرت بودند. امیر المومنین آمدند و فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله امام ما است در زمان حیات و پس از وفاتش»، کنایه از اینکه برای نماز بر بدن آن بزرگوار نماز به صورت جماعت نمی‌خوانیم. در این هنگام مردم دسته دسته داخل می‌شدند و بدون امام آیه ان اللّه یصلون علی النبی، یا ایها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» را سه بار می‌گفتند و بیرون می‌آمدند.


دفن بدن مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله:


بعد حضرت مولی الموحدین علیه السلام فرمودند: خداوند در هر مکانی که روح پیامبرش را قبض می کند راضی است که در همان مکان دفن شود، و من آن حضرت را در حجره‌ای که از دنیا رفته دفن می‌کنم. آن حجره، حجره‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها بود؛ که دلیل بر این مطلب زیاد است. امیر المومنین علیه السلام با کمک دیگران قبری حفر کردند و بدن حضرت را داخل قبر قرار دادند. سپس آن حضرت داخل قبر رفت و صورت پیامبر صلی الله علیه و آله را باز کرد و گونه راست را بر زمین گذاشته در لحد را بستند و خاک روی آن ریختند.


خلاصه‌ای از زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله:


آن حضرت دو ماه و بنا بر نقلی در حمل بودند که پدر بزرگوارشان جناب عبد الله بن عبد المطلب از دنیا رحلت فرمود. ۴ یا ۷ و یا ۸ ساله بودند که مادرشان آمنه بنت وهب در ابواء رحلت فرمود. ۸ سال و دو ماه و ده روز از سن شریفش گذشته بود که جد بزرگوارش جناب عبد المطلب علیه السلام از دنیا رحلت فرمود. ۲۵ ساله بودند که با جناب خدیجه کبری علیه السلام ازدواج کردند. ۳۰ سال از سن مبارک آن حضرت گذشته بود که حضرت امیر المومنین علیه السلام متولد شدند. در ۴۰ سالگی خداوند آن حضرت را به نبوت مبعوث فرمود. در ۴۵ سالگی به معراج تشریف بردند و در سال پنجم از بعثت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها متولد شدند. ۵۰ سال از عمر مبارکشان گذشته بود که جناب ابو طالب و خدیجه کبری سلام الله علیها از دنیا رحلت نمودند. در ۴۵ سالگی به معراج تشریف بردند. ۵۲ سال و یازده ماه و سیزده روز از سن مبارکشان گذشته بود که به مدینه منوره هجرت فرمودند. بعد از هجرت تقریبا ده سال در مدینه شرف حضور داشتند، تا آنکه در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری قمری مسموما از دنیا رحلت فرمودند. هنگام شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار می‌گریست. حضرت او را نزد خود فرا خواند و مطلبی فرمود که حزن و اندوه فاطمه سلام الله علیها فرو نشست. وقتی علت را سوال کردند آن حضرت فرمود: پدرم به من خبر داد که اولین نفر از اهل بیتش که به او ملحق می‌شود منم و مدت این فراق طولانی نیست».


۲- آغاز امامت امیر المومنین علیه السلام


اولین روز امامت حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام است، و زیارت آن حضرت در این روز مستحب است.


۳- آغاز غصب خلافت


اولین روز غصب ظالمانه خلافت و خانه نشین کردن امیر المومنین علیه السلام و شکستن بیعت روز عید غدیر توسط اهل سقیفه بنی ساعده است.


۴- شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام


در این روز در سال ۵۰ هجری قمری امام حسن مجتبی علیه السلام به شهادت رسید. بنا بر قولی شهادت آن حضرت در ۷ صفر و بنا بر قولی در ۵ ربیع الاول واقع شده است. جعده دختر اشعث بن قیس (لعنت الله علیهما) با زهری که معاویه برای او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید درآورد، ولی به وعده خود وفا نکرد.


مسمومیت حضرت:


مسمومیت حضرت امام حسن علیه السلام چهل روز طول کشید. پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرا رسیدن وقت شهادت، به سید الشهداء علیه السلام فرمودند: مرا مسموم کرده‌اند و پاره‌های جگرم داخل طشت است. من از شما جدا می‌شوم و به خداوند ملحق می‌گردم، و می‌دانم چه کسی مرا مسموم کرده است، ولی به حقی که بر شما دارم در این باره حرفی نزنید. وقتی من از دنیا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و کفنم نما و مرا کنار قبر جدم پیامبر صلی الله علیه و آله ببر تا با او تجدید عهد کنم. سپس مرا در بقیع کنار جده‌ام فاطمه بنت اسد سلام الله علیها دفن کنید. می‌دانم مخالفین و معاندین گمان می‌کنند شما می‌خواهید مرا کنار پیامبر صلی الله علیه و آله دفن کنید و مانع شما می‌شوند. شما را به خدا قسم می‌دهم که مبادا به خاطر من حتی به اندازه خون حجامت ریخته شود». سپس آن حضرت مثل آنچه امیر المومنین علیه السلام وصیت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصیت نمود و از دنیا رفت.


تشییع جنازه حضرت


امام حسین علیه السلام بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر صلی الله علیه و آله حمل کردند. با دیدن این منظره برای مروان و بقیه بنی امیّه که با سلاح و به همراهی عایشه آمده بودند شکی باقی نماند که می‌خواهند آن حضرت را در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله دفن نمایند. لذا آندند و مانع شدند و عایشه در حالی که سوار درازگوشی بود گفت: مرا با شما چه کار است که می‌خواهید کسی را که من او را دوست ندارم در خانه من دفن کنید». مروان ملعون هم نظیر این مطالب را گفت، و ابن عباس به او و عایشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند: هرگز نمی‌شود که عثمان در بدترین مکان‌ها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاک سپرده شود». امام حسین علیه السلام فرمود: به خداوندی که مکه و حرم را محترم گردانیده، حسن علیه السلام فرزند علی و فاطمه علیهما السلام سزاوارتر است بر پیامبر صلی الله علیه و آله از کسانی که بدون اجازه داخل خانه او شده‌اند. به خدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان، که ابو ذر را از مدینه بیرون کرد و . عایشه جلو قبر پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت: تا یک مو در سر من است نخواهم گذاشت او را در این خانه دفن کنید! در اینجا بنی مروان جنازه آن حضرت را تیرباران کردند. بنی هاشم دست به شمشیر بردند، ولی امام حسین علیه السلام مانع شده فرمودند: وصیت برادرم نباید ضایع شود». سپس ۷۰ تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند ! و این در حالی بود که امام مجتبی علیه السلام به امام حسین علیه السلام خبر داده بودند که عایشه بعد از شهادت ایشان چه جنایتی را مرتکب می‌شود. پس از آن حضرت سید الشهداء علیه السلام کلماتی فرمودند که اگر وصیت برادرم نبود می‌دانستید که شمشیرهای الهی در کجا و چگونه بر شما فرود می‌آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقیع آوردند و در کنار جده‌اش فاطمه بنت اسد سلام الله علیها دفن نمودند. آقا حضرت مجتبی علیه السلام دارای ۱۵ فرزند دختر و پسر بودند، ولی از جعده ملعونه هیچ فرزندی نداشتند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۷۶-۸۳



سندی دیگر بر سقط حضرت محسن سلام الله علیه به تصریح عالم اهل تسنن


صفوری عالم اهل تسنن در کتاب المحاسن المجتمعة، در ذکر اولاد حضرت امیر المومنین سلام الله علیه از حضرت زهرا سلام الله علیها، به سقط حضرت محسن سلام الله علیه اذعان می‌کند.


المحاسن المجتمعة، تالیف صفوری، نسخه خطی


تقویم شیعه


یکم ربیع الاول


۱- دفن بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله


در نیمه شب اول ربیع الاول بدن مطهر خاتم الانبیاء و المرسلین صلی الله علیه و آله را امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام دفن فرمودند. مصیبت و فاجعه رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله از یک طرف و بی‌احترامی به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و کفن و دفن حضرت از طرف دیگر، داغ‌هایی بود که بر دل مبارک امیر المومنین علیه السلام سنگینی می کرد. چنانکه با یاد تلخ آن روزها فرموده‌اند: آیا بدن شریف پیامبر صلی الله علیه و آله را رها می‌کردم و او را دفن ننموده برای خلافت و سلطنت بعد از او نزاع می‌کردم» ؟ (الااحتجاج، جلد ۱، صفحه ۷۴) 

شیخ مفید می‌فرماید: اکثر مردم در دفن پیامبر صلی الله علیه و آله حاضر نشدند، و نماز بر آن حضرت نخواندند، چه اینکه بین انصار و مهاجرین مشاجره در امر خلافت بود. (ارشاد شیخ مفید، جلد ۱، صفحه ۱۸۹)

اعمش می‌گوید: پیامبرشان از دنیا رفت و مردم هم و غمی نداشتند جز آنکه عده‌ای بگویند: امیر از ماست» و طایفه دیگری بگویند: امیر از ماست». (تقریب المعارف، صفحه ۲۵۶)

هنگام درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله مغیره خطاب به ابو بکر و عمر گفت: اگر بعدا با مردم کاری دارید آن‌ها را دریابید. لذا ابو بکر و عمر هنگام دفن پیامبر صلی الله علیه و آله حاضر نبودند، بلکه میان دیگران بودند که در سقیفه برای خود امیر انتخاب می کردند، و قبل از آنکه کنار بدن حضرت حاضر شوند، بدن مطهر دفن شد. (المنصف، جلد ۱۴،صفحه ۵۶۸؛ جامع الاحادیث، جلد ۱۳، صفحه ۲۶۷)

عبد الله بن حسن می‌گوید: به خدا قسم ابو بکر و عمر بر پیامبر صلی الله علیه و آله نماز نخواندند، و سه روز بدن مبارک آن حضرت دفن نشد، ولی با این همه اهل سقیفه مشغول کار خود بودند. (تقریب المعارف، صفحه ۲۵۱)

حضرت باقر علیه السلام می‌فرمایند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز می‌خواندند، و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند، اما هیچ یک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیر المومنین علیه السلام بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد. (مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۱، صفحه ۲۹۷)

عایشه در این باره اقراری دارد که جالب توجه است. او گفته است: به خدا قسم ما از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنیدیم»، یعنی بعد از دفن متوجه شدیم. (تاریخ الاسلام (تالیف ذهبی)، جلد ۱، صفحه ۵۸۲؛ السیرة النبویة (تالیف ابن کثیر)، جلد ۴، صفحه ۵۳۸؛ مسند احمد بن حنبل، جلد ۶، صفحه ۲۷۴)

باید از اینان که بر سر غصب خلافت همه چیز را فراموش کرده بودند پرسید: آیا سقیفه در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و به سفارش حضرت بود یا غدیر ؟

آیا برای تشکیل شورای سقیفه دستوری از طرف خداوند آمده بود یا در باره غدیر ؟

آیا در سقیفه از اکثر بلاد مسلمین حضور داشتند یا در غدیر ؟

آیا در سقیفه همه‌ی مردم حاضر بودند یا در غدیر که حتی زن‌ها هم بیعت کردند ؟


۲- لیلة المبیت


شب اول این ماه پیامبر صلی الله علیه و آله از شر کفار از مکه به مدینه هجرت کردند. در آن شب آقا و مولایمان امیر المومنین علیه السلام جان نثاری فرموده به جای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در بستر ایشان خوابیدند. چه اینکه کفار قریش قصد کشتن حضرتش را داشتند. به این مناسبت آیه: و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات اللَّه. . . »: از مردم کسی هست که جان خویش را در راه رضایت خداوند می‌فروشد و خدا بر بندگان مهربان است» در شان حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شد.

در شبی که امیر المومنین علیه السلام به جای پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید به جبرئیل و میکائیل خطاب رسید که من بین شما دو نفر برادری قرار دادم و عمر یکی از شما را بیش از دیگری قرار دادم. کدامیک از شما ایثار می‌کند که عمر طولانی از آن دیگری باشد؟ هر دو عمر طولانی را اختیار کردند. خطاب آمد: به زمین نگاه کنید و ببینید که چگونه علی علیه السلام حیات خود را به برادرش پیامبر صلی الله علیه و آله ایثار نموده و به جای او خوابیده و جان خود را فدای او نموده است. به زمین بروید و او را از دشمنان حفظ کنید». آنان آمدند و جبرئیل بالای سر امیر المومنین علیه السلام و میکائیل سمت پاهای آن حضرت نشست و ندا کرد: بخ بخ من مثلک یابن ابی طالب، خداوند در جمع ملائکه به تو مباهات فرمود». اینجا بود که آیه شریفه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللَّه» نازل شد.


۳- هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله


پیامبر صلی الله علیه و آله ۱۳ سال پس از بعثت به مدینه طیبه هجرت فرمود.


۴- هجوم به خانه وحی


در این روز اولین هجوم به خانه امیر المومنین علیه السلام صورت گرفت. هنگامی که امیر المومنین علیه السلام متوجه غسل و کفن و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب چهارشنبه که اول ربیع الاول بود بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله متوجه جمع آوری قرآن شد. آن حضرت فرموده بودند: علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع‌آوری کن. ». در این ایام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند: بار اول در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده‌ام که تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتند. پس از آن امیر المومنین شب‌ها صدیقه طاهره و حسنین علیهم السلام را بر در منازل اصحاب می‌بردند و طلب یاری می‌نمودند.

بار دوم هفت روز بعد از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله بود که زبیر و عده‌ای دیگر در منزل امیر المومنین علیه السلام جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد.

بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن در منزل و ضرب و جرح صدیقه طاهره سلام الله علیها و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیر المومنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بردند.


۵- مسمومیت امام عسکری علیه السلام


امام حسن عسکری علیه السلام در اثر زهر مسموم شد و بیماری حضرت آغاز گردید. بنابرقولی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ هجری قمری در چنین روزی بوده است و به قولی دیگر در چهارم ربیع الاول، و به قولی دیگر در هشتم ربیع الاول بوده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۰-۹۵


تقویم شیعه


ماه ربیع الاول


ماه ربیع الاول سرور و حزن را با هم در خود جای داده است. روزهای ۱، ۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۵ این ماه ایام پر خاطره‌ای از شادی و اندوه اهل بیت علیهم السلام است، که ذیلا به تفصیل آن‌ها می‌پردازیم.


خبرهای خوشی همچون ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله، لیلة المبیت و هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله، ورود حضرت به مدینه، آغاز امامت امیر المومنین علیه السلام پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله، ولادت امام جعفر صادق علیه السلام، آغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، روزهای بیاد ماندنی این ماه است. ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه سلام الله علیها، و ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم روزهای دیگری است کهع خاطره‌های خوشی را بر جای گذاشته است. مرگ عمر بن خطاب و یزید بن معاویه و عمر بن سعد برگ‌های دیگری از دفتر شادی اهل بیت علیهم السلام در این ماه است.


آغاز وجوب نماز، عمود دین اسلام روز دیگری است که هیچگاه فراموش نخواهد شد.


از سوی دیگر واقعه وحشتناکی در این ماه رخ داده که سر آغاز همه مصائب اهل بیت علیهم السلام است، و آن هجوم به خانه وحی پس از دفن بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله است. اولین روز خلافت غاصبانه معاویه، ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام، تخریب کعبه توسط یزید، نیز از آثار شوم سقیفه است که در این ماه رخ داده است. شهادت امام عسکری علیه السلام، وفات حضرت سکینه سلام الله علیها نیز از حوادث این ماه است.


از جنگ‌های پیامبر صلی الله علیه و آله جنگ بنی النضیر و جنگ دومه الجندل در این ماه بوده است. همچنین صلح امام حسن علیه السلام در این ماه اتفاق افتاده است.


مرگ موسی خلیفه عباسی، معتصم عباسی، داود بن علی حاکم ظالم مدینه، مالک بن انس و احمد بن حنبل نیز در این ماه به وقوع پیوسته است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۸۹


تقویم شیعه


پنجم ربیع الاول


وفات حضرت سکینه علیها السلام


حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام ۵۶ سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری قمری در مدینه وفات کرد.  مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همواره با اسرا به کوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبد الله (نفس زکیه) چهارصد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره‌ها سوزانید. خالد بن عبد الملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می‌آیم. ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن علیه السلام و به قولی محمد بن عبد الله نفس زکیه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۷-۹۸


تقویم شیعه


سوم ربیع الاول


۱- احتجاج سلمان رحمه الله بر مردم


امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می‌فرماید: سه روز بعد از دفن رسول خدا صلّی الله علیه و آله سلمان خطاب به مردم گفت: آگاه باشید ای مردم و گوش فرا دهید به کلام من، و سپس فکر کنید. بدانید که به من علم زیادی داده شده است. اگر من در باره‌ی تمام فضائلی که از علی بن ابی طالب امیر المومنین علیه السلام می‌دانم سخن بگویم عده‌ای خواهند گفت: او دیوانه است و عده‌ای دیگر می‌گویند: خدایا قاتل سلمان را ببخش ! . پیامبر صلی الله علیه و آله به او (امیر المومنین علیه السلام) فرمود: تو وصی من هستی در اهل و خانواده‌ام و خلیفه و جانشین من هستی در امتم و مقام منزلت تو نزد من به مانند حضرت هارون است نزد موسی علیه السلام. اما ای مردم ! شما سنت بنی اسرائیل را پیشه کردید و اشتباه کردید و حق را نپذیرفتید. . قسم به آن کسی که جان سلمان در دست اوست، اگر از علی بن ابی طالب علیهما السلام پیروی کنید نعمت از زمین و آسمان بر شما فرود می‌آید که اگر پرنده را در آسمان صدا بزنید شما را اجابت می‌کند و اگر ماهی را در دریا بخوانید به شما گوش فرا می دهد و دو نفر با هم اختلاف نمی کنند . . مردم ! آل محمد علیهم السلام راهنمایان به بهشت هستند . . مردم ! برشما باد به امیر المومنین علیه السلام. به خدا قسم (پیش از امروز) ولایت او را قبول نموده‌ایم، و بارها دسته جمعی در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و به دستور و تاکید آن حضرت بر او به امارت مومنین سلام کردیم. چرا مردم فضیلت او را می‌شناسند و به او حسد می‌ورزند؟ قابیل به هابیل حسد ورزید و او را کشت. قوم موسی مرتد شده از دستور موسی بن عمران برگشتند، و امر این امت مانند بنی اسرائیل است (که بارها پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند). شما را کجا می برند؟ وای بر شما من کجا و ابو فلان و فلان؟ آیا نمی‌دانید یا خود را به ندانستن می‌زنید؟ حسادت می‌کنید یا خود را به حسادت می‌زنید؟ به خدا قسم بر می‌گردید به حالت کفر و با شمشیر گردن یکدیگر را می زنید ! سلمان در پایان سخنش فرمود: بدانید من عقیده‌ی خود را اظهار کردم و تسلیم فرامین پیامبر صلی الله علیه و آله شدم و از مولای خودم و هر مرد و زن مومنی علی بن ابی طالب علیهما السلام تبعیت کردم.


۲- تخریب کعبه توسط یزید


در سال ۶۴ هجری قمری به دستور یزید خانه‌ی کعبه را با منجنیق خراب کردند. این فاجعه یازده روز قبل از هلاکت یزید به وقوع پیوست.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۶-۹۷



ثواب عظیم لعن بر جبت و طاغوت در کلام امام سجاد علیه السلام


میرزا ابی الفضل طهرانی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه می‌نویسد:


فاضل زاهد ورع ملا محمد کاظم هزار جریبی که از تلامذه استاد اعظم آقای بهبهانی قدس سره بوده و خود از فضلای محدثین و عرفای محصلین است در کتاب جمع الفضايح لأرباب القبايح» از ابو حمزه ثمالی حدیث می‌کند که وی از امام همام زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام روایت کرده است: قال: من لعن الجبت و الطاغوت لعنة واحدة کتب الله له سبعین الف الف حسنة و محی عنه سبعین الف الف سیئة و رفع له سبعین الف الف درجه و من امسی یلعنهما لعنة واحدة کتب له مثل ذلک. قال: فمضی مولا نا علی بن الحسین علیهم السلام فد خلت علی مولانا ابی جعفر محمد الباقر علیه السلام فقلت: یا مولای حدیثاً سمعته من ابیک، فقال: هات یا ثمالی فاعدت علیه الحدیث؟ فقال: نعم یا ثمالی اتحب ان ازیدک؟ فقلت: بلی یا مولای. فقال: من لعنهما لعنة واحدة فی کل غداة لم یکتب علیه ذنب فی ذلک الیوم حتی یمسی و من امسی و لعنهما لم یکتب له ذنب فی لیلة حتی یصبح. قال: فمضی ابو جعفر، فد خلت علی مولانا الصادق علیه السلام فقلت: حدیثاً سمعتهمن ابیک وجدک. فقال: هات یا ابا جعفر فاعدت علیه الحدیث، فقال: حقاً یا ابا حمزه ثم قال علیه السلام: و یرفع له الف الف درجه ثم قال: ان الله واسع کریم.»


امام سجاد علیه السلام فرمودند: کسی که یک مرتبه لعن بفرستد بر جبت و طاغوت (ابو بکر و عمر)، خدای تبارک و تعالی هفتاد هزار هزار (هفتاد میلیون) حسنه برای او ثبت می‌نماید و هفتاد هزار هزار گناه او را می‌بخشد و هفتاد هزار هزار درجه بر او می‌افزاید و اگر کسی در شامگاه این چنین کند همان ثواب را برای او می‌نویسند. ابو حمزه در ادامه می‌گوید: بعد از شهادت امام سجاد علیه السلام خدمت مولایم امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم و عرض کردم: مولای من ! حدیثی است که از پدر بزرگوارتان شنیده‌ام. فرمودند: بگو. و من حدیث را برای حضرت خواندم. حضرت فرمودند: بله؛ ای ثمالی آیا دوست داری که من هم بر آن بیفزایم؟ عرض کردم: آری ای مولای من. حضرت فرمودند: هر کس که آن دو را یک مرتبه لعن کند در هر صبحگاهان هیچ گناهی برای او نوشته نمی‌شود در آن روز تا این که شب هنگام را درک کند و هر کس شب را سپری کند و آن دو را لعن کند برای او گناهی نوشته نمی‌شود در آن شب تا این که صبح را درک کند. ابو حمزه در ادامه می‌گوید: بعد از شهادت امام باقر علیه السلام خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و عرضه داشتم: حدیثی است که از پدرتان و جدتان شنیده‌ام. حضرت فرمودند: بگو آن را ای ابا حمزه. من نیز حدیث را برای حضرتش خواندم. حضرت فرمودند: حق است ای ابا حمزه و فرمودند: و هزار هزار (یک میلیون) درجه بر او افزوده می‌شود. سپس فرمودند: همانا که خدا وسعت دهنده و بخشنده است.


شفاء الصدور، تالیف میرزا ابی الفضل طهرانی، صفحه ۶۰۸، چاپ انتشارات نبوغ


تقریظ و تایید میرزای شیرازی بر کتاب شفاء الصدور:


کتاب شریف شفاء الصدور» الحق کتابی است در نهایت خوبی و تمامیت و متانت و جامع بین مراتب تحقیق و تتبع و محیط به ذکر انواع فضائل و معارف. برای اصناف و طبقات مردم نافع و ممتع، در باب خود بی‌نظیر، شایسته است که عموم خوانندگان به آن رجوع نموده و از تامل در مباحث آن، تصحیح عقاید و رفع مشکلات نمایند.


شفاء الصدور، تقریظ میرزای شیرازی بر کتاب


تقویم شیعه


هشتم ربیع الاول


شهادت امام حسن عسکری علیه السلام


امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ هجری قمری در سن ۲۸ سالگی به دست معتمد عباسی به شهادت رسید. معتمد (لعنت الله علیه) به عباسیین سفارش می‌کرد که بر آن حضرت تنگ بگیرند. شیخ صدوق رحمه الله می‌فرماید: معتمد چندین مرتبه امام عسکری علیه السلام را حبس کرد.

۲۲ ساله بودند که امام هادی علیه السلام به شهادت رسیدند، و مدت امامت آن حضرت شش سال بود. در شبی که فردای آن روز به شهادت رسیدند نامه های زیادی به مردم مدینه نوشته بودند. 

 هنگام نماز صبح، بعد از آنکه امام عصر علیه السلام آن حضرت را وضو دادند و جوشانده‌ای به حضرتش دادند، به شهادت رسیدند. 

 وقتی مردم سامرا با خبر شدند، همه بازارها بسته شد و مردم کنار منزل آن حضرت جمع شدند. وزراء و اتباع خلیفه و بنی هاشم و علویات داخل منزل بودند. در سامرا صدای شیون و گریه از هر سو به گوش می رسید و قیامتی بر پا شده بود. 

امام زمان علیه السلام آن حضرت را غسل داده بعد از کفن آن حضرت بدن مطهر را جهت نماز آوردند. جعفر کذاب برادر حضرت جلو آمد که بر بدن مبارک نماز بخواند. همین که خواست تکبیر بگوید امام زمان علیه السلام در حالی که طفلی گندمگون، پیچیده موی، گشاده دندان مانند پاره ماه بود از حجره بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و او را از آن مکان دور کرد و بر پدر بزرگوارش نماز خواند، و آن حضرت را نزد قبر پدر بزرگوارش حضرت هادی علیه السلام دفن نمودند. 

جعفر کذاب (لعنت الله علیه) این واقعه را برای معتمد نقل کرد. همه جا را در جستجوی حضرت گشتند، ولی اثری از آن حضرت ندیدند. 

در سال شهادت امام عسکری علیه السلام - سال ۲۶۰ هجری قمری - محدث جلیل جناب فضل بن شاذان نیشابوری رحمه الله از دنیا رحلت فرمود: او صاحب ۱۸۰ تالیف است و امام حسن عسکری علیه السلام سه بار بر او رحمت فرستاده‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۸-۱۰۰



امام زمان علیه السلام در کلام امام حسن عسکری علیه السلام


ابو القاسم خزاز قمی قدس سره عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


حدثنا محمد بن علي، قال حدثنا المظفر بن جعفر العلوي، السمرقندي، قال حدثنا جعفر بن مسعود العياشي، عن أبيه، عن احمد بن علي بن كلثوم، عن احمد بن علي الرازي، عن احمد ابن اسحاق بن سعد، قال: سمعت أبا محمد الحسن بن علي العسكري عليهما السلام يقول: الحمدلله الذي لم يخرجني من الدنيا حتى أراني الخلف من بعدي، ما اشبه الناس برسول الله صلى الله عليه وآله وسلم خلقا وخلقا، يحفظه الله تبارك وتعالى في غيبته ويظهره فيملأ الارض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما.


احمد بن اسحاق گفت که از امام حسن عسکری سلام الله علیه شنیدم که فرمودند: سپاس خدایی را که مرا از این دنیا نبرد تا اینکه امام بعد از خود را دیدم. او شبیه‌ترین خلق به پیامبر اکرم از حیث خَلق و خُلق می‌باشد. خداوند تبارک و تعالی او را در زمان غیبتش حفظ می‌کند و ظاهر می‌شود و زمین را از قسط و عدل پر می‌کند چنانچه از جور و ظلم پر شده باشد.


کفایة الاثر، تالیف ابو القاسم خزار قمی، صفحه ۴۱۳، چاپ منشورات دلیل ما



اعتراف یحیی بن معین از علما و رجال‌شناسان بزرگ اهل تسنن به صحیح بودن حدیث مدینة العلم


خطیب بغدادی از مورخ و علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


فَأَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بن أحمد بن رزق، أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُكْرِمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُكْرَمٍ القاضي، حدّثنا القاسم بن عبد الرّحمن الأنباريّ، حدّثنا أبو الصّلت الهرويّ، حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنِ الأَعْمَشِ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ بَابَهُ» . قَالَ الْقَاسِمُ: سَأَلْتُ يَحْيَى بْنَ مَعِينٍ عَنْ هَذَا الْحَدِيثِ فَقَالَ: هُوَ صَحِيحٌ.


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر کس می‌خواهد وارد شهر شود باید از دروازه آن وارد شود.


قاسم بن عبد الرحمن انباری گفت: از یحیی بن معین در مورد این حدیث پرسیدم. گفت: حدیث صحیح است.


تاریخ مدینة السلام، تالیف خطیب بغدادی، جلد ۱۲، صفحه ۳۱۹-۳۲۰، چاپ دار الغرب الاسلامی


جایگاه یحیی بن معین نزد اهل تسنن:


ذهبی در مورد او می‌نویسد:


یحیى بن معین أبو زکریا المری البغدادی الحافظ إمام المحدثین.


الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، تالیف ذهبی، جلد ۲، صفحه ۳۷۶، چاپ دار القبلة للثقافة الاسلامیة 


ابن حجر عسقلانی در مورد او می‌نویسد:


یحیى ابن معین ابن عون الغطفانی مولاهم أبو زکریا البغدادی ثقة حافظ مشهور إمام الجرح والتعدیل من العاشرة مات سنة ثلاث وثلاثین بالمدینة النبویة وله بضع وسبعون سنة ع.


تقریب التهذیب، تالیف ابن حجر عسقلانی، صفحه ۵۹۷، چاپ دار الرشید


و در جای دیگر می‌نویسد:


ما کان فی أصحابنا أعلم بالإسناد من یحیى بن معین.

 

در بین اصحاب ما، هیچکس عالم‌تر از یحیی بن معین به اسناد نبود.


تهذیب التهذیب، تالیف ابن حجر عسقلانی، جلد ۱۱، صفحه ۲۸۳، چاپ مطبعة دائرة المعارف النظامیة


تقویم شیعه


دهم ربیع الاول


۱- ازدواج حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام


پیامبر صلی الله علیه و آله ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری علیها السلام ازدواج نمودند. از احادیث شیعه و اخبار عامه معلوم می‌شود که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در علم و اطلاع به کتب آن زمان معروف بوده است. او از ن قریش، علاوه بر کثرت اموال و املاک و تجاراتی که داشت، به عقل و کیاست نیز مزیت داشت و در آن زمان او را طاهره، مبارکه، سیده نسوان و ملکه بطحاء می‌گفتند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌کشید و همیشه از علما علائم نبوت آن حضرت را جویا می‌شد. 

هنگامی که خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله شرفیاب شد، اول از مهر نبوت سؤال کرد و آن را زیارت کرد و اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و کمال محبتش به آل عبد المطلب مشهور است که کاشف از علم و ادب و محبت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه علیها السلام ایمان آورد. 

حضرت خدیجه علیها السلام از مال خویش و میراثی که به او رسیده بود به صورت مضاربه تجارت می‌نمود. چندی نگذشت که از بزرگان تجار شد به گونه‌ای که هشتاد هزار شتر زیر بار تجارت او بودند و هر روز اموال او زیادتر می‌شد. بر بام خانه‌ی او قبه‌ای از حریر سبز با طناب‌های ابریشم با تمثالی چند بود که این علامت جلالت آن مخدره بود. 

افراد زیادی مانند عقبه بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر کی چهار صد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و ابو جهل و ابو سفیان و دیگر بزرگان عرب آن روز خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی آن حضرت قبول نفرمودند. سرانجام خود حضرت خدیجه علیها السلام، پیشنهاد ازدواج به پیامبر صلی الله علیه و آله دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی انجام شد.

خداوند دو پسر به نام‌های قاسم و عبد الله که به آنها طیب و طاهر هم می‌گفتند، و چهار دختر به نام‌های ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه علیهما السلام جده حضرات معصومین علیهم السلام است. 

حضرت خدیجه علیها السلام بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود پیامبر صلی الله علیه و آله همسر دیگری اختیار نفرمود. همچنین حضرت خدیجه علیها السلام جمیع اموال خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله واگذار کرد. عایشه می‌گوید: کمتر اتفاق می‌افتاد که پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه بیرون رود و خدیجه را به خبر یاد نکند، چندان که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: یا رسول الله، تا کی خدیجه را یاد می‌کنی؟ او پیرزنی بیش نبوده! خداوند بهتر از او را (منظور خودش بوده) به تو مرحمت کرد! پیامبر صلی الله علیه و آله از سخن من در غضب شد و فرمود: نه به خدا قسم! بهتر از خدیجه علیها السلام نصیب من نشده. به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می‌کردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد و رحم تو را عقیم قرار داد!


۲- مرگ داود بن علی حاکم ظالم مدینه


داود بن علی عموی سفاح در مدینه در دهم ربیع الاول به دعای امام صادق علیه السلام هلاک شد، چه اینکه داود بن علی فرمان داد معلی بن خنیس را که از اصحاب امام صادق علیه السلام بود شهید کردند.


۳- مرگ مالک بن انس


در این روز در سال ۱۷۹ هجری قمری مالک بن انس اصبحی، رئیس فرقه مالکی از مذاهب اربعه اهل تسنن از دنیا رفت و در بقیع دفن شد. از خصوصیات او اینکه (به گفته اهل تسنن) مدت سه سال بعد از مرگ پدرش در شکم مادر بود و بعد از سه سال به دنیا آمد!!! ()


۴- اولین روز خلافت غاصبانه معاویه (لعنت الله علیه)


در این روز معاویه بن ابی سفیان در سال ۴۱ هجری قمری خود را به خلافت نشاند، و از مردم بیعت گرفت و او اولین خلیفه (غاصب) بنی امیه بعد از عثمان بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۰۷-۱۱۰


تقویم شیعه


نهم ربیع الاول


۱- قتل عمر بن خطاب


در آخر شب نهم ربیع الاول سال ۲۳ هجری قمری عمر بن الخطاب از دنیا رفته است، و قول اهل سنت روز چهارشنبه ۲۶ ذی الحجه است. 

این روز روز شادی اهل بیت علیهم السلام و انبیاء و ملائکه و ساکنان اعلی علیین و دوستان امیر المومنین علیه السلام و اولاد طاهرین ایشان است چرا که در این روز نفرین حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام به اجابت رسید. روزی عظیم الشأن است و روز سرور شیعه و عید بزرگ آن‌هاست. حضرت رسول صلی الله علیه و آله این روز را عید قرار داده و امر کرده است که مردم نیز عید قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند. 

کسی که در این روز انفاق کند، خداوند او را می‌آمرزد. در این روز اطعام برادران دینی و خوشبو کردن آنان و توسعه بر اهل و عیال و پوشیدن لباس جدید و شکر گزاری به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است. 

فضیلت‌ها و اسم‌هایی برای این روز ذکر شده که از جمله آن‌هاست: عید الله الاکبر، غدیر ثانی، عید فطر دوم، روز فرح شیعه، عید اهل بیت علیهم السلام، روز قتل منافق، روز قبولی اعمال، روز پیروزی مظلوم، روز دوستی مومنین، روز پرهیز از کبائر، روز نابودی ضلالت و گمراهی، روز شکر گزاری.


ماجرای قتل عمر


عمر بن خطاب به دست ابو لولو که نامش فیروز و غلام مغیره بن شعبه بود، چند ضربه خنجر خورده که منجر به مرگ او شد.

بنا بر مشهو هنگامی که ابو لولو ضربه‌ها را بر عمر زد و خواست فرار کند، عده‌ای مانع شدند، و ۱۲ نفر را مجروح کرد که شش نفر از آنها مردند. 

ماجرا از این قرار بود که قبل از تکبیر نماز ابو لولو جلو آمد، و ضربه بر کتف و ضربه‌ای دیگر بر خاصره عمر زد. عمر افتاد، و عده‌ای جمع شدند و او را به خانه‌اش بردند. نزدیک بود خورشید طلوع کند که نماز را عبد الرحمن بن عوف با مردم خواند.


عمر در بستر مرگ


هنگامی که عمر را به خانه بردند مقداری نبیذ آوردند و او خورد ولی از قسمت‌های ضربت خورده خارج شد و معلوم نشد از کجا خارج شده زیر با خون هم رنگ بود. لذا عده‌ای گفتند: خلیفه شیر بخورد زیرا سفید است و معلوم می‌شود. شیر را خورد و از محل ضربه ها خارج شد. حاضرین برای دل گرمی گفتند: مانعی ندارد، ضرری نمی‌زند! اما ضربه‌های جناب ابو لولو کارگر شد و به خلیفه غاصب سابق ملحق شد (در درکات جحیم). در روز سوم در جنب ابو بکر دفن شد. 

عمر مدت ده سال و شش ماه و چهار شب خلافت کرد. او اولین کسی بود که نام خود را امیر المومنین گذاشت، و ابو موسی اشعری اولین نفری بود که او را در منبر به این نام خطاب کرد.


بدعت عمر برای آینده خلافت


عمر به ابن عباس گفت: این خلافت را به چه کسی واگذار کنم؟ او علی بن ابی طالب علیه السلام را پیشنهاد کرد و گفت: شجاعت و فضیلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است. عمر گفت: در طبع او مزاح است! ابن عباس گفت: در باره عثمان چه می‌گویی؟ عمر گفت: اگر او خلیفه شود بنی امیه را بر گرده مردم مسلط می‌نماید. ابن عباس گفت: در باره طلحه چه می‌گویی؟ عمر گفت: مردی متکبر است پیامبر را با کلامی که روز نزول آیه حجاب گفت آزرده است. او هنگام نزول آیه حجاب گفته بود: وقتی از دنیا برود ما نش را به عقد خود در می‌آوریم. ابن عباس گفت: در باره زبیر بن عوام چه می‌گویی؟ گفت: او مرد شجاعی است، ولی بسیار بخیل است. مردی بدخو و مفسد است، که گاهی انسان و گاهی کافر است. در مورد سعد وقاص گفت: مردی متکبر و متعصب است و به کار خلافت نمی‌آید. ابن عباس گفت: در مورد عبد الرحمن نظرت چیست؟ عمر گفت: او مرد ضعیف القلبی است.

عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شوری واگذار کرد و ابو طلحه انصاری را طلبید و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشیرهای کشیده شش نفر را در خانه عایشه حاضر کنید: علی بن ابی طالب علیه السلام، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبد الرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهید، و بعد از آن اگر چهار یا پنج نفر بر نظری متفق شدند و دو یا یک نفر مخالفان آنان بودند، مخالفین را به قتل برسانید، و اگر سه نفر نظری داشتد و سه نفر نظر دیگری داشتند، آن طرف که عبد الرحمن بن عوف در اوست مقدم بدارید و سه نفر دیگر را گردن بزنید، و اگر بعد از سه روز بر امری اتفاق نکردند، هر شش نفر را گردن بزنید.


شوری بعد از مرگ عمر


بعد از مرگ عمر شوری در خانه عایشه تشکیل شد، و زبیر بن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیر المومنین علیه السلام بخشید! طلحه بن عبید الله هم حق خود را به عثمان بخشید سعد بن ابی و قاص هم حق خود را به عبد الرحمن بن عوف بخشید. 

عبد الرحمن به مسجد آمد و در جمع اصحاب به امیر المؤمنین علیه السلام عرض کرد: من بیعت می‌کنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و روش ابو بکر و عمر! امیر المومنین علیه السلام فرمودند: بلکه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اجتهاد رأی خود عمل می‌کنم. 

عبد الرحمن این کلمات را سه بار به عثمان گفت، و عثمان قبول کرد. بار سوم عبد الرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند، غیر از بنی هاشم و جمعی از بزرگان صحابه مثل عمار بن یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.


اینک جا دارد چند سوال مطرح شود:


عمر در دوران جوانی به چه کاری مشغول بوده و در سفرهای تجارتی چه شغلی داشته است؟ 

در جنگ حدیبیه و جاهای دیگر چه کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله اعتراض کرد؟ 

چه کسی نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله داد؟ 

چه کسی در خانه امیر المومنین علیه السلام را آتش زد و گفت: قصد دارم خانه را با اهلش بسوزانم، اگر چه فاطمه در آن باشد؟ 

چه کسی محسن بن علی علیهما السلام را کشت؟ 

چه کسی به قنفذ دستور داد تا به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله تازیانه بزند؟ 

چه کسی ابو بکر را به غصب فدک ترغیب کرد و شهادت امیر المومنین علیه السلام و ام ایمن و حسنین علیهم السلام را رد کرد؟ 

چه کسی قباله فدک را از حضرت صدیقه علیها السلام گرفت و جسارت به صورت مبارک آن حضرت کرد؟ 

اولین کسی که دست روی دست گذاشتن را در نماز احداث کرد که بود؟ 

اولین کسی که خلافت را شوری حواله نمود چه کسی بود؟ 

اولین کسی که با همراهی ابو بکر سهم ذوی القربی را نداد چه کسی بود؟ 

اولین کسی که روز عید غدیر با علی بن ابی طالب علیهما السلام بیعت کرد و گفت: بخ بخ یابن ابی طالب، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه چه کسی بود؟ 

اولین کسی که از کوزه نصاری وضو گرفت و آن‌ها را پاک می‌دانست چه کسی بود؟ 

اولین کسی که شهادت مملوک را از درجه اعتبار ساقط کرد چه کسی بود؟ 

اولین کسی که متعه حج و متعه نساء را حرام کرد چه کسی بود؟ 

اولین کسی که دستور داد نافله‌های ماه رمضان به جماعت خواند شود چه کسی بود؟ 

اولین کسی که گفت عجم‌ها از یکدیگر ارث نمی‌برند چه کسی بود؟ 

چرا هنگامی که شخصی از کوزه خلیفه خورد مست شد؟! 

چه کسی بود که وقتی پس از مرگش یک هشتم مال او را به چهار زن او قسمت کردند به هر زنی ۸۳۰۰۰ دینار رسید؟ 

چه کسی گفت: همه مردم از من باسوادترند حتی پیرزن‌ها؟! 

از چی کسی هر گاه سوال می‌کردند و در جواب فرو می‌ماند، می‌گفت: اشتغال به دلالی و خرید و فروش، مرا مانع از یاد گرفتن مسائل شد؟ 


اینکه در کتب تاریخ با عبارت‌های مختلف ذکر شده که عمر بن خطاب حسب وصیت ابو بکر به خلافت مسلمین نصب شده جای چند سوال دارد: 

۱. آیا وصیت ابو بکر نافذ است و وصیت اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در غدیر و غیر غدیر نافذ نیست؟ 

۲. آیا پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام رحلت نفرمود کاغذ و قلم بیاورید تا بگویم و نوشته شود مطلبی که بعد از من اختلاف نکنید؟ چرا نسبت هذیان به آن حضرت دادند و کاغذ و قلم نیاوردند و حال آنکه خداوند در قرآن می‌فرماید: هر چه آن حضرت می‌فرمایند وحی است نه از نزد خود. چطور برای ابو بکر کاغذ و قلم آوردند و کسی اعتراض نکرد. جالب اینکه او بی‌هوش می‌شد و به هوش می‌آمد و بعد از بسم الله عثمان از طرف خودش نوشت خلیفه بعد از ابو بکر عمر است و ابو بکر مخالفتی نکرد؟


۲- قتل عمر بن سعد


عمر بن سعد فرمانده ظالم لشکر یزید در این روز به دست مختار ثقفی (رحمه الله) به درک واصل شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۰۰-۱۰۷



قبول عبادات در گرو شناخت امام است


علامه محمد تقی مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


احادیث متواتره از رسول خدا و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین وارد شده است که اگر کسی یک امام از ائمه معصومین صلوات الله علیهم) را نشناسد، هر چند عبادت بسیار کند، همه مردود است.


لوامع صاحبقرانی، تالیف علامه محمد تقی مجلسی، جلد ۱، صفحه ۱۸، چاپ موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان


تقویم شیعه


دوازدهم ربیع الاول


۱- ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه


در غروب این روز پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از هجرت از مکه وارد مدینه طیبه شدند، و در قبا نزول اجلال فرمود و منتظر ماند تا امیر المومنین علیه السلام به ایشان ملحق شد، و سپس وارد مدینه شدند؛ چون رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بودند من وارد مدینه نمی‌شوم تا اینکه پسر عمویم و دخترم فاطمه علیهما السلام بیایند. این در حالی بود که در چهارم ربیع الاول پیامبر صلی الله علیه و آله در مسیر هجرت از غار ثور بیرون آمده به طرف مدینه حرکت فرمود.


۲- انقراض بنی امیه


در این روز با سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد (خلافت را غصب کرد)، و با انقراض دولت بنی مروان، دولت بنی امیه به کلی منقرض شد. البته مروان در ۲۷ ذی الحجه کشته شد، ولی در این روز با تاسیس دولت بنی عباس رسما نام بنی امیه از صفحه خلافت برچیده شد.


۳- مرگ معتصم عباسی


در پنج‌شنبه دوازدهم ربیع الاول سال ۲۲۷ هجری قمری دو ساعت از شب گذشته، معتصم عباسی در سامرا به هلاکت رسید. سبب مرگش آن شد که حجامت کرد و سپس تب کرد و به همان تب در سن ۴۹ سالگی به جهنم شتافت.


از بزرگترین جرایم او به شهادت رساندن امام جواد علیه السلام است.


مدت غصب خلافت او ۸ سال و ۸ ماه و ۸ روز بود، و هشتم از خلفای غاصب بنی عباس بود. او ۸ پسر و ۸ دختر داشت و ۸ قصر بنا کرد. معتصم مردی ظالم بود و از علم و ادب و نوشتن بهره‌ای نداشت. او به سادات خصوصا به بزرگان آن‌ها اذیت‌های بسیاری روا داشت، و در دوران حکومتش علاقه زیادی به ساخت بنا داشت.


۴- مرگ احمد بن حنبل


در این روز درسال ۲۴۱ هجری قمری احمد بن حنبل رئیس فرقه‌ی حنبلی‌ها در بغداد از دنیا رفت، و در همان شهر دفن شد. جد او ذو الثدیه رئیس خوارج نهروان است، که به دست امیر المومنین علیه السلام به درک فرستاده شد. بنا بر قولی مرگ او در ربیع الثانی است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۱۰-۱۱۲



زمین لحظه‌ای بدون حجت نمی‌ماند


شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:


۴- حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَّيْتُونِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ قَالَ‌ سَأَلْتُ الرِّضَا (عليه السلام) فَقُلْتُ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ فَقَالَ (عليه السلام) لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا.


سلیمان بن جعفر حمیری از امام رضا علیه السلام پرسید: آیا زمین از حجت خالی می‌ماند؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: چنانچه زمین لحظه‌ای خالی از حجت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو می‌برد.


عیون اخبار الرضا علیه السلام، تالیف شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۲۴۶-۲۴۷، باب ۲۸، حدیث ۴


تقویم شیعه


چهاردهم ربیع الاول


۱- مرگ یزید بن معاویه


در سال ۶۴ هجری قمری در شب چهاردهم ربیع الاول یزید بن معاویه بن ابی سفیان در سن ۳۹ سالگی یا ۳۷ سالگی به درکات جحیم شتافت. اقوال دیگر در مرگ یزید دوازدهم و پانزدهم این ماه است. 

مادر یزید میسون دختر بجدل کلبی است. او کسی است که غلام پدر خود را به خود متمکن ساخت و به یزید ملعون بارور شد. از همینجاست که طبق فرمایش ائمه (علیهم السلام) قاتل امام حسین (علیه السلام) ولد الست، که این کلام شامل شمر، عمر سعد، ابن زیاد و غیر آن‌ها نیز می‌شود. 

او شارب الخمر، قمار باز، میمون باز، ناکح با محارم، صاحب اشعار کفرآمیز و تارک الصلوه بود. او بود که واقعه جانسوز کربلا را به وجود آورد و امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت و اصحاب آن حضرت را به شهادت رساند و امام زین العابدین (علیه السلام) و عمه سادات زینب کبری (علیها السلام) و دیگر علویات و فاطمیات را با آن وضع در کوچه و بازار به اسارت برد. 

او بود که خانه خدا را خراب کرد و پرده کعبه را سوزانید. همچنین او بود که در واقعه حره در مدینه کشف ستر ن مهاجر و انصار کرد، و سه روز مال و جان و ناموس مردم را بر سربازان خود حلال کرد. بعد از این ماجرا فرزندانی به هم رسیدند که پدر معینی نداشتند. بعد از آن قتل و غارتی در مدینه شد و حرمت حرم شریف نبوی هتک گردید، و مردم را داخل حرم مطهر کشتند. 

در علت مرگ او چند قول است: یکی اینکه به بلای ناگهانی هلاک شده است. شیخ صدوق (رحمه الله) می‌فرماید: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند. 


۲- مرگ موسی خلیفه عباسی


در این روز و به قولی در ۱۵ و ۱۸ ربیع الاول موسی العادی، فرزند مهدی عباسی به درکات جحیم شتافت. در همان شب هارون خلیفه شد و مأمون نیز به دنیا آمد. خلافت موسی الهادی یک سال و سه ماه طول کشید و ۲۵ یا ۲۶ سال عمر کرد. او به قساوت و قلب و قلت رحم و خشونت طبع و شرارت نفس مشهور بود. 

سید بن طاوس (رحمه الله) در مهج الدعوات روایت می‌کند که موسی الهادی لشکری فرستاد و حسین بن علی بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی (علیه السلام) صاحب فخ را با اصحابش شهید کرد، و سر او را با اسیران به نزد او آوردند، چون نظرش بر آن سر افتاد اشعاری خواند. 

پس اسیران را یکی پس از دیگری می‌آوردند، و او بعد از سرزنش و توبیخ امر به قتل آنها می‌کرد. در یک روز جماعتی از اولاد امیر المومنین (علیه السلام) را به قتل رسانید و طالبیین را دشنام می‌داد تا رسید به نام مبارک موسی بن جعفر (علیهما السلام)، نسبت به آن حضرت بد گفت و فریاد کشید که حسین صاحب فخ خروج نکرد مگر به امر موسی بن جعفر (علیهما السلام)، چون او صاحب وصیت در این خانواده است. به خدا قسم او را به قتل می‌رسانم. خدا بکشد مرا اگر او را زنده بگذارم و خدا بکشد مرا اگر او را عفو کنم و اگر نبود که سفاح و پدر مهدی فضایل بسیار در حق جعفر بن محمد از کثرت علم و دین و فضلش برایم نقل کرده‌اند، هر آینه قبر او را می‌شکافتم و بدن او را به آتش می‌سوزانیدم. علی بن یقطین نامه‌ای از بغداد برای حضرت کاظم (علیه السلام) فرستاد و صورت حال را شرح داد. چون نامه به حضرت رسید، اهل بیت و شیعیان خود را خبر کرد و فرمود: رای شما در این باب چیست؟ عرض کردند: صلاح این است که شما خود را از این جبار ظالم پنهان داری. حضرت فرمود: اول نامه‌ای که از عراق بیاید متضمن خبر مرگ موسی الهادی است و چنان شد که آن حضرت خبر دادند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۱۲-۱۱۵


تقویم شیعه


سوم ربیع الثانی


سفر امام عسکری علیه السلام به جرجان (= گرگان)


در این روز امام حسن عسکری علیه السلام برای وفا به وعده‌ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طی الارض از سامرا به جرجان تشریف فرما شدند. جعفر بن شریف می‌گوید: سالی قصد حج کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می‌رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: به مبارک؛ خادم بده. جعفر بن شریف می‌گوید: انجام دادم و بیرون آمدم، و به آن حضرت گفتم: شیعیان شما در جرجان به شما سلام می‌رسانند. امام علیه السلام فرمودند: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی‌گردی؟ عرض کردم: بر می‌گردم. فرمودند: ۱۷۰ روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می‌شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می‌آیم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را و آن چه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد می‌شود؛ نام او را صَلت» بگذار، که خداوند به زودی او را به حد کمال می رساند و از اولیاء ما خواهد بود. من گفتم: یا بن رسول الله، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می‌کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت‌های الهی است. امام علیه السلام فرمودند: خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می‌کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی می‌گوید: نام پسر خود را احمد بگذار». راوی می‌گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و باز گشتم، و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام علیه السلام مرا وعده داده که در آخر این روز به اینجا تشریف می‌آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید. شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامرا به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسایل خود را بیاورید. اول کسی که ابتدا به سوال کرد نضر بن جابر بود. او گفت: یا بن رسول الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده‌هایش را به او بر گرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت های آنان را برآورده می‌نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آن‌ها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۲۸-۱۳۰


تقویم شیعه


ششم ربیع الثانی


مرگ هشام بن عبد الملک


روز چهارشنبه ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵ هجری قمری در رصافه هشام بن عبد الملک از دنیا رفت و به جهنم واصل شد.


او مردی احول و غلیظ و بدخو و بخیل بوده و حریص بود بر جمع مال، دستور کشتن زید بن علی بن الحسین علیهم السلام را صادر کرد و امام باقر و حضرت صادق علیهما السلام را به شام احضار کرد و جسارت‌های فراوانی به آن حضرات نمود و آخر الامر امام باقر علیه السلام را به شهادت رساند. ۱۹ سال و ۹ ماه و ۱۰ روز خلافت کرد و در ۵۳ سالگی به جهنم شتافت. در زمان سفاح که قتل بنی امیه آغاز شده بود و قبرهای آن‌ها را هم نبش می‌کردند و آن چه می‌یافتند می‌سوزاندند، وقتی نوبت به قبر ولید رسید اثری در آن باقی نمانده بود و از عبد الملک قسمتی از جمجمه‌اش مانده بود. هنگامی که قبر هشام را شکافتند بدن او هنوز متلاشی نشده بود، و لذا هشتاد تازیانه بر بدن او زدند و او را سوزانیدند و خاکسترش را به باد دادند. بعضی گفته‌اند ظاهرا زدن هشتاد تازیانه به هشام به جهت حد قذف بوده که جسارت به مادر جناب زید بن علی بن الحسین علیهم السلام نمود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۳۰-۱۳۱



غیبت امام زمان عجل الله فرجه در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)


ابراهیم بن محمد جوینی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:


و بالإسناد [المتقدّم] إلى ابن بابويه [قال:]حدّثنا محمد بن موسى بن المتوكّل رحمه اللّه، قال: حدّثنا محمد بن أبي عبد اللّه الكوفي، قال:حدّثنا محمد بن إسماعيل، عن عليّ بن عثمان، عن محمد بن الفرات، عن ثابت بن دينار، عن سعيد ابن جبير: عن ابن عباس قال: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم: إنّ عليّ بن أبي طالب إمام أمّتي و خليفتي عليها من بعدي و من ولده القائم المنتظر الذي يملأ اللّه به الأرض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا.و الذي بعثني بالحق بشيرا إن الثابتين على القول [به] في زمان غيبته لأعز من الكبريت الأحمر. فقام إليه جابر بن عبد اللّه الأنصاري فقال: يا رسول اللّه و للقائم من ولدك غيبة قال: إي و ربيّ ليمحّص اللّه [به] الذين آمنوا و يمحق الكافرين. يا جابر إن هذا الأمر من أمر اللّه، و سرّ من سرّ اللّه، علمه مطويّ عن عباده فإيّاك و الشكّ فيه فإن الشكّ في أمر اللّه كفر.


ابن عباس از حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است که فرمودند: همانا علی بن ابی طالب (علیهما السلام) امام امت من و خلیفه‌ی من بر امتم پس از من می‌باشد؛ و از فرزندان اوست آن قیام‌کننده که خوبان همه چشم انتظار اویند، او همان کسی است خداوند به وسیله‌ی او زمین را از عدل و داد پر می‌کند همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد. قسم به آنکه مرا به حق بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده قرار داد، آن‌ها که در زمان غیبت او بر اعتقاد به او ثابت قدم می‌مانند از گوگرد سرخ (اکسیر) نیز کمیاب‌تر هستند. آنگاه جابر بن عبد الله انصاری برخاست و پیش آمد و گفت: ای پیامبر خدا، آیا قائمی که از فرزندان شماست غیبت دارد؟ حضرت فرمودند: به خدا چنین است تا در آن غیبت مومنان باز شناخته شده و کافران نابود شوند؛ ای جابر! این امر از امور الهی و سری از اسرار ربوبی و مستور از بندگان است؛ مبادا در آن شک کنی که شک در امر خدای متعال کفر است.


فرائد السمطین، تالیف جوینی، جلد ۲، صفحه ۳۳۵-۳۳۶، چاپ دار الحبیب



ثواب زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام


شیخ صدوق و ابن قولویه قمی رضوان الله علیهما از محمد بن یحیی عطار رضوان الله علیه (که یکی از اهالی ری است) روایت کرده‌اند که امام هادی علیه السلام فرمودند:


أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام.


بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه السلام را زیارت کرده باشد.


ثواب الاعمال، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۲۹۰، حدیث ۳۵۴، چاپ انتشارات فاروس


کامل ایارات، تالیف ابن قولویه قمی، صفحه ۵۸۲، حدیث ۸۲۶، چاپ دار الحجة


السلام علیک یا عبد العظیم الحسنی



تقویم شیعه


هشتم ربیع الثانی


۱- ولادت امام حسن عسکری علیه السلام


در این روز حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۳۲ هجری قمری جهان را به قدوم خود منور فرمودند. و به روایت مصباح، تقویم المحسنین، اختیارات و دروس شهید، ولادت حضرت در چهارم این ماه بوده است. اقوال دیگری نیز در ولادت آن حضرت وجود دارد که عبارتند از ۸ ربیع الاول، ۱۰ ربیع الثانی.


پدر آن حضرت امام هادی علیه السلام و مادر محترمه اش بانویی است که نامش حدیث یا حُدَیثه یا سوسن یا سلیل است. محل ولادت حضرت مدینه و مشهورترین القاب ایشان زکی، نقی و کنیه‌ی حضرتش ابو محمد است. آن حضرت را برای زیر نظر داشتن و کنترل رفت و آمدها، در محل ست سپاهیان ترک تبار دربار عباسی مسکن داده بودند؛ و از همین جاست که به آن حضرت عسکری» می‌گویند.


۲- شهادت حضرت صدیقه طاهره علیها السلام بنا بر روایتی


بنا بر روایتی که چهل روز پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله را روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها دانسته، روز هشتم ربیع الثانی روز شهادت حضرت به حساب می‌آید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۳۱-۱۳۲



شخصیت امام حسن عسکری علیه السلام در کلام خنجی اصفهانی از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام


خنجی اصفهانی از علمای اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در مورد امام حسن عسکری علیه السلام می‌نویسد:


آن حضرت مقتدای مرضی الخصال و برگزیده صاحب وفا است. و این اشارتست بدانکه آن حضرت امام و مقتدای عالم بود و خصال و شبم آن حضرت تمامی بر وجهی بود که نزد خدای تعالی بر بندگان مرضی و مقبول بود. و آن حضرت برگزیده خدای تعالی بود و وفا به عهد عبادت حق تعالی می‌فرمود.


وسیلة الخادم الی المخدوم، تالیف خنجی اصفهانی، صفحه ۲۶۵، چاپ انتشارات انصاریان


تقویم شیعه


دهم ربیع الثانی


۱- شهادت حضرت معصومه علیها السلام


در این روز در سال ۲۰۱ هجری بنا بر مشهور سالروز رحلت شهادت‌گونه (۱) حضرت ولیة الله خاتون خلق جهان، عابده زاهده کامله مستوره حضرت فاطمه معصومه علیها السلام دختر امام موسی کاظم علیه السلام است. آن حضرت ١٧ روز پس از ورود به شهر قم، با دلی شکسته و غصه‌دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزای آن حضرت شهر قم را یکپارچه غم و ماتم فرا گرفت. بدن مطهر آن حضرت را غسل داده کفن کردند، و به طرف باغ موسی بن خزرج - مکان فعلی حرم مطهر - آوردند. دو سوار نقابدار از بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهر را دفن کردند و رفتند، و کسی آنان را نشناخت. موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه علیها السلام نمود، و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر مطهر آن حضرت قرار داد. این بنا بود تا آنکه زینب دختر امام جواد علیهما السلام بر روی قبر شریف قبه‌ای بنا نهاد. سپس جماعتی از دختران ائمه علیهم السلام در آن مکان دفن شدند. هنگامی که ام محمد دختر موسی بن محمد بن علی الرضا علیهم السلام فوت کرد، در کنار آن حضرت دفن شد. بعد از آن میمونه خواهر ام محمد از دنیا رفت، و آن بزرگوار هم در جنب ام محمد دفن شد. روی این دو قبر یک گنبد دیگر بنا کردند، به گونه‌ای که دو گنبد چسبیده به هم بر روی قبر حضرت فاطمه معصومه و ام محمد و میمونه علیهن السلام بوده است. به جز دختران حضرات معصومین علیهم السلام، دو کنیز هم دفن شده‌اند که در هنگام مرمت کف حرم مطهر در زمان ناصر الدین شاه، روزنه‌ای به سردابی پیدا می‌شود و چند زن صالحه، وارد سرداب می‌شوند. پیکر پاک میمونه و دو تن از کنیزان را پس از هزار سال تر و تازه مشاهده می‌کنند. این سرداب جنب سرداب حضرت فاطمه معصومه علیها السلام قرار دارد. مرحوم نمازی وفات حضرت معصومه علیها السلام را در ۱۲ ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری نقل کرده و قول منسوب به شیخ حر عاملی رحمه الله هشتم شعبان سال ۲۰۱ هجری قمری است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: قم کوفه صغیر است، و بهشت دارای هشت در است که سه در آن از قم است. در آن شهر زنی از اولاد من رحلت می‌کند که اسمش فاطمه است، و او دختر موسی بن جعفر علیهما السلام است که به شفاعت او تمامی شیعیانم داخل بهشت می‌شوند.


۲- حمله‌ی روس‌ها به حریم سلطان طوس علیه السلام


در عصر روز دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری گنبد حرم حضرت امام رضا علیه السلام توسط روس‌ها به توب بسته شد که در این حمله ۱۷ گلوله‌ی توپ به گنبد مطهر اصابت کرد و بیشتر از ۴۵ گلوله‌ی دیگر به ایوان طلا و مسجد جامع و درهای صحن جدید آن وقت و گنبد مسجد جامع و مطبخ خدام و غیر آن اصابت کرد؛ و در این حمله جمعیت زیادی حتی در اطراف ضریح مبارکه‌ی رضویه به شهادت رسیدند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۳۲-۱۳۴


(۱) البته بر خلاف نوشته مولف محترم، طبق اسناد و منابع شیعه حضرت معصومه علیها السلام رحلت شهادت‌گونه نداشتند بلکه مسموم به شهادت رسیدند! چنانچه مرحوم استاد علامه سید جعفر مرتضی عاملی عالم مورخ نامی شیعه در صفحه ۵۴۸ از کتاب ارزشمند الحیاة الیة للامام الرضا عليه السلام» می‌نویسد: در ساوه دسیسه کردند و به حضرت معصومه صلوات الله علیها سم دادند؛ به خاطر همین حضرت جز مدت اندکی زنده نماند و شهید شد.» و البته خود آقای استاد بندانی نیشابوری حفظه الله مولف محترم تقویم شیعه هم در سخنرانی‌ها خود بر شهادت حضرت تاکید کرده‌اند و امیدواریم در چاپ‌های جدید این بخش از کتاب اصلاح شود.



شهادت حضرت فاطمه معصومه و بیست و سه نفر دیگر از امام زادگان علیهم السلام به دست نواصب ساوه


ابی مخنف رضوان الله علیه عالم و مورخ نامی شیعه در قرن دوم هجری می‌نویسد:


امام زادگان بیست و سه نفر بودند که با حضرت فاطمه [معصومه] علیها السلام از بغداد روی به قم نهادند و چون به شهر قم رسیدند، ملحدان ساوه خبر یافتند و روی به شهر قم نهادند و با امام زادگان در آمدند (جنگیدند) و بسیار محاربه کردند و آخر الامر حضرت فاطمه خاتون را در شهر قم شهید کردند و آن بیست و سه نفر امام زادگان را نیز در شهر قم شهید کردند.


بحر الانساب، نسخه خطی، تالیف ابی مخنف، با ترجمه فارسی سید مرتضی رازی عالم بزرگ شیعه در قرن پنجم، صفحه ۹۲


تقویم شیعه


چهاردهم ربیع الثانی


قیام مختار رحمه الله


در این روز مختار شادکننده‌ی دل‌های اهل بیت علیهم السلام با ندای یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد.


مختار در سال اول هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال ۶۷ هجری قمری در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه‌ی او ابو اسحاق بود. مختار در هجده ماه حکومتش، هجده هزار نفر از قاتلین سید الشهدا علیه السلام را به جهنم فرستاد. این به غیر از کسانی است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک اشتر در بیرون کوفه و در کنار نهر خازر کشته شدند.


سعد عموی مختار از طرف امیر المومنین‌ و امام حسن علیهما السلام والی مداین بود، و هرگاه جایی می‌رفت مختار را به جای خود می‌گذاشت. امیر المومنین‌ علیه السلام به او خبر از فتح و ظفر دادند، و میثم تمار در زندان کوفه او را بشارت داد. در روز عید قربان حکم پسر مختار خدمت امام باقر علیه السلام آمد. بعد از اینکه خود را معرفی کرد، امام باقر علیه السلام او را نزد خود خواند و او عرض کرد: آقای من، مردم در باره‌ی پدر من بسیار سخن می‌گویند. به خدا قسم سخن درست کلام شماست. امام علیه السلام فرمودند: مردم چه می‌گویند؟ پسر مختار گفت: می‌گویند پدرم دروغگو بوده است. اکنون هر چه شما بفرمایید آن را قبول دارم. امام علیه السلام فرمودند: سبحان الله، پدرم خبر داد که مهریه‌ی مادر من از پولی بود که مختار آن را برای پدرم فرستاد. مختار خانه‌های خراب ما را آباد کرد، و دشمنان ما را به قتل رسانید، و هر خونی که از ما ریخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود : رَحِمَ اللهُ أباکَ»، حقی از ما نزد احدی نماند مگر اینکه آن را گرفت.


در کودکی امیر المومنین‌ علیه السلام او را روی زانوی خویش می‌نشاند و به او لطف و مرحمت می‌فرمود، و دست بر سر او می‌کشید و به او می‌فرمود: یا کیس یا کیس ! (ای زرنگ، ای زرنگ !)


امام باقر علیه السلام می‌فرماید: به خدا قسم پدرم مرا خبر داد که مختار نزد فاطمه بنت امیر المومنین‌ علیهما السلام می‌آمد، و آن مخدره برای او فرش پهن نموده پشتی برایش می‌گذاشت. سپس فرمود: هر حقی که ما نزد کسی داشتیم او مطالبه نمود. قاتلین ما را کشت و برای ما خونخواهی نمود.


در روایت دیگر می‌فرماید: هنگامی که مختار سر نحس عبید الله را برای امام زین العابدین علیه السلام فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و برای مختار دعا فرمود.


بنا بر قول دیگری قیام مختار در شب ۱۴ ربیع الاول سال ۶۶ هجری قمری؛ و بنا بر قولی ۱۶ ربیع الثانی بوده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۵۵-۱۵۶



نظر مرحوم ملا مهدی نراقی در مورد دعای شریف صنمی قریش:


در دعای صنمی قریش که به حد یقین رسیده که از کلام معجز نظام حضرت امیر المومنین علیه السلام است و عدول مشایخ شیعه به طرق معتبره این دعا را از آن حضرت روایت کرده‌اند اشاره به این معنی شد و در آن دعا حضرت ابتدا فرموده که: اللهمّ العن صنمی قریش و جبتیها و طاغوتیها»؛ یعنی باز خدایا لعن کن بر دو صنم قریش و دو جبت و دو طاغوت قریش. بعد از آن به ازاء عمل بدی که ایشان کرده‌اند، لعنی بر ایشان کرده است و آن اعمال را به تفصیل اسم برده از غصب خلافت و منع ارث و منبر پیغمبر صلی الله علیه و آله را از وصی و غیر ذلک از اعمال قبیحه ایشان تا آن که ایشان را لعن کرده و به سبب بالا رفتن ایشان بر عقبه و انداختن دباب بر پیش پای پیغمبر صلی الله علیه و آله، و اکثر فقرات آن دعا نص صریح است که مراد از صنمی قریش اول و ثانی‌اند و هر که ملاحظه فقرات آن را بکند می‌داند که حضرت امیر علیه السلام از ایشان چه در دل داشته است.


شهاب ثاقب، تالیف ملا مهدی نراقی، صفحه ۲۹-۳۰، تالیف کنگره بزرگداشت محققان ملا مهدی و ملا احمد نراقی


تقویم شیعه


شانزدهم رجب


خروج فاطمه بنت اسد علیها السلام از کعبه


در ابتدای این روز حضرت فاطمه بنت اسد علیها السلام با فرزندش امیر المومنین علیه السلام از کعبه خارج شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۰۹



وظیفه‌ی شاعران و مادحان از زبان مرحوم علامه امینی قدس سره


من أقوال العلامة الأميني (قدس سره): يجب على الشاعر المؤمن أن يتبرأ من أعداء محمد وآله محمد، وإضافة إلى مدائحهم ومراثيهم، فإن دروس التبري أعظم من دروس التولي والمودة.


علامه امینی قدس سره فرمودند: واجب است بر شاعر مومن، علاوه بر این‌که مدح اهل بیت علیهم السلام می‌کند و مرثیه می‌خواند، از دشمنان حضرت محمد و آل محمد علیهم السلام تبری جوید؛ چرا که مسئله تبری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام مهم‌تر از مسئله محبت و مودت به اهل بیت علیهم السلام می‌باشد.


ربع قرن مع العلامة الامینی قدس سره، تالیف حاج حسین شاکری (از دوستان و همراهان نزدیک علامه امینی)، صفحه ۲۸۴



اعتراف ابن حجر مکی به نزول آیه‌ی تطهیر در حق پنج تن آل عبا


ابن حجر مکی عالم بزرگ اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در مورد آیه‌ی تطهیر می‌نویسد:


أكثر المفسرين على أنها نزلت في علي وفاطمة والحسن والحسين لتذكير ضمير عنكم وما بعده .


اکثر مفسرین بر این هستند که آیه‌ی تطهیر در شان علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) نازل شده است به خاطر ضمیر عنکم که مذکر آمده است.


الصواعق المحرقة، تالیف ابن حجر مکی، جلد ۲، صفحه ۴۲۱، چاپ موسسه الرسالة



گواهی مقدس اردبیلی به حسن عقیده و درستی کار مختار


علامه مقدس اردبیلی قدس سره عالم بزرگ شیعه در مورد مختار رضوان الله علیه در کتاب شریف حدیقة الشیعة چنین می‌نویسد:


در حسن عقیده‌ی مختار سخنی نیست و علامه‌ی حلی رحمت الله علیه او را مقبول شمرده و امام باقر علیه السلام جمعی را که مختار را به بدی یاد می‌کردند از این کار منع فرمود و امام صادق علیه السلام بر او رحمت فرستاد و امام زین العابدین علیه السلام وی را به دعای خیر یاد کرده است.


مقدس اردبیلی سپس در ادامه می‌فرماید:


یقین که مختار و امثال او را درجات رفیعه و مراتب عالیه خواهد بود.


حدیقة الشیعة، تالیف مقدس اردبیلی، جلد ۲، صفحه ۶۷۲ و ۶۷۴، چاپ انتشارات انصاریان



ولایت امیر المومنین علیه السلام ولایت خداست


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


۳- حدثنا الحسين بن أحمد بن إدريس رحمه الله، قال: حدثنا أبي، قال: حدثنا إبراهيم بن هاشم، عن محمد بن سنان، قال: حدثنا أبو الجارود زياد بن المنذر، عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس، قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): ولاية علي بن أبي طالب ولاية الله، وحبه عبادة الله، واتباعه فريضة الله، وأوليائه أولياء الله، وأعداؤه أعداء الله، وحربه حرب الله، وسلمه سلم الله عز وجل.

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: ولايت على بن ابى طالب عليهما السلام ولايت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است، و دوستان او دوستان خدا، و دشمنان او دشمنان خدايند، و جنگ با او، جنگ با خدا، و صلح با او صلح با خداوند عز و جل است.


امالى شیخ صدوق، مجلس ۹، حديث ۳، صفحه ۳۵، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات



صدیق‌های سه‌گانه (به روایت اهل تسنن + تحریف روایت در کتب اهل تسنن)


جلال الدین سیوطی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


وَأخرج البُخَارِيّ فِي تَارِيخه عَن ابْن عَبَّاس قَالَ: قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: الصديقون ثَلَاثَة حزقيل مُؤمن آل فِرْعَوْن وحبِيب النجار صَاحب آل ياسين وَعلي بن أبي طَالب.


بخاری (از بزرگ‌ترین علما و محدثین اهل تسنن) از ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: صدیق‌ها، سه نفر بودند: حزقیل مومن آل فرعون، حبیب نجار مومن آل یاسین و علی بن ابی طالب (علیهما السلام).


الدر المنثور فی التفسیر الماثور، تالیف سیوطی، جلد ۷، صفحه ۵۳، چاپ دار الفکر


جالب است بدانید در چاپ‌های امروزه این حدیث نه در کتاب تاریخ کبیر و نه تاریخ صغیر بخاری موجود نیست و این کتب تحریف شده‌اند تا فضیلتی از امیر المومنین علیه السلام را منکر شوند و برای لقب جعلی که برای ابو بکر غصب کرده‌اند مشکلی پیش نیاید!!!



امیر المومنین علیه السلام به منزله کعبه است !!! (به روایت اهل تسنن)


ابن اثیر جزری از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


أَنْبَأَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْقَاهِرِ، أَنْبَأَنا أَبُو غَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْبَاقِلانِيُّ، إِجَازَةً أَنْبَأَنَا أَبُو عَلِيِّ بْنُ شَاذَانَ، أَنْبَأَنَا عَبْدُ الْبَاقِي بْنُ قَانِعٍ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْغِلابِيُّ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ بَكَّارٍ، عَنْ شَرِيكٍ، عَنْ سَلَمَةَ، عَنِ الصُّنَابِحِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أَنْتَ بِمَنْزِلَةِ الْكَعْبَةِ، تُؤْتَى وَلا تَأْتِي، فَإِنْ أَتَاكَ هَؤُلاءِ الْقَوْمُ فَسَلِّمُوهَا إِلَيْكَ- يَعْنِيَ الْخِلافَةَ- فَأَقْبَلَ مِنْهُمْ، وَإِنْ لَمْ يَأْتُوكَ فَلا تَأْتِهِمْ حَتَّى يَأْتُوكَ».


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای علی! تو همانند کعبه می‌باشی که به سوی او می‌روند، ولی او به نزد کسی نمی‌رود؛ پس اگر این مردم به سوی تو آمده و خلافت را به تو تسلیم کردند، از آنان بپذیر و الا تو به نزد آنان نرو.


اسد الغابة، تالیف ابن اثیر جزری، صفحه ۸۸۱، چاپ دار ابن حزم


تقویم شیعه


بیست و دوم ربیع الثانی


وفات جناب موسی مبرقع علیه السلام


جناب موسی مبرقع علیه السلام پسر حضرت جواد علیه السلام در سال ۲۹۶ هجری قمری در شب چهارشنبه در شهر قم وفات یافت. به نقلی وفات آن جناب در ۸ ربیع الثانی بوده است. بنا بر قول دیگری در ۱۴ ربیع الثانی وفات موسی مبرقع واقع شده است. قبر آن بزرگوار در چهل اختران قم خیابان آذر مشهور است. 


نام: موسی، کنیه: ابو جعفر، لقب: مبرقع که از فرط زیبایی بر جمال مبارک نقاب میزد. نام پدر: جواد الائمه علیه السلام و مادر آن حضرت کنیز بود.


ایشان از اولین سادات رضوی بود که در سال ۲۵۶ هجری قمری وارد قم گردید. او دائماً بر صورت خود برقعی (نقاب) داشت، ولی مردم عرب ساکن قم او را از قم بیرون کردند، و او به کاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت. بعد از آمدن ابو الصدیم حسین بن علی بن آدم و مرد دیگری از روسای قم، عرب‌های قم متوجه شدند موسی چه کسی بوده است، و آن بزرگوار را به قم باز گرداندند و خانه‌ای برای او آماده کردند. همچنین در روستاهای متعدد زمین و باغ برای او خریدند و خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه، دختران حضرت جواد علیه السلام به قم آمدند، و بر او وارد شدند. هنگامی که جناب موسی مبرقع در قم از دنیا رفت، امیر قم عباس بن عمرو غنوی بر او نماز خواند، و در محل کنونی که در قم معروف است و قبلا خانه محمد بن حسن بن ابی خالد اشعری ملقب به شنبوله بود، دفن شد. کلینی رحمه الله در کافی به سند معتبر نقل کرده که جناب موسی مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام علیه السلام داشته‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۳۷-۱۳۸



برترین مخلوق خداوند


شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:


عن علي بن سويد السائي، عن أبي الحسن الأول عليه السلام قال: ما خلق الله خلقا أفضل من محمد صلى الله عليه وآله ولا خلق خلقا بعد محمد أفضل من علي عليه السلام.


امام کاظم علیه السلام فرمودند: خداوند، مخلوقی بافضیلت‌تر و برتر از حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیافریده است و بعد از حضرت محمد صلی الله علیه و آله مخلوقی برتر از امیر المومنین علیه السلام نیافریده است.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۲۹، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


تقویم شیعه


بیست و پنجم ربیع الثانی


کناره‌گیری معاویه بن یزید از خلافت


هنگامی که یزید بن معاویه در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۴ هجری قمری به درکات جحیم رفت، فرزندش معاویه به جای وی نشست. او پس از چهل روز در ۲۵ ربیع الثانی بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پدران خود را یاد کرد، و بر جد و پدر خود لعنت کرد و از افعال ایشان تبری جست و گریه شدیدی نمود، و آنگاه خود را از خلافت خلع نمود. مروان بن حکم لعنت الله علیه از پای منبر بر خاست و گفت: الحال که طالب خلافت نیستی پس امر خلافت را به سویی بیفکن.» معاویه بن یزید گفت: من حلاوت خلافت را نچشیدم، چگونه راضی شوم که اوزار آن را بچشم؟» به هر صورت در خانه نشست و مشغول گریه شد و ۲۵ یا ۳۰ و یا ۴۰ روز بعد از این واقعه فوت کرد و به قولی او را مسموم کردند. پس از او خلافت اولاد ابو سفیان تمام شد و به مروان و آل او منتقل شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۳۸


تقویم شیعه


جمادی الاول


در این ماه تنها روزهای ۵، ۶، ۱۰، ۱۳، ۱۵، ۲۵، ۲۷ و ۲۹ مقارن وقایع مهمی از تاریخ است.


ولادت حضرت زینب علیها السلام خبر خوش این ماه است.


جنگ موته و جنگ جمل دو اتفاق مهم این ماه است. 


شهادت حضرت زهرا علیها السلام و تحویل پیراهن امام حسین علیه السلام به حضرت زینب علیها السلام دو واقعه جانسوز این ماه است. وفات جناب عبد المطلب علیه السلام و وفات محمد بن عثمان عمری نیز از حوادث تلخ این ماه است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۴۵



اذعان ذهبی به فضائل حضرت زینب علیها السلام


ذهبی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


زینب بنت علی بن أبیطالب الهاشمیة ولدت فی حیاة جدها رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ و کانت عاقلة لبیبة ولدت من عبدالله بن جعفر علیاً و عوناً و عباساً و أم کلثوم فی دمشق.


زینب دختر علی بن ابی طالب هاشمی (علیهم السلام) در زمان حیات جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زاده شد و شخص عاقل و سخنوری بود که از عبد الله بن جعفر این فرزندان را به دنیا آورد: علی، عون، عباس و ام کلثوم در دمشق.


تجرید اسماء الصحابة، تالیف ذهبی، جلد ۲، صفحه ۲۷۳، چاپ دار المعرفة



عهد خداوند تعالی به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله


سید بن طاووس رضوان الله علیه روایت کرده است:


فيما نذكره من كتاب اسماء مولانا علي صلوات الله عليه»، ان الله جل جلاله عهد إلى النبي صلى الله عليه وآله في علي عليه السلام أنه أمير المؤمنين وسيد الوصيين وأولى بالنبيين والكلمة التي امها التقوى. وهذا الكتاب رواية أبي طالب عبيد الله بن أحمد بن يعقوب الأنباري برجالهم من نسخة عتيقة يوشك أن تكون في حياة مؤلفها. فقال ما هذا لفظه: حدثنا علي بن عباس عن علي بن المنذر الطريقي عن سكين الرحال عن فضيل الرسان عن أبي داود الهمداني عن أبي نذرة قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول: إن الله عز وجل عهد إلى في علي عهدا. فقلت: اللهم بين لي. قال: إسمع. قلت: اللهم قد سمعت. قال: أخبرنا عليا انه أمير المؤمنين وسيد الوصيين وأولى الناس بالناس والكلمة التي أمتها المتقين.


ابو نذره گفت: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند: همانا خداوند عز و جل در مورد على علیه السلام عهدی را به من واگذار نمود. عرض کردم: بار خدایا! آن را برای من روشن بنما. فرمود: بشنو! عرض کردم: بار خدایا! به گوشم. فرمود: به علی علیه السلام خبر بده که او امیر مومنان، و سرور مسلمانان، و سزاوارترین مردم به مردم و او کلمه‌ای است که آن را بر پرهیزکاران لازم دانستم.


الیقین، تالیف سید بن طاووس، صفحه ۲۲۱، باب ۶۴، چاپ دار العلوم بیروت


ارزش عقل


ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۲٤- علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن إسماعيل بن مهران، عن بعض رجاله، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: العقل دليل المؤمن.


امام صادق علیه السلام فرمودند: عقل، راهنمای مومن است!


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۲۵، حدیث ۲۴، چاپ دار الکتب الاسلامیة



پرهیز از پیروی کورکورانه از اشخاص در کلام امام صادق علیه السلام


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


١- حدثني محمد بن علي ماجيلويه ـ رضي الله عنه ـ عن عمه ، عن محمد بن علي الكوفي ، عن حسين بن أيوب بن أبي عقيلة الصيرفي ، عن كرام الخثعمي ، عن أبي حمزة الثمالي قال : قال أبو عبد الله عليه‌السلام : إياك والرئاسة ، وإياك أن تطأ أعقاب الرجال. فقلت : جعلت فداك أما الرئاسة فقد عرفتها ، وأما أن أطأ أعقاب الرجال فما ثلثا ما في يدي إلا مما وطأت أعقاب الرجال. فقال : ليس حيث تذهب ، إياك أن تنصب رجلا دون الحجة فتصدقه في كل ما قال.


ابو حمزه ثمالی رضوان الله علیه گفت: از امام صادق عليه السلام شنیدم که فرمودند: از ریاست بپرهیز، و از راه افتادن دنبال رجال و شخصیت‌ها دوری کن. عرض کردم: قربانت گردم! ریاست و مذموم بودن آن را می‌دانم؛ اما این که دنبال رجال راه بیفتیم، من دو سوم آنچه [از اخبار و احادیث و دانشی] که در دست دارم، از همین راه افتادن دنبال رجال است. حضرت فرمودند: منظورم را درست متوجه نشده‌ای؛ [مقصود این است که] بپرهیز از این که شخصیتی (غیرمعصوم) را حجت قرار دهی و هر چه گفت تصدیقش نمایی.


معانی الاخبار، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۱۶۹، چاپ دار المعرفة


تقویم شیعه


ششم جمادی الاول


جنگ موته


در سال هفتم هجرت در چنین رزی جنگ موته به وقوع پیوست. تعداد مسلمین در این جنگ سه هزار نفر و تعداد کفار صد هزار نفر بود. این جنگ از آنجا آغاز شد که حارث بن امیر ازدی که حامل نامه‌ای از پیامبر صلی الله علیه و آله به قیصر روم بود، در زمین‌های موته به دستور شرحبیل بن عمرو سردار لشکر روم دستگیر شد و دست‌های او را بستند و گردنش را زدند. پیامبر صلی الله علیه و آله از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و لشکری به موته روانه فرمودند. در این جنگ پیامبر صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام حضور نداشتند و آن حضرت سه امیر به ترتیت بر لشکر قرار دادند و فرمودند: هر یک شهید شدند دیگری امیر لشکر باشد. جعفر بن ابی طالب علیهما السلام، زید بن حارثه، عبد الله بن رواحه.


شهادت سه فرمانده


هر سه این بزرگواران شهید شدند. اول جناب جعفر به میدان آمد و بعد از مبارزه دلیرانه‌ای دو دست آن حضرت را قطع کردند، و با اینکه جراحت‌های زیادی بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، اما به واسطه هیبت و شجاعت‌های آن حضرت در میدان، کسی جرأت جدا کردن سر آن حضرت را نمی‌کرد. لذا دشمن دفعةً حمله کرد و بدن آن حضرت را با نیزه از زمین بلند کردند. در همان لحظه پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه بر فراز منبر تشریف داشتند و ماجرا را برای مردم بیان می‌فرمودند. ناگهان صورت مبارک را به طرف آسمان بلند کردند و در حق جعفر دعا فرمودند. خداوند دو بال به آن بزرگوار عنایت فرمود که با ملائکه در بهشت پرواز می‌کند. پس از شهادت هر سه امیر تعیین شده از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله، را در یک قبر دفن کردند. از خبر شهادت جناب جعفر، پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار گریستند و دستور دادند تا سه روز غذا به منزل جناب جعفر علیه السلام ببرند.


سوابق جناب جعفر علیه السلام


اولین مردی که بعد از امیر المومنین علیه السلام به امر جناب ابو طالب علیه السلام پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند، جناب جعفر بود. او از برادرش امیر المومنین علیه السلام ده سال بزرگ‌تر بود. در حبشه هنگامی که عمرو عاص و دیگران قصد داشتند نجاشی را راضی کنند که جعفر و همراهانش را تحویل دهد، او آیاتی از کتاب الهی تلاوت نمود که نجاشی و اطرافیانش گریستند. عمرو عاص چندین بار خواست جعفر و مسلمانان را نزد نجاشی افرادی نادرست جلوه دهد ولی نتیجه بر عکس شد و احترام آن‌ها نیز نزد نجاشی بیشتر شد، مخصوصاً زمانی که آیات در رابطه با حضرت عیسی علیه السلام قرائت شد. آخر الامر عمرو عاص غذایی مسموم تهیه کرد و برای جعفر فرستاد که آن حضرت را شهید کند، ولی گربه‌ای آمد و از آن غذا مختصری خورد و بقیه غذا ریخت و آن گربه هم مرد، و توطئه‌ی عمرو عاص فاش شد. در روز فتح خیبر، جعفر به همراه همسرش و دیگر مسلمانان به مدینه آمدند، و پیامبر صلی الله علیه و آله از آمدن آنان بسیار خوشحال شدند و فرمودند: نمی‌دانم به کدام خوشحال‌تر باشم، به فتح خیبر یا به آمدن جعفر؟!


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۴۹-۱۵۱


تقویم شیعه


پنجم جمادی الاول


ولادت حضرت زینب علیها السلام


ولادت با سعادت حضرت زینب علیها السلام در مدینه‌ی طیبه در سال پنجم یا ششم هجری قمری در این روز واقع شده است. اقوال دیگر در ولادت آن حضرت عبارت است از ۵ جمادی الاولی سال ششم هجری قمری، اوایل شعبان سال ششم هجری قمری، ماه رمضان سال ششم هجری قمری و دهه آخر ربیع الثانی در سال پنجم یا ششم یا هفتم هجری قمری. پدر بزرگوار آن حضرت امیر المومنین علیه السلام، و مادر گرامی‌اش حضرت صدیقه‌ی طاهره علیها السلام است. همسر آن حضرت جناب عبد الله بن جعفر بن ابی طالب علیهم السلام، و فرزندان آن حضرت، علی، عون، عباس، محمد و ام کلثوم هستند که عون و محمد در کربلا شهید شدند. کنیه آن مخدره ام کلثوم، ام عبد الله و ام الحسن است، ولی کنیه‌های خاص حضرت ام المصائب، ام الرزایا و ام النوائب است. القاب آن مخدره بسیار است، و از آن جمله: عقیله‌ی بنی هاشم، عقیلة الطالبیین، صدیقه‌ی صغری (اشاره به مادرش که صدیقه‌ی کبری است و پدرش که صدیق اکبر است)، عصمت صغری، ولیة الله، الراضیة بالقدر و القضاء، صابرة البلوی من غیر جزع و لا شکوی، امینة الله، عالمة غیر معلمة، فهمة غیر مفهمة، محبوبة المصطفی صلی الله علیه و آله، ثانیة اهرا علیها السلام، الشریفة. از نسل علی فرزند حضرت زینب علیهما السلام که معروف به زینبی است فرزندان زیادی به دنیا آمده‌اند، که سیوطی رساله‌ی زینبیه را در باره‌ی آن‌ها تألیف کرده است.


ماجرای ولادت حضرت


هنگام ولادت آن حضرت، پیامبر صلی الله علیه و آله در سفر بودند. امیر المومنین علیه السلام برای نامگذاری این مولود فرمودند: بر پیامبر صلی الله علیه و آله سبقت نمی‌گیرم. تا آنکه حضرت آمدند و منتظر وحی شدند. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند سلام می‌رساند و می‌فرماید: این دختر را زینب نام بگذار، چه اینکه نام را در لوح محفوظ نوشته‌ایم. پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت زینب علیها السلام را طلب کرده بوسیدند و فرمودند: وصیت می‌کنم به حاضرین و غایبین که این دختر را به خاطر من پاس بدارید، که همانا وی به خدیجه کبری علیها السلام مانند است. سکینه و وقار آن حضرت را به خدیجه کبری علیها السلام و عصمت و حیائش را به فاطمه زهرا علیها السلام و فصاحت و بلاغتش را به علی مرتضی علیه السلام و حلم و بردباریش را به حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و قوت قلبش را به حضرت سید الشهداء علیه السلام همانند نموده‌اند. ابن حجر در اصابة و ابن اثیر در اسد الغابة در حالات آن حضرت نوشته‌اند: در مجلس یزید لعنت الله علیه حضرت زینب علیها السلام کلماتی فرمودند که دلالت بر قوت قلب آن حضرت دارد. آن حضرت در کرم و بصیرت و حلم مشهور خاندان بنی هاشم و عرب بوده، و بین جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت جمع کرد. شب‌ها در عبادت بود و روزها روزه، و او به اهل تقوی معروف بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۴۷-۱۴۹


تقویم شیعه


دهم جمادی الاول


۱- جنگ جمل


در سال ۳۶ هجری قمری در چنین روزی، جنگ جمل اتفاق افتاد و بصره فتح شد و نزول نصر از خداوند کریم بر امیر المؤمنین علیه السلام واقع شد. کفعمی رحمه الله پانزدهم این ماه را روز جنگ جمل می‌داند. ابتدای این واقعه از آنجا شروع شد که بعد از بیعت مردم با امیر المومنین علیه السلام، طلحه و زبیر به بهانه عمره از مدینه خارج شدند و به عایشه پیوستند. عبد الله بن عامر که قبلا عامل عثمان در بصره بود و از طرف امیر المومنین علیه السلام عزل شده بود، به مکه آمد و شتری که دویست دینار خریده بود برای عایشه آورد و به طرف بصره حرکت کردند تا به این شهر رسیدند. پس از ورود، به خانه عثمان بن حنیف عامل امیر المومنین علیه السلام ریختند و او را اسیر کردند و بسیار کتک زدند. امیر المومنین علیه السلام برای مقابله با آن‌ها به طرف بصره حرکت فرمودند. در این جنگ همراه امیر المومنین علیه السلام، امام حسن و امام حسین علیه السلام، و همچنین محمد حنفیه و عبد الله بن جعفر و اولاد عقیل و عده‌ای از جوانان بنی هاشم همراه با عمار و ابو ایوب انصاری و عده‌ای از مهاجر و انصار بودند. هشتاد نفر از اصحاب بدر، دویست و پنجاه نفر از کسانی که با پیامبر صلی الله علیه و آله در بیعت شجره شرکت کرده بودند و ۱۵۰۰ نفر از سایر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله شرکت کردند. مسلم مجاشعی را همراه با قرآنی فرستادند که بصریان را به حکم قرآن بخواند، ولی آن‌ها مسلم را هدف تیر ساختند و شهید کردند. بعد از موعظه‌های عمار و فرمایشات امیر المومنین علیه السلام، در دهم جمادی الاولی جنگی را که عایشه شروع کرده بود ادامه دادند و امیر المومنین علیه السلام، در دهم جمادی الاولی جنگی را که عایشه شروع کرده بود ادامه دادند و امیر المومنین علیه السلام در مقام مقابله با آن‌ها بر آمدند. در این جنگ از لشکر امیر المومنین که بیست هزار مرد جنگی بودند پنج هزار نفر شهید شدند، و از لشکر عایشه که سی هزار نفر بودند سیزده هزار نفر کشته شدند. آخر الامر که پیروزی نصیب لشکر امیر المومنین علیه السلام شد، حضرت کنار هودج عایشه آمدند و فرمودند: ای حمیرا، پیامبر تو را امر کرده بود که به جنگ من بیرون آیی؟ آیا تو را امر نفرمود که در خانه خود بنشینی و بیرون نیایی؟ به خدا سوگند، انصاف ندادند آنان که زن‌های خود را پشت پنهان داشتند و تو را بیرون آوردند. محمد بن ابی بکر خواهرش را از هودج بیرون کشید. امیر المومنین دستور داد او را به خانه صفیه دختر حارث بن ابی طلحه ببرند و بعد او را به مکه از مکه به مدینه فرستاد. در این جنگ زید بن صوحان که از بزرگان لشکر و شیعیان امیر المومنین علیه السلام بود شهید شد و آن حضرت بالای سرش آمده فرمودند: ای زید، خدا رحمتت کند که تعلقات دنیوی تو اندک بود، و امداد تو در دین بسیار بود.


۲- تحویل پیراهن امام حسین علیه السلام به حضرت زینب علیها السلام


در این روز حضرت زهرا علیها السلام پیراهن ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام) را به حضرت زینب کبری علیها السلام دادند و فرمودند: هنگامی که برادرت حسین علیه السلام این پیراهن را از تو خواست، بدانکه ساعتی بیشتر مهمان تو نیست، و سپس به بدترین حالات به دست اولاد کشته می‌شود. این جریان سه روز قبل از شهادت حضرت زهرا علیها السلام بود. این پیراهن را خداوند در بهشت خلق فرمود و آن را نزد حضرت آدم علیه السلام به امانت سپرد و بعد از او انبیاء این امانت را حفظ می‌کردند و در مشکلات با آن به درگاه الهی توسل می‌جستند، تا به دست پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و بعد از آن حضرت نزد حضرت زهرا سلام الله علیها بود. آن حضرت سه روز قبل از شهادت آن را به حضرت زینب کبری علیها السلام سپرد، تا در ساعات آخر روز عاشورا آن را به امام حسین علیه السلام تحویل دهد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۵۱-۱۵۳


تقویم شیعه


سیزدهم جمادی الاول


شهادت حضرت زهرا علیها السلام


شهادت مظلومانه و جانگداز حضرت امام الائمه النجباء صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام در مدینه هفتاد و پنج روز پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله واقع شده است. اقوال دیگر درباره شهادت حضرت در سوم جمادی الثانیه خواهد آمد. در شب چهاردهم، امیر المومنین علیه السلام به همراه جمعی قلیل از گل‌های سر سبد اصحاب، بدن مطهر صدیقه کبری علیها السلام را به خاک سپردند.


به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که حضرت فاطمه علیها السلام، هفتاد و پنج روز بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله زنده بود. بنا بر مشهور که شهادت آن حضرت در ۲۸ صفر باشد، شهادت حضرت صدیقه علیها السلام در ۱۳ یا ۱۴ یا ۱۵ جمادی الاولی می شود در این سه روز زیارت آن حضرت مناسب است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۵۳-۱۵۴



علت شهادت حضرت زهرا علیها السلام در کلام علامه محمد تقی مجلسی قدس سره


ایشان در مورد علت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها می‌نویسند:


و شهادتها صلوات الله عليها كانت من ضرب عمر عليه اللعنة الباب على بطنها عند إرادة أمير المؤمنين لبيعة أبي بكر لعنه الله و ضرب قنفذ غلام عمر، السوط عليها بإذنه و الحكاية مشهورة عند العامة و الخاصة و مفصلة في كتاب لسليم بن قيس الهلالي و سقط بالضرب غلام كان اسمه محسن‏ و هو مذكور في ارشاد المفيد رضي الله عنه.


و سبب شهادت آن حضرت این بود كه عمر علیه اللعنة درب منزل را به شکم آن حضرت زد این در آن هنگام بود که می‌خواستند امیر المومنین حضرت ‌علی علیه السلام را برای بیعت با ابو بکر لعنت الله علیه ببرند و قنفذ غلام عمر بن خطاب هم به دستور او، تازیانه بر حضرت فاطمه سلام الله علیها زد و اين حكايت در نزد عامه (اهل‌ تسنن) و خاصه (شيعه) مشهور است و به صورت مفصل در كتاب سلیم بن قیس هلالی (رضوان الله علیه) نقل شده است و در اثر این ضربه پسری که نامش محسن (عليه السلام) بود سقط شد. و او را شیخ مفید رضی الله عنه در کتاب ارشاد ذکر کرده است.


روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، تالیف علامه محمد تقی مجلسی، جلد ۹، صفحه ۲۷۱-۲۷۲، چاپ دار الکتاب الاسلامی


عیبی زشت به نام عیب‌جویی از مردم


ابی سعید کوفی اهوازی قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:


١- حدّثنا أبو الحسن عليُّ بن حاتم بن أبي حاتم، قال: أخبرنا الحسين بن سعيد، عن حمّادِ بن عيسى، عن الحسين بن المختار، قال: حدّثني بعضُ أصحابنا، عن أبي جعفر عليه السلام ، قال: كَفى بِالمرءِ عيبا أن يُبصِرَ من عُيوبِ الناسِ ما يَعمى عنه من أمرِ نفسِه، أو يَعيبَ علَى الناسِ أمرا هو فيه، لا يَستَطيعُ التحوّلَ عنه إلى غيره، وأن يُؤذيَ جَليسَه بِما لا يَعنيهِ».


برای انسان همین عیب کفایت می‌کند که عیب‌های مردم را ببیند و عیوب خود را نادیده بگیرد، یا آن که مردم را عیب‌جویی نماید بر عیبی که خود مبتلای آن است و توان گریز از آن را ندارد؛ و اینکه رفیق و همنشین خود را یه چیزهایی آزار دهد که هیچ سود و منفعتی برایش نداشته باشد.


اهد، تالیف ابی سعید کوفی اهوازی، ترجمه فارسی عبد الله صالحی، صفحه ۲۰، چاپ انتشارات نور السجاد



پذیرش توبه حضرت آدم علیه السلام به برکت نام اهل بیت علیهم السلام (به روایت اهل تسنن)


جلال الدین سیوطی از علمای بزرگ اهل تسنن در تفسیر آیه سی و هفتم سوره بقره می‌نویسد:


وَأخرج ابْن النجار عَن ابْن عَبَّاس قَالَ سَأَلت رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم عَن الْكَلِمَات الَّتِي تلقاها آدم من ربه فَتَابَ عَلَيْهِ قَالَ: سَأَلَ بِحَق مُحَمَّد وَعلي وَفَاطِمَة وَالْحسن وَالْحُسَيْن إِلَّا تبت عَليّ فَتَابَ عَلَيْهِ.


ابن عباس گفت: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسیدم آن کلماتی که خداوند به حضرت آدم (علیه السلام) آموخت تا توبه او را بپذیرد چه بودند؟ پیامبر فرمودند: آدم خدا را صدا زد: به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) توبه مرا بپذیر. پس از آن خداوند هم توبه او را پذیرفت.


الدر المنثور فی التفسیر الماثور، تالیف سیوطی، جلد ۱، صفحه ۳۲۴، چاپ مرکز هجر للبحوث و الدراسات العربیة و الاسلامیة



چهار هزار مرد (نامرد) امیر المومنین علیه السلام را برای بیعت از خانه به مسجد بردند


علامه میرجهانی قدس الله روحه الشریف می‌نویسد:


در روایت بحار است که: عمر بن الخطاب با چهار هزار مرد به در خانه هجوم آوردند که برای بیعت گرفتن حضرت علی علیه السلام را از خانه به مسجد برند، حضرت فاطمه علیها السلام در عقب در، محکم خود را به در چسبانیده بود که داخل خانه نشوند. عمر با پای خود لگدی بر در زد، در کنده شد و بر شکم فاطمه علیها السلام افتاد و محسن او سقط شد. و وقتی که جامه علی علیه السلام را می‌کشیدند که او را به مسجد برند، با اینکه دل حضرت فاطمه علیها السلام به شدت درد داشت، خود را به علی چسبانیده بود و طرف جامه را نگاه می‌داشت و به طرف خود می‌کشید، به نحوی که آن جماعت بر می‌گشتند و به روی یکدیگر می‌ریختند بر روی زمین و به زانو در می‌آمدند، و پیوسته آن‌ها جامه حضرت را می‌کشیدند و فاطمه زهرا علیها السلام هم می‌کشید تا اینکه عمر شمشیر خالد بن ولید را گرفت و با غلاف آن بر شانه فاطمه زد تا آنکه مجروح شد؛ سه مرتبه این عمل را کرد، و نتوانستند جامه را از دست فاطمه بگیرند تا اینکه جامه پاره پاره شد. یک پاره آن در دست فاطمه ماند و پاره‌های دیگر آن در دست های آن جماعت ماند. و آن جراحت بر بازوی حضرت زهرا علیها السلام بود تا وقتی که از دنیا رحلت فرمود. در اثر ضربه‌هایی که به حضرت فاطمه وارد شد، آن حضرت غش کرد، وقتی به هوش آمد که خانه خالی شده بود و حضرت علی علیه السلام را برده بودند. پرسید: علی کجا است؟ فضه گفت: مردمان او را کشیدند و برای بیعت گرفتن بردند. چون فاطمه این سخن را شنید ، لباس خود را پوشید و چادر بر سر کرد و دست حسن و حسین را گرفت و با جمعی از زن‌ها در عقب امیر مؤمنان روانه شد تا او را از دست آنها نجات دهد. چون به در مسجد رسید نظر کرد، دید ابو بکر بالای منبر پدرش نشسته و على سر پایین منبر و شمشیر در دست عمر است و می‌گوید: ای علی، بیعت کن و اگر نه گردنت را می‌زنم. صدیقه کبری، فاطمه زهرا صیحه‌ای زد و پدرش را ندا کرد.


جنة العاصمة، تالیف علامه میرجهانی، صفحه ۴۹۴-۴۹۵، چاپ موسسه فرهنگی هنری شمس الضحی


بهترین جهاد


شیخ حر عاملی رضوان الله علیه روایت کرده است:


٧- وبإسناده عن حماد بن عمرو وأنس بن محمّد ، عن أبيه جميعاً ، عن جعفر بن محمّد ، عن آبائه عليهم السلام في وصيّة النبي صلّى الله عليه وآله لعلي ، قال : يا علي أفضل الجهاد من أصبح لا يهم بظلم أحد .


امام صادق علیه السلام به نقل از اجداد بزرگوارش علیهم السلام روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین علیه السلام فرمودند: ای علی، بهترین جهاد انسان این است که صبح کند و در فکر ظلم به کسی نباشد.


وسائل الشیعة، تالیف شیخ حر عاملی، ابواب جهاد با نفس، باب ۱، حدیث ۷



علت نام گذاری حضرت زهرا سلام الله علیها به فاطمه


شیخ طوسی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


٥٧١ / ١٨ ـ وبهذا الاسناد ، قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إنما سميت ابنتي فاطمة لان الله ( عز وجل ) فطمها وفطم من أحبها من النار.


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: دخترم را فاطمه نامیدم زیرا که خداوند او و دوستدارانش را از آتش جهنم دور کرده است.


الامالی، تالیف شیخ طوسی، مجلس ۱۱، حدیث ۱۸، صفحه ۲۹۴، چاپ دار الثقافة



اعتراف ابن جوزی به احتیاج تمام خلق به علم امیر المومنین علیه السلام


ابن جوزی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


وَکَانَ الْخَلْقُ یَحْتَاجُونَ إِلَى عِلْمِ عَلِیٍّ حَتَّى قَالَ عُمَرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ آهٍ مِنْ مُعْضِلَةٍ لَیْسَ لَهَا أَبُو حَسَنٍ. فَلَمَّا وَلِیَ لَمْ یَتَغَیَّرْ عَنِ اُّهْدِ فِی الدُّنْیَا وَکَانَ أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ یَقُولُ: إِنَّ عَلِیًّا مَا زَانَتْهُ الْخِلافَةُ وَلَکِنْ هُوَ زانها.


مردم محتاج علم علی بن ابی طالب (علیهما السلام) بودند تا جایی که عمر گفت: آه از مشکلی که علی بن ابی طالب (علیهما السلام) در آن نباشد. هنگامی که علی بن ابی طالب (علیهما السلام) به خلافت رسید از نظر زهد در دنیا تفاوتی نکرد و احمد بن حنبل می‌گفت: خلافت علی بن ابی طالب (علیهما السلام) را زینت نداد بلکه این علی بود که خلافت را آراست.


التبصرة، تالیف ابن جوزی، جلد ۱، صفحه ۴۴۹، چاپ دار الکتب العلمیة


البته جای تعجب است که هم ابن جوزی و احمد بن حنبل با وجود این اعتراف صریح به برتری امیر المومنین علیه السلام مبغض آن حضرت بودند؛ چنانچه همین ابن جوزی بسیاری از احادیث در فضیلت اهل بیت علیهم السلام را که تمامی علمای اهل تسنن صحیح و حتی متواتر دانسته‌اند و هیچکس حتی سلفیون جرئت انکار آن‌ها را نداشته‌اند را تنها به جرم فضیلت اهل بیت علیهم السلام بودن جعلی دانسته یا احمد بن حنبل که اوج نفاق خود را آشکار کرد علنا در بین شاگردانش منکر خلافت امیر المومنین علیه السلام شد. (در مطالب آینده به آن پرداخته خواهد شد.)


تقویم شیعه


بیست و دوم جمادی الاول


وفات جناب قاسم بن موسی بن جعفر علیهم السلام


در این روز سید جلیل و بزرگوار صاحب کرامات؛ جناب قاسم بن امام کاظم علیهما السلام وفات نمود؛ و به قولی وفات آن حضرت در اول ذی الحجه بوده است. بعد از شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام و قتل و زندانی شدن سادات حضرت قاسم از مدینه خارج شد و در باخمرا از حوالی شهر حله مهمان شیخ قبیله به نام شیخ سلیمان شد و آنجا کار می‌کرد و سپس ازدواج کرد و بعد از فوت در باخمرا دفن شد.


حضرت کاظم علیه السلام به این بزرگوار علاقه‌ی فراوانی داشت. کلینی رحمه الله می‌فرماید: یکی از فرزندان امام کاظم علیه السلام را حالت موت روی داد و آن حضرت به قاسم فرمود: فرزندم، برخیز و در بالین برادرت سوره صافات بخوان. قاسم رحمه الله شروع به خواندن آن سوره کرد تا رسید به آیه مبارکه أهُم اَشَدُّ خَلقاً اَم مَن خَلَقنا» که برادرش از سکرات موت راحت شد و جان داد.


مزار شریفش در هشت فرسخی حله زیارتگاه عموم مردم است، و علما و اخیار به زیارت او عنایتی خاص دارند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۵۴-۱۵۵



امامت معصومین علیهم السلام و غیبت امام زمان علیه السلام در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله


الفضل بن شاذان في كتاب إثبات الرجعة : عن فضالة بن أيوب ، عن أبان بن عثمان ، عن محمد بن مسلم قال : قال أبو جعفر ؟ ، قال رسول الله له العلي بن أبي طالب عليهما السلام : يا علي أنا أولى بالمؤمنين من أنفسهم، ثم أنت يا علي أولى بالمؤمنين من أنفسهم ، ثم الحسن، ثم الحسين ، ثم علي بن الحسين ، ثم محمد بن علي ، ثم جعفر بن محمد ، ثم موسی بن جعفر ، ثم علي بن موسى، ثم محمد بن علي ، ثم علي بن محمد ، ثم الحسن بن علي ، ثم الحجة بن الحسن ، الذي تنتهي إليه الخلافة والوصاية ، ويغيب مدة طويلة ، ثم يظهر ، ويملأ الأرض عدلا وقسطا كما ملئت جورة وظلمة .


مرتبة الحديث: سند صحیح قوي جدا .


فضل بن شاذان نیشابوری رضوان الله علیه در کتاب اثبات الرجعة روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین علیه السلام فرمود: ای علی! من بر مومنان بر جانشان اولی هستم. سپس بعد از من تو بر جان مومنان اولی هستی، سپس حسن و بعد حسین، و بعد علی بن حسین و بعد محمد بن علی و بعد جعفر بن محمد، و بعد موسی بن جعفر و بعد علی بن موسی و بعد محمد بن علی و بعد علی بن محمد و بعد حسن بن علی و بعد از او پسرش حجت بن الحسن که خلافت و وصایت با او پایان می‌یابد، و او به مدت طولانی غایب می‌شود سپس ظهور می‌کند و زمین را زمانی که مملو از ظلم شده، پر از عدل و عدالت خواهد کرد.


شیخ احمد ماحوزی حفظه الله در مورد سند روایت می‌نویسد: مرتبه حدیث: سند حدیث جدا صحیح است.


ولادة القائم المهدی بالروایات الصحیحة و الصریحة، تالیف شیخ احمد ماحوزی، صفحه ۸۳، چاپ مدرسة اهل الذکر


اللهم عجل لولیک الفرج



بغض و نفرت امام جواد علیه السلام از قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها و آرزوی انتقام از آنان


طبری شیعی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۱۸/۳۵۸- وأخبرني أبو الحسين محمد بن هارون بن موسى، قال: حدثنا أبي (رضي الله عنه)، قال: أخبرني أبو جعفر محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد، قال حدثنا محمد بن أحمد بن أبي عبدالله البرقي، قال: حدثني زكريا بن آدم، قال: إني كنت عند الإمام الرضا عليه السّلام اذ جيء بأبي جعفر عليه السّلام و سنه أقل من أربع سنين، فضرب بيده إلى الأرض و رفع رأسه إلى السماء، فأطال الفكر؛ فقال له الإمام الرضا عليه السلام: بنفسي أنت فيم طال فكرك؟ فقال: فيما صنع بامي فاطمة عليها السّلام؛ أما والله لأخرجنهما، ثم لأحرقنهما، ثم لأذرينهما، ثم لأنسفنهما في اليم نسفا؛ فأستدناه و قبل بين عينيه ثم قال: بأبي أنت و امي، أنت لها - يعني الإمامة -.


زکریا ابن آدم گفت: نزد حضرت امام رضا علیه السلام بودم، آن هنگام امام جواد علیه السلام را آوردند و سن آن حضرت کمتر از چهار سال بود، دست‌های خود را به زمین زد و سر مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد، سپس در فکر طولانی فرو رفت؛ امام رضا علیه السلام به او فرمودند: جانم فدایت در چه فکرت به طول انجامید؟ فرمودند: در آنچه به مادرم فاطمه علیها السلام شد به خدا قسم آن دو نفر را از قبر بیرون می‌کشم، سپس می‌سوزانم، سپس بر آن‌ها خشم می‌گیرم، سپس خاکستر آنها را به دریا می‌ریزم؛ پس امام رضا علیه السلام، امام جواد علیه السلام را نزد خود طلبید و بین دو دیدگانش را بوسید سپس فرمودند: پدر و مادرم فدایت، تو از برای آن هستی - یعنی امامت - (تو شایستگی امامت را داری و امامت بعد از من از برای تو است).


دلائل الامامة، تالیف طبری شیعی رضوان الله علیه، صفحه ۴۰۰-۴۰۱، چاپ موسسه البعثة


نکته جالب توجه این است که این روایت را مسعودی عالم و مورخ نامی اهل تسنن هم نقل کرده است:


اثبات الوصیة، تالیف مسعودی، صفحه ۲۳۱-۲۳۲، چاپ دار الاضواء


نکته قابل توجه روایت این است که امام رضا علیه السلام عمل امام جواد علیه السلام را با خوشحالی خود تایید می‌کنند و آن را نشانه‌ی امامت می‌دانند؛ پس یکی از نشانه‌های امامت هر امام معصوم، داشتن بغض قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها است.



تقویم شیعه


جمادی الثانی


ماه جمادی الثانیه روزهای حزن و سرور را با هم در خود جای داده است. در روزهای ۳، ۴، ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۷، ۲۸، ۲۹ ایامی است که این خبرها را می‌توان در آن‌ها جستجو کرد. شهادت حضرت زهرا علیها السلام، وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام، وفات (شهادت) حضرت ام البنین علیها السلام، شهادت سلطان علی بن محمد الباقر علیهما السلام، وفات حضرت سید محمد بن علی الهادی علیهما السلام، و شهادت ابراهیم بن مالک اشتر حوادث حزن انگیز این ماه هستند. روز ازدواج والدین پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت عبد الله و آمنه علیهما السلام، سپردن پیامبر صلی الله علیه و آله به حلیمه سعدیه، ولادت حضرت زهرا علیها السلام، مرگ ابو بکر، مرگ هارون الرشید وقایع سرور آفرین این ماه‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۵۹



تصمیم بنی زبیر لعنت الله علیهم به سوزاندن بنی هاشم برای حفظ وحدت !!!


ابن ابی الحدید از علمای اهل تسنن می‌نویسد:


قال المسعودي و كان عروة بن ابير يعذر أخاه عبد الله في حصر بني هاشم في الشعب و جمعه الحطب ليحرقهم و يقول إنما أراد بذلك ألا تنتشر الكلمة و لا يختلف المسلمون و أن يدخلوا في الطاعة فتكون الكلمة واحدة كما فعل عمر بن الخطاب ببني هاشم لما تأخروا عن بيعة أبي بكر فإنه أحضر الحطب ليحرق عليهم الدار.


مسعودی مورخ نامی می‌گوید: عبد الله بن زبیر (لعنت الله علیه)، بنی هاشم را در دره‌ای قرار داد و هیزم جمع کرد تا آن‌ها را بسوزاند، این فعل شنیع برای مردم قابل تحمل نبود، برادرش عروه بن زیبر عذر او را چنین بیان کرد که: هدف او از این کار حفظ وحدت کلمه بود، او می‌خواست بین مسلمانان اختلافی ایجاد نشود. چنانکه عمر هم همین برخورد را با بنی هاشم داشت و هنگامی که از بیعت ابو بکر تاخیر نمودند هیزم جمع‌آوری کرد تا خانه را بر آن‌ها بسوزاند.


شرح نهج البلاغة، تالیف بن ابی الحدید، جلد ۲۰، صفحه ۱۴۷، چاپ دار الکتب العلمیة


تقویم شیعه


چهارم جمادی الثانی


ﻣﺮ ﻫﺎﺭﻭﻥ عباسی


ﺩﺭ ﺷﺐ ﻬﺎﺭﻡ ﺳﺎﻝ ۱۹۳ هجری قمری ﺷﻘﻰ ﻠﻴﺪ ﻫﺎﺭﻭﻥ عباسی ﺩﺭ ﺳﻦ ۴۵ ﺳﺎﻟﻰ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻭﺍﺻﻞ ﺷﺪ. قول دیگر اول جمادی الثانی است. ﺍﻭ ۲۳ ﺳﺎﻝ [غصب] ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻗﺒﺮﺵ ﺸﺖ ﺳﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﺍﺋﺮﻳﻦ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﻨﺪ.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۹


تقویم شیعه


سوم جمادی الثانی


شهادت حضرت زهرا (علیها السلام)


امام موسی کاظم علیه السلام می‌فرماید: ان فاطمه صدیقه شهیده: همانا فاطمه علیها السلام راستگو و شهیده است.


در این روز در سال ۱۱ هجری قمری در روز سه شنبه شهادت حضرت بتول عذراء مظلومه‌ی مضروبه حضرت سیدة النساء فاطمه زهرا علیها السلام به وقوع پیوسته است‌. بعد از شهادت و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار به منزل امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام هجوم آورده، و در هر بار به طریقی جسارت به اهل بیت علیهم السلام کردند. در یکی از این دفعات، که در منزل آن حضرت را آتش زدند و به زور وارد منزل شدند، حضرت صدیقه علیها السلام پشت در بودند. با اینکه می‌دانستد آن حضرت پشت در است، با لگد و فشار در را باز کردند، و میخ در سینه‌ی آن مخدره را آزرد و محسن علیه السلام سقط شد و پهلوی آن حضرت بیهوش روی زمین قرار گرفت، و حضرت مولی الموحدین علیه السلام را با سر و پای و دست بسته به طرف مسجد بردند. وقتی حضرت زهرا علیها السلام به هوش آمدند به دنبال امیر المومنین علیه السلام رفتند، و از بردن آن حضرت به مسجد مانع شدند. داخل کوچه جلو چشم همسرش اسد الله الغالب امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهم السلام، با تازیانه و غلاف شمشیر بر بدن حضرت صدیقه شهیده علیها السلام زدند که طبق بعضی روایات از بازوی آن حضرت خون جاری شد و باز بیهوش روی زمین قرار گرفتند.


روزهای حزن حضرت فاطمه علیها السلام


بعد از این وقایع و فجایع آن حضرت بعضی روزها با دلی شکسته و محزون کنار قبور شهدای احد می رفت و می‌گریست، و مرگ خود را از خداوند طلب می‌کرد، تا اینکه آهسته آهسته درد و جراحت‌های بدن بیشتر شد، و از آن به بعد نزدیک مدینه زیر درختی می‌نشست و گریه و ناله می‌کرد. منافقین آن درخت را هم بریدند. بعد از آن امیر المومنین علیه السلام در آنجا سایبانی ساختند که مشهور به بیت الاحزان شد. روز به روز بر شدت بیماری بی بی افزوده می‌شد. سینه شکسته و مجروح، بازوی ورم کرده، صورت نیلی، محسن سقط شده، غم پیامبر صلی الله علیه و آله، مظلومیت امیر المومنین علیه السلام، کار را به جایی رساند که آن حضرت در بستر بیماری افتاد، و وصیت‌های خویش را به امیر المومنین علیه السلام فرمود: شبانه مرا از زیر پیراهن غسل بده و کفن کن و دفن نما. قبرم مخفی باشد و ابوبکر و عمر در تشییع و نماز من حاضر نشوند.


مدینه در شهادت حضرت فاطمه علیها السلام


روز شهادت آن حضرت، مدینه مثل روز شهادت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شده بود. کوچک و بزرگ از زن و مرد، نالان و گریان بودند. بدن مطهر آن حضرت شبانه غسل داده شد و هنگام غسل، امیر المومنین و حسنین و زینبین علیهم السلام و فضه خادمه و اماء بنت عمیس حاضر بودند. سپس عده‌ای از گل‌های سر سبد اصحاب امیر المومنین علیه السلام: سلمان، ابی ذر، مقداد، عمار و. حاضر شدند و بدن را دفن کردند. در بقیع، چهل صورت قبر ترتیب دادند و بر آنها مقداری آب ریختند. فردای آن روز منافقین قصد نبش قبر را نمودند، ولی امیر المومنین (علیه السلام) اجازه نفرمودند. احتمالات در محل دفن آن حضرت متعدد است، ولی زیارت آن حضرت در مسجد النبی صلی الله علیه و آله، حجره خود آن حضرت - که در زمان ما جزء صحن مسجد است - بین محراب و منبر، و در بقیع وارد شده است. 


مدت عمر آن مخدره مظلومه ۱۸ سال و ۶۰ روز یا ۹۰ روز است. سال شهادت یازدهم هجری است.


اقوال در شهادت حضرت زهرا علیها السلام


اقوال در شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) چنین است: 

۱- چهل روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله (ربیع الثانی).

۲- چهل و پنج روز (سیزدهم ربیع الثانی).

۳- شصت روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله.

۴- هفتاد و دو روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله.

۵- هفتاد و پن روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله.

۶- نود روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله.

۷- نود و پنج روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله (سوم جمادی الآخر).

۸- صد روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله (هشتم جمادی الآخر).

۹- صد و دوازده روز بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله (۲۰ جمادی الآخر). 

۱۱- ۴ ماه بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله.

۱۱- روز ۲۱ رجب.

۱۲- روز ۲۵ رجب.

۱۳- سوم ماه رمضان.

۱۴- ۸ ماه بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله


علامه مجلسی در ذیل فرمایش امام کاظم علیه السلام مینویسد: این روایت دلالت بر شهیده بودن فاطمه زهرا علیها السلام می‌کند؛ که البته از متواترات است. سبب آن این بود که آن‌ها بعد از غصب خلافت و بیعت اکثر مردم سراغ امیر المومنین علیه السلام فرستاندند تا بیعت کند ولی آن حضرت نپذیرفت. عمر آتشی آورد تا خانه را با اهل بیت علیهم السلام بسوزاند؛ و خواستند داخل خانه شوند ولی فاطمه زهرا علیها السلام ممانعت کرد. او درب را به پهلوی فاطمه علیها السلام زد که پهلو شکست و جنینی که پیامبر صلی الله علیه و آله او را محسن نامیده بود سقط گردید. پس از آن مریضی فاطمه علیها السلام شروع شد و در همان مرض از دنیا رفت . .


در باره شهادت حضرت زهرا علیها السلام جا دارد مروری بر منابع مربوط به آن داشته باشیم.


درباره آتش زدن در خانه به این مدارک مراجعه کنید: 


عوالم العلوم: جلد ۱۱ صفحه ۴۰۰، ۴۰۴، ۴۴۱، ۳۴۳. مؤتمر علماء بغداد: صفحه ۱۳۵-۱۳۷. اثبات الوصیة: صفحه ۱۴۳. الغدیر: جلد ۶ صفحه ۳۹۱. ارشاد القلوب دیلمی به نقل بحار الانوار. کشف المراد: صفحه ۴۰۲-۴۰۳. نوائب الدهور: ص ۱۹۲. حلیة الابرار: جلد ۲ صفحه ۶۵۲.


در باره اینکه چگونه پهلوی آن حضرت را شکستند، به این مدارک مراجعه کنید:


فرائد السمطین: جلد ۲ صفحه ۳۴-۳۵. امالی صدوق: ص ۹۹-۱۰۱. اثبات الهداه: جلد ۱ صفحه ۲۸۰-۲۸۱. البلد الامین: ص ۵۵۱-۵۵۲. طریق الارشاد: صفحه ۴۶۵. اقبال الاعمال: صفحه ۶۲۵. بحار الانوار: جلد ۹۷ صفحه ۲۰۰، جلد ۲۸ صفحه ۲۶۸-۲۷۰. عوالم: جلد ۱۱ صفحه ۴۰۰-۴۰۴.


در باره اینکه حضرت صدیقه علیها السلام را کتک زدند، به این کتب مراجعه کنید:


اثبات الهداة: جلد ۱ صفحه ۲۸۰-۲۸۱. ارشاد القلوب دیلمی: صفحه ۲۹۵. المحتضر: صفحه ۱۰۹. امالی صدوق: صفحه ۹۹، ۱۰۱، ۱۱۸، مناقب ابن شهر آشوب: جلد ۲ صفحه ۲۰۹. تفسیر برهان جلد ۲ صفحه ۳۴۳. حلیة الابرار: جلد ۲ صفحه ۶۵۲. الخطط للمقریزی: جلد ۲ صفحه ۳۴۶. سیرة الائمة الاثنی عشر: جلد ۱ صفحه ۱۳۲. اعلام النساء: جلد ۴ صفحه ۱۲۴. فرائد السمطین: جلد ۲ صفحه ۳۴-۳۵. کتاب سلیم بن قیس: جلد ۲ صفحه ۵۸۵، ۵۸۶، ۵۸۷، ۶۷۴، ۶۷۵، ۹۰۷. بحار الانوار: جلد ۲۸ صفحه ۲۹۷، ۲۹۹. احتجاج: جلد ۱ صفحه ۲۱۰، ۲۱۶.


در باره سیلی و کبودی چشم آن حضرت، به این کتب مراجعه کنید: 


سیرة الائمة الاثنی عشر: جلد ۱ صفحه ۱۳۲. مأساة اهراء: جلد ۱ صفحه ۱۶۴-۱۹۳. الاسرار الفاطمیة: صفحه ۱۳۵.


در باره علت شهادت محسن علیه السلام به این کتب مراجعه کنید:


اثبات الوصیة: صفحه ۱۴۳. الوافی بالوفیات: جلد ۶ صفحه ۱۷. تراجم اعلام النساء: جلد ۲ صفحه ۳۱۷. فرائد السمطین: جلد ۲ صفحه ۳۴-۳۵. امالی صدوق: ص ۹۹-۱۰۱. بشاره المصطفی: صفحه ۱۹۷-۲۰۰.


در باره اینکه آن حضرت شهیده شدند و به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، فرمایش امام کاظم علیه السلام کافی است که می‌فرمایند: انها صدیقه شهیده. همانا فاطمه علیها السلام راستگو و شهیده است. به مدارک زیر نیز مراجعه کنید:


المزار شیخ مفید: صفحه ۱۵۶. مقنعة شیخ مفید: صفحه ۴۵۹. البلد الامین: صفحه ۱۹۸-۲۷۸. بحار الانوار: جلد ۲۵ صفحه ۳۷۳، جلد ۲۷ صفحه ۲۶۱، ۲۶۸، ۱۷۰، جلد ۲۹ صفحه ۱۹۲، جلد ۴۳ صفحه ۱۷۰، ۱۹۷، ۲۰۰، جلد ۵۳ صفحه ۲۳، جلد ۹۷ صفحه ۱۹۷. مصباح اائر: صفحه ۲۵-۲۶. مصباح المتهجد: صفحه ۶۵۴. من لا یحضره الفقیه: جلد ۲ صفحه ۵۷۴. تهذیب الاحکام طوسی: جلد ۶ صفحه ۱۰. الوافی: جلد ۱۴ صفحه ۱۳۷۰-۱۳۷۱. جامع احادیث الشیعة: جلد ۱۲ صفحه ۲۶۴. القاب الرسول و عترته علیهم السلام: صفحه ۳۹-۴۳.


پس در این روز شیعیان باید به عزاداری آن حضرت قیام نمایند و آن مظلومه را زیارت کنند و ظالمان و غاصبان حق او را نفرین نمایند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۱-۱۶۹



خبر پیامبر صلی الله علیه و آله از غصب فدک و خلافت و شهادت حضرت زهرا و محسن علیهما السلام


عن ابو مخنف لوط بن يحيى عن أبي عبد اللّه الصادق عليه السّلام: قال النبي صلّى اللّه عليه و آله: اعلم يا علي، إني ارتحل عن هذه الدنيا الدنيّة، فينسي الأمة ما يجب عليهم من حقي، و أول من يخاصمك أبو بكر و عمر؛ فإنه يأخذ كتاب فدك و يضرب برجله على بطن فاطمة عليها السلام، فيسقط المحسن عليه السلام. ثم يجعلون الحبل في عنقك و يأتون بك إلى المسجد فيقول: بايع لي و إلا أقتلك.


ابی مخنف لوط بن یحیی رضوان الله علیه عالم و مورخ بزرگ شیعه در قرن دوم هجری قمری در کتاب بحر الانساب از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله در باره‌ی فتنه‌ی ابو بکر و عمر و غصب فدک و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و سقط حضرت محسن علیه السلام  و بیعت اجباری به امیر المومنین علیه السلام خبر دادند و فرمودند: یا علی، بدان که من به زودی این دنیای پست را ترک می‌کنم و امت من حق من را که بر آن‌ها واجب است زود فراموش می‌کنند و اولین کسانی که با تو دشمنی می‌کنند ابو بکر و عمر هستند که عمر سند فدک را می‌گیرد و لگد بر شکم فاطمه می‌زند و باعث سقط محسن می‌شود؛ سپس طناب بر گردن تو می‌اندازند و تو را به زور به مسجد برده و ابو بکر به تو می‌گوید: یا با من بیعت می‌کنی یا تو را به قتل می‌رسانم .


الموسوعة الکبری عن فاطمة اهراء علیها السلام، تالیف اسماعیل زنجانی خوئینی، جلد ١١، صفحه ٢۴۰


الهجوم علی بیت فاطمة علیها السلام، تالیف عبد اهرا مهدی، صفحه ۲۲۴




حب امیر المومنین علیه السلام برترین عمل (به روایت اهل تسنن)


ابی نعیم اصفهانی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


الرَّحْمَنِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِيُّ، ثنا أَبِي ثنا عَلِيُّ بْنُ قَادِمٍ ح. وَحَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حَيَّانَ، ثنا ابْنُ الطِّهْرَانِيِّ، ثنا الرَّمَادِيُّ، ثنا سَهْلُ بْنُ عَامِرٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ يَحْيَى بْنِ كَثِيرٍ الضَّرِيرِ، قَالَ:  رَأَيْتُ زُبَيْدًا فِي النَّوْمِ فَقُلْتُ: إِلَى مَا صِرْتَ يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ؟ قَالَ: إِلَى رَحْمَةِ اللهِ» قُلْتُ: فَأَيُّ الْعَمَلِ وَجَدْتَ أَفْضَلَ؟ قَالَ: الصَّلَاةُ وَحُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ».


یحیی بن کثیر، زبید بن حارث را پس از مرگش در خواب دید و از پرسید: کدامین عمل را برتر یافتی؟ زبید در پاسخ گفت: نماز و حب علی بن ابی طالب (علیهما السلام).


حلیة الاولیاء، تالیف ابن نعیم اصفهانی، جلد ۵، صفحه ۳۲، چاپ دار الکتب العلمیة



وجوب تبری و تولی در کلام امام صادق علیه السلام


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمودند:


حُبُّ أولیاءِ الله والوِلایَةُ لهَمُ واجبَةٌ والبَراءَةُ من أعدائهم واجِبَةٌ و من الّذین ظَلَمُوا آل محمّدٍ علیهم السّلام و هَتَکوا حِجَابَه و أخَذُوا من فاطمةَ علیها السّلام فدک ، و مَنَعُوها میراثَها و غَصَبُوها و زوجَها حُقُوقَهُما ، و همَّوا بإحراق بیتِها و أَسَّسوا الظلمَ و غَیَّرُوا سُنَّة رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم والبَراءةُ من الناکثینَ والقاسطینَ والمارقینَ واجبةٌ ، والبراءةُ من الأنصابِ والأزلامِ و أئمّة الضّلال و قادة الجَور کلّهم أوّلهم و آخرهم واجبة ، والبَراءةُ من أشقَی الأوّلین والآخرین شقیق عاقر ناقة ثمود قاتل أمیرالمؤمنین علیه السلام واجبة ، والبراءة من جمیع قتلة أهل البیت علیهم السّلام واجبة».


دوست داشتن دوستان خدا و قبول کردن ولایتشان واجب است. و برائت و بیزاری از دشمنانشان واجب است. و برائت از کسانی که به آل پیغمبر صلوات الله علیهم ظلم کردند و حرمت پیغمبر را شکستند و فدک فاطمه زهرا سلام الله علیها را غصب کردند و او را از ارث خود منع کردند و حق او و شوهرش را غصب نمودند و به سوزاندن خانه‌اش همت گماردند و ظلم را پایه‌ریزی نمودند و سنت پیامبر را تغییر دادند واجب است. و برائت از ناکثین (عایشه و اصحابش) و قاسطین (معاویه و اصحابش) و مارقین (خوارج) واجب است. و برائت از انصاب و ازلام و پیشوایان گمراهی و رهبران ظلم و ستم، تمامشان از اولین آن‌ها تا آخرینشان واجب است. و بیزاری از پست‌ترین از اولین و آخرین، قاتل ناقه ثمود، قاتل امیر المومنین علیه السلام واجب است. و برائت از تمام قاتلین اهل بیت واجب است.


الخصال، تالیف شیخ صدوق قدس سره، جلد ۲، صفحه ۶۰۷، چاپ موسسه النشر الاسلامی



تشهد سه‌گانه مکتوب بر درهای بهشت


علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


٢٤- ومن كتاب المقنع في الامامة عن جابر الانصاري قال رسول الله : ليلة اسري بي إلى السماء امر بعرضالجنة والنار علي ، فرأيتهما جميعا ، رأيت الجنة وألواننعيمها ، ورأيت النار وألوان عذابها ، وعلى كل باب من أبوابالجنة الثمانية : لا إله إلا الله ، محمد رسول الله ، علي ولي الله.


شیخ صدوق رحمه الله در کتاب المقنعة فی الامامة روایت کرده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در شب معراج امر شدم که از بهشت و جهنم بازدید نمایم پس تمام آن دو را دیدم. بهشت را با نعمت‌های رنگین آن و جهنم را با عذاب‌های گوناگونش ملاحظه نمودم، و دیدم که در درهای هشتگانه بهشت نوشته شده است: خدایی جز الله نیست، محمد (صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست و علی (علیه السلام) ولی خداست.


بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۲۷، صفحه ۱۱، چاپ دار احیاء التراث العربی


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین علیه السلام به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۷)


يا علي أربع من يكن فيه كمل إسلامه: الصدق. والشكر. والحياء وحسن الخلق.


ای علی! چهار صفت در هر که باشد اسلامش کامل است: راستگویی، سپاسگزاری، حیاء و خوش‌خویی.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تالیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۴


تقویم شیعه


دوازدهم جمادی الثانی


حرکت به سوی خیبر


در این روز در سال هفتم هجری پیامبر صلی الله علیه و آله با ۴۰۰ نفر به سوی خیبر حرکت فرمودند و دو روز بعد به آنجا رسیدند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۸



رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام از یک نور هستند (به روایت اهل تسنن)


احمد بن حنبل از ائمه اهل تسنن روایت کرده است:


۱۱۳۰- حَدَّثَنَا الْحَسَنُ قثنا أَحْمَدُ بْنُ الْمِقْدَامِ الْعِجْلِيُّ قثنا الْفُضَيْلُ بْنُ عِيَاضٍ قثنا ثَوْرُ بْنُ يَزِيدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ زَاذَانَ، عَنْ سَلْمَانَ قَالَ: سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: كُنَّا أَنَا وَعَلِيٌّ نُورًابَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ قَسَمَ ذَلِكَ النُّورَ جُزْءَيْنِ، فَجُزْءٌ أَنَا، وَجُزْءٌ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ».


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: من و علی (علیه السلام) دو نور بودیم در نزد خداوند متعال ١۴۰۰۰ سال قبل از خلقت آدم. بعد از آنکه آدم را خلق کرد این نور را دو قسمت کرد جزئی از آن من هستم و قسمت دیگر علی.


فضائل الصحابة، تالیف احمد بن حنبل، جلد ۲، صفحه ۶۶۲-۶۶۳، حدیث ۱۱۳۰، چاپ دار ابن جوزی



امیر المومنین علیه السلام برترین قاضی (به روایت اهل تسنن)


ابن عبد البر از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) في اصحابه: اقضاهم علي ابن ابی طالب (عليهما السلام). 


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در بین صحابه فرمودند: علی (علیه السلام) برترین قاضی شما [صحابه] است».


الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تالیف ابن عبد البر، جلد ۳، صفحه ۱۱۰۲، چاپ دار الاعلام



برتری امیر المومنین علیه السلام بر کتاب خدا در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله


شیخ محمد بن احمد بن شاذان قمی رضوان الله علیه روایت کرده است:


 حدثنا محمد بن علي بن سكر رحمه الله ، قال : حدثنا محمد بن القاسم ، قال : حدثني عباد بن يعقوب ، قال : أخبرنا شريك ، عن الركين بن الربيع ، عن القاسم ابن حسان ، عن زيد بن ثابت ، قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : تارك فيكم الثقلين : كتاب الله وعلي بن أبي طالب عليه‌السلام واعلموا أن عليا لكم أفضل من كتاب الله لانه مترجم لكم عن كتاب الله تعالى.


زید بن ثابت از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها باقی می‌گذارم: کتاب خداوند سبحان و علی بن ابی طالب علیهما السلام، و علی بن ابی طالب علیهما السلام برای شما از کتاب خداوند برتر است، زیرا او کتاب خداوند را برای شما تفسیر و معنا می‌کند.


مائة منقبة، تالیف ابن شاذان قمی، صفحه ۱۷۴-۱۷۵، چاپ موسسه الامام المهدی علیه السلام


تقویم شیعه


سیزدهم جمادی الثانی


ﻭﻓﺎﺕ (شهادت) ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﻴﻦ علیها ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ 


در این روز در سال ۶۴ هجری قمری حضرت ام البنین علیها السلام همسر امیر المومنین علیها السلام و مادر قمر بنی هاشم علیه السلام از دنیا رحلت فرمودند. نام مبارک آن حضرت فاطمه، و کنیه شریفش ام البنین است، و آن حضرت به همین کنیه معروفند. پدر آن حضرت حزام بن خالد، و مادرشان لیلی دختر شهید بن ابی عامر است. امیر المومنین آن حضرت را به همسری برگزید و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود: حضرت قمر بنی هاشم عباس علیه السلام، عبد الله، جعفر و عثمان علیهم السلام، که هر چهار پسر در کربلا شهید شدند. بانوانی که از کربلا به مدینه مراجعت کردند، در خانه ام البنین علیها السلام عزاداری می‌کردند. آن حضرت اگر چه در کربلا نبود ولی از ناله و گریه قرار نداشت و همه روزه به بقیع می‌رفت و آنقدر جانسوز مرثیه می‌خواند که مروان با آن قساوت قلب گریه می‌کرد. هنگامی که زن‌ها او را ام البنین خطاب می‌کردند و تسلیت می‌دادند، می‌فرمود: دیگر مرا ام البنین نخوانید این گریه و زاری حضرت ادامه داشت تا بدرود حیات گفت‌.


علامه مامقانی می‌نویسد: از علو مقام ام البنین علیها السلام همین بس که وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت فرزندانش را به او داد، فرمود: رگ‌های قلبم را بریدی ! فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان است به فدای ابا عبد الله الحسین علیه السلام باد».


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۶۸-۱۶۹


پی نوشت:


حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب ن نابغه» و جناب عبد العظیم بحرانی در کتاب ام البنین» نگاشته‌اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین علیه السلام، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند.


الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، نوشته رفیع الدین رفیعی، صفحه ۸۵





عاقبت گرانی


ثقة الاسلام کلینی قدس سره روایت کرده است:


٦- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل عن أبي إسماعيل السراج، عن حفص بن عمر، عن رجل، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: غلاء السعر يسيئ الخلق ويذهب الأمانة ويضجر المرء المسلم.


امام صادق علیه السلام فرمودند: گرانی قیمت‌ها مردم را بدخلق می‌کند، امانت‌داری را از بین می‌برد و مسلمان در فشار و سختی را به ستوه می‌آورد.»


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۵، صفحه ۹۷، حدیث ۶، چاپ منشورات الفجر


تقویم شیعه


بیستم جمادی الثانی


ولادت حضرت زهرا علیها السلام


در چنین روزی حضرت حوراء انسیه عذراء بتول ام ابیها حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در سال پنجم بعثت در مکه مکرمه به دنیا آمد. بنا بر قولی ولادت حضرت در دهم جمادی الآخر است.


انعقاد نطفه حضرت فاطمه علیها السلام


داستان انعقاد نطفه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مراحلی دارد که ذیلاً خلاصه آن آورده می‌شود:

۱- در شب معراج خداوند سیبی به پیامبر صلی الله علیه و آله هدیه داد که از عظمت خلقت و بوی و رنگ و زیبایی آن ملائکه تعجب کردند. خداوند امر فرمود تا پیامبر صلی الله علیه و آله آن را میل کند. هنگامی که آن سیب را شکافت، نوری از آن درخشید. جبرئیل گفت: بخور یا رسول الله، که این نور منصوره فاطمه، دختری است که از صلب تو خارج می شود. در بعضی روایات است که از رطب بهشتی هم خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله میل فرمودند.

۲- در دهم شعبان سال چهارم جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله در ابطح نازل شد و فرمان کناره گیری از حضرت خدیجه علیها السلام را به مدت چهل روز - به عنوان مقدمه حمل حضرت زهرا علیها السلام - ابلاغ فرمود. با اینکه آن حضرت علاقه وافری به حضرت خدیجه علیها السلام داشت و این کار برای آن حضرت پر مشقت بود، ولی برای خدیجه علیها السلام پیغام داد که مدتی به منزل نمی‌آیم و به منزل فاطمه بنت اسد علیها السلام می‌روم. شب‌ها در را ببند و در بستر آسایش کن. پیامبر صلی الله علیه و آله شب‌ها به منزل فاطمه بنت اسد صلی الله علیه و آله می‌آمدند. هر شب هنگام افطار، خرما و انگور و غذای بهشتی می‌آوردند. با آب بهشتی و حوله دست آن حضرت را شسته و تمیز می‌کردند. امیر المومنین علیه السلام حسب دستور پیامبر صلی الله علیه و آله جلوی در می‌نشست که کسی نیاید و در آن غذا با پیامبر صلی الله علیه و آله شریک شود. در شب چهلم دستور رسید به خانه‌ی خدیجه علیها السلام برو که خداوند به خود سوگند خورده که امشب از صلب تو ذریه‌ی پاک و طیبه‌ای بیافریند. حضرت از جا برخواسته و به منزل خدیجه علیها السلام آمدند.  حضرت خدیجه علیها السلام می‌فرماید: سوگند به آن کسی که آسمان را برافراشته و آب را از زمین جوشانیده، حضرت از من دور نشده بود که سنگینی وجود فاطمه علیها السلام را در خود احساس کردم.


دوران بارداری حضرت خدیجه علیها السلام


هنگامی که حضرت خدیجه علیها السلام دوران آبستنی خود را می‌گذراند، حضرت فاطمه علیها السلام از داخل شکم صحبت می‌فرمود، و او را دلداری می‌داد و به صبر و پایداری دعوت می‌فرمود. پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه علیها السلام فرمودند: جبرئیل به من بشارت داد که این مولود دختر است، و او موجودی پاک و بابرکت است، خداوند متعال نسل و ذریه‌ی مرا از او قرار می‌دهد، و از نسل او امامانی در امت قرار خواهد داد که بعد از پایان یافتن وحی او، جانشینانش در روی زمین باشند. هنگام ظاهر شدن آثار وضع حمل، سراغ ن قریش فرستادند، ولی کسی برای کمک نیامد، چه اینکه آنها راضی به ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله نبودند، و خدیجه علیها السلام از این برخورد آن‌ها غمناک شد. در همین حال چهار زن بلند بالا که شبیه ن بنی هاشم بودند بر او وارد شدند. یکی از آنان به او گفت:ای خدیجه، غمگین مباش که ما فرستادگان پروردگان تو هستیم. ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم، و این آسیه دختر مزاحم و همنشین تو در بهشت و این مریم دختر عمران و این صفوراء دختر شعیب است. خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در کارهای مربوط به ن به تو کمک کنیم. یکی از آنان در سمت راست او، و دیگری در سمت چپش، و سومی پیش روی آن حضرت، و چهارمی پشت سر او نشستند.


حضرت فاطمه علیها السلام به دنیا آمد


علیا مخدره خدیجه علیها السلام، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را پاک و پاکیزه بر زمین نهاد. در این هنگام نوری از وجودش درخشید که تمام خانه‌های مکه را روشن کرد، و این نور در شرق و غرب درخشش نمود. بانویی که پیش روی خدیجه علیها السلام بود، حضرت فاطمه علیها السلام را برداشت و با آب کوثر شستشو داد، و پارچه سفیدی که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد. یکی را بر بدن او پیچیده و دیگری را بر سرش انداخت و سپس از او خواست که سخن بگوید. حضرت فاطمه علیها السلام لب به سخن گشود، و فرمود: اشهد ان لا اله الا الله، و ان أبی رسول الله سید الانبیاء و ان بعلی سید الاوصیاء و ان ولدی سید الأسباط: گواهی می دهم که جز الله خدایی نیست، و پدرم فرستاده خدا و سرور پیامبران است، و شوهرم سرور جانشینان و فرزندانم آقای نوادگان و اسباط هستند. بعد بر یکایک آنان سلام کرده و هر کدام را به اسم صدا زد. آنان بر چهره او تبسم کردند، و حور العین و بهشتیان یکدیگر را به ولادت حضرت فاطمه علیها السلام بشارت دادند. در آسمان نوری درخشان پدید آمد که ملائکه تا آن روز چنان نوری را ندیده بودند، و لذا نام حضرت را زهرا گذاشتند. بانویی که پیش روی خدیجه علیها السلام نشسته بود، به خدیجه علیها السلام گفت: او را پاک و پاکیزه و آراسته و با برکت در برگیر، که در نسل و ذریه‌اش برکت قرار داده شده است. 


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۷۰-۱۷۴



حضرت زهرا علیها السلام پاره تن، روح و قلب پیامبر صلی الله علیه و آله


ابن صباغ مالکی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:


وروي عن مجاهد قال : خرج النبيّ صلى الله عليه و آله وهو آخذ بيد فاطمة فقال : من عرف هذه فقد عرفها ، ومن لم يعرفها فهي فاطمة بنت محمّد ، وهي بضعة منّي ، وهي قلبي وروحي الّتي بين جنبيَّ ، فمن آذاها فقد آذاني ، ومن آذاني فقد آذى اللّه .


روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله دستان حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را گرفت و فرمود: هر کس او را نمی‌شناسد الآن بشناسد، و هر کس نمی‌داند او کیست بداند که او فاطمه دختر من و پاره تن من است. او قلب من است. او روح میان دو پهلوی من است. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است.


الفصول المهمة فی معرفة الائمة، تالیف ابن صباغ مالکی، جلد ۱، صفحه ۶۶۴-۶۶۵، چاپ دار الحدیث


وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین علیه السلام به نقل از کتاب شریف تحف العقول (١٨)


يا علي وإن للمتكلف من الرجال ثلاث علامات: يتملق إذا شهد. ويغتاب إذا غاب. ويشمت بالمصيبة.


ای علی! شخص متظاهر سه نشانه دارد: در حضور چاپلوس است، در غیاب بدگوست، و در مصیبت ملامت‌گر.


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تالیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲۴



اعتقاد شیعه در مورد توحید


شیخ صدوق رضوان الله علیه می‌نویسد:


دين الامامية هو الاقرار بتوحيد الله تعالى ذكره، ونفي التشبيه عنه، وتنزيهه عما لا يليق به.


آیین امامیه یعنی اقرار و شناخت به توحید خداوند متعال و نفی تشبیه از خداوند متعال، و تنزیه خداوند متعال از هرگونه عیب و نقص است.


امالی شیخ صدوق، صفحه ۴۵۴، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


تقویم شیعه


بیست و دوم جمادی الثانی


مرگ ابو بکر


در شب سه شنبه ۲۲ جمادی الثانی در سال ۱۳ هجری قمری عبد الله بن عثمان معروف به ابو بکر بن ابی قحافه در سن ۶۷ سالگی، از این جهان به سوی سزای اعمالش رخت بربست. به قولی مرگ ابوبکر در ۲۷ جمادی الثانی بوده است. او مدت دو سال و سه ماه و بیست و دو روز غاصب خلافت بود، و اولین کسی بود که بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله به انتخاب اعضای سقیفه بنی ساعده خلیفه شد. انتخاب ابو بکر به گونه‌ای بی‌حساب بود که عمر با آنکه خود گرداننده برنامه سقیفه بود می‌گوید: بیعت با ابو بکر امری بدون تدبیر و م و دقت بود، مثل زمان جاهلیت، که خداوند مسلمانان را از شر آن محفوظ داشت. هر کس چنین کاری را تکرار کند او را بکشید. 


اهل سنت در علت مرگ او نوشته‌اند: ابو بکر در روز دوشنبه ۷ جمادی الآخر غسل کرده بود، و آن روز هوا سرد بود. به این دلیل سرما خورد و تب کرد، ۱۵ روز این تب ادامه داشت، و به نماز نمی‌رفت، تا در شب سه شنبه ۲۲ جمادی الآخر بعد از آنکه خلافت را به عمر واگذار کرد، مرد. قبل از وفات عثمان را برای نوشتن وصیت‌نامه‌ای درباره خلافت طلب کرد که امر خلافت بعد از ابو بکر با عمر بن خطاب باشد. او کلمه‌ای گفت و بیهوش شد، و بقیه را عثمان از پیش خود نوشت که امر خلافت با عمر است. ابو بکر به هوش آمد و عثمان را دعا کرد که آنچه او می‌خواسته نوشته است. 


باید پرسید: چرا هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در روزهای آخر عمر کاغذ و قلم خواست تا وصی بعد از خود را به امر خداوند معین کند نسبت هذیان به آن مقام معظم دادند؟ 


ابو بکر هنگام مرگ کلماتی گفت. از جمله اینکه: کاش تفتیش خانه فاطمه و علی علیهم السلام نمی‌کردم. همان تفتیشی که شهادت پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله را به همراه داشت؟


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۷۴-۱۷۵


نهی از اعتماد بیجا حتی به نزدیک‌ترین افراد


ثقة الاسلام کلینی و ابن شعبه حرانی رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:


محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن إسماعيل، عن عبد الله بن واصل، عن عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: لا تثق بأخيك كل الثقة فإن صرعة الاسترسال لن تستقال.


امام صادق علیه السلام فرمودند: حتی به برادرت اعتماد كامل و تمام (بدون ملاحضه) مكن؛ زيرا زمين خوردن ناشی از اطمينان كردن، قابل جبران نيست.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۲، صفحه ۶۷۲، حدیث ۶، چاپ دار الکتب الاسلامیة


تحف العقول، تالیف ابن شعبه حرانی، صفحه ۳۵۷، چاپ موسسه النشر الاسلامی



توسل عالم اهل تسنن به امام باقر علیه السلام


ابن فرحون مالکی از علمای اهل تسنن و قاضی شهر مدینه در قرن هشتم هجری قمری، پس از آنکه توسل به ائمه بقیع علیهم السلام را برای رفع حاجات توصیه می‌کند، در باره توسل به امام محمد باقر علیه السلام می‌نویسد:


السلام عليك يا سيدي أبا جعفر الباقر، والسلام عليك يا ذا الشرف الأصيل والفضل الجليل، السلام عليك يا ابن زين العابدين السلام عليك يا فخر العلماء العاملين، السلام عليك ورحمة الله وبركاته.


سلام بر تو ای سید و آقای من، سلام بر تو ای صاحب شرف اصیل  و فضل جلیل، سلام بر تو ای فرزند زین العابدین (علیه السلام)، سلام بر تو ای فخر علمای اهل عمل. درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد.


ارشاد السالک الی افعال المناسک، تالیف ابن فرحون مالکی، جلد ۱، صفحه ۵۸۷، چاپ بیت الحکمة


تقویم شیعه


رجب المرجب


ماه رجب بسیار پرخاطره و به یاد ماندنی است. ایام ولادت امامان علیهم السلام و بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله از یک سو، و مرگ چند تن از دشمنان معروف اهل بیت علیهم السلام از سوی دیگر، خبرهای خوشی است که این ماه را قرین سرور ساخته است. شهادت معصومین علیهم السلام و چند نفر از یاران باوفای ایشان نیز روزهای حزن آل محمد علیهم السلام در این ماه است. در روزهای ۱، ۲، ۳، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۲، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹ ماه رجب خاطره‌هایی تازه می‌شود که ذیلاً به مرور آن‌ها می‌پردازیم. ولادت امیر المومنین علیه السلام، امام باقر علیه السلام، امام جواد علیه السلام، امام علی النقی علیه السلام، و حضرت علی اصغر علیه السلام برکات متواصلی است که در این ماه نازل شده است. بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، خروج از شعب ابی طالب علیه السلام، و اعطای فدک به حضرت زهرا علیها السلام خبرهایی هستند که از بعد اعتقادی اهمیت ویژه‌ای دارند. مرگ معاویه و مأمون و معتمد عباسی نیز ایام شادی برای دوستان اهل بیتند. شهادت حضرت زهرا علیها السلام به قولی، و نیز شهادت امام صادق علیه السلام و امام موسی بن جعفر علیهما السلام و امام هادی علیه السلام روزهای اشک و حزن در این ماه‌اند. وفات حضرت زینب علیها السلام، حضرت ابو طالب علیه السلام، حضرت خدیجه علیها السلام، ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله، و نجاشی پادشاه حبشه خبرهای حزن‌آور این ماه به شمار می‌آیند. همچنین حمله به امام مجتبی علیهم السلام در مدائن و خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی مکه دو خبر مهم این ماه است. اولین اقامه نماز در اسلام، هجرت مسلمانان به حبشه و بازگشت آنان، تغییر قبله، فتح خیبر به دست امیر المومنین علیه السلام، غزوه نخله، ورود امیر المومنین علیه السلام به کوفه، اولین خطبه امیر المومنین علیه السلام در مسجد کوفه، اول خلافت شوم یزید، فرار ابو بکر و عمر در جنگ خیبر صفحات دیگری از تاریخ اسلام هستند که در ماه رجب رخ داده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۳-۱۸۴



غیبت امام زمان عجل الله فرجه در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله


شیخ صدوق و سید بن طاووس رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:


٧- حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل رضي الله عنه قال : حدّثنا محمّد بن أبي عبد الله الكوفيُّ قال : حدّثنا محمّد بن إسماعيل البرمكيُّ ، عن عليّ بن عثمان ، عن محمّد بن الفرات ، عن ثابت بن دينار ، عن سعيد بن جبير ، عن ابن عبّاس قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إنَّ عليّ بن أبي طالب عليه‌السلام إمام أمّتي وخليفتي عليها من بعدي ، ومن ولده القائم المنتظر الّذي يملأ الله به الأرض عدلاً وقسطاً كما ملئت جوراً وظلماً ، والّذي بعثني بالحق بشيرا إنَّ الثابتين على القول به في زمان غيبته لاعزُّ من الكبريت الاحمر ، فقام إليه جابر بن عبد الله الانصاريُّ فقال : يا رسول الله وللقائم من ولدك غيبة؟ قال : إي وربّي ، وليمحصّ الله الّذين آمنوا ويمحق الكافرين ، يا جابر أنَّ هذا الامر (أمر) من أمر الله وسرُّ من سرِّ الله ، مطويٌّ عن عباد الله ، فإيّاك والشك فيه فإنَّ الشكَّ في أمر الله عزَّ وجلَّ كفر.


ابن عباس از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمودند: همانا علی بن ابی طالب علیهما السلام امام امت من و خلیفه‌ی من بر امتم پس از من می‌باشد؛ و از فرزندان اوست آن قیام کننده که خوبان همه چشم انتظار اویند، او همان کسی است خداوند به وسیله‌ی او زمین را از عدل و داد پر می‌کند همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد. قسم به آنکه مرا به حق بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده قرار داد، آن‌ها که در زمان غیبت او بر اعتقاد به او ثابت قدم می‌مانند از گوگرد سرخ (اکسیر) کمیاب‌تر هستند. آنگاه جابر بن عبد الله انصاری برخاست و پیش آمد و گفت: ای پیامبر خدا، آیا قائمی که از فرزندان شماست غیبت دارد؟ حضرت فرمودند: به خدا چنین است تا در آن غیبت مومنان باز شناخته شده و کافران نابود شوند؛ ای جابر! این امر از امور الهی و سری از اسرار ربوبی و مستور از بندگان است؛ مبادا در آن شک کنی که شک در امر خدای متعال کفر است.


کمال الدین و تمام النعمة، تالیف شیخ صدوق، جلد ۱، باب ۲۵، حدیث ۷، صفحه ۳۲۰، چاپ موسسه النشر الاسلامی


الیقین، تالیف سید بن طاووس، صفحه ۴۹۴-۴۹۵، باب ۲۰۱، چاپ دار العلوم بیروت




اعتراف خنجی اصفهانی یکی از علمای متعصب اهل تسنن به عظمت امام هادی علیه السلام


فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی شافعی یکی از علمای متعصب اهل تسنن و دشمنان تشیع در مورد لقب نقی» چنین می‌نویسد:


از جمله القاب آن حضرت یکی نقی» است یعنی پاکیزه از جمیع عیوب است و این اشارت است به عصمت و طهارت آن حضرت و پاکیزگی از عیوب حسبی و نسبی، آن حضرت نقاوه و برگزیده‌ی ائمه‌ی عظام و اجداد کرام خود است.


وسیلة الخادم الی المخدوم، تالیف خنجی اصفهانی، صفحه ۲۶۱، چاپ انتشارات انصاریان


خنجی اصفهانی قبح الله وجهه یکی از بزرگ‌ترین دشمنان شیعه و همان کسی است که کتب زیادی بر ضد شیعه مانند ابطال نهج الباطل را نوشت و علمای شیعه نیز مانند شهید نور الله شوشتری نور الله مرقده با نوشتن کتبی مثل کتاب شریف احقاق الحق پاسخش دادند. هم چنین این ملعون همان کسی است که با چاپلوسی به دربار حکام سنی مانند ازبکان و عثمانی راه یافت و آنان را به جنگ با ایران شیعه تحریک می‌کرد؛ اما فضائل امام هادی علیه السلام به قدری روشن است که چنین شخصی به آن اعتراف می‌کند!!!


تقویم شیعه


هفتم رجب


طلب امام رضا علیه السلام برای ولایتعهدی


در هفتم رجب سال ۲۰۰ هجری قمری، مامون (لعنت الله علیه) برای امام رضا علیه السلام نامه‌ای نوشت و در آن نامه امام رضا علیه السلام را برای ولایتعهدی به مرو احضار کرد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۹



اگر چهل مرد برای امیر المومنین علیه السلام پیدا می‌شد، ایشان بر ضد ابو بکر جهاد می‌کردند!!!


قال: فانتهوا بعلي عليه السلام إلى أبي بكر وهو يقول: أما والله لو وقع سيفي في يدي لعلمتم أنكم لن تصلوا إلى هذا أبدا. أما والله ما ألوم نفسي في جهادكم، ولو كنت استمكنت من الأربعين رجلا لفرقت جماعتكم، ولكن لعن الله أقواما بايعوني ثم خذلوني.


سلیم بن قیس هلالی رضوان الله علیه گوید: سلمان رضوان الله علیه گفت: وقتی که علی علیه السلام را به سوی ابو بکر می‌کشیدند آن حضرت چنین می‌فرمود: به خدا سوگند اگر شمشیرم در دستم قرار می‌گرفت می‌فهمیدید که هرگز نمی‌توانستید بر این کار دست بیابید. به خدا قسم از این که با شما جهاد می‌کنم خود را سرزنش نمی‌کنم و اگر چهل مرد برایم فراهم می‌شد جمع شما را متفرق می‌کردم ولی خداوند لعنت کند مردمی را که با من بیعت کردند و سپس مرا تنها گذاشتند.


کتاب سلیم بن قیس هلالی معروف به اسرار آل محمد، جلد ۱، صفحه ۵۸۸، چاپ منشورات دلیل ما



شهادت ابن سکیت رضوان الله علیه در راه ولایت امیر المومنین علیه السلام


سیوطی از علمای اهل تسنن می‌نویسد:


وفي سنة أربع وأربعين قتل المتوكل يعقوب بن السِّكِّيت الإمام في العربية فإنه ندبه إلى تعليم أولاده، فنظر المتوكل يومًا إلى ولديه المعتز والمؤيد فقال لابن السكيت: من أحب إليك هما أو الحسن والحسين؟ فقال: قنبر -يعني: مولى عليّ- خير منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقيل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بديته، وكان يعقوب رافضيًّا.


در سال ۴۴ (از قرن سوم) متوکل عباسی، یعقوب بن سکیت پیشوا در علم زبان عربی را به قتل رساند. متوکل عباسی ابن سکیت را مم نموده بود که تادیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا حسن و حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از دو فرزندت بهتر است. متوکل به غلامان ترک دستور داد بر شکمش بکوبند تا فوت شد (به شهادت رسید) و همچنین گفته شده زبان او را از پشت سر خارج کردند، و با این جنایت او به قتل رسید. سپس دیه او را برای پسرش فرستادند. یعقوب رافضی (شیعه) بود.


تاریخ الخلفاء، تالیف سیوطی، صفحه ۲۷۶، چاپ دار ابن حزم


پی نوشت: جای تعجب است که اهل تسنن با اینکه اعتراف کرده‌اند که متوکل ملعون ناصبی و خونریز و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده، در کمال تعجب او را ناصر السنة می‌نامند و حتی ابن عربی صوفی قبح الله وجهه او را از اولیاء خدا می‌داند!!! البته اهل تسنن بسیاری از حکام خونریز و ناصبی دیگر را نیز ناصر السنة نامیده‌اند گویا شرط اصلی ناصر السنة بودن از نظر آنان دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان است!!!


تقویم شیعه


پنجم رجب


شهادت ابن سکیت رحمه الله


یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال می‌گذشت.


ابن سکیت خوزستانی از آبادی‌های دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت می‌گفتند. نجاشی می‌گوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقه‌ای راستگو بود و دارای کتاب‌هایی است.


علت شهادت


متوکل عباسی ابن سکیت را مم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفته‌اند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹



اعتراف خنجی اصفهانی به فضائل امام جواد علیه السلام


خنجی اصفهانی از علمای اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در مورد امام جواد علیه السلام می‌نویسد:


آن حضرت اقتباس‌کننده است از نور علم‌های او یکان یکان از ابدال اولیاء و اوتاد عالم.


وسیلة الخادم الی المخدوم، تالیف خنجی اصفهانی، صفحه ۲۵۲، چاپ انتشارات انصاریان 



حرامزادگی دشمنان امیر المومنین علیه السلام به اذعان انصار (به روایت اهل تسنن)


ابن عساکر دمشقی از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


أخبرنا أبو القاسم هبة الله بن عبد الله أنا أبو بكر الخطيب أخبرني أبو القاسم عبد العزيز بن محمد بن علي المطرز نا عبد الرحمن بن عمر بن محمد المعدل بمصر نا محمد بن الحارث بن الأبيض القرشي نا عبد السلام بن أحمد نا إبراهيم بن صالح أبو صالح أنا مالك بن أنس عن محبوب بن أبي الد قال قالت الأنصار إن كنا لنعرف الرجل إلى غير أبيه ببغضه علي بن أبي طالب .


انصار گفتند: ما بودن شخص را به وسیله‌ی بغض وی به علی بن ابی طالب (علیهما السلام) می‌شناختیم.


تاریخ مدینة دمشق، تالیف ابن عساکر دمشقی، جلد ۴۲، صفحه‌ ۲۸۷، چاپ دار الفکر


فلک امشب مگر ماهی دگر زاد

ز ماه خویش ماهی خوب‌تر زاد


غلط گفتم ، که خورشیدی درخشان

که مه یابد ز نورش زیب و فر ،‌ زاد


شهنشاهی ، بزرگی ،‌ نامداری

که شاهان بر رهش سایند سر ، زاد


صدف آسا ،‌ جهان آفرینش

درخشان گوهری والاگهر زاد


ز بعد قرن‌ها ، گیتی هنر کرد

که اینسان قهرمانانی با هنر زاد


پدرها بعد ازین هرگز نبینند

که مادر چون علی دیگر پسر زاد


فری بر مادر نیرشتش

غزال ماده ، گفتی ، شیر نر زاد


سیمین بهبهانی


تقویم شیعه


دوازدهم رجب


۱- مرگ معاویه


در این روز سال ۶۰ هجری قمری معاویه بن ابی سفیان لعنت الله علیه در سن ۷۸ سالگی در شام به درکات جهنم شتافت. روز شادی اهل ایمان و حزن و اندوه اهل کفر و طغیان است. و روزه این روز به جهت شکر الهی بر هلاکت معاویه مستحب است.


نسب معاویه


کلبی نسابه و ابن روزبهان که از ثقات نزد علمای اهل تسنن هستند، نقل کرده اند که معاویه فرزند چهار نفر بوده: عماره، مسافر، ابو سفیان و مردی که اسم او را نمی‌برند. راغب اصفهانی در محاضرات و ابن ابی الحدید از ربیع الابرار زمخشری نقل می‌کنند که معاویه را به چهار کس نسبت می‌دادند: مسافر بن ابی عمرو، عمار بن ولید بن مغیره، عباس و صباح که مغنی عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوش‌رویی بود و کارگر ابو سفیان بود - الفتی تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابی سفیان بن حرب می‌گویند.  ابو سفیان مردی زشت و کوتاه قد بود، و یک چشم او در طائف و چشم دیگرش در یرموک کور شده بود. باطنش کورتر از چشمش بود و نهایت عداوت و دشمنی با پیامبر صلی الله علیه و آله را داشت. ابو سفیان در هر جنگ و فتنه‌ای که بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود می‌آمد دخالت داشت و در سال فتح مکه از ترس اسلام آورد و با نفاق زندگی کرد تا در سن ۸۲ سالگی در سال ۳۰ هجری قمری به درک رفت. مخفی نماند که حمامه یکی از جدات معاویه است که در بازار المجاز صاحب پرچم و مشهور بود! و از این جا نسب ابو سفیان هم معلوم می‌شود. مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانی به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن می‌شود. محدث قمی رحمه الله می‌فرماید: چون پیامبر صلی الله علیه و آله در فتح مکه ریختن خون معاویه را مباح شمردند، به اصرار و شفاعت عباس، پنج ماه قبل از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورد.


حکومت معاویه بر شام


یزید بن ابی سفیان از طرف ابو بکر با لشکر مسلمین به طرف شام رفت، معاویه هم همراه آن‌ها بود. یزید در شام مرد و ابا بکر ولایت شامات را به معاویه واگذار کرد و به این حال بود تا زمان خلافت امیر المومنین علیه السلام که طغیان معاویه علیه آن حضرت شروع شد. پس اساس ظلم‌های معاویه را هم ابو بکر بنا نهاد. 

معاویه در سال ۴۵ هجری قمری برای پسرش یزید بیعت گرفت. او اول کسی بود که دشنام بر امیر المومنین علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه نماز جمعه لعن و جسارت بر امیر المومنین علیه السلام می‌کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان عمر بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد.


دشمنی معاویه با حضرت امیر المومنین علیه السلام


معاویه به صحابه و تابعین دستور داد تا حدیث در مذمت امیر المومنین علیه السلام جعل کنند، و عده زیادی از محبین و ارادتمندان آن حضرت را شهید کرد مانند جناب مالک اشتر نخعی که در قم مصر به سم شهید شد. امام مجتبی علیه السلام را به دست جعده عیال آن حضرت مسموماً شهید کرد. معاویه مردی خوش‌گذران و پرخور بود، به حدی که از کثرت خوردن می‌گفت: خسته شدم ولی سیر نشدم، و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله در باره او بود. او در نفاق و عوام فریبی تجربه به سزایی داشت. محدث قمی رحمه الله نقل می کند که دویست خبر از طرق معتمده اهل سنت در مذمت معاویه نقل شده است.


ماجرای مرگ معاویه


آخر الامر معاویه در مسیر مکه به شام بیمار شد، به حدی که می‌لرزید و دهان او بسته نمی‌شد، تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد و رهین اعمال خویش گردید. هنگام مرگ سن او را ۷۵ یا ۸۲ یا ۹۲ سال نقل کرده‌اند.  جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولی در هنگام مرگ به یکی از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کرده‌ام: حق علی بن ابی طالب را غصب کردم، حسن بن علی را به فریب دادن جعده به شهادت رساندم، و یزید را به جانشینی خود انتخاب کردم، و حجر بن عدی و اصحاب او را به قتل رساندم. در مرگ معاویه بعضی فقط ماه را ذکر کرده‌اند و بعضی ۴ رجب و برخی ۲۲ رجب ذکر نموده‌اند. ۱۲ رجب، ۱۴ رجب، ۱۵ رجب هم نقل شده است که این سه قول به یکدیگر نزدیک‌ترند.


۲- ورود امیر المومنین علیه السلام به کوفه


در این روز در سال ۳۶ هجری قمری امیر المومنین علیه السلام بعد از واقعه جمل وارد کوفه شدند و آن شهر را به عنوان مقر حکومت انتخاب نمودند، و اولین خطبه را در شهر کوفه در این روز ایراد فرمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۹۱-۱۹۴



نسب خبیث معاویه پلید به اعتراف اهل تسنن


زمخشری از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


۹۹- وكان معاویة یعزی إلى أربعة: إلى مسافر بن أبی عمرو ، وإلى عمارة بن الولید وإلى العباس بن عبد المطلب، وإلى الصباح مغن أسود كان لعمارة. قالوا: كان أبو سفیان دمیما قصیرا، وكان للصباح عسیفا لأبی سفیان شابا وسیما، فدعته هند إلى نفسها.


معاویه به چهار نفر نسبت داده شد (چهار نفر ادعا کردند پدر معاویه هستند) : مسافر بن ابی عمرو ، عمارة بن الولید، عباس بن عبد المطلب و صباح خواننده و نوازنده عمارة بن الولید. ابو سفیان مردی زشت صورت و کوتاه قد بود و صباح اجیر ابو سفیان جوانی زیبا بود، هند مادر معاویه او را بر ی به خود تحریک کرد.


ربیع الابرار و نصوص الاخبار، تالیف زمخشری، جلد ۴، صفحه ٢٧۵، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


آری ملعون خبیثی که دستور به سب و لعن امیر المومنین سلام الله علیه می‌داده است، باید چنین نسبی داشته باشد.



فضائل بی‌شمار امیر المومنین علیه السلام (به روایت اهل تسنن)


سبط بن جوزی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:


و قد روى مجاهد قال سأل رجل عن ابن عباس فقال ما أكثر فضائل علي بن أبي طالب و إني لاظنها ثلاثة آلاف فقال له ابن عباس هي الى الثلاثين الفا أقرب من ثلاثة آلاف ثم قال ابن عباس لو ان الشجر اقلام و البحور مداد و الانس و الجن كتاب و حساب ما احصوا فضائل أمير المؤمنين علي عليه السلام.


مردی از ابن عباس پرسید: راستی که چقدر فضائل على بن ابی طالب (علیهما السلام) زياد است! فکر می‌کنم که به سه هزار فضیلت رسیده باشد. ابن عباس در جواب گفت: فضائل علی (علیه السلام) به سی هزار نزدیک‌تر است تا به سه هزار. سپس در ادامه گفت: اگر درخت‌ها قلم گردند و دریاها مرکب و جن و انس نویسنده و حسابگر آن شوند نمی‌توانند فضائل امیر المومنین علی علیه السلام را شمارش کنند.


تذکرة الخواص، تالیف سبط بن جوزی، صفحه ۱۳، چاپ مکتبة نینوی الحدیثة



علم حضرت زینب کبری سلام الله علیها در کلام امام سجاد علیه السلام


شیخ طبرسی رضوان الله علیه روایت کرده است که امام سجاد علیه السلام به حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند:


اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة‌.


ای عمه، تو به حمد الله، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديدى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموختى.


الاحتجاج، تالیف شیخ طبرسی، جلد ۲، صفحه ۲۷، چاپ منشورات الشریف الرضی


تقویم شیعه


پانزدهم رجب


۱- زیارت امام حسین علیه السلام


در شب ۱۵ رجب و روز آن زیارت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت مشاهد مشرفه معصومین علیهم السلام مستحب است.


۲- شهادت حضرت زینب سلام الله علیها


وفات (شهادت) مظلومانه و غریبانه ام المصائب حضرت فاطمه صغری عقیله بنی هاشم زینب کبری علیها السلام در شب یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری به وقوع پیوسته است. در مدت یک سال بعد از واقعه کربلا، زندگانی آن حضرت همراه با اشک و آه و خاطرات اسارت و کربلا سپری گشت. در عظمت آن مخدره همین بس که به فرموده صدوق رحمه الله، از جانب امام حسین علیه السلام نیابت خاصه داشته است، و تا هنگامی که بیماری امام زین العابدین علیه السلام تمام نشده بود، این نیابت ادامه داشت.


نامگذاری حضرت


هنگام ولادت حضرت زینب سلام الله علیها جبرئیل از جانب خداوند متعال بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، اسم این دختر را زینب بگذار. آنگاه جبرئیل گریست. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: سبب این گریه چیست؟ عرض کرد: همانا این دختر از آغاز زندگانی تا پایان روزگار در این سرای ناپایدار با رنج و درد و بلا خواهد زیست. گاهی به درد مصیبت شما یا رسول الله مبتلا می‌شود، و گاهی در ماتم مادرش و گاهی در مصیبت پدر و گاهی به درد فراق برادرش حسن مجتبی علیه السلام دچار خواهد شد. از همه بالاتر به مصائب کربلا و نوائب دشت نینوا گرفتار می‌شود چنانکه مویش سفید و قامتش خمیده خواهد گردید. این خبر را اهل بیت علیهم السلام شنیدند و اندوهناک و گریان شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله صورت بر صورت حضرت زینب علیها السلام نهاد و گریست. حضرت صدیقه طاهره علیها السلام فرمود: یا ابتا، این گریه برای چیست؟ خداوند دیده‌های تو را نگریاند. فرمود: ای فاطمه، بعد از من و تو این دختر دچار بلاها و مصائبی می‌شود. حضرت صدیقه علیها السلام فرمود: چه ثواب دارد آن کسی که بر دخترم زینب علیها السلام گریه کند؟ آن حضرت فرمود: ای پاره تنم و ای نور چشمم، ثواب کسی که بر او و مصائب او گریه کند مانند ثواب کسی است که بر برادرش حسین گریه کند. سپس نام آن حضرت را زینب نهاد. آن حضرت یک سال و چند ماه بعد از واقعه کربلا با قلبی پر از اندوه از مصائب کربلا در خانه خود رحلت فرمودند و در همان خانه دفن شدند. در وفات آن مخدره مظلومه روزهای ۱۴ رجب و دهم ماه رمضان را هم گفته اند.


پی نوشت: البته بر خلاف نویسنده محترم بسیاری از مورخین خبر از مسموم شدن و شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به دست بنی امیه لعنت الله علیهم داده‌اند که با شناختی که از سیره و روش حکام ظالم بنی امیه و افشاگری‌های حضرت زینب علیها السلام از این حکام جور داریم معقولانه‌تر است.


۳- تغییر قبله


در روز ۱۵ رجب سال دوم هجری قمری قبله از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر پیدا کرد. این برنامه در نماز ظهر در مسجد بنی سالم مدینه اتفاق افتاد و این مسجد بعد از آن به مسجد ذی القبلتین نامیده شد.


۴- خروج از شعب ابی طالب علیه السلام


در این روز حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله از شعب ابی طالب علیه السلام خارج شدند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۰۶-۲۰۸



امیر المومنین علیه السلام در نگاه ایلیا پاولویچ پطروشفسکی


پروفسور ایلیا پاولویچ پطروشفسکی، مورخ و خاورشناس نامی اهل شوروی می‌نویسد:


علی (علیه السلام) تا سر حد شور و عشق پایبند دین بود. صادق و راستکار بود. در امور اخلاقی بسیار خرده‌گیر (سخت‌گیر) بود. از نامجویی و طمع و مال‌پرستی به دور بود. و بی‌شک مردی دلیر و جنگاوری باشهامت بود.


اسلام در ایران، نوشته ایلیا پاولویچ پطروشفسکی، ترجمه کشاورز، صفحه ۵۰، چاپ انتشارات پیام


یا علی مدد



اعتقاد شیعه در مورد انکار هر کدام از دوازده امام علیهم السلام در کلام شیخ صدوق رحمه الله


علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


ابن بابویه (شیخ صدوق رحمه الله) در رساله عقاید گفته است که: هرکه دعوی امامت کند و امام نباشد ظالم و ملعون است، و هرکه امامت را در غیر اهلش قائل شود ظالم و ملعون است. و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده است که: هر که انکار کند امامت علی را بعد از من انکار پیغمبری من کرده است و هر که انکار پیغمبری من کند انکار پروردگاری خدا کرده است. و [شیخ صدوق] گفته است: اعتقاد ما در حق کسی که انکار امامت امیر المومنین و امامان بعد از او کند به منزله کسی است که انکار پیغمبری پیغمبران کرده است. و اعتقاد ما در باب کسی که اقرار کند به امامت امیر المومنین علیه السلام و انکار کند یکی از امامان بعد از او را (به مانند زیدیه و اسماعیلیه و .) به منزله کسی است که ایمان بیاورد به جميع پیغمبران و انکار کند پیغمبری محمد صلی الله علیه و آله را، و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: منکر آخر ما مثل منکر اول ما است. و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: امامان بعد از من دوازده نفرند اول ایشان حضرت امیر است و آخر ایشان حضرت قائم است، اطاعت ایشان اطاعت من است و معصیت ایشان معصیت من است. هرکه انکار کند یکی از ایشان را انکار من کرده است. وحضرت صادق علیه السلام فرمود که: هرکه شک کند در کفر دشمنان ما و ستم کنندگان بر ما کافر است.


حق الیقین، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۸۳۱، چاپ انتشارات سرور


تقویم شیعه


هجدهم رجب


۱- وفات ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله


در سال دهم هجری قمری ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت. مادر این بزرگوار ماریه قبطیه بود. سن ابراهیم هنگام وفات به قولی ۱۸ ماه و چند روز، و به قولی یک سال و ده ماه و هشت روز بود.


۲- اول خلافت شوم یزید (لعنت الله علیه)


در این روز یزید ملعون خلافت غصب شده را در دست گرفت. سه روز بعد از مرگ معاویه و دفن او در ۱۵ رجب، یزید به دمشق آمد و کنار قبر او رفت و گریست. بعد از آن به کاخ رفت و تا سه روز بیرون نیامد. سپس در روز ۲۱ رجب به مسجد آمد و به منبر رفت و خطبه خواند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۰۹-۲۱۰


مَثَل حریص


ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۷- علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن يحيى بن عقبة الأزدي، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال أبو جعفر (عليه السلام): مثل الحريص على الدنيا مثل دودة القز، كلما ازدادت من القز على نفسها لفا كان أبعد لها من الخروج حتى تموت غما .


امام باقر علیه السلام فرمودند: حریص به دنیا، همانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر دور خود می‌تند، خارج شدن از پیله بر او سخت‌تر می‌شود تا آن که از غصه می‌میرد.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۲، صفحه ۳۱۶، حدیث ۷، چاپ دار الکتب الاسلامیة



چرا اهل تسنن در نماز میت چهار تکبیر می‌گویند ولی شیعیان پنج تکبیر؟


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


حدثنا عن علي بن أحمد ، قال : حدثنا محمد بن أبي عبدالله ، عن موسى بن عمران ، عن عمه الحسين بن يزيد ، عن علي بن ابي حمزة ، عن أبي بصير قال: قلت لابي عبدالله علیه السلام:  لاي علة نكبر على الميت خمس تكبيرات ويكبر مخالفونا أربع تكبيرات؟ قال : لان الدعائم التي بني عليها الاسلام خمس : الصلاة ، و اكاة ، والصوم ، والحج ، والولاية لنا أهل البيت ، فجعل الله عزوجل من كل دعامة تكبيرة ، وإنكم أقررتم بالخمس كلها ، وأقر مخالفوكم بأربع وأنكروا واحدة ، فمن ذاك يكبرون على موتاهم اربع تكبيرات ، وتكبرون خمسا.


ابو بصیر گفت: به امام صادق علیه السلام گفتم: به چه علت ما بر میت پنج تکبیر می‌گوییم ولی مخالفین ما (اهل تسنن) چهار تکبیر می‌گویند؟ امام صادق علیه السلام در پاسخ فرمودند: اسلام بر روی پنج ستون استوار گشته است: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت ما اهل بیت. پس خداوند برای هر کدام از این ستون‌های پنجگانه، تکبیری قرار داده و شیعیان ما به این پنج تا ستون اقرار می‌کنند، در حالی که اهل خلاف فقط به چهار ستون اقرار کرده و ولایت ما اهل بیت را انکار می‌کنند، پس آن‌ها چهار تکبیر می‌گویند و شما پنج تکبیر می‌گویید.


علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمه الله، جلد ۱، باب ۲۴۵، حدیث ۱، صفحه ۴۰۲



اذعان احمد بن حنبل در مورد تقسیم‌کننده بهشت و جهنم بودن امیر المومنین علیه السلام


ابن ابی یعلی حنبلی از علمای اهل تسنن می‌نویسد:


حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ الطُّوسِیُّ ، یَقُولُ : كُنَّا عِنْدَ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ : یَا عَبْدَ اللَّهِ ، مَا تَقُولُ فِی هَذَا الْحَدِیثِ الَّذِی یُرْوَى أَنَّ عَلِیًّا عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ : أَنَا قَسِیمُ النَّارِ ؟ وَمَا تُنْكِرُ مِنْ ذَا أَلَیْسَ رَوَیْنَا أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قَالَ لِعَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) : " لَا یُحِبُّكَ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَلَا یُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافِقٌ ".قُلْنَا بَلَى ، قَالَ : أَیْنَ الْمُؤْمِنُ ؟ قُلْنَا : فِی الْجَنَّةِ ، قَالَ : فَأَیْنَ الْمُنَافِقُ ؟ قُلْنَا : فِی النَّارِ ، قَالَ : فَعَلِیُّ قَسِیمُ النَّارِ .


محمد بن منصور طوسی می‌گفت: نزد احمد بن حنبل نشسته بودیم که مردی سوال کرد چگونه علی بن ابی طالب (علیهما السلام) می‌گوید من قسمت‌کننده بهشت و جهنم هستم؟ احمد بن حنبل (رئیس مذهب حنابله از مذاهب اهل تسنن) در پاسخ می‌گوید: چرا منكر این حدیث می‌شوید؟ مگر از نبى اكرم (صلی الله علیه و آله) براى ما روایت نشده است كه به على (علیه السلام) فرمود: تو را دوست ندارد مگر مومن و دشمن ندارد مگر منافق؟ گفتند: آری. احمد بن حنبل گفت: منافق كجاست؟ گفتند: در دوزخ. گفت: پس علی تقسیم‌كننده دوزخ و بهشت است.


طبقات الحنابلة، تالیف ابن ابی یعلی حنبلی، جلد ۲، صفحه ۳۵۸، چاپ جامعه ام القری


اهمیت گفت و گوی علمی


ثقة الاسلام کلینی قدس سره روایت کرده است:


۹- عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن فضالة بن أيوب، عن عمر بن أبان، عن منصور الصيقل قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: تذاكر العلم دراسة والدراسة صلاة حسنة.


امام باقر علیه السلام فرمودند: گفت و گوی علمی فراگیری درس است و فراگیری درس نمازی نیت.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۴۱، حدیث ۹، چاپ دار الکتب الاسلامیة



فضائل امام کاظم علیه السلام در کلام احمد بن یوسف قرمانی


احمد بن یوسف قرمانی از علما و مورخین اهل تسنن پیرامون آن حضرت می‌نویسد:


هو الامام الکبیر القدر، الأوحد، الحجة، الساهر لیله قائما، القاطع نهاره صائما، المسمی لفرط حلمه وه عن المعتدین کاظما. هوالمعروف عند أهل العراق بباب الحوائج، لأنه ما خاب المتوسل به فی قضاء حجاة قط.


او امامی بلند مرتبه و یگانه و حجت بود. در شب‌ها در حال عبادت و در روزها روزه‌دار بود. به خاطر کثرت بردباری و گذشت از کسانی که به او تعدی کرده‌اند کاظم نامیده شد. و او نزد مردم عراق به باب الحوائج مشهور بود چرا که هر کسی در بر آورده شدن حاجاتش به او متوسل می‌شد به دست می‌آورد.


اخبار الدول و آثار الاول فی التاریخ، تالیف قرمانی، جلد ۱، صفحه ۳۳۷، چاپ عالم الکتب


السلام علیک یا موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام


تقویم شیعه


بیست و پنجم رجب


شهادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام


در این روز در سال ۱۸۳ هجری قمری بنا بر مشهور امام موسی بن جعفر علیهما السلام، در حبس سندی بن شاهک (لعنت الله علیه) به شهادت رسیدند. به روایت مرحوم کلینی روز شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام ششم رجب است. هارون ملعون به ظاهر برای زیارت و در حقیقت برای دستگیر نمودن حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام و فرستادن آن حضرت از مدینه به بغداد به مسجد النبی صلی الله علیه و آله آمد.


خلفای ظالم در دوران امامت حضرت


آن حضرت ۲۰ سال داشتند که امامت به ایشان منتقل شد و مدت ۳۵ سال امامت فرمودند. در این مدت بعد از شهادت امام صادق علیه السلام مقداری همزمان با ابو جعفر منصور بودند که او متعرض آن حضرت نشد. بعد از منصور قریب به ده سال ایام خلافت مهدی بود. او حضرت را به عراق طلبید و حبس کرد. شبی امیر المومنین علیه السلام را در خواب دید که به او فرمود: فهل عسیتم ان تولیتم أن تفسدوا فی الارض و تقطعوا أرحامکم. وقتی بیدار شد مراد حضرت را دانست و موسی بن جعفر علیهما السلام را از زندان آزاد کرد. پس از مهدی، پسرش هادی خواست آن حضرت را محبوس کند ولی اجل او را مهلت نداد، چه اینکه کمتر از یک سال بیشتر خلافت نکرد. خلافت به هارون که رسید امام علیه السلام را از زندانی به زندان دیگر فرستاد، تا در سال چهاردهم خلافتش آن حضرت را در سن ۵۵ سالگی به زهر جفا شهید کرد.


غسل و تدفین حضرت


پس از شهادت بدن شریف حضرت را طبق دستور هارون با جامه‌های کهنه، جهت اهانت به آن بزرگوار، روی نردبانی گذاردند و چهار حمال بر دوش گرفتند، و کسی جلوی جنازه صدا می‌زد: این امام رافضیان است. امام رضا علیه السلام قبلاً متوجه غسل و کفن و نماز آن حضرت شده بودند. سپس شیعیان آمدند و گل آوردند و احترام کردند و در محل فعلی حرم مطهر، بدن آن حضرت را دفن کردند. تعداد فرزندان آن حضرت ۳۷ نفرند و مدت امامت آن حضرت ۳۵ سال، و عمر شریف امام علیه السلام هنگام شهادت ۵۵ سال بود. شهادت آن حضرت در پنجم یا ششم رجب نیز ذکر شده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۶-۲۱۷


تقویم شیعه


بیست و چهارم رجب


۱- فتح خیبر به دست امیر المومنین علیه السلام


در این روز در سال هفتم هجری قمری در جنگ خیبر مرحب به دست امیر المومنین علیه السلام کشته شد و قلعه خیبر به دست آن حضرت فتح گردید. و در بحار الانوار ۲۷ رجب روز فتح خیبر ذکر شده است. چون پیامبر صلی الله علیه و آله به جنگ خیبریان رفت و قلعه قموص را محاصره کرد، ابتدا پرچم را برای مبارزه با آنان به ابو بکر دادند. ابو بکر با لشکری رفت، ولی چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان هم در پی او بازگشتند. روز بعد پیامبر صلی الله علیه و آله پرچم را به عمر داد و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده بازگشت.


انتخاب امیر المومنین علیه السلام برای فتح خیبر


پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: فردا پرچم را به مردی می‌دهم که حمله‌هایش را تکرار کند، نه اینکه فرار کند. کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خیبر را به دست او فتح می‌کند. همه اصحاب آرزو کردند که این مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فردای آن روز، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی بن ابی طالب علیهما السلام کجاست؟ گفتند: چشم دردی دارد که حرکت برای آن حضرت مشکل است. خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله فرمود: او را حاضر کنید. سلمه بن اکوع رفت و آن حضرت را آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارک به چشمان نورانی حضرت خاتم الاوصیاء علی مرتضی علیه السلام مالید و فرمود: بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار. پس از آن روز بر امیر المومنین علیه السلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت.

پیامبر صلی الله علیه و آله زره خود را بر او پوشانید و ذو الفقار را بر کمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مرکبش نموده فرمود: جبرئیل از سمت راست، میکائیل از سمت چپ، عزرائیل از پیش رو و اسرافیل از پشت سر، و نصرت خدا بالای سر، و دعای من نیز از پشت سر تو است. فرمود: یا علی، مسلماتی را بر ایشان عرضه کن.


میدان جنگ خیبر


آن حضرت رفت، و پس از موعظه و نصیحت عده‌ای برای جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهید کردند. امیر المومنین علیه السلام بر آن‌ها تاخته و آن‌ها را کشتند. آنگاه برادر مرحب با عده‌ای آمدند. حضرت آن‌ها را هم به درک فرستاد. مرحب که شجاع بود به خونخواهی آمد. امیر المومنین علیه السلام چنان با ذو الفقار بر سرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دو نیم ساخت و به خاک انداخت. صدای تکبیر مسلمانان بلند شد. عده‌ای از یهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. امیر المومنین علیه السلام به مبارزه ادامه داد تا عده‌ای کشته شدند و عده‌ای به قلعه گریختند. آن حضرت با دست قدرتمند حیدری در قلعه را کند و برای مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور کنند. حضرت چندین بار مسلمانان را از روی خندق به وسیله آن در عبور داد، با اینکه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود.


۲- بازگشت جعفر طیار از حبشه


آمدن جناب جعفر بن ابی طالب علیهما السلام برادر امیر المومنین علیه السلام از حبشه در روز فتح خیبر اتفاق افتاده است. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: به کدامین امر سرور من بیشتر باشد، به آمدن جعفر یا فتح خیبر؟!» پیامبر صلی الله علیه و آله جعفر را در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۱۳-۲۱۵


تقویم شیعه


بیست و هفتم رجب


بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله


مبعث مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در سن ۴۰ سالگی و آغاز نزول قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله در این روز بوده است. این روز یکی از اعیاد بزرگ است، و روزی است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به رسالت مبعوث گردید و جبرئیل علیه السلام بر پیامبری آن حضرت نازل شد. غیر شیعه مبعث را در ۱۷ یا ۱۸ یا ۲۴ ماه رمضان و بعضی در ۱۲ ربیع الاول می دانند.


در این روز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت و نیز زیارت آن حضرت و امیر المومنین علیه السلام وارد شده است.


سالیان سال بود که از بعثت انبیا علیهم السلام می‌گذشت، و هر قوم و قبیله‌ای با عقیده‌های مختلف خود زندگی می‌کردند و در حجاز و مکه آن روز بیار بت می‌پرستیدند: بت سنگی، فی، چوبی، و گاهی از جنس خرما. دختران را زنده به گور می‌کردند. اکثر قبایل در حال جنگ و خونریزی بودند. دنیا غرق در گمراهی و ضلالت بود. تا اینکه چهل سال از ولادت با سعادت اشرف مخلوقات و سرور کائنات حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله گذشت. خداوند آن حضرت را به پیامبری مبعوص فرمود، و جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و وحی‌های الهی را با آداب و مراسمی مخصوص به آن حضرت رسانید که در کتب روایی با سندهای مختلف ذکر شده است.


طبق بعضی روایات هنگامی که آن حضرت از کوه حرا بر می‌گشتند انوار جلال و عظمت ایشان را فرا گرفته بود، به حدی بود که هیچکس را یارای آن نبود که به آن حضرت نظر کند. از کنار هر درخت و گیاه و سنگ که می گذشت در برابر آن حضرت خم می‌شدند و به زبان فصیح می‌گفتند: السلام علیک یا نبی الله، السلام علیک یا رسول الله. هنگامی که آن حضرت داخل خانه حضرت خدیجه علیه السلام شدند، از شعاع انوار جمال آن حضرت خانه منور شد. خدیجه علیه السلام عرض کرد: ای محمد، این چه نور است که از شما مشاهده می‌کنم؟ آن حضرت فرمودند: این نور پیامبری است. سپس خطاب به حضرت خدیجه علیه السلام فرمودند: بگو: لا اله الا الله محمد رسول الله. خدیجه علیه السلام عرض کرد: سال‌هاست من پیامبری شما را می‌دانم. سپس به وحدانیت خداوند متعال و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت داد. در این هنگام آن حضرت فرمودند: ای خدیجه، احساس سرما می‌کنم. جامه‌ای بر من بپوشان. حضرت جامعه بر خود کشید و خوابید. از جانب حق تعالی ندا رسید: یا ایها المدثر، قم فانذر و ربک فکبر.: ای جامه به خود پیچیده، بر خیز و بترسان مردم را از عذاب پروردگار خود، و تکبیر بگو و پروردگارت را به بزرگی یاد کن آن حضرت برخاست و انگشت مبارک در گوش خود گذاشت و فرمود: الله اکبر، الله اکبر پس صدای آن حضرت به همه موجودات رسید، و همه با او موافقت کردند.


پیامبر صلی الله علیه و آله سه سال پنهانی مردم را به خدای یکتا دعوت می‌فرمود، و پس از سه سال جبرئیل آمد و عرض کرد: خداوند متعال امر فرموده که دعوت خویش را آشکار فرمایی. سپس آن حضرت از کوه صفا بالا رفتند و مردم را انذار فرمودند و دعوت خود را علنی نمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۲۱-۲۲۳



سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله بر پیکر پاک حضرت ابو طالب علیه السلام


علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


حضرت رسول صلی الله علیه و آله در جنازه‌ی او (جناب ابو طالب علیه السلام) حاضر شد و فرمود: صله‌ی رحم کردى، خدا تو را جزای خیر دهد، ای عم من! به درستی که مرا کفایت و تربیت نمودی در خردسالی و یاری و معاونت نمودی در بزرگی؛ پس رو به مردم گردانید و فرمود: براى عم خود شفاعتی بکنم كه جن و انس، از آن در تعجب مانند!  


حياة القلوب، تالیف علامه مجلسی رضوان الله علیه، جلد ۴، صفحه ۱۵۷۳



بیزاری اهل بیت علیهم السلام از اهل جبر و تشبیه


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است که امام رضا علیه السلام فرمودند:


بِالتَّشْبِيهِ وَ الْجَبْرِ فَهُوَ كَافِرٌ مُشْرِكٌ وَ نَحْنُ مِنْهُ بِرَاءٌ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة


هر کس به تشبیه و جبر اعتقاد داشته باشد کافر و مشرک است، و ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم.


التوحید، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۳۶۴، چاپ دار المعرفة


پی نوشت: اهل جبر یعنی کسانی که معتقدند همه افعال از خداست و انسان هیچ اختیاری ندارد؛ و اهل تشبیه کسانی هستند که صفات مخلوق را به خالق نسبت می‌دهند مثلا خداوند را جسم می‌دانند.



انحصار فهم قرآن در علم امیر المومنین علیه السلام (به اذعان اهل تسنن)


از جمله فضائل شاه ولایت امام المتقین، امیر المومنین علیه السلام علم بی‌کران آن حضرت می‌باشد، این مطلب هم در احادیث اهل بیت علیهم السلام و هم در کتب مخالفین به وضوح قابل رویت است، چنان چه حرالی یکی از علمای اهل تسنن اعتراف جالبی در این باب کرده است.


مناوی از علمای اهل تسنن می‌نویسد:


قال الحرالی: قد علم الأولون والآخرون أن فهم کتاب الله منحصر إلى علم علی ومن جهل ذلک فقد ضل عن الباب الذی من ورائه یرفع الله عنه القلوب الحجاب حتى یتحقق الیقین الذی لا یتغیر بکشف الغطاء.


حرالی گفته است: اولین و آخرین دانسته‌اند که فهم قرآن منحصر در علم علی بن ابی طالب (علیهما السلام) است، و هر کس نسبت به این موضوع جهل داشته باشد از بابی که خداوند از آن حجاب را از قلوب کنار می‌زند تا یقینی محقق شود که با کنار رفتن پرده‌ها تغییری در آن ایجاد نمی‌شود گمراه گشته است.


فیض القدیر، تالیف مناوی، جلد ۳، صفحه ۴۷، چاپ دار المعرفة



دلاوری حضرت عباس علیه السلام در جنگ صفین


مرحوم آیت الله کلباسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


در بعضی کتب از متتبعین نقل شده که عباس علیه‏ السلام عضد و عون (یار و یاور و پشتیبان) برادرش امام حسین علیه‏ السلام بود در روزی که لشگر معاویه را از کنار فرات دور کردند و شریعه را به تصرف اصحاب امیر المومنین علیه‏ السلام درآوردند. و روایت کرده که: روزی از ایام جنگ صفین جوان نقابداری در سن پانزده یا هفده سالگی، از لشگر علی امیر المومنین علیه‏ السلام به مبارزت بیرون آمد که از او هیبت و سطوت ظاهر بود و اصحاب معاویه از رفتن به مبارزت او ترسیدند. پس معاویه گفت به مرد شجاعی از اصحابش که او را ابن‏ شعثاء می‏‌گفتند که تو بیرون رو به مبارزت این جوان. او گفت اهل شام مرا با ده هزار سوار برابر می‏‌کردند و هفت پسر دارم، یکی را می‏‌فرستم. او را به قتل رساند و آن هفت پسر را واحدا بعد واحد فرستاد و آن جوان نقاب‏دار همه را به جهنم فرستاد. پس ابن‏ شعثاء خود به مبارزت قدم جرأت برداشت. آن جوان بر او حمله کرد و آن مرد را نیز به هفت پسرش در درک جهنم ملحق نمود و دیگر کسی جرأت مبارزت او ننمود. پس مولای متقیان علی علیه‏السلام او را ندا فرمود و به نزد خود طلبید. چون مراجعت فرمود و نقاب از صورت مبارک برداشت، دیدند که قمر بنی‏ هاشم ابو الفضل العباس علیه‏ السلام است.


مرحوم کلباسی در ادامه می‌نویسد:


صحت این خبر را می‏‌توان تصدیق نمود. زیرا که امیر المومنین علیه‏ السلام در سنه (سال) چهلم از هجرت شهید شد و واقعه‏ کربلا در شصت و یک از هجرت بوده و ابو الفضل علیه‏ السلام به روایت خوارزمی در مناقب در جنگ صفین مرد تام و کاملی بوده و در واقعه کربلا سی و چهار یا سی و پنج ساله بوده است.


خصائص العباسية، تالیف آیت الله محمد ابراهیم کلباسی نجفی، صفحه ۱۰۹، چاپ انتشارات آرام دل


تقویم شیعه


سوم شعبان


۱- ولادت امام حسین علیه السلام


در این روز در سال ۴ هجری قمری آقای شهیدان و سرور و سالار شیعیان و دلباختگان، اشک هر مومن، امام زاهد عباد، شهید غریب، عطشان نینوا حضرت ابا عبدالله الحسین الشهید علیه السلام عالم را به نور خود منور فرمود. اقوال دیگر در ولادت آن حضرت پنجم شعبان و سی‌ام ربیع الاول و دوازدهم رجب است.


القاب امام حسین علیه السلام


نام مبارک آن حضرت در تورات شبیر و در انجیل طاب است. پدرشان مولانا و مقتدانا امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام و مادرشان حضرت ولیة الله و حبیبته خاتون دو سرا صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام است. کنیه آن حضرت ابو عبد الله و کنیه خاص آن حضرت ابو علی است. القاب حضرت الشهید، السعید، السبط الثانی، الامام الثالث، الرشید، الطیب، الوفی، السید، اکی، المبارک، تابع لمرضات الله است.


پیامبر صلی الله علیه و آله در ولادت امام حسین علیه السلام


هنگامی که خبر ولادت آن حضرت به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله رسید، به خانه امیر المومنین علیه السلام آمدند و به اسماء فرمودند تا مولود را بیاورد. اسماء حضرت را در پارچه‌ای سفید پیچید و خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله در گوش راست آن حضرت اذان و در گوش چپ اقامه فرمودند. روز اول یا هفتم ولادت امین وحی الهی جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: سلام خداوند بر تو باد ای پیامبر، این نوزاد را را به نام پسر کوچک هارون شبیر نام بگذار، که به عربی حسین گفته می شود. چون علی علیه السلام برای شما بسان هارون برای موسی بن عمران است، جز آنکه شما خاتم پیامبرانی.» به این ترتیب نام پر عظمت حسین از جانب پروردگار برای دومین فرزند فاطمه علیها السلام انتخاب شد. در این روز ملائکه آسمان‌ها برای عرض تهنیت به مناسب این ولادت خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و از خاک قبر آن بزرگوار برای پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند و به آن حضرت تعزیت نیز گفتند. یکی از معجزات روز ولادت آن حضرت این بود که فطرس ملک یا دردائیل پناه به آن امام مظلوم برد و خداوند او را بخشید و او را به مقام قبلی‌اش بازگردانید.


دوران زندگی امام حسین علیه السلام


آن حضرت شش سال و چند ماه با جد گرامی خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود. مدت سی سال با پدر بزرگوار خود مولای متقیان امیر المؤمنان علیه السلام زندگی کرد، و در جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. در دوران زمامداری غاصبانه عمر، امام حسین علیه السلام در سن ده سالگی وارد مسجد شد و خلیفه غاصب دوم را به منبر پیامبر صلی الله علیه و آله مشاهده کرد که سخن می‌گفت. از منبر بالا رفت و فریاد زد: ای دروغگو از منبر پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آی نه منبر پدرت!» بعد از شهادت امیر المومنین علیه السلام همراه و شریک رنج‌های امام حسین علیه السلام بود، و شاهد بود که معاویه و دیگر منافقین و کافران چگونه دهان آلوده خود را به بدگویی پدر بزرگوارش امیر المومنین و برادرش امام حسن علیه السلام می‌گشایند. پس از آنکه امام مجتبی علیه السلام را مظلومانه شهید کردند؛ امامت به آن وجود سراپا جود رسید، و بعد از مصائب و اذیت‌ها و زخم زبان‌ها، در روز عاشورا آن حضرت را به شهادت رسانیدند. 


در این روز توقیع مبارک از ناحیه امام زمان علیه السلام در رابطه با ولادت امام حسین علیه السلام به قاسم بن علاء همدانی صادر شد.


۲- ورود امام حسین علیه السلام به مکه


در سوم شعبان سال ۶۰ هجری قمری امام حسین علیه السلام وارد مکه شدند و تا ذی الحجه در آنجا اقامت داشتند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۳-۲۳۶



معجزه امام حسین علیه السلام و نشان دادن امیر المومنین علیه السلام سال‌ها بعد شهادت آن حضرت


شيخ حسن بن سليمان رضوان الله تعالی از به نقل از کتاب مختصر بصائر الدرجات سعد بن عبد الله اشعری رضوان الله تعالی روایت کرده است:


[ ٣٢٠ / ٩ ] وعن الباقر ، عن أبيه عليهما‌ السلام أنّه قال : صار جماعة من الناس بعد موت الحسن عليه السلام إلى الحسين عليه السلام ، فقالوا : يابن رسول الله صلى الله عليه وآله ما عندك من أعاجيب أبيك التي كان يريناها؟ فقال : هل تعرفون أبي؟ قالوا : كلّنا نعرفه ، فرفع لهم ستراً كان على باب بيت ، ثمّ قال : انظروا في البيت ، فنظرنا فإذا أمير المؤمنين عليه السلام ، فقلنا : هذا أمير المؤمنين عليه السلام ونشهد أنّك خليفة الله حقّاً وأنّك ولده ».


امام باقر علیه السلام به نقل از امام سجاد علیه السلام فرمودند: جمعی از مردم بعد از امام حسن علیه السلام خدمت برادرش امام حسین علیه السلام رسیدند و عرض کردند: پدر شما معجزات و عجایبی به ما نشان می‌داد؛ آيا شما هم از آن قبیل کارها می‌توانید انجام دهید؟ امام حسین علیه السلام به آن‌ها فرمودند: آیا شما پدرم را می‌شناسید؟ عرض کردند: بله همگی او را می‌شناسیم. امام حسین علیه السلام پرده‌ای را که کنار اتاقی بود بالا زد و فرمودند: در میان این اتاق نگاه کنید، آن‌ها نگاه کردند و گفتند: اين شخص امیر المومنین علیه السلام است و ما شهادت می‌دهیم که تو خلیفه خدا و نماینده او بر روی زمین و فرزند امیر المومنین علیه السلام هستی.


مختصر بصائر الدرجات، تالیف حسن بن سلیمان حلی، صفحه ۳۶۱-۳۶۲، حدیث ۳۲۴، چاپ مکتبة العلامة المجلسی


تقویم شیعه


پنجم شعبان


ولادت امام زین العابدین علیه السلام


در این روز در سال ۳۸ هجری قمری در زمان امیر المومنین علیه السلام آقا و مولایمان حضرت سید الساجدین زین العابدین بن الحسین علیهما السلام به دنیا آمدند.


نام آن حضرت علی است، و مشهورترین لقب مبارکش زین العابدین و سجاد است. پدرشان سرور شهیدان حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام، و مادرشان حضرت شهربانو است. 


امام سجاد علیه السلام دو سال از عمر بابرکتش را با جدش امیر المومنین علیه السلام بود، و بقیه عمر شریفش همراه عموی مکرم و مظلومش امام مجتبی علیه السلام و پدر والامقامش امام حسین علیه السلام سپری شد. در واقعه جانسوز کربلا شاهد شهادت پدر، برادر، عمو و بستگان و اصحاب علیهم السلام بود، همراه با عمه‌اش زینب کبری علیهم السلام و دیگر اسرا به کوفه و شام رفتند. در کوفه و شام جسارت‌ها به آن حضرت و اهل بیت علیهم السلام نمودند، ولی با خطبه‌هایی نورانی از امامت و عصمت اهل بیت علیهم السلام دفاع فرمود. در کاخ یزید در حالی که با چند تن دیگر از خاندان امامت به یک ریسمان بسته شده بودند، رو به یزید کرده فرمودند: ما ظنک برسول الله لو رانا موثقین فی الحبال.: ای یزید، چه گمان به پیامبر می‌بری اگر آن حضرت ما را این چنین در بند ببیند؟


در ولادت آن حضرت اقوال دیگری به این ترتیب وجود دارد: ۸ ربیع الاول، ۱۵ جمادی الاولی، ۱۵ جمادی الاخر، ۵ رجب، ۱۱ رجب، ۷ شعبان، ۹ شعبان، ۱۵ شعبان، ۵ رمضان در روز ولادت هم اختلاف است که یکشنبه بوده یا سه شنبه یا پنجشنبه یا جمعه. در سال ولادت هم اختلاف است که ۳۶ یا ۳۷ یا ۳۸ هجری قمری بوده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۸-۲۴۰



مبینه چیست؟!


سید شرف الدین حسینی استرآبادی رضوان الله علیه، عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


قال محمد بن العباس رحمت الله عليه: حدثنا الحسين بن أحمد، عن محمد بن عيسى، عن يونس، عن كرام، عن محمد بن مسلم، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال لي: أتدري ما الفاحشة المبينة ؟ قلت: لا. قال: قتال أمير المؤمنين عليه السلام يعني أهل الجمل.


محمد بن مسلم گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: آیا می‌دانی مبینه ( آیه سی‌ام سوره مبارکه احزاب) چیست؟ عرض کردم: خیر. حضرت فرمودند: یعنی جنگ با امیر المومنین علیه السلام و مقصود خدا کسانی است که جنگ جمل را به راه انداختند.


تاویل الآیات الظاهرة، تالیف سید شرف الدین استرآبادی، صفحه ۴۴۶، چاپ موسسه النشر الاسلامی


پی نوشت: يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا. (اى ن پيامبر، هر كس از شما مرتكب كار زشت در خور عقوبت شود، خدا عذاب او را دو برابر مى‌كند. و اين بر خدا آسان است.)



معجزه تکلم و شهادت حجر الاسود به امامت امام سجاد علیه السلام


مقدس اردبیلی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه می‌نویسد:


این مشهور است که محمد بن حنفیه ادعای امامت داشت و بعد از رحلت امام حسین علیه السلام با امام زین العابدین علیه السلام بر سر امامت نزاع نمود و وصایت را حق خود می‌دانست و نزاع در میان ایشان ممتد شد تا آنکه به حُکم حَکَم قرار داده به نزد حجر الاسود رفتند و اول محمد بن حنفیه دعا کرد و از حجر جواب نشنید و ثانیا امام علیه السلام دعا فرمود و خطاب به حجر کرد که به حق آن خدایی که مواثیق بندگان خود را به تو مربوط ساخته و در تو به ودیعت گذاشته که ما را خبر ده که امامت و وصایت بعد از حسین بن علی علیهما السلام حق کیست؟ حجر الاسود بر خود لرزیده به زبان عربی فصیح بلیغ تکلم نمود که امامت و وصایت بعد از حسین علیه السلام حق علی بن الحسین است. محمد حنفیه پای مبارک امام را بوسیده و به امامت او مقر و معترف شد و این نزاع به جهت آن بود که ازاله‌ی شکوک و اوهام مستضعفان ایام گردد و محمد حنفیه قدس سره می‌خواست که بر آن‌هایی که او را امام می‌دانستند حقیقت و مقام و منزلت آن حضرت ظهور یابد، نه آنکه فی الحقیقه در امر امامت منازعت نموده و از پدر و برادر خود نشنیده و یا شنیده اغماض عین کرد.


حدیقة الشیعة، تالیف مقدس اردبیلی، جلد ۲، صفحه ۶۸۳، چاپ انتشارات انصاریان


السلام علیک یا سید الساجدین علیه السلام


تقویم شیعه


چهارم شعبان


ولادت حضرت عباس علیه السلام


در این روز در سال ۲۶ هجری قمری علمدار کربلا سقای نینوا حضرت قمر منیر بنی هاشم ابو الفضل العباس علیه السلام به دنیا آمد. نام مشهور آن حضرت عباس علیه السلام است. به آن حضرت ابو الفضل، ابو القربه، قمر بنی هاشم، باب الحوائج، عبد صالح و سقا می‌گویند. پدرشان حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام، و مادرشان حضرت ام البنین فاطمه علیها السلام دختر حزام کلابیه است. آن حضرت خوش سیما و زیبارو بود و به همین جهت به ماه بنی هاشم ملقب شد. قامتی بلند و بازوهایی قوی داشت و بر اسب که می نشست و پا در رکاب می‌نمود زانوی آن حضرت تاگردن اسب می‌رسید. مظهر جلال و جبروت حضرت کردگار بود، و در شجاعت و صفات بعد از امام حسن و امام حسین علیهم السلام سرآمد اولاد امیر المومنین علیه السلام بود. آن حضرت سپهسالار و علمدار مظلوم کربلا بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۳۷-۲۳۸



حضرت امیر المومنین علیه السلام و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله از یک نور واحد هستند (به اذعان اهل تسنن)


فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی شافعی یکی از علمای متعصب اهل تسنن و دشمنان تشیع می‌نویسد:


آن حضرت شعبه‌ای است، نور او جدا گشته است از نور سید المرسلین. و این اشارت است بدان حدیث که حضرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: أنا و علي من نور واحد؛ یعنی من و علی (علیه السلام) از یک نوریم؛ و در بیان احوال نور آن حضرت مذکور شد که از اصلاب طیبه به ارحام طاهره نقل می‌کرد تا به عبد المطلب، عبد الله و ابو طالب از او پیدا شدند؛ پس نور آن حضرت شعبه‌ای از نور سید المرسلین باشد.


وسیلة الخادم الی المخدوم، تالیف خنجی اصفهانی، صفحه ۱۱۶-۱۱۷، چاپ انتشارات انصاریان


دورترین شخص از خدا


ورواه أبو علي في أماليه : عن أبيه ، عن المفيد ، [عن التمار ، عن محمد بن أحمد ، عن جدّه] عن علي بن جعفر المدائني ، عن إبراهيم بن الحارث ، عن عبد الله بن دينار ، عن ابن عمر ، عنه عليه السلام ، مثله ، وفيه : إنّ أبعد الناس من الله القلب القاسي».


شیخ طوسی در امالی خود روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: دورترین مردم از خدا شخص سنگدل است.


مستدرک الوسائل، تالیف میرزای نوری، جلد ۱۲، صفحه ۹۱، حدیث ۱۳۶۱۱، چاپ موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث



امیر المومنین علیه السلام ستون بهشت


علامه سید هاشم بحرانی رضوان الله علیه می‌نویسد:


٤٣- وفي الوسيلة عن عمرو بن الحمق، قال: كنت جالسا مع النبي صلى الله عليه وآله، فقال: يا عمرو، أتحب أن اريك عمود الجنة؟ قلت: بلي. ثم جاء علي عليه السلام؛ فقال: هذا وأهل بيته عمود الجنة.


در کتاب وسیلة المتعبدین آمده که عمرو بن حمق رحمه الله گفت: من با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشسته بودم که فرمودند: آیا دوست داری که عمود (ستون) بهشت را به تو نشان بدهم؟ عرض کردم: آری. آنگاه علی علیه السلام آمد. پس فرمودند: این و اهل بیت او عمود بهشت هستند.


علی و السنة، تالیف سید هاشم بحرانی، با ترجمه فارسی جواد خانی آرانی، صفحه ۵۵، چاپ انتشارات طوبای محبت


تقویم شیعه


دهم شعبان


توقیع امام زمان عجل الله فرجه برای شیعیان


این روز ابو جعفر سمری شش روز قبل از رحلتش، توقیعی از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر علیه السلام برای شیعیان آورد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۴۰


پی نوشت: متن توقیع این شریف:


ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهی مرد، پس خود را برای مرگ مهیا کن و به احدی وصیت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که غیبت تامه واقع شده و ظهوری نیست مگر پس از اذن خدای تعالی و آن پس از مدتی طولانی و قساوت دل‌ها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد. و به زودی کسانی نزد شیعیان من آیند و ادعای مشاهده من را کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعاى رویت و مشاهده کند دروغگوی افترازننده است، و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم.



گمراهان و مارقین در زمان غیبت امام عصر عجل الله فرجه


شیخ طوسی رحمت الله علیه روایتی را در رابطه با غیبت امام عصر عجل الله فرجه از زبان صادق آل محمد علیهم السلام نقل می‌کند. در ذیل این روایت طولانی، امام صادق علیه السلام به توصیف و دسته‌بندی عقاید باطل و گمراه در زمان غیبت امام عصر عجل الله فرجه می‌پردازد و می‌فرماید:


كَذَلِكَ غَيْبَةُ اَلْقَائِمِ فَإِنَّ اَلْأُمَّةَ سَتُنْكِرُهَا لِطُولِهَا فَمِنْ قَائِلٍ يَهْذِي بِأَنَّهُ لَمْ يُولَدْ وَ قَائِلٍ يَقُولُ إِنَّهُ يَتَعَدَّى إِلَى ثَلاَثَةَ عَشَرَ وَ صَاعِداً وَ قَائِلٍ يَعْصِي اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ إِنَّ رُوحَ اَلْقَائِمِ يَنْطِقُ فِي هَيْكَلِ غَيْرِهِ.


غیبت قائم نیز چنین است زیرا این امت به واسطه طول مدتش آن را انکار مى‌کند (غیبت چنان به طول می‌کشد که بیشتر مردم گمراه می‌شوند مانند یهود و نصاری که در رابطه با غیبت حضرت عیسی علیه السلام گمراه شدند) پس گوینده‌ای (گروهی) به هذیان گوید: او متولد نشده است (و در آخر امان متولد می شود) و گوینده‌اى (گروهی) دیگر گوید: او مرده است و گوینده‌اى (گروهی) دیگر این کلام کفرآمیز را گوید که یازدهمین ما ائمه عقیم بوده است (و فرزندی نداشته) و گوینده‌ای (گروهی) دیگر با این کلام از دین خارج شود که تعداد ائمه به سیزده و یا بیشتر رسیده است (یعنی قائل به امامت نوعیه می‌شوند و مقام امامت و ولایت را به سیزدهمی و بیشتر تعمیم می‌دهند این گروه نیز در کلام صادق آل محمد علیهم السلام جزء گمراهان و مارقین قرار گرفته‌اند) و گوینده‌ای (گروهی) دیگر به نافرمانى خدای تعالی پرداخته و گوید روح قائم در کالبد دیگری سخن می‌گوید (یعنی روح قائم عجل الله فرجه در بدن شخص دیگری حلول کرده است و سخنی که او می‌گوید همان سخن قائم عجل الله فرجه است که بر زبان او جاری شده است).


الغیبة، تالیف شیخ طوسی، صفحه ۱۷۰، چاپ موسسه المعارف الاسلامیة


پی نوشت: همان طور که مشخص است از میان این پنج گروه گمراه، سه گروه اول متعلق به جماعت اهل تسنن است ولی در خصوص دو گروه گمراه دیگر، این دو گروه به نوعی دعوی شیعه بودن دارند اما به تصریح کلام امام صادق علیه السلام از دین خارج شدند و جزء مارقین هستند.


اللهم عجل لولیک الفرج



برگشت خورشيد به خاطر امیر المومنین علیه السلام (به روایت اهل تسنن)


ولی الله محدث دهلوی (از علمای بزرگ اهل تسنن) در کتاب اذاله الخفاء یک سند طولانی که منتهی به فاطمه دختر حسین (علیهما السلام) از اسماء بنت عمیس می‌شود روایت نموده که گفت: باری سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بغل حضرت علی (علیه السلام) گذاشته بود و به آن حضرت وحی نازل می‌شد. هنگامی که سنگینی از رسول خدا زائل شد. به من فرمود: ای علی! آیا نماز فرض را خواندی؟ گفتم نه، فرمود: بار الها تو می‌دانی که او مشغول کار تو و پیامبرت بوده است پس خورشید را برای او برگردان، خورشید به دنبال خود برگشت آن حضرت نماز گذارد، سپس غروب کرد.


و باز در یک سند دیگر که به روایت فاطمه بنت حسین (علیهما السلام) از اسماء بنت عمیس می‌رسد، آورده که گفته است: هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل می‌شد، سنگینی نزدیک به بی‌هوشی به آن حضرت دست می‌داد، یک روز بر آن حضرت وحی نازل می‌شد در حالی که سر ایشان در بغل حضرت علی (علیه السلام) بود، نزدیک بود خورشید غروب کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سرش را بلند نموده، پرسید: آیا نماز عصر را خواندی، ای علی؟ گفتم خیر. یا رسول الله! پیامبر از خدا خواست تا خورشید را به عقب برگرداند، خورشید به فرمان خداوند به عقب برگشت، تا این که نماز عصر را ادا کرد. پس من خورشید را بعد از غروب دیدم هنگامی که به عقب برگشت.


حافظ جلال الدین سیوطی در جزء کشف الابس عن حديث رد الشمس» گفته است: به درستی که حديث برگشت خورشید، معجزه‌ای از معجزات پیامبرمان بود، که آن را ابو جعفر طحاوی و دیگری صحیح دانسته است.


اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، تالیف امین الله کریمی (از مفتیان اهل تسنن تایباد)، صفحه ۶۶-۶۷



اذعان سیوطی به تواتر احادیث خروج مهدی علیه السلام


جلال الدین سیوطی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


و تواتر الاحاديث عن النبي فی خروج و ظهور المهدي الفاطمي المنتظر.


و احادیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد خروج مهدی (علیه السلام) از نسل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که انتظارش کشیده می‌شود به درجه تواتر رسیده است.


العرف الوردی باخبار المهدی، تالیف سیوطی، صفحه ۳-۴، چاپ دار الکتب العلمیة


جایگاه سیوطی در بین اهل تسنن:


٤٦١- عبد الرحمن بن أبي بكر الأسيوطي: عبد الرحمن بن أبي بكر بن محمد بن أبي سابق الدين بكر بن عثمان بن محمد بن خضر بن أيوب بن محمد ابن الشيخ همام الدين، الشيخ العلامة، الإمام، المحقق، المدقق، المسند، الحافظ شيخ الإسلام جلال الدين أبو الفضل ابن العلامة كمال الدين الأسيوطي، الخضيري، الشافعي صاحب المؤلفات الجامعة، والمصنفات النافعة.


الکواکب السائرة بأعیان المئة العاشرة، تالیف نجم الدین الغزی، جلد ۱، صفحه ۲۲۷، چاپ دار الکتب العلمیة



ولایت امیر المومنین علیه السلام مهم‌ترین رکن دین اسلام


ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۸- علي بن إبراهيم، عن صالح بن السندي، عن جعفر بن بشير، عن أبان عن فضيل، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: بني الاسلام على خمس: الصلاة واكاة والصوم والحج والولاية ولم يناد بشئ ما نودي بالولاية يوم الغدير.


امام باقر علیه السلام فرمودند: اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت؛ و هیچ چیز به اندازه ولایت در روز غدیر بر آن تاکید نشده است.


الكافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ‏۲، صفحه ۲۱، حدیث ۸، چاپ دار الکتب الاسلامیة



برتری امیر المومنین و حضرت زهرا علیهما السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله به اعتراف عایشه و توهین عایشه به رسول خدا به این دلیل (به روایت اهل تسنن)


هیثمی عالم بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


وعن النعمان بن بشير قال :‏ إستأذن أبوبكر على رسول الله صلى الله عليه وسلم فسمع صوت عائشة عالياًً وهي تقول‏ :‏ والله لقد عرفت أن علياًً وفاطمة أحب إليك مني ومن أبي مرتين أو ثلاثاًًً ، فإستأذن أبوبكر ‏فدخل‏ فأهوى إليها فقال :‏ يا بنت فلانة لا أسمعك ترفعين صوتك على رسول الله صلى الله عليه وسلم .

قلت : رواه أبو داود غير ذكر علي وفاطمة‏ ، رواه أحمد ورجاله رجال الصحيح‏.‏


ابو بكر وارد خانه پيامبر صلی الله علیه و آله شد و دید عایشه با صدای بلند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعتراض می‌کند و دو یا سه بار می‌گوید: به خدا سوگند! برای من یقین شده است که علی و فاطمه از من و پدرم ابو بکر در نزد تو محبوب‌تر هستند! وقتی ابو بکر این را شنید، ناراحت شد و به عایشه حمله کرد و گفت: ای دختر فلانه! نشنوم كه صدایت را بالای صدای رسول الله بلند كرده‌ای.


هیثمی در ادامه می‌گوید: روایت را احمد بن حنبل به سند صحیح نقل کرده است.


مجمع اوائد و منبع الفوائد، تالیف هیثمی، جلد ۹، صفحه ۲۰۱-۲۰۲، چاپ مکتبة القدسی


پی نوشت یک: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ. (ای کسانی که ایمان آورده‌اید صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آنگونه که بعضی از شما در برابر بعضی می‌کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی كه نمی‌دانید! - سوره مبارکه حجرات، آیه دوم) از این روایت ثابت می‌شود که عایشه به آیات الهی ایمان نداشته و اعمالش حبط و باطل شد.


پی نوشت دوم: نکته دومی هم که اینجا ثابت می‌شود این است که بر خلاف خزعبلات وهابیت و نواصب حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها حبیبه رسول الله هست و مولا علی علیه سلام هم حبیب رسول الله و نه عایشه حبیبه رسول الله هست و نه ابو بکر حبیب زیرا انکسی که محبوب ترین نزد رسول الله هست از ن حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و از مردان هم شاه مردان امام المتقین مولا علی علیه سلام، همچنان که این موضوع به قدری عایشه را به خشم آورد که به خودش اجازه داد تا با بلند کردن صدایش به رسول خدا صلی الله علیه و آله اهانت کند.



سفارش مهم سید بن طاوس برای دعا به امام زمان علیه السلام


سید بن طاووس عالم بزرگ و وارسته شیعه در کتاب فلاح السائل بعد از نقل فضیلت دعا برای برادران دینی به بحث دعا کردن برای امام زمان علیه السلام می‌پردازد و می‌نویسد:


فأقول إذا كان هذا كله فضل الدعاء لإخوانك فكيف فضل الدعاء‌ لسلطانك الذي كان سبب إمكانك و أنت تعتقد أن لولاه ما خلق الله نفسك و لا أحدا من المكلفين في زمانه و زمانك و أن اللطف بوجوده ص سبب لكل ما أنت و غيرك فيه و سبب لكل خير تبلغون إليه فإياك ثم إياك أن تقدم نفسك أو أحدا من الخلائق في الولاء و الدعاء له بأبلغ الإمكان و أحضر قلبك و لسانك في الدعاء لذلك المولى العظيم الشأن و إياك أن تعتقد أنني قلت هذا لأنه محتاج إلى دعائك هيهات هيهات إن اعتقدت هذا فأنت مريض في اعتقادك و ولائك بل إنما قلت هذا لما عرفتك من حقه العظيم عليك و إحسانه الجسيم إليك و لأنك إذا دعوت له قبل الدعاء لنفسك و لمن يعز عليك كان أقرب إلى أن يفتح الله جل جلاله أبواب الإجابة بين يديك لأن أبواب قبول الدعوات قد غلقتها أيها العبد بأغلاق الجنايات فإذا دعوت لهذا المولى الخاص عند مالك الأحياء و الأموات يوشك أن يفتح أبواب الإجابة لأجله فتدخل أنت في الدعاء لنفسك و لمن تدعو له في زمرة فضله و تتسع رحمة الله جل جلاله لك و كرمه و عنايته بك لتعلقك في الدعاء بحبله. و لا تقل فما رأيت فلانا و فلانا من الذين تقتدي بهم من شيوخك بما أقول يعملون و ما وجدتهم إلا و هم عن مولانا الذي أشرت إليه ص غافلون و له مهملون فأقول لك اعمل بما قلت لك فهو الحق الواضح و من أهمل مولانا و غفل عما ذكرت عنه فهو و الله الغلط الفاضح.


می‌گویم: اگر دعا برای برادران مومن تا این حد ارزشمند است، دعا برای امام زمانت چگونه خواهد بود؟ آن پادشاهی که سبب وجود توست و تو خود معتقدی که اگر او نبود خداوند نه تو را می‌آفرید و نه دیگری را، و می‌دانی که آن وجود شریف واسطه لطفی است که سبب تمام نعمت‌هاست، پس تا می‌توانید مواظب باش دیگری را در محبت و دعا بر او مقدم نداری و هنگامی که خواستی برای آن مولای عظیم الشأن دعا کنی با تمام وجود دعا کن. مبادا فکر کنی او به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است، اینکه می‌گویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است، و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده می‌شود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بسته‌ای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده می‌شود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا می‌کنی بر خوان و احسان او می‌نشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی می‌شوید، چون خود را به او مرتبط کرده‌اید. مبادا به استناد عمل فلان شیخ و فلان شیخ که هرگز در حق آن حضرت دعا نمی‌کنند، بلکه اصلا از او غافلند و هرگز نامی از او نمی‌برند از دعا به آن حضرت غافل شوی، که غفلت از یاد او اشتباهی فاحش است، پس به آن چه گفتم عمل کن که حق واضح همان است.


فلاح السائل و نجاح المسائل، تالیف سید بن طاووس، صفحه ۱۱۲-۱۱۳، چاپ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم



کتابی در عرش منقش به تشهد سه‌گانه


سید بن طاووس رضوان الله علیه روایت کرده است:


فيما نذكره من كتاب القاضي القزويني» أيضا في تسمية مولانا علي عليه السلام بأمير المؤمنين. قال في كتابه بلفظه: الحسن بن علي بن فضال وإبراهيم بن مهزيار، روي عن عقبة بن خالد عن الحارث بن المغيرة عن أبي عبد الله عليه السلام قال: حول العرض كتاب خلق مسطورا: أني أنا الله، لا إله إلا أنا، محمد رسول الله، علي أمير المؤمنين».


امام صادق علیه السلام فرمودند: در اطراف عرش، کتاب آفریده شده‌ای موجود است که در آن نوشته شده: همانا من خدایی هستم که معبودی جز من نیست، محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خدا و علی علیه السلام امیر المومنین است.


الیقین، تالیف سید بن طاووس، باب ۴۱، صفحه ۱۸۹، چاپ دار العلوم



رجعت اصحاب کهف در عصر ظهور و یاری امام مهدی علیه السلام (به روایت اهل تسنن)


محمد ادریس کاندهلوی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


در حدیث آمده است که اصحاب کهف یار و مددکار حضرت امام مهدی (علیه السلام) می‌شوند و حضرت عیسی (علیه السلام) در زمان او نازل می‌شود و به همراهی وی برای کشتن دجال موافقت می‌کند.


ظهور مهدی، تالیف محمد ادریس کاندهلوی، ترجمه ابراهیم ارباب، صفحه ‌۲۳



اعتراف عالم بزرگ اهل تسنن به منبع فیض بودن دوازده امام شیعه


احمد فاروقی سرهندی از علمای بزرگ اهل تسنن که نزد آنان به امام ربانی و مجدد الف ثانی مشهور است در مکتوبات خود می‌نویسد:


پیشوای واصلان این راه و سرگروه این‌ها و منبع فیض این بزرگواران، حضرت علی مرتضی» است - كرم الله تعالى وجهه الكريم - و این منصب عظیم الشأن به ایشان تعلق دارد. در این مقام گویا هر دو قدم مبارک آن سرور - عليه و على اله الصلاة و السلام - بر فرق مبارک اوست - کرم الله تعالى وجهه - حضرت فاطمه» و حضرات حسين» - رضى الله تعالى عنهم - در این مقام با ایشان شریک‌اند. انگارم که حضرت امیر» - رضی الله عنه - قبل از نشأة عنصری این گونه‌اند. و هر که را فیض و هدایت از این راه می‌رسید، به توسط ایشان می‌رسید، چه ایشان نزد نقطه منتهای این راه‌اند و مرکز این مقام به ایشان تعلق دارد. و چون دوره حضرت امیر» تمام شد، این منصب عظیم القدر به حضرات حسنین» ترتیبا مفوض و مسلم گشت و بعد از ایشان، همان منصب به هر یکی از ائمه اثنا عشر (دوازده امام شیعه علیهم السلام) على الترتيب و التفصيل قرار گرفت. و در اعصار این بزرگواران و همچنین بعد از ارتحال ایشان، هر که را فیض و هدایت می‌رسید، به توسط این بزرگواران بوده و به حيلولت ایشانان. هر چند اقطاب و نجبای وقت بوده باشند. و ملاذ و ملجا همه ایشان بوده‌اند.


گزیده مکتوبات ربانی، تالیف احمد سرهندی، صفحه ۵۷۴


جایگاه احمد سرهندی نزد اهل تسنن:


محمد عمر سربازی عالم بزرگ اهل سنت عمری در مورد او می‌نویسد:


خواجه مجدد الف ثانی مقامی والا داشت و فیوضاتش از فیوضات شیخ عبد القادر گیلانی هم بیشتر بود. مکتوبات امام ربانی اثری بسیار ارزشمند است.


مجالس قطب الارشاد، تالیف محمد عمر سربازی، جلد ۱، صفحه ۷۷-۷۸


همچنین ولی الله دهلوی در مورد او می‌گوید:


لا بحبه الا مؤمن تقی و لا یبغضه الا منافق شقی = با ایشان محبت نمی‌کند کسی مگر مومن پرهیزگار و بغض نمی‌کند با ایشان مگر منافق شقی !!! (نعوذ بالله مقام امیر المومنین علیه السلام و حدیث معروف نبوی در شان حضرت علی علیه السلام را به او داده)


زندگی مجدد الف ثانی، تالیف محمد ثانی ندوی، ترجمه فارسی بسم الله خوگانی، صفحه ۲۰-۲۱


پی نوشت: با توجه به این اعترافات صریح مبنی بر منبع فیض بودن و پیشوای واصلان بودن دوازده امام، یکی از منابع فیض و پیشوای واصلان، بقیة الله اعظم حضرت حجت بن حسن عسکری علیهما السلام می‌باشد.



نام حضرت امیر المومنین علیه السلام در قرآن


شیخ محمد بن احمد بن شاذان قمی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


حدثنا جعفر بن محمد بن قولويه رحمه الله ، قال حدثني علي بن الحسن النحوي قال : حدثني أحمد بن محمد ، قال : حدثني منصور بن أبي العباس ، قال : حدثني علي بن أسباط ، عن الحكم بن بهلول ، قال : حدثني أبو هما[م] قال : حدثني عبد الله بن اذينة ، عن جعفر بن محمد ، عن أبيه ، عن علي بن الحسين ، عن أبيه قال : قام عمر بن الخطاب إلى النبي صلى الله عليه وآله فقال : إنك لا تزال تقول لعلي : أنت مني بمنزلة هارون [من موسى] وقد ذكر [الله] هارون في القرآن ولم يذكر عليا عليه السلام. فقال النبي صلى الله عليه وآله : يا غليظ يا أعرابي أما تسمع قول الله تعالى هذا صراط علي مستقيم».


امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش علیهم السلام از ابا عبد الله الحسین علیه السلام نقل می‌فرمایند که روزی عمر بن خطاب بلند شد و به حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: تو مدام در مورد علی (علیه السلام) می‌گویی که تو برای من به منزله‌ی هارونی برای موسی (علیه السلام)» و حال آن که خداوند نام هارون را در قرآن ذکر فرموده ولی اسمی از علی در قرآن نبرده است.» پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای خشن! ای بی‌سواد! مگر نشنیده‌ای که خداوند تعالی در قرآن فرموده است: هذا صراط علي مستقيم»؟!


مائة منقبة، تالیف ابن شاذان قمی، صفحه ١۴۴، منقبت ۸۵، چاپ موسسه انصاریان


تقویم شیعه


تتمه شعبان


۱- مرگ حفصه


در ماه شعبان سال ۴۵ هجری قمری حفصه از دنیا رفت و مروان بر جنازه او نماز خواند. حفصه دختر عمر بن خطاب ابتدا زوجه خنیس بن عبد الله بود. بعد از آنکه خنیس وفات کرد عمر او را به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله در آورد. او با اخلاق و رفتار خود پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را می‌آزرد، به حدی که پیامبر صلی الله علیه و آله او را طلاق داد و با اصرار بعضی رجوع فرمود. در جنگ جمل خواست با عایشه حرکت کند. ولی برادرش عبد الله بن عمر مانع گردید. اما هنگامی که لشکر امیر المومنین علیه السلام به منزل ذی قار رسیدند عایشه نامه‌ای به این مضمون برای حفصه نوشت: خبر زیادی لشکر ما به علی بن ابی طالب (علیهما السلام) رسیده است و او از ترس در ذی قار اقامت کرده است و از این جنگ جان سالم به در نخواهد برد 


چون نامه به دست حفصه رسید کنیزان و مغنیه‌ها را جمع کرد و آنان دایره‌ها می‌نواختند و اشعاری می‌خواندند که در آنها امیر المومنین علیه السلام را به بدی ذکر می‌کردند و زن‌های بنی امیه جمع شدند و شادی می‌کردند. خبر به حضرت ام کلثوم علیها السلام که رسید با عده‌ای از بانوان به صورت ناشناس وارد مجلس شدند و ناگهان صورت‌ها را باز کردند. حفصه خجالت کشید. ام کلثوم علیها السلام آیه‌ای که مربوط به زن‌های حضرت نوح و لوط علیهما السلام بود که نافرمانی آن دو پیامبر را نمودند و درباره حفصه و عایشه نازل شده بود بر حفصه قرائت کرد و فرمود: اگر تو و عایشه امروز برای خواری پدر من امیر المومنین (علیه السلام) به یکدیگر کمک می‌کنید، این کار شما تازگی ندارد چرا که همین معامله را با جدم پیامبر (صلی الله علیه و آله) کردید.  حفصه چون دید رسوا شده است نامه عایشه را پاره کرد و از حضرت ام کلثوم (علیها السلام) خواست بیشتر از این او را رسوا نکند.


۲- جنگ پیامبر صلی الله علیه و آله با بنی سعد


در شعبان سال ششم هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت امیر المومنین علیه السلام را به همراه ۱۰۰ نفر برای مقابله با طائفه بنی سعد در اطراف مدینه فرستاد. بنی سعد با خبر شده فرار کردند و مسلمانان صد شتر و هزار گوسفند به غنیمت گرفتند. امیر المومنین علیه السلام چند شتر برای پیامبر صلی الله علیه و آله جدا کرد و سایر غنایم را بین مسلمانان تقسیم فرمود و به مدینه بازگشتند.


۳- شهادت سعید بن جبیر


در این ماه در سال ۹۵ هجری قمری جناب سعید بن جبیر کوفی به دست حجاج بن یوسف ثقفی لعنت الله علیه به شهادت رسید.


سعید مردی فقیه، زاهد و عابد بود که توفیق کسب علم از محضر مبارک حضرت زین العابدین علیه السلام را یافته بود. او به خاطر اعتقاد خالص و محبت کاملی که به اهل بیت معصومین علیهم السلام داشت، نزد امام زین العابدین علیه السلام از احترام خاصی برخوردار بود. هنگامی که حجاج خواست آن بزرگوار را شهید کند، دعا کرد که حجاج بعد از شهادت او قادر به قتل هیچکس نشود. خداوند دعای او را مستجاب کرد و حجاج ۱۵ تا ۲۰ روز بعد از شهادت سعید زنده بود و کسی را نکشت تا به مرض آکله به درک واصل شد. 


بعد از آنکه حجاج سر آن بزرگوار را جدا کرد، دو پای مبارک او را نیز از ساق جدا کردند، در حالی که از سن مبارکش ۵۷ یا ۷۹ سال می‌گذشت در شهر الحی در واسط عراق مدفون شد. قبر آن بزرگوار یکی از زیارتگاه‌های محبین اهل بیت علیهم السلام است که دارای گنبد و صحنی بزرگ مشتمل بر چهار در است. 


بعضی مرگ حجاج را ۱۵ روز و بعضی ۲۰ روز و عده ای ۴۰ روز بعد از شهادت جناب سعید بن جبیر نقل کرده‌اند، که اگر مرگ حجاج در ۱۳ ماه رمضان باشد، شهادت سعید به ترتیب در روزهای ۲۷ یا ۲۸ یا ۲۲ یا ۲۳ و ۲ یا ۳ شعبان محتمل است، ولی قدر مسلم این است که شهادت سعید در شعبان بوده است.


۴- مرگ مغیره بن شعبه


در ماه شعبان سال ۵۰ هجری قمری مغیره بن شعبه در حالی که از طرف معاویه حاکم کوفه بود، در سن ۷۰ سالگی به درک واصل شد و زیاد بن ابیه به جای او منصوب شد. مغیره بن شعبه در کوفه سب به امیر المومنین علیه السلام می‌نمود و خطبا را امر می‌کرد که آن حضرت را لعن کنند و تا زمان فرا رسیدن مرگش این عمل را ترک نکرد. مغیره از اصحاب صحیفه ملعونه و لیلة عقبه بود که می‌خواستند پیامبر صلی الله علیه و آله را به قتل برسانند، و همچنین از اصحاب سقیفه است. او از کسانی بود که در آتش زدن در منزل امیر المومنین علیه السلام، شکستن در، کتک زدن به مادر سادات حضرت صدیقه شهیده فاطمه اهرا علیها السلام و سقط جنین شریک بود. ی مغیره با ام جمیل در بصره شهرت خاص دارد و در کتب شیعه و سنی با مدارک مختلف ذکر شده است. ابن ابی الحدید می گوید: مغیره کارترین مردم در جاهلیت و اسلام بود. مغیره از کسانی بود که به دستور معاویه همراه با عمرو عاص و عروه بن زبیر روایاتی دروغین ساختند که مقتضای آن‌ها وجوب لعن و برائت از امیر المومنین علیه السلام بود و برای این کار معاویه جوائز فوق العاده‌ای برای آنان مقرر کرد. او در محضر امام حسن علیه السلام جسارت‌ها به پدر بزرگوارش نمود. اما آن حضرت جواب‌های مناسبی به او دادند و در آخر فرمودند: تو آن کسی هستی که در شهادت مادرم و برادرم محسن علیهما السلام شریک بودی


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۵۴-۲۵۸



اذعان طحاوی از علمای بزرگ اهل تسنن به نزول آیه تطهیر تنها در شان پنج تن آل عبا


طحاوی که از علمای بزرگ و مشهور اهل تسنن می‌باشد، معترف است که آیه تطهیر مختص پنج تن اهل کساء است و تنها در شان آن بزرگواران نازل شده است. وی می‌نویسد:


فَدَلَّ مَا رَوَيْنَا فِي هَذِهِ الْآثَارِ مِمَّا كَانَ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إلَى أُمِّ سَلَمَةَ مِمَّا ذَكَرَ فِيهَا لَمْ يُرِدْ بِهِ أَنَّهَا كَانَتْ مِمَّنْ أُرِيدَ بِهِ مِمَّا فِي الْآيَةِ الْمَتْلُوَّةِ فِي هَذَا الْبَابِ، وَأَنَّ الْمُرَادِينَ بِمَا فِيهَا هُمْ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَعَلِيٌّ، وَفَاطِمَةُ، وَحَسَنٌ، وَحُسَيْنٌ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ دُونَ مَنْ سِوَاهُمْ.


پس آن چه ما از روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و خطاب پیامبر به ام سلمه بیان کردیم، دلالت بر این دارد که ام سلمه از کسانی که مورد نظر این آیه هستند نمی‌باشد و مراد از این آیه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند نه غیر از آنان.


شرح مشکل الآثار، تالیف طحاوی، جلد ۲، صفحه ۲۴۴-۲۴۵، چاپ موسسه الرسالة


طحاوی به صریح‌ترین شکل ممکن اذعان می‌کند که آیه تطهیر تنها در مورد اهل کساء نازل شده و رد آشکاری است بر شبهات سخیف عده‌ای از اهل تسنن که ادعا می‌کنند آیه تطهیر در مورد همسران پیامبر نازل شده است!!!


حق‌گویی


شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:


وقال أبو الحسن الماضي عليه السلام : قل الحق وإن كان فيه هلاكك فإن فيه نجاتك و دع الباطل وإن كان فيه نجاتك فإن فيه هلاكك .


امام کاظم علیه السلام فرمودند: حق را بگو، حتی اگر گمان کنی هلاکت تو در آن باشد، زیرا نجات تو در آن است؛ و باطل را ترک کن، هر چند می‌پنداری نجات تو در آن باشد، زیرا هلاکت تو در آن است.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، ترجمه امیر خانبلوکی، صفحه ۷۰-۷۱، چاپ انتشارات تهذیب



تنها راه نجات از هلاکت در دوران غیبت مولایمان، حضرت صاحب امان علیه السلام


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است که امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:


وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو مِنَ الْهَلْكَةِ فِيهَا إِلاّ مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِمْ، وَ وَفَّقَهُ‏ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ الْفَرَج‏.


به خدا قسم! فرزندم مهدی، غیبتی خواهد داشت که کسی از هلاکت در آن نجات نمی‌یابد مگر کسی که خداوند وی را بر اعتقاد به امامت اهل بیت علیهم السلام پایدار سازد و بر دعای بر تعجیل فرج توفیق دهد.


کمال الدین و تمام النعمة، تالیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۴۱۶، چاپ موسسه النشر الاسلامی



ائمه گمراهی و هدایت در قرآن کیستند؟!


شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:


محمد بن الحسن، عن محمد بن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن سنان، عن طلحة بن زيد، عن جعفر، عن أبيه عليهما السلام قال: الأئمة في كتاب الله إمامان قال الله عزوجل: " وجعلناهم أئمة يهدون بأمرنا " لا بأمر الناس يقدمون أمر الله قبل أمرهم وحكم الله قبل حكمهم قال تعالى: " وجعلناهم أئمة يدعون إلى النار " يقدمون أمرهم قبل أمر الله وحكمهم قبل حكم الله ويأخذون بأهوائهم خلافا لما في الكتاب. 


امام صادق علیه السلام فرمودند: ائمه در کتاب خداوند، دو نوع امام هستند. خداوند عز و جل می‌فرماید: و آن‌ها را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کنند نه به امر مردم و امر الهی را پیش از امر مردم و حکم خداوند را پیش از حکم مردم، مقدم می‌دارند. خداوند متعال می‌فرماید: و آن‌ها را امامانی قرار دادیم که به سوی آتش فرا می‌خوانند و امرشان را پیش از امر خدا و حکمشان را پیش از حکم خداوند، مقدم می‌دارند و طبق هوای نفسشان، مخالف آنچه در کتاب خداست، عمل می‌کنند.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۳۲، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات



اذعان زید بن علی به امامت امام صادق علیه السلام


شیخ ابو القاسم خزاز قمی رضوان الله علیه روایت کرده است:


حدثنا الحسين بن علي، قال حدثنا أبو محمد هارون بن موسى، قال حدثني أبو العباس احمد بن علي بن ابراهيم العلوي بالجواني ، قال حدثني ابى علي بن ابراهيم، قال حدثنا عبد الله محمد المديني، قال حدثنا عمارة بن زيد الانصاري، قال حدثني عبد العلا قال: قلت يد بن علي عليه السلام: ما تقول في الشيخين ؟ قال: ألعنهما. قلت: فأنت صاحب الامر ؟ قال: لا ولكني من العترة. قلت: فالى من تأمرنا. قال: عليك بصاحب الشعر - وأشار الى الصادق عليه السلام.


عبد الله بن علاء از زید بن علی علیهما السلام پرسید: در باره‌ی ابو بکر و عمر چه نظری داری؟ زید گفت: آن دو را لعنت می‌کنم. عبد الله پرسید: آیا تو صاحب امر (امام) هستی؟ زید گفت: خیر. من یکی از عترت هستم. عبد الله پرسید: پس به ما دستور مراجعه به چه کسی می‌دهی؟ زید گفت: بر تو باد به صاحب موهای بلند و به امام صادق علیه السلام اشاره کرد.


کفایة الاثر، تالیف ابو القاسم خزاز، صفحه ۴۲۸، حدیث ۱۸۹، چاپ انتشارات دلیل ما


تقویم شیعه


یکم رمضان


در شب اول ماه مبارک رمضان غسل و زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است.


۱- ولایتعهدی امام رضا علیه السلام


در هفتم رجب سال ۲۰۰ مأمون عباسی (لعنه الله) نامه‌ای به امام رضا علیه السلام نوشت، و آن بزرگوار را برای ولایتعهدی خویش به مرو فراخواند. در روز اول ماه رمضان سال ۲۰۱ هجری قمری مردم با حضرت رضا علیه السلام به ولایتعهدی بیعت کردند، و بعضی ششم این ماه نقل کرده‌اند.


۲- احتجاج اُبَی بن کعب بر ابو بکر


هنگامی که ابو بکر در روز جمعه‌ی اول ماه رمضان خطبه‌ای خواند، اُبَی بن کعب (رضوان الله علیه) ایستاد و خطبه‌ای خطاب به انصار و مهاجر قرائت کرد. در این خطبه ابی بن کعب از فضائل و مناقب امیر المومنین علیه السلام و جانشینی بلا فصل بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله ایراد سخن کرد و در دفاع از ولایت جواب همگان را داد. قسمتی از خطبه‌ی ابی بن کعب چنین است:


آیا نمی‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس من مولای اویم این علی علیه السلام مولای اوست، و هر کس من نبی اویم این علی علیه السلام امیر اوست؟» آیا نمی‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی مَثَل من و تو مانند هارون نسبت به موسی علیه السلام است. اطاعت از تو بعد از من واجب است مانند اطاعت از من در زمان حیاتم؛ جز اینکه بعد از من پیامبری نیست». آیا نمی‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: وصیت می‌کنم به شما که با اهل بیتم به خیر و خوبی. کسی بر آن ها پیشی نگیرد بلکه آن‌ها را مقدم بدارید. کسی به آن‌ها دستور ندهد، بلکه دستورات آنان را گوش فرا دهید.» آیا نمی‌دانید رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: علی بن ابی طالب علیهما السلام زنده کننده‌ی سنت من و معلم امت من است.».


۳- مرگ مروان


در این روز در سال ۶۵ هجری قمری مروان بن حکم در سن ۸۱ سالگی در دمشق به درکات جحیم شتافت، و مدت غصب خلافت توسط او او ۹ ماه بود. مروان پسر حکم بن ابی العاص بود و به وزغ بن وزغ ملقب گردیده بود. او و پدرش مورد لعن پیامبر صلی الله علیه و آله واقع شدند، حتی عایشه به مروان گفت: شهادت می دهم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پدرت را لعن کرد در حالی که تو در صلب او بودی.» مروان در عداوت با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام خصوصاً امیر المومنین علیه السلام از زمان عثمان تا آخر ایام خود بسیار کوشید. بعد از آنکه عثمان او و پدرش حکم را از طائف بر خلاف امر پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه بازگردانید، خمس افریقیه را به مروان داد و فدک را هم به او واگذار کرد و او را وزیر و کاتب خود قرار داد. او در ایام خلافت عثمان فتنه‌ها به پا کرد. در جنگ جمل تیری زد و طلحه را کشت و بعد از فتح هنگامی که اسیر شد حسنین علیهم السلام را شفیع قرار داد و امیر المومنین علیه السلام او را رها کرد. به حضرت عرض کردند: از او بیعت بگیر. فرمود: همانا دست او دست یهودی است، چه اینکه یهود به مکر و حیله معروفند.  بعد از آن که مروان به معاویه پیوست هرگاه حکومت شهری به او داده می‌شد، در ترویج سب امیر المومنین علیه السلام مجد و مُصِر بود. او در مدینه هر جمعه بر منبر پیامبر صلی الله علیه و آله بالا می رفت و در حضور مهاجرین و انصار امیر المومنین علیه السلام را سب می‌کرد. مروان بعد از هلاک شدن یزید به جای وی نشست، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه غصب خلافت کرد. همسر یزید زهری در غذای او ریخت که لال شد و آخر الآمر متکا بر دهان او گذاشت، و با کنیزان روی او نشستند تا اینکه در اول ماه رمضان به درک واصل شد.


۴- جنگ تبوک


در اول ماه رمضان سال نهم هجری قمری جنگ تبوک به وقوع پیوست. این جنگ را فاضحه نیز می‌گویند، زیرا منافقین مدینه و کسانی که قصد کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند. به لشکری که در این جنگ شرکت کردند جیش العسرة می‌گویند، زیرا در سختی و زحمت فراوان، با اینکه ایام جمع آوری محصول بود به جنگ رفتند. حرکت لشکر در ماه رجب بود که ۳۰ هزار نفر حرکت کردند و فقط هزار نفر سواره بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: کفش فراوان با خود بیاورید، و در مسیر هر دو نفر به یک خرما سد جوع می‌کردند و آب هم کمیاب بود. در این جنگ عده‌ای از زن‌ها نیز همراه حضرت حرکت کردند. از سوی دیگر ۸۲ نفر از منافقین مدینه با عذر تراشی به جنگ نرفتند و در مدینه ماندند تا در غیاب آن حضرت خانه آن حضرت را غارت کنند و خانواده ایشان را از مدینه بیرون نمایند. پیامبر صلی الله علیه و آله امیر المؤمنین علیه السلام را به جای خود در مدینه خلیفه قرار داد و منافقین کلماتی گفتند که خاطر مبارک امیر المؤمنین علیه السلام را آزردند. پیامبر صلی الله علیه و آله به آن حضرت فرمود: أما ترضی أن ت منی بمنزله هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی.؟» (یعنی آیا راضی نیستی که منزلتت نسبت به من همانند هارون به موسی علیهما السلام باشد؛ الا اینکه پس از من پیامبری نیست؟) در بازگشت از تبوک چهل نفر از منافقین که همراه حضرت بودند، تصمیم گرفتند وقتی شتر حضرت بالای گردنه می‌رسد کدوها (یا دبه) را پر از ریگ نمایند و به زیر دست و پای شتر حضرت رها کنند تا شتر رم کند و پیامبر صلی الله علیه و آله از شتر افتاده و به قتل برسد. هنگام اجرای توطئه شتر حضرت قدم از قدم برنداشت و مکر منافقین شکست خورد و خداوند وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله را حفظ کرد. از سوی دیگر منافقینی که در مدینه مانده بودند قصد جان امیر المومنین علیه السلام را نمودند و حفره‌ای طولانی در مسیر راه مدینه حفر کردند و روی آن را با حصیر پوشاندند تا هنگامی که امیر المومنین علیه السلام به استقبال پیامبر صلی الله علیه و آله می‌آید هنگام مراجعت میان آن حفره بیفتد و آنان بر سرش بریزند و او را به قتل برسانند. ولی هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روی حصیر و گودال عبور ننمود و بار دیگر حیله منافقین باطل گردید. در تبوک جنگی صورت نگرفت و آن حضرت با لشکر به مدینه بازگشتند. وقوع این جنگ در ماه رجب هم نقل شده است.


۵- وفات حضرت نفیسه علیها السلام


در این روز در سال ۲۰۸ هجری قمری زاهده عابده حضرت نفیسه خاتون علیها السلام دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در مصر وفات کرد. شوهر آن حضرت اسحاق موتمن پسر حضرت صادق علیه السلام بوده، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنی هاشم علیه السلام است. حضرت نفیسه علیها السلام برای خود قبری کنده بود و پیوسته در آن قبر نماز می‌خواند و ختم قرآن می‌نمود. آن حضرت در اول ماه رجب بیمار شد، و نامه‌ای به شوهرش که در مدینه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر کرد. در شب اول ماه رمضان بیماری شدت پیدا کرد و فردای آن روز در حالتی که روزه بود طبیب آوردند و او امر به افطار کرد. آن حضرت فرمود: واعجبا! سی سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنیا بروم، و اکنون که روزه هستم افطار کنم؟ پس خواندن سوره انعام را شروع کرد، و چون به آیه مبارکه لهم دار السلام عند ربهم رسید وفات کرد. شوهر آن حضرت زمانی رسید که ایشان وفات کرده بود. او می‌خواست آن حضرت را به مدینه ببرد و در بقیع نزد اجداد طاهرینش دفن کند، ولی مردم مصر با التماس و در خواست او را نگه داشتند. اسحاق مؤتمن پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دید که فرمودند: با اهل مصر در این ماجرا مخالفت نکنی، که به خاطر نفسیه خداوند رحمت و برکاتش را نازل می‌کند. جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلی دفن کردند و معروف است که دعا کنار قبر آن حضرت مستجاب است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۶۳-۲۶۸


تقویم شیعه


ماه مبارک رمضان


ماه مبارک رمضان ماه پرخاطره‌ای است. روزهای ۱، ۳، ۴، ۶، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۳، ۲۴ یاد آور لحظاتی حساس از تاریخ اسلام است. هم یادمان‌های خوش و هم روزهای حزن انگیز در این ماه به چشم می‌خورد. ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام و معراج پیامبر صلی الله علیه و آله دو خبر سرور آفرین در این ماه است. مرگ ابو لهب، ابن ملجم، عایشه، مروان، زیاد بن ابیه، حجاج ثقفی نیز روزهای نابودی دشمنان اهل بیت علیهم السلام است. از سوی دیگر شهادت حضرت زهرا علیها السلام بنا بر قولی، ضربت خوردن و شهادت امیر المؤمنین علیه السلام، وفات حضرت خدیجه علیها السلام و حضرت نفسیه علیها السلام و شهادت مختار روزهای حزن آل محمد علیهم السلام است. جنگ بدر، طائف، تبوک و فتح مکه روزهای تاریخ ساز اسلام است. عروج حضرت عیسی علیه السلام به آسمان، نزول قرآن، مراسم عقد اخوت، دعای باران توسط پیامبر صلی الله علیه و آله نیز وقایع مهم تاریخی هستند. بدعت نماز تراویح توسط عمر، ورود محمد بن ابی بکر به مصر، بیعت با امام مجتبی علیه السلام، آمدن نامه‌های اهل کوفه برای امام حسین علیه السلام، حرکت حضرت مسلم به سمت کوفه، ولایتعهدی امام رضا علیه السلام و ضرب سکه به نام آن حضرت، هر یک یاد آور فرازهایی از برگ‌های اسلام‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۶۱



امیر المومنین علیه السلام تقسیم‌کننده بهشت و جهنم (به اعتراف اهل تسنن)


زمخشری از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


عَليّ رَضِي الله تَعَالَى عَنهُ أَنا قسيم النَّار. أَي مقاسمها ومساههما. يَعْنِي أَن أَصْحَابه على شطرين: مهتدون وضالون فَكَأَنَّهُ قَاسم النَّار إيَّاهُم فشطر لَهَا وَشطر مَعَه فِي الْجنَّة.


علی علیه السلام تقسیم‌کننده دوزخ است چنان که خود او فرمود: من تقسیم‌کننده آتش دوزخ هستم. یعنی اطرافیان او بر دو گروهند: هدایت‌یافتگان و گمراهان. با این وصف، اوست که بهشت و دوزخ را تقسیم می‌کند؛ دوستداران او در بهشت، دشمنان او در جهنم هستند.


الفائق فی غریب الحدیث و الاثر، تالیف زمخشری، جلد ۳، صفحه ۱۹۵، چاپ انتشارات عیسی البابی الحلبی و شرکاه



اعتراف ابن وزیر یمانی به اعلم امت بودن امیر المومنین علیه السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله


یکی از حقایقی که بر هیچ انسان عاقل و صاحب انصافی پوشیده نیست، اعلمیت امیر المومنین علیه السلام نسبت به سایرین بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله است که البته اهل تسنن به لجاجت و عنادی که با حق دارند در این حقیقت انکارناپذیر نیز مناقشه می‌کنند ! حال ببینید اعتراف یکی از علمای بزرگ اهل تسنن یمن را که امیر المومنین علیه السلام را اعلم امت پس از رسول خدا دانسته و مهم آن که این تنها قول خود ابن الوزیر نیست بلکه می‌گوید "قد ثبت" و این یعنی بر مبنای قرآن و روایات و حقایق تاریخی این حقیقت ثابت شده است:


أنّه قد ثبت أنّ أمير المؤمنين عليّا -عليه السلام- أعلم هذه الأمة بعد رسول الله - صلى الله عليه وسلم - .


ثابت شده است که امیر المومنین علی (علیه السلام) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، اعلم امت است .


العواصم و القواصم فی الذب عن سنة ابی القاسم، تالیف ابن وزیر یمانی، جلد ۱، صفحه ۱۴۴، چاپ موسسه الرسالة


نکته‌ی جالب آن که محقق وهابی و ناصبی معاند کتاب یعنی شعیب الارنؤوط نه تنها این ادعای ابن وزیر یمانی را رد نمی‌کند، بلکه روایاتی را در پاورقی در تایید این کلام او نقل می‌کند.


جایگاه ابن الوزیر یمانی نزد اهل تسنن:


وَبِالْجُمْلَةِ فَصَاحب التَّرْجَمَة مِمَّن یقصر الْقَلَم عَن التَّعْرِیف بِحَالهِ وَکَیف یُمکن شرح حَال من یزاحم أَئِمَّة الْمذَاهب الْأَرْبَعَة فَمن بعدهمْ من الْأَئِمَّة الْمُجْتَهدین فِی اجتهاداتهم ویضایق أَئِمَّة الأشعریة والمعتزلة فِی مقالاتهم وَیتَکَلَّم فِی الحَدِیث بِکَلَام أئمته المعتبرین مَعَ إحاطته بِحِفْظ غَالب الْمُتُونت وَمَعْرِفَة رجال الْأَسَانِید شخصا وَحَالا وزمانا ومکانا وتبحره فِی جَمِیع الْعُلُوم الْعَقْلِیَّة والنقلیة على حد یقصر عَنهُ الْوَصْف. وَمن رام أن یعرف حَاله وَمِقْدَار علمه فَعَلَیهِ بمطالعة مصنفاته فَإِنَّهَا شَاهد عدل على علو طبقته فَإِنَّهُ یسْرد فِی المسئلة الْوَاحِدَة من الْوُجُوه مَا یبهر لب مطالعه ویعرفه بقصر بَاعه بِالنِّسْبَةِ إِلَى علم هَذَا الإِمَام کَمَا یَفْعَله فِی العواصم والقواصم .


البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، تالیف شوکانی، جلد ۲، صفحه ۹۰، چاپ دار المعرفة


محمد بن إبراهیم بن علی بن المرتضى بن المفضل الحسنی القاسمی، أبو عبد الله، عز الدین، من آل الوزیر: مجتهد باحث، من أعیان الیمن.


الاعلام، تالیف زرکلی، جلد ۵، صفحه ۳۰۰، چاپ دار العلم للملایین



هفت نام امیر المومنین علیه السلام در قیامت (به روایت اهل تسنن)


موفق بن احمد خوارزمی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:


۳۲۳- وبهذا الاسناد عن الإمام محمد بن أحمد بن شاذان هذا ، حدثنا أبو محمد عبد الله بن الحسين الصالح ، عن محمد بن على الاعرج ، عن محمد بن الحسين ابن عبد الوهاب ، عن علي بن الحسين ، عن الربيع بن يزيد الرقاشي ، عن أنس قال : قال رسول الله : إذا كان يوم القيامة ينادون علي بن أبي طالب بسبعة اسماء : يا صديق ، يا دال ، يا عابد ، يا هادي ، يا مهدي ، يافتى ، يا علي ، مروا انت وشيعتك إلى الجنة بغير حساب .


انس بن مالک نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هنگامی که روز قیامت فرا رسد، علی بن ابی طالب (علیهما السلام) را به هفت نام ندا کنند: ای صدیق (درست‌کردار و راست‌گفتار)، ای راهنما، ای عبادت‌پیشه، ای هدایت‌کننده، ای جوانمرد، ای علی؛ تو و شیعیانت بدون حساب وارد بهشت شوید.


المناقب، تالیف موفق بن احمد خوارزمی، حدیث ۳۲۳، صفحه ۳۱۹، چاپ موسسه النشر الاسلامی



ضرورت دوستی و دشمنی (تولی و تبری) برای خداوند


ابن شعبه حرانی رضوان الله علیه روایت کرده است:


وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام : اَوْحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ الأنبِياءِ: أمّا زُهْدُكَ في الدُّنيا فَتُعَجِّلُكَ الرّاحَةَ وَامّا انْقِطاعُكَ اِلىَّ فَيُعَزِّزُكَ بي، وَلكِنْ هَلْ عادَيْتَ لي عَدُوّا وَ والَيْتَ لي وَليّا.


امام جواد علیه السلام فرمودند: خداوند به يكى از پيامبران وحى كرد: اما زهد تو، آسايشى را به دنبال دارد كه به زودى به تو خواهد رسيد، اما جدايى از ديگران و پيوستنت به من، تو را عزيز خواهد كرد، [اينها براى خودت بود] اما آيا براى من با دشمنم دشمنى كردى؟ و با دوستم رفاقت كردى؟


تحف العقول، تالیف ابن شعبه حرانی، صفحه ۴۵۵-۴۵۶، چاپ موسسه النشر الاسلامی


تقویم شیعه


چهارم رمضان


مرگ زیاد بن ابیه لعنت الله علیه


زیاد بن ابیه در سال ۵۳ هجری قمری در کوفه به هلاکت رسید. او مشهور به زیاد بن ابیه، زیاد بن امه، زیاد بن عبید، و زیاد بن سمیه است؛ و چون پدر زیاد از کثرت معلوم نبود به او زیاد بن ابیه می‌گفتند. هنگامی که به معاویه پیوست به او زیاد بن ابی سفیان گفتند و برادر معاویه شد و ی مادر خود را قبول کرد. سمیه کنیز حارث بن کلده طبیب بود. حارث او را به چراندن گوسفندان وادار کرده بود ولی طبع زشت و سمیه آنقدر در صحرا ننگ به بار آورد که حارث او را از خود راند. از آن پس سمیه اسماً خود را به عبید چوپان ثقفی چسباند و رسماً جزء فواحش طائف در آمد و حیثیت خاندان عبید را هم لکه‌دار کرد. 


برادری او با معاویه یکی از راه‌هایی بود که معاویه برای جلب زیاد به طرف خود به کار گرفت. او مجلسی ترتیب داد و از عده‌ای به عنوان شاهد در آنجا استفاده کرد که از جمله ابو مریم مشروب‌فروش طائف بود. او برخاست و به زیاد گفت: شبی ابو سفیان به طائف آمد و از من ‌ای خواست. در آن شب کسی جز سمیه نبود. صبر کردیم تا رفت و آمدها کم شد. سمیه را برای او فرستادم. زیاد ی مادر خود را قبول کرد و برادر معاویه شد! معاویه هم برای باوراندن این نسبت به و خواهرش را به خانه او فرستاد و دستور داد چادر از سر بر دارد چرا که محرم اوست. زیاد بعد از برادری با معاویه برائت از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و قتل شیعیان علی بن ابی طالب علیهم السلام و غارت اموال آنان را شروع کرد. دست بریدن، شکم پاره کردن، با دار آویختن، زنده به گور کردن، میل سرخ شده به چشمان شیعیان کشیدن، فرزندان را سر بریدن، خانه خراب کردن و آتش زدن از جمله کارهای او بود. (باز بگویید داعش از کجا نشأت گرفته است) عبد الرحمن بن حسان را به جرم محبت علی بن ابی طالب علیهما السلام زنده در گور کرد. در بصره و کوفه سیزده هزار نفر را به جرم شیعه بودن یا به احتمال شیعه بودن کشت، و بعد به معاویه نوشت: من تا به این حد خواسته تو را انجام دادم و این کارها با دست چپم بود. اگر حکومت حجاز به من واگذار شود با دست راستم که بیکار است همین عمل را انجم می‌دهم، و تصمیم دارم از مردم عراق در مسجد بخواهم که برائت از علی علیه السلام و مدح خاندان امیه را علنی نمایند. هر کس قبول نکند او را بکشم و خانه او را خراب کنم، چون این خبر منتشر شد، امام حسن علیه السلام و شیعیان نفرین کردند و بعضی امیر المومنین علیه السلام را در خواب دیدند که او را نفرین کرد، و آن ملعون قبل از عملی کردن تصمیمش به مرض طاعون مبتلا شد و به درکات جحیم واصل گردید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۶۸-۲۷۰


تقویم شیعه


دهم ماه رمضان


۱- آمدن نامه های اهل کوفه برای امام حسین علیه السلام


در سال ۶۰ هجری قمری جمعی از کوفیان نامه‌های مردم کوفه را برای امام حسین علیه السلام را آوردند. که از جمله نام سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلی و حبیب بن مظاهر و جمعی از شیعیان آن حضرت در آن‌ها بود، که توسط عبد الله بن مسمع همدانی و عبد الله بن وال خدمت امام علیه السلام آورده شد.


۲- وفات حضرت خدیجه علیها السلام


در این روز حضرت خدیجه کبری علیها السلام از دنیا رحلت فرمودند. این قول بنا بر نقل ۴۵ روز بعد از رحلت جناب ابو طالب علیه السلام است. اقوال دیگر در رحلت آن حضرت چنین است: ۲۳ رجب، ۲۷ رجب، آخر رجب، اول ماه رمضان، ۱۲ ماه رمضان. آن حضرت بعد از حضرت ابو طالب علیه السلام به سه روز فاصله و به قولی یک ماه و به قولی ۴۵ روز و به قولی ۵۰ روز وفات کرده است. آن حضرت نخستین همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود، و تا خدیجه صلی الله علیه و آله زنده بود نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله همسری اختیار نفرمود. سبقت به اسلام و خدمات او به پیامبر صلی الله علیه و آله زیاده از آن است که ذکر شود. در فضیلت آن حضرت همین بس که والده مکرمه حضرت صدیقه طاهره علیها السلام است، و همه ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان منتهی می شوند. آن حضرت هنگام رحلت چند وصیت به پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند، و با آن همه فداکاری و انفاق مال، به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کردند: یا رسول الله، مرا ببخشید که در حق شما کوتاهی کردم. پیامبر صلی الله علیه و آله: حاشا و کلا! من از شما تقصیری ندیدم، بلکه منتهای سعی و کوشش خود را در حق من نمودی. شما در خانه من زحمات زیادی را متحمل شدی. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودی. آنگاه خدیجه علیها السلام عرض کرد: یا رسول الله، شما را وصیت می‌کنم به این دختر و به حضرت فاطمه علیها السلام اشاره نمود این دختر بعد از من یتیم و غریب است. کسی از زن‌های قریش او را اذیت نکند. کسی به صورت او لطمه‌ای نزند، به روی او داد نزند و مکروهی نبیند. آن حضرت اولین زنی است که پیامبر صلی الله علیه و آله را تصدیق نمود، و اول زنی است که در مکه با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنی است که ایمان خود را در مکه در میان مشرکین اظهار نمود، و اول زنی است که در مقابل دشمن از رسول خدا صلی الله علیه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید، و اول زنی است که ایمانش با قبول ولایت امیر المومنین علیه السلام به درجه کمال رسید. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله خدیجه علیها السلام را خواست و در کنار خود نشانید و فرمود: این جبرئیل است و می‌گوید: برای اسلام شروطی است که عبارتند از: اقرار به یگانگی خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول این شریعت و احکام آن، اطاعت از اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او یکی بعد از دیگری با برائت از دشمنان ایشان. حضرت خدیجه علیها السلام به همه آن‌ها اقرار نمود و ائمه طاهرین به خصوص امیر المؤمنین علیه السلام را تصدیق کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هو مولاک و مولی المؤمنین و امامهم بعدی: یعنی علی مولای تو و مولای مومنان بعد از من و امام ایشان است. آنگاه از خدیجه علیها السلام در قبول ولایت امیر المومنین علیه السلام عهد موکد گرفت. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله یک یک از اصول و فروع دین حتی آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بیان فرمود. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دست خود را بالای امیر المومنین نهاد و خدیجه علیها السلام دست خود را بالای دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و به این ترتیب با امیر المومنین علیه السلام بیعت نمود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۱-۲۷۴



سخن علامه مجلسی رضوان الله علیه با آن شیعیانی که دنباله‌رو صوفیه شده‌اند: 


پس اگر اعتقاد به روز جزا داری امروز حجت خود را درست کن که چون فردا حق تعالی از تو حجت طلبد جواب شافی و عذر پسندیده داشته باشی، و نمی‌دانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهل بیت رسالت علیهم السلام و شهادت این بزرگواران از علمای شیعه رضوان الله علیهم بر بطلان این طائفه و طریقه ایشان در متابعت ایشان نزد حق تعالی چه عذر خواهی داشت؟! آیا خواهی گفت متابعت حسن بصری کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟ یا متابعت سفیان ثوری کردم که با امام جعفر صادق علیه السلام دشمنی می‌کرده و پیوسته معارض آن حضرت می‌شده است، و بعضی احوال او را در اول کتاب بیان کردیم، یا متابعت غزالی را عذر خود خواهی گفت که به یقین ناصبی بوده! و می‌گوید در کتاب‌های خود، به همان معنا که مرتضی علی امام است، من هم امامم! و می‌گوید: هر کس یزید را لعنت می‌کند گناهکار است، و کتاب‌ها در لعن و رد شیعه نوشته، مانند کتاب المنقذ من الضلال» و غیر آن، یا متابعت برادر ملعونش احمد غزالی را حجت خواهی کرد که می‌گوید: شیطان از اکابر اولیاء الله است؟! یا ملای رومی را شفیع خواهی کرد که می‌گوید: ابن ملجم را حضرت امیر المومنین علیه السلام شفاعت می‌کند، و به بهشت خواهد رفت، و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهی نداری چنین مقدر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودی! و می‌گوید: چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد موسئی با موسئی در جنگ شد و در هیچ صفحه از صفحه های مثنوی نیست که اشعار به جبر یا وحدت وجود یا سقوط عبادات یا غیر آن‌ها از اعتقادات فاسد نکرده باشد. و چنانکه مشهور است و پیروانش قبول دارند ساز و دف و نی شنیدن را عبادت می‌دانسته است یا پناه به محی الدین (ابن عربی) خواهی برد که هرزه‌هایش را در اول و آخر این کتاب شنیدی، و می‌گوید جمعی از اولیاء الله هستند که رافضیان (شیعیان) را به صورت خوک می‌بینند، و می‌گوید به معراج که رفتم مرتبه علی را از مرتبه ابو بکر و عمر و عثمان پست‌تر دیدم! و ابو بکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به علی گفتم چون بود که در دنیا دعوی می‌کردی که من از آن‌ها بهترم الحال دیدم مرتبه تو را که از همه پست‌تری!! و او و غیر او از این تزریقات بسیار دارند که متوجه آن‌ها شدن موجب طول سخن می‌شود.


عین الحیات، تالیف علامه مجلسی، جلد ۲، صفحه ۴۵۷-۴۵۸، چاپ انتشارات انوار الهدی



نظر علامه فیض کاشانی رضوان الله علیه در مورد دعای صنمی قریش


فیض کاشانی از علمای بزرگ شیعه و صاحب تفسیر صافی و استاد علامه مجلسی رضوان الله علیه در کتاب الکلمات الطریفة می‌نویسد:


[کلمه ۲۰] تایید: آیا نشنیدی آنچه در شأن دعای صنمی قریش» آمده است که هر آن کس با آن، دعا کند، مانند کسی است که در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله در بدر و حنین هزار هزار تیر به سوی دشمن پرتاب کرده باشد؟ و شاید راز آن در این باشد، آن گاه که دست او از جهاد با سنان کوتاه شد باید به سوی نفرین با زبان روی آورد و آن گاه که از نبرد با نیزه‌ها ناتوان ماند با تیرهای نفرین به سوی ارواح آنان به جنگ پردازد و بدین گونه سزاوار است که با بدان و بدکاران برخورد شود، همان کسانی که از راه خداوند منع می‌نمایند. امیر مؤمنان علیه السلام در نمازها و نافله‌هایش با این دعا [یعنی دعای صنمی قریش] به نفرین گروهی از اشقیا می‌پرداخت و این بدان علت است که آنان موجبات خشم خداوندی را پذیره گشتند و خشنودی او را ناخوش داشتند و خداوند اعمال آنان را باطل کرد. آنان کسانی‌اند که خدای آنان را لعنت کرد و گوش آن‌ها را کر و چشمانشان را نابینا ساخت.


الکلمات الطریفة، تالیف فیض کاشانی، صفحه ۵۹، کلمه ۲۰



ندای الهی و ندای شیطان پیش از ظهور


شیخ طوسی رحمه الله روایت کرده است:


أحمد بن إدريس، عن علي بن محمد بن قتيبة، عن الفضل بن شاذان، عن الحسن بن محبوب، عن أبي حمزة الثمالي قال: قلت لابي عبد الله عليه السلام: إن أبا جعفر عليه السلام كان يقول: خروج السفياني من المحتوم، والنداء من المحتوم، وطلوع الشمس من المغرب من المحتوم، وأشياء كان يقولها من المحتوم. فقال أبو عبد الله عليه السلام: واختلاف بني فلان من المحتوم، وقتل النفس اكية من المحتوم وخروج القائم من المحتوم. قلت: وكيف يكون النداء ؟. قال: ينادي مناد من السماء أول النهار يسمعه كل قوم بألسنتهم: ألا إن الحق في علي وشيعته. ثم ينادي إبليسفي آخر النهار من الارض: ألا إن الحق في عثمان وشيعته فعند ذلك يرتاب المبطلون .


ابی حمزه ثمالی رحمه الله گفته است: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم که امام باقر علیه السلام می‌فرمودند: خروج سفیانی، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب، از جمله حتمیات هستند و امور دیگری را هم می‌فرمودند که از حتمیات هستند. امام صادق علیه السلام فرمودند: و اختلاف بنی فلان در بین خودشان، و قتل نفس زکیه و خروج قائم ما نیز از جمله حتمیات است و حتما اتفاق می‌افتد. عرض کردم: ندا چگونه اتفاق می‌افتد؟ حضرت فرمودند: ندا کننده‌ای از آسمان در اول روز ندا می‌کند به صورتی که همه مردم با هر زبانی آن را می‌شنوند و ندا این است: بدانید که حق با علی و پیروان اوست. پس از آن و در آخر روز شیطان ندایی می‌کند که منشأش در زمین است نه در آسمان: بدانید که حق با عثمان و پیروان اوست. در همان وقت اهل باطل [در این که کدام ندا حق است] شک می‌کنند.


الغیبة، تالیف شیخ طوسی، صفحه ۲۶۸، چاپ منشورات الفجر


تقویم شیعه


سیزدهم رمضان


مرگ حجاج ثقفی لعنت الله علیه


در سال ۹۵ هجری قمری در چنین روزی ظالم سفاک پلید حجاج بن یوسف ثقفی لعنت الله علیه به هلاکت رسید. او در زمان ولید بن عبد الملک در شهر واسط که خودش بنا کرده بود با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد. اقوال دیگر در روز مرگ او ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷ ماه رمضان است. مادر او قارحه نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر ظاهری حجاج، در منزل حارث بن کلده طبیب بود. هنگامی که حجاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، طبیب برای او سوراخ قرار داد. همچنین او شیر نمی‌خورد تا اینکه بز سیاهی کشتند و از خونش بر مادر و به صورت حجاج مالیدند و او از روز چهارم قبول کرد. به این سبب حجاج خونخوار شد و می‌گفت: بیشترین لذت من در ریختن خون است. این صفت از کسی که مدت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده، بعید نیست.


تعداد کشته شدگان به دست او را به جز جنگ‌ها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته‌اند. هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بود که ۱۶ هزار از آن‌ها و عریان بودند، و قاعده‌ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می‌کرد، زندان او سقف نداشت.


عده‌ی زیادی از دوستان و شیعیان امیر المومنین علیه السلام را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعی، قنبر غلام امیر المومنین علیه السلام، عبد الرحمن بن ابی لیلی انصاری، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المومنین علیه السلام را سب کند ولی او مناقب آن حضرت را می‌گفت، تا حجاج دستور داد او را شهید کردند. دست و پای یکی از حواریین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن ام طویل را برید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر را به شهادت رسانید که ۱۵ روز بعد از قتل او حجاج به درک واصل شد. حجاج به مرض آکله مبتلا شد، و طبیب تکه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنم خواهد سپرد. قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردن ولی در زمان سفاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند. او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش ۵۳ یا ۷۳ سال بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۴-۲۷۵



ن کامله (به روایت اهل تسنن)


محمد بن جریر طبری از علما و مفسرین بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


حَدَّثَنِي الْمُثَنَّى، قَالَ: ثنا آدَمُ الْعَسْقَلَانِيُّ، قَالَ: ثنا شُعْبَةُ، قَالَ: ثنا عَمْرُو بْنُ مُرَّةَ، قَالَ: سَمِعْتُ مُرَّةَ الْهَمْدَانِيَّ، يُحَدِّثُ عَنْ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَرْيَمُ وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ».


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: از مردان افراد زیادی به کمال رسیدند، ولی از ن جز مریم و آسیه زن فرعون و خدیجه بنت خویلد و فاطمه دختر محمد (علیهم السلام) به کمال نرسیدند. 


جامع البیان فی تفسیر القرآن، تالیف طبری، جلد ۵، صفحه ۳۹۵، چاپ دار هجر



اگر شتر وارد سوراخ سوزن شد، طلحه و زبیر و اصحاب جمل هم وارد بهشت می‌شوند!


خدای عالم در آیه ۴۰ سوره اعراف می‌فرماید:


إنّ الّذين كذّبوا بآياتنا واستكبروا عنها لا تفتّح لهم أبواب السّماء ولا يدخلون الجنّة حتّى يلج الجمل في سمّ الخياط وكذلك نجزي المجرمين .


همانا کسانی که آیات ما را دروغ پنداشتند و خود را برتر از ایشان شمردند درهای آسمان برایشان گشوده نمی‌شود و داخل در بهشت نمی‌گردند تا وقتی که شتر وارد سوراخ سوزن گردد و این چنین تبهکاران را سزا می‌دهیم!


در تفسیر قمی و عیاشی رحمهما الله از امام صادق و امام باقر روحی فداهما نقل شده است که این آیه درباره‌ی برپاکنندگان معرکه‌ی جمل یعنی طلحه و زبیر نازل شده و منظور از جمل همان لشکر شتر عایشه است!


مرحوم شرف الدین نجفی رحمه الله می‌فرمایند: اهل جمل کسانی‌اند که آیات خدا را دروغ شمردند و بزرگ‌ترین آیت خدا وجود مقدس امیر المومنین روحی فداه است که بر وی سرکشی کرده و او را تکذیب نمودند! و به خاطر ارواح ناپاک و رفتارهای زشتشان درهای آسمان به رویشان گشوده نمی‌شود.


تفسیر کنز الدقائق، تالیف میرزا محمد قمی مشهدی، جلد ۵، صفحه ۶۴، چاپ موسسه فرهنگی هنری شمس الضحی



قطره‌ای از دریای کرم امام حسن علیه السلام


شیخ رضی الدین حلی، برادر علامه حلی روایت کرده است:


۲۳- قيل: وقف رجل على الحسن بن على عليهما السلام فقال: يا ابن أمير المؤمنين بالذى أنعم عليك بهذه النعمة التي ما تليها منه بشفيع منك إليه، بل انعاما منه عليك، الا ما أنصفتني من خصمى، فانه غشوم ظلوم، لا يوقر الشيخ الكبير، ولا يرحم الطفل الصغير. وكان متكئا فاستوى جالسا وقال له: من خصمك حتى أنتصف لك منه، فقال له: الفقر، فأطرق (عليه السلام) ساعة، ثم رفع رأسه الى خادمه وقال له: أحضر ما عندك من موجود، فأحضر خمسة آلاف درهم، فقال: ادفعها إليه، ثم قال له: بحق هذه الاقسام التي أقسمت بها على متى أتاك خصمك جائرا الا ما أتيتني منه متظلما . 


نقل شده است که شخصی محضر مبارک امام حسن علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد: ای فرزند امیر المومنین علیه السلام! تو را سوگند می‌دهم به حق کسی که این نعمت (امامت و ولایت) را بدون شفاعت کسی به تو عنایت نموده! از دشمنم انتقام بگیری، چرا که او دشمنی است که به مردم، حیله و ستم می‌نماید، نه به پیرمرد بزرگ احترام می‌گذارد و نه به کودک شیرخوار ترحم. امام حسن علیه السلام تکیه کرده بودند، وقتى سخن آن شخص را شنیدند برخاستند و نشستند، آنگاه به او فرمودند: دشمن تو کیست تا از او برایت انتقام بگیرم؟ گفت: فقر و نیاز. امام حسن علیه السلام لحظاتی سر مبارک خود را به زیر انداخت، سپس سر بلند کرده و به خادم خویش فرمودند: آنچه موجودى نزد توست، بیاور. او رفت و پانصد هزار درهم حاضر ساخت. امام علیه السلام فرمودند: همه این مبلغ را به آن شخص نیازمند بده! آنگاه رو به او کرد و فرمودند: تو را به حق همان سوگندهایی که به من دادی، سوگند می‌دهم! هر موقع این دشمن به سوى تو آمد، نزد من بیا و دادخواهی کن.


العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، تالیف رضی الدین حلی، صفحه ۳۵۹، حدیث ۲۳، چاپ منشورات آیة الله مرعشی نجفی


مثل نمک که طعم غذا را عوض کند / لطف کریم، وضع گدا را عوض کند



علم غیب امیر المومنین علیه السلام به زمان شهادتشان (به روایت اهل تسنن)


ابن اثیر جزری عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


أنبأنا جدي حدثنا زيد بن علي عن عبيد الله بن موسى حدثنا الحسن بن كثير عن أبيه قال خرج علي لصلاة الفجر فاستقبله الإوز يصحن في وجهه قال فجعلنا نطردهن عنه فقال دعوهن فإنهن نوائح وخرج فأصيب.


كثیر احمسی بجلی (که از اصحاب امیر المومنین علیه السلام است) روایت کرده است که مولا وقتی برای نماز صبح خارج شد مرغابی‌ها راه او را سد کردند پس من گفتم که یا مولا بگذار آن‌ها را دور سازم. مولا علی فرمودند: وابگذار آن‌ها را زیرا آن‌ها برای من نوحه می‌خوانند پس مولا علی در آن وقت که خارج شده بود شهید شد.


ابن اثیر جزری پس از نقل روایت می‌نویسد:


وهذا يدل على أنه علم السنة والشهر والليلة التي يقتل فيها والله أعلم.


و این دلالت بر این دارد که امیر المومنین علی (علیه السلام) از سال و ماه و شبی که به شهادت خواهد رسید با خبر بود.


اسد الغابة، تالیف ابن اثیر جزری، صفحه ۸۸۴، دار ابن حزم



لعن اهل جمل توسط امیر المومنین علیه السلام


شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:


٤٨- عن يوسف بن كليب المسعودي قال: حدثنا أبو مالك عن عبد الله بن عطاء عن أبي جعفر محمد بن علي - عليه السلام - قال: قال علي - صلوات اله عليه -: لعن أهل اجمل. فقال رجل: يا أمير المؤمنين إلا من كان منهم مؤمنا. فقال - عليه السلام - : ويلك ما كان فيهم مؤمن.


امیر المومنین علیه السلام فرمودند: لعنت بر اهل جمل باد. مردی گفت: یا امیر المومنین (علیه السلام) البته لعنت به جز بر مومنین آن‌ها. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: وای بر تو، در بین آن‌ها هیچ مومنی نیست.


الکافئة فی ابطال توبة الخاطئة، تالیف شیخ مفید، صفحه ۴۱-۴۲، حدیث ۴۸، چاپ الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها